logo

جستجو در مقالات منتشر شده


۶ نتیجه برای عرب

حسن عبدی، عبداله قاسمی، الهه عرب عامری، فرشاد غزالیان،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف : به طور قابل توجهی در بیشتر مطالعات قبلی پی برده‌اند که کارکردهای تعادل در اختلال کم‌توجهی- بیش‌فعالی (ADHD یا Attention deficit hyperactivity disorder) با اشکال مواجه بوده است. همچنین، ارتباط تنگاتنگی بین فعالیت‌های بدنی و بهبود اختلالات رفتاری وجود دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثر تمرینات استقامتی و مصرف متیل فنیدیت بر تعادل رت‌های مبتلا به ADHD بود. مواد و روش‌ها: تحقیق به روش آزمایشگاهی صورت گرفت. آزمودنی‌های مطالعه شامل ۳۵ سر رت نژاد ویستار با وزن ۶۹/۸ ± ۶۶/۱۸۱ گرم بود که به طور تصادفی به ۵ گروه ۷ تایی تقسیم شدند. جهت ADHD رت‌ها به مدت ۸ هفته ۱۰ میلی‌گرم L-NAME و ۶ روز در هفته به ازای وزن هر رت به صورت زیرصفاقی تزریق شد. ۵ گروه شامل گروه شاهد و ۴ گروه ADHD (مصرف متیل فنیدیت، تمرین استقامتی، مصرف متیل فنیدیت، تمرین استقامتی و بدون مصرف متیل فنیدیت و بدون تمرین استقامتی) بود. ابزارهای تحقیق شامل آزمون Open field، آزمون تعادل Balance beam و تردمیل ۵ بانده بود. آزمون تعادل بعد از ۴ هفته تمرین گرفته شد. به گروه دارویی ۲ میلی‌گرم متیل فنیدیت روزانه به ازای کیلوگرم وزن بدن به صورت خوراکی داده شد. رت‌های گروه تمرین ۵ روز در هفته برای مدت ۲۸ روز با سرعت ۲ تا ۲۰ متر بر دقیقه به تمرین پرداختند. مدت زمان تمرین در هر جلسه در هفته اول و زمان آشناسازی ۲ متر بر دقیقه و با اضافه بار در هر هفته به ۲۰ متر بر دقیقه رسید. داده‌ها با استفاده از تحلیل واریانس ANOVA تجزیه و تحلیل شد. یافته‌ها: بین پیش‌آزمون و پس‌آزمون تعادل گروه شاهد (۱۷۰/۰ = P) و گروه ADHD (۱۷۰/۰ = P) تفاوت معنی‌داری وجود نداشت، اما بین پیش‌آزمون و پس‌آزمون تعادل گروه ADHD + تمرین، گروه ADHD + متیل فنیدیت و گروه ADHD + متیل فنیدیت + تمرین (۰۰۱/۰ = P) تفاوت معنی‌داری به دست آمد. همچنین، نتایج آزمون تعقیبی Tukey نشان داد که تعادل گروه شاهد نسبت به تمامی گروه‌ها بهتر بود (۰۰۱/۰ ≥ P). تعادل تمامی گروه‌ها به غیر از گروه شاهد از گروه ADHD بهتر بود (۰۰۱/۰ ≥ P). بین تعادل گروه ADHD + تمرینات استقامتی با گروه ADHD + مصرف متیل فنیدیت و همچنین، تعادل گروه ADHD + مصرف متیل فنیدیت با تعادل گروه ADHD + تمرینات استقامتی و مصرف متیل فنیدیت تفاوت معنی‌داری وجود نداشت (۰۰۱/۰ ≤ P).
مصطفی عرب ورنوسفادرانی، مریم‌ فاتحی‌زاده، فاطمه بهرامی، رضوان ‌السادات جزایری، امراله ابراهیمی،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف : هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی زوج ‌درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT) بر سازگاری زناشویی‌ مردان مبتلا به اختلال دوقطبی نوع ۲ بود. مواد و روش‌ها: در این مطالعه، ۳ نفر از مردان مبتلا به اختلال دوقطبی نوع ۲ و همسرانشان که دارای مشکلات زناشویی بودند، به روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند. آزمودنی‌ها با استفاده از طرح تجربی مورد- منفرد (Single subject) و مقیاس سازگاری زناشویی (Dyadic adjustment Scale یا DAS)) در سه مرحله خط پایه، مداخله و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده‌ها به روش تحلیل دیداری (Visual analysis)، درصد داده‌های غیر همپوش (Percentage of non-overlapping data یا PND) و درصد داده‌های همپوش (Percentage of overlapping data یا POD) تجزیه ‌و تحلیل گردید. یافته‌ها: تفاوت معنی‌داری بین میانگین نمرات مراحل خط پایه و مداخله وجود داشت. اثربخشی زوج ‌درمانی مبتنی بر رویکرد ACT، در سازگاری زناشویی مردانی که مبتلا به اختلال دوقطبی نوع ۲ بودند، تأیید گردید. نتیجه‌گیری: کاربرد زوج ‌درمانی مبتنی بر رویکرد ACT، می‌تواند منجر به افزایش میزان سازگاری زناشویی مردان مبتلا به اختلال دوقطبی نوع ۲ شود و میزان طلاق را در این بیماران کاهش دهد.
حسن عبدی، عبدالله قاسمی، الهه عرب عامری، فرشاد غزالیان،
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه در درمان اختلال کم‌توجهی- بیش فعالی (Attention Deficit Hyperactivity Disorder یا ADHD) از داروها با دوزهای متفاوتی استفاده می‌شود. اخیراً درمان‌های غیر دارویی مانند فعالیت بدنی نیز مدنظر قرار گرفته است. هدف از این پژوهش بررسی اثر تمرینات استقامتی و مصرف متیل فنیدیت بر علائم رفتاری رت‌های نر مبتلا به ADHD بود.

مواد و روش‌ها: روش تحقیق از نوع تجربی بود. آزمودنی‌ها در ابتدا شامل ۴۰ سر موش‌ صحرایی نژاد Wistar با دامنه سنی ۴ تا ۶ هفته بودند که به دو گروه کنترل ۷ سر و گروه تزریق L-NAME ۳۳ سر به‌طور تصادفی ساده تقسیم شدند. گروه تزریق L-NAME در سن ۸ تا ۱۲ هفتگی (میانگین و انحراف استاندارد وزنی ۳۷۹/۸±۷۰/۱۸۱ گرم) به یک گروه پنج تایی نمونه‌برداری خونی و ۴ گروه هفت تایی شامل گروه ADHD، گروه ADHD + تمرین استقامتی، گروه ADHD + مصرف متیل فنیدیت، گروه ADHD + تمرین استقامتی+ مصرف متیل فنیدیت تقسیم شدند. از آزمون Open field جهت تشخیص بیش فعالی و از تردمیل ۵ بانده جهت تمرینات استقامتی استفاده شد. ۱۰ میلی‌گرم L-NAME به مدت ۸ هفته و ۶ روز در هفته به ازای وزن هر رت به‌صورت زیر صفاقی جهت ابتلا به اختلال کم‌توجهی- بیش فعالی رت‌ها تزریق شد. آنزیم مبدل آنژیوتانسین (ACE) و نیتریت اکساید (NO) جهت تشخیص پرفشارخونی رت‌ها بعد از تزریق L-NAME مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت. موش‌های‌ صحرایی ۳۰ دقیقه در هر روز (۵ روز در هفته)، برای مدت ۲۸ روز به تمرین دویدن پرداختند. از آزمون تحلیل واریانس یک‌طرفه (ANOVA) جهت تجزیه‌وتحلیل داده‌ها استفاده شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که تعداد ایستادن‌های گروه کنترل نسبت به‌تمامی گروه‌ها بیشتر و تعداد مربع‌های طی شده کمتر بود (۰۰۱/۰≥ p). تعداد مربع‌های طی شده گروه ADHD نسبت به‌تمامی گروه‌ها بیشتر و تعداد ایستادن‌ها کمتر بود (۰۰۱/۰≥ p). بین تعداد مربع‌های طی شده و تعداد ایستادن‌ها گروه+ ADHD تمرینات استقامتی با گروه ADHD +مصرف متیل فنیدیت و همچنین گروه + ADHD مصرف متیل فنیدیت + تمرینات استقامتی تفاوت معنی‌داری وجود نداشت (۰۰۱/۰≤ p).

نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد که تمرینات استقامتی و مصرف متیل فنیدیت بر علائم رفتاری الگوی حیوانی مبتلا به ADHD تأثیر داشته و می‌توان توصیه نمود که از فعالیت‌های بدنی به‌عنوان روش مؤثری جهت جایگزینی مصرف متیل فنیدیت استفاده نمود.


محمد جواد عرب، حسن عبدی،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعات نشان داده‌اند که ورزش و متیل فنیدیت بر ساختار بافت بیضه اثرگذارند؛ بنابراین هدف از این پژوهش مقایسه دو رویکرد تمرینات ورزشی و دارودرمانی بر برخی تغییرات ساختاری بافت بیضه موش‌های صحرایی مبتلا به اختلال کم‌توجهی- بیش فعالی (Attention Deficit-Hyperactivity Disorder یا ADHD) بود.

مواد و روش‌ها: روش این تحقیق از نوع آزمایشگاهی بود. چهل سر موش‌ صحرایی نر نژاد ویستار (۴ تا ۶ هفته) در مرحله اول به دو گروه گواه (۷ سر برای مقایسه با گروه تزریق L-NAME) و گروه تزریق L-NAME (۳۳ سر برای ساخت الگوی حیوانی ADHD) تقسیم شدند. در مرحله دوم گروه تزریق L-NAME در سن ۸ تا ۱۲ هفتگی به یک گروه پنج‌تایی (جهت نمونه‌برداری خونی و ارزیابی آنزیم مبدل آنژیوتانسین و نیتریت اکساید قبل از مداخله) و چهار گروه هفت‌تایی شامل گروه ADHD بدون مصرف دارو و بدون تمرین استقامتی (جهت مقایسه با گروه‌های مداخله) تقسیم شدند. گروه‌های مداخله شامل ADHD+ تمرین استقامتی، ADHD+ مصرف متیل فنیدیت، ADHD+ تمرین استقامتی+ مصرف متیل فنیدیت بودند. از آزمون Open field جهت تشخیص بیش فعالی و از تردمیل ۵ بانده جهت تمرینات استقامتی استفاده شد. برنامه تمرینی موش‌ها ۳۰ دقیقه در هر روز، برای مدت ۴۹ روز بود. بار تمرینی برای گروه‌های تمرین پس از آشناسازی ۵ روزه در هفته اول ۲۰ متر بر دقیقه، هفته دوم و سوم ۲۵ متر بر دقیقه، چهارم پنجم ۳۰ متر بر دقیقه و هفته‌های ششم و هفتم ۳۵ متر بر دقیقه بود.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که بین قطر لوله‌های سمینیفر و اسپرماتوژنیک و سلول‌های لیدیک گروه گواه نسبت به گروه ADHD + تمرین استقامتی تفاوت معنی‌داری وجود نداشت ولی بین گروه گواه نسبت به دیگر گروه‌ها (ADHD بدون تمرین و بدون مصرف متیل فنیدیت، ADHD+ مصرف متیل فنیدیت، ADHD+ متیل مصرف فنیدیت+ تمرین استقامتی) تفاوت معنی‌داری وجود داشت (۰۰۱/۰≥P). همچنین بین سلول‌های سرتولی گروه گواه نسبت به گروه ADHD بدون تمرین استقامتی و بدون مصرف متیل فنیدیت تفاوت معنی‌داری وجود دارد (۰۰۱/۰≥P)، ولی نسبت به دیگر گروه‌ها (ADHD+ تمرین استقامتی، ADHD+ متیل مصرف فنیدیت+ تمرین استقامتی، ADHD+ مصرف متیل فنیدیت)، تفاوت معنی‌داری وجود نداشت (۰۵/۰≤P).

نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد که تمرینات استقامتی می‌تواند جایگزین مصرف متیل فنیدیت در ارتباط با تغییرات ساختاری بافت بیضه در الگوی حیوانی ADHD باشد.


اعظم اعرابی، جعفر حسنی، مهدی اکبری، محمد حاتمی، محمدرضا شعربافچی‌زاده،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری­های پوستی همانند پسوریازیس، با ناتوانی­های روان‌شناختی و اجتماعی قابل‌ملاحظه‌ای همراه هستند. ازاین‌رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان خود شفقت­ورزی بر پریشانی روان‌شناختی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پسوریازیس انجام گرفت.
مواد و روش‌ها: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با گروه کنترل و پیگیری یک‌ماهه است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه‌ی بیماران پوستی پسوریازیس بود که بین ماه­های دی تا اسفند ۱۳۹۸ به مراکز درمانی پوستی در شهر تهران مراجعه نمودند. از این جامعه، ۴۰ نفر به شیوه‌ی نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به‌طور تصادفی در دو گروه آزمایش (۲۰ نفر) و کنترل (۲۰ نفر) گمارده شدند. اعضای گروه آزمایش از هفت جلسه درمان خودشفقت‌ورزی برخوردار گردیدند، بااین‌حال گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. پرسشنامه‌های پریشانی روان‌شناختی کسلر (۲۰۰۲) و کیفیت زندگی بریف (۱۹۹۶)، قبل و بعد از مداخلات آموزشی، به‌عنوان پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری بر روی کلیه افراد اجرا گردید. یافته‌های حاصل از پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه‌گیری‌های مکرر و نرم‌افزار SPSS-۲۰ مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج بیانگر این بود که درمان خودشفقت ورزی بر کاهش پریشانی روان‌شناختی و افزایش کیفیت زندگی در بیماران پوستی پسوریازیس به‌طور معناداری مؤثر بوده است (۰۰۱/۰>p).
نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد درمان خودشفقت ورزی، از طریق افزایش مهربانی نسبت به خود و دیگران و مدیریت احساسات، می‌تواند منجر به بهبود پریشانی روان‌شناختی و کیفیت زندگی بیماران شود.
امراله ابراهیمی، محمدرضا شعربافچی زاده، مهدی ابراهیمی، حمید نصیری ده سرخی، سمیه شریفی،
دوره ۲۳، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۴۰۴ )
چکیده

زمینه و هدف: درمانگران  در بخش های  بیماران سخت درمان همواره در معرض آسیب های شغلی با پیامدهای  روانشناختی همراه هستند. هدف مطالعه حاضر بررسی نقش میانجی فرسودگی شغلی در رابطه­ی سرمایه روان شناختی با علایم دیسترس روان شناختی و شکایت های روان تنی(جسمانی سازی ) در درمانگران کودکان مبتلا به سرطان بود.
مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر از نوع مقطعی- همبستگی و شرکت کنندگان آن ۱۴۰ نفر از درمانگران بالینی و اجتماعی در دسترس بخش انکولوژی کودکان بیمارستان های شهر اصفهان بود. ۱۳۲ نفر پرسشنامه های سرمایه روانشناختی، مقیاس افسردگی،اضطراب و استرس ، علائم جسمانی سازی و پرسش نامه فرسودگی شغلی مسلچ را تکمیل نمودند. جهت تحلیل داده ها از رگرسیون چندگانه، رگرسیون چند متغیره و آنالیز کوواریانس استفاده گردید. تمام تحلیل ها با استفاده از نرم افزار SPSS-۲۰ و برای مدل سازی از  AMOS  استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان دادکه سرمایه روانشاختی اثری مستقیم منفی و معنی دار با فرسودگی، علایم روان تنی و روانشناختی دارد. همچنین رابطه ای مستقیم مثبت و معنی دار بین فرسودگی و علایم روان تنی و روانشناختی بدست آمد. نتایج شیوه ناپارامتری بوت استرپ نشان داد که اثر غیر مستقیم سرمایه روانشناختی با واسطه فرسودگی شغلی بر علایم روان تنی و روانشناختی معنی دار می باشد. این تاثیربر علایم روان تنی قوی تر است.
نتیجه‌گیری: یافته های این مطالعه نقش مثبت توانمندی های روانشناختی که در قالب سرمایه روانشناختی شامل مولفه های امید، خودکارآمدی، تاباوری و خوشبینی مفهوم سازی می شود را  بر کاهش فرسودگی شغلی، دیسترس روانشناختی و شکایت های روان تنی درمانگران بخش های انکولوژی نشان داد.  این مطالعه تدوین و اجرای برنامه توانمند سازی  کارکنان مراکز درمانی سرطان کودکان را در قالب طرح تقویت سرمایه های روانشناختی به منظور غلبه بر فرسودگی شغلی و پیامد های روانشناختی آن  پیشنهاد می کند


صفحه ۱ از ۱