خسرو محمدی، خدابخش احمدی، علی فتحی آشتیانی، پرویز آزاد فلاح، عباس عبادی، دوره ۱۱، شماره ۵ - ( ۸-۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده زمینه و هدف: این مطالعه، با هدف بررسی ابعاد چهار چوب مفهومی شاخصهای سلامت روانی،انجام گردید. با ارایه چهارچوب مفهومی شاخصهای سلامت روانی میتوان زمینه را برای ایجاد یک مجموعه واحد و منسجم از شاخصهای سلامتروانی فراهمکرد. روش و روشها: پژوهش، به روش مرور منظم مقالات علمی (مرورسیستماتیک) انجام شده و از نوع کتابخانهای و براساس منابع اینترنتی بوده است. برای جستجوی آثار از پایگاههای اطلاعرسانی معتبر و شناخته شده از جمله «medline» ، « pubmed» و « psyclit»و دیگر پایگاهها و با استفاده از کلیدواژههایی که به نوعی به توسعه، اجرا، ارزیابی برنامههای ارتقا سلامت روانی مربوط هستند، انجام شده است. یافتهها: در بیشتر نظامهای بهداشتی و سلامت روانی، چهارچوب مفهومی شاخصها به طور جامع مبتنی بر چهار بعد زیر بهکار میرود: وضعیت سلامت، عوامل سلامت روانی، عملکرد نظام سلامت روانی و ویژگیهای جامعه و سیستم سلامتروانی. همچنین طبق تحقیقات موجود، شاخص سلامت روانی باید ویژه، قابل اندازهگیری، پایا، معتبر، واقعگرا، کاربردی، مقرون به صرفه، مبتنی بر سند و اخلاقی باشد. نتیجهگیری: در بین چهارچوبهای مفهومی شاخصهای سلامت، چهارچوب پیشنهادی مؤسسه کانادایی اطلاعات سلامت (CIHI) از وسعت و جامعیت کافی برخوردار میباشد و میتوان آن را با تغییرات جزیی در ایران مورد استفاده قرار داد. براساس این چهارچوب، شاخصهای سلامت بهطور جامع مبتنی بر چهار بعد: وضعیت سلامت ، عوامل سلامت، عملکرد سیستم سلامت، ویژگیهای جامعه و نظام سلامت بررسی میشود. واژههای کلیدی: نظامهای سلامت، سلامت روانی، شاخصهای سلامت روانی، چهار چوب مفهومی، مرور سیستمی
طاهره حیدری ممدی، سعید وزیری یزدی، سید حسین عبادی، دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف:خیانت زناشویی ازجمله عواملی است که سلامت خانواده را با چالش مواجه کرده و مهمترین عامل تهدیدکننده عملکرد، ثبات و تداوم روابط زناشویی است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی زمینهیابی فرایند پیمانشکنی توسط مردان بود.
مواد و روشها:پژوهش حاضر با رویکرد کیفی- زمینهیابی نظری بوده است. جامعهی موردمطالعه این پژوهش عبارت بودند از: کلیهی زنان که در فرایند پیمانشکنی قرارگرفته بودند و به درمانگاه روانپزشکی اجتماعی بیمارستان نور مراجعه کرده بودند. نمونه این تحقیق شامل ۸ نفر زن آسیبدیده از پیمانشکنی همسر بودند که بهطور هدفمند انتخاب شدند. روش اصلی جمعآوری دادهها در این پژوهش مصاحبه نیمه سازمانیافته یا غیر سازمانیافته بود.
یافتهها:نتایج حاصل از مصاحبهها در ۴ مقوله عوامل زمینهساز پیمانشکنی، عوامل نگهدارنده و بازدارنده، واکنشها و پیامدها خلاصه شد. عوامل زمینهساز شامل عوامل فردی، بین فردی و اقتصادی، عوامل نگهدارنده نیز شامل عوامل فردی و بین فردی، عوامل بازدارنده شامل عاطفه مادری، مسئولیتپذیری یکجانبه و حس ترحم زن، دوست داشتن فرزندان از طرف مرد و مقید بودن مرد به واجبات دینی همچنین واکنشها شامل آشکار شدن موضوع خیانت توسط زن، تغافل زن، تلاش برای کشف حقیقت، گوشبهزنگی، سوگ، انکار و پیامدها شامل تلاش برای انتقام، سکوت کردن و تلاش برای بازسازی رابطه بود
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش در نظر گرفتن عوامل زمینهساز پیمانشکنی و ویژگیهای فردی زوج در پایداری و یا عدم ثبات یک رابطهی زوجی نقش مهمی ایفا میکند. در نظر گرفتن این عوامل توسط مشاورین و زوج درمانگران میتواند در افزایش ثبات زوجی مؤثر باشد.
سیفاله آقاجانی، متینه عبادی کسبخی، حمیدرضا صمدی فرد، دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف:تأکید سازمان بهداشت جهانی بر اهمیت بهزیستی اجتماعی در کنار تندرستی فیزیکی، سبب شده تا بهزیستی اجتماعی به دغدغه مشترک جامعهشناسان و برنامهریزان اجتماعی جوامع تبدیل شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش باورهای غیرمنطقی، ذهنآگاهی و حمایت اجتماعی در پیشبینی بهزیستی اجتماعی بیماران دیابتی انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق کلیه بیماران دیابتی نوع دو مراجعهکننده به درمانگاه دیابت بیمارستان امام خمینی اردبیل در سال ۱۳۹۸ بودند که به روش نمونهگیری در دسترس ۱۲۰ نفر از بیماران بهعنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها، از ابزارهای باورهای غیرمنطقی (Irrational beliefs scale)، ذهنآگاهی (Mindfulness scale)، حمایت اجتماعی ادراکشده (Multidimensional scale of perceived social support) و مقیاس بهزیستی اجتماعی (Social health scale) استفاده شد. دادههای پژوهش با روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه و با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخه ۱۶ تجزیهوتحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین باورهای غیرمنطقی (۰۵/۰p<، ۵۴/۰-r=) و ذهنآگاهی (۰۵/۰p<، ۵۱/۰r=) با بهزیستی اجتماعی بیماران دیابتی رابطه معناداری وجود داشت. همچنین بین حمایت اجتماعی ادراکشده از سوی خانواده (۰۵/۰p<، ۶۴/۰r=)، دوستان (۰۵/۰p<، ۶۲/۰r=) و دیگران (۰۵/۰p<، ۵۹/۰r=) با بهزیستی اجتماعی بیماران دیابتی رابطه معناداری وجود داشت. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که باورهای غیرمنطقی، ذهنآگاهی و حمایت اجتماعی ادراکشده درمجموع ۶۰/۰ بهزیستی اجتماعی را در بیماران دیابتی پیشبینی میکنند (۰۵/۰p<).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این پژوهش باورهای غیرمنطقی، ذهنآگاهی و حمایت اجتماعی ادراکشده در بهبود بهزیستی اجتماعی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو دارای اهمیت است.