۴۷ نتیجه برای عابدی
پریسا نیلفروشان، زهره لطیفی، محمدرضا عابدی، سیداحمد احمدی،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۸۵ )
چکیده
زمینه و هدف : اندازه­گیری کیفیت زندگی در بین مطالعات جدید از پرطرفدارترین تحقیقات است. کیفیت زندگی اصطلاحی توصیفی است که به سلامت و ارتقاء عاطفی، اجتماعی و جسمی افراد و همچنین توانایی آنان برای انجام وظایف روزمره زندگی اشاره دارد. هدف از این تحقیق، مقایسه ابعاد کیفیت زندگی در زنان بارور و نابارور است. مواد و روش ­ ها : به منظور اجرای پژوهش ۴۴ زن نابارور از بین زنان مراجعه کننده به مراکز باروری و ناباروری اصفهان و کلینیک زنان و ۳۵ زن بارور، با حداقل تحصیلات سیکل و دامنه سنی ۲۰ تا ۴۰ سال، به طور تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامه کیفیت زندگی، سلامت جسمی و روانی پاسخ دادند. این پرسشنامه حاوی ۵۵ گزاره است و کیفیت زندگی را در پنج بعد وضعیت جسمانی، وضعیت عاطفی- روانی، استرس، لذت از زندگی و کیفیت کلی زندگی ارزیابی می کند. داده های بدست آمده توسط برنامه آماری SPSS تحلیل گردید. یافته ­ ها : براساس یافته های این مطالعه کیفیت زندگی زنان نابارور به طور معناداری پایین تر از کیفیت زندگی زنان بارور است(۰۲/۰=p). مقایسه هر یک از ابعاد کیفیت زندگی در زنان بارور و نابارور نشان داد که این دو گروه از نظر وضعیت جسمانی، ارزیابی استرس و ارزیابی کیفیت کلی زندگی با یکدیگر تفاوت معنادار نداشتند در حالیکه زنان نابارور به طور معناداری در وضعیت عاطفی- روانی دشوارتری به سر برده(۰۲/۰=p) و از زندگی خود لذت کمتری می برند(۰۰۰۱/۰=p). نتیجه ­ گیری : کیفیت زندگی یکی از مسائلی است که در مشاوره با زنان نابارور باید به آن توجه شود. کلید واژه ­ ها : کیفیت زندگی، باروری و ناباروری، وضعیت عاطفی- روانی، لذت از زندگی، ارزیابی استرس.
مصطفی جعفری، شهریار شهیدی، علیرضا عابدین،
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده
زمینه و هدف : تعیین اثر بخشی درمانهای روان شناختی بر پرهیز از مواد با در نظر گرفتن متغیرهای مهمی همچون باورهای خودکارآمدی افراد معتاد که ۶۹/۰ درصد واریانس مصرف ماری جوانا و ۵۰/۰ درصد واریانس مصرف الکل را پیش بینی میکند، بسیار مفید و روشنگر خواهد بود. مواد و روشها: این مطالعه که به روش آزمایشی طراحی شد با هدف مقایسه اثر بخشی دو مدل درمانی بر بهبود خودکارآمدی در پرهیز از مواد انجام گرفت. نمونه از میان نوجوانان مراجعه کننده به مراکز بهزیستی شهر تهران برای ترک اعتیاد بعد از غربالگری اولیه با استفاده از مقیاس سنجش تغییر دانشگاه رودآیلند ((URICA جهت تعیین مرحله تغییر (انگیزه) آزمودنیها به تعداد ۴۵ نفر نوجوان معتاد خود معرّف، که رضایت خود را جهت شرکت در دوره گروه درمانی اعلام نمودند، انتخاب و با استفاده از پرسشنامه خودکارآمدی پرهیز مواد (DASES)، به طور تصادفی در گروههای آزمایشی (مداخله شناختی- رفتاری، مداخله فرانظری) و گروه شاهد جایگزین شدند. ارزیابی مجدد نیز بلافاصله بعد از درمان و دو ماه پیگیری به عمل آمد. دادههای به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره جهت مقایسه میانگینهای سه گروه در سه موقعیت، مورد تحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج به روشنی بیانگر اثر بخشی هر دو مدل درمانی بر افزایش خودکارآمدی پرهیز از مواد نوجوانان بود. همچنین نتایج مقایسهای بیانگر اثر بخشی بیشتر و پایدارتر مدل فرانظری نسبت به مدل شناختی- رفتاری هم در پس آزمون و هم پیگیری دو ماهه بر خودکارآمدی اختصاصی پرهیز بود. نتیجهگیری: یافتههای پژوهش اهمیت فرایند تغییر را مشخص کرد و نشان داد که چگونه درمان منطبق با مراحل تغییر میتواند برای ایجاد تغییر مثبت و مناسب در نوجوانان معتاد، مورد استفاده قرار گیرد. همچنین اهمیت تأکید بر نقش خود مراجعین و احساس خودکارآمدی آنها در فرایند تغییر و ترک اعتیاد روشن شد. واژههای کلیدی: درمان فرانظری، درمان شناختی- رفتاری، خودکارآمدی پرهیز از مواد، نوجوانان معتاد
علی نویدیان، لیلا حق شناس، محمد رضا عابدی، ایران باغبان، مریم فاتحی زاده،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف : افزایش پاسخ دهی به درمان های فعلی از جمله درمان های شناختی رفتاری، اولویت مهم تحقیق بالینی است .این مطالعه به منظور تعیین اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر شدت علایم مبتلایان به اختلال وسواسی-جبری انجام گردید. مواد و روش ها : پژوهش کارآزمایی بالینی یک سو کور است که با طرح پیش آزمون ، پس آزمون با گروه کنترل و در زمان های مختلف بر روی ۴۰ نفر مبتلا به اختلال وسواسی-جبری در سال ۸۸ اجرا شده است.افراد از طریق نمونه گیری در دسترس با رعایت معیارهای ورود انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. مداخله ده جلسه درمان شناختی رفتاری گروهی بود که با اصول مصاحبه انگیزشی تلفیق و به گروه آزمایش ارائه شد. داده های بدست آمده از طریق پرسشنامه های یل بروان و مقیاس ناتوانی شیهان، بااستفاده از آزمون های آماری آنالیز اندازه های تکراری و t تجزیه و تحلیل شد. یافته­ها : نتایج نشان داد میانگین نمره یل بروان در مورد شدت علایم وسواسی-جبری گروه کنترل در مرحله قبل، بعد و پیگیری بترتیب ۶۴/۲۹ ، ۹۲/۱۹ و ۲۰ و در گروه آزمایش ۵۸/۳۴ ، ۲۳/۱۷ و ۳۵/۱۹ است.آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری نشان داد گرچه اختلاف معناداری بین دو گروه وجود نداشت( ۰۶/۰ =P ) ولی پس از مداخله میزان کاهش شدت علایم وسواسی-جبری در گروه دریافت کننده مصاحبه انگیزشی بیش از گروه کنترل است( ۰۰۰۱/۰ =P ) و این کاهش تا مرحله پیگیری همچنان ادامه یافته است. نتیجه گیری : تلفیق اصول مصاحبه انگیزشی گروهی با درمان شناختی رفتاری معمول ، روشی موثر برای کاهش شدت علایم اختلال وسواسی-جبری و نهایتا" کاهش میزان ناتوانی ناشی از علایم است. واژه های کلیدی : مصاحبه انگیزشی، اختلال وسواسی جبری، ناتوانی عملکرد، درمان شناختی رفتاری.
احمد عابدی، جلال جبل عاملی، محبوبه هادیپور،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف : در مطالعات متعددی نشان داده شده است که دانشآموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی در حافظه مشکل دارند. پژوهش حاضر به منظور مقایسه نیمرخ حافظه دانشآموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی بر اساس آزمون نوروسایکولوژی Nepsy، انجام شده است. مواد و روشها: این پژوهش مقطعی به روش علی مقایسهای انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش دانشآموزان پسر پایه سوم دبستان شهر اصفهان در سال تحصیلی ۸۸-۱۳۸۷ بودند. نمونه پژوهش شامل ۲۰ نفر از دانشآموزان پسر پایه سوم دبستان با ناتوانی یادگیری ریاضی بود که به شیوه نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند و ۲۰ نفر دانشآموز پسر عادی (بدون ناتوانی یادگیری ریاضی) پایه سوم دبستان بودند که به شیوه نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده عبارت از آزمون عصب– روانشناختی Nepsy، مقیاس هوش کودکان و Wechsler و آزمون تشخیص حساب نارسایی بود. دادههای به دست آمده با روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: دادههای به دست آمده با روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بین عملکرد دانشآموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی و عادی (بدون ناتوانی یادگیری ریاضی) در انواع حافظه (حافظه چهرهها، حافظه اسامی، حافظه داستانی و حافظه مربوط به تکرار جملات) تفاوت معنیدار وجود دارد (۰۰۱/۰ > P). نتیجهگیری: دانشآموزان با ناتوانیهای یادگیری ریاضی دارای نارساییهای حافظه هستند که باید با ابزارهای معتبر تشخیص داده شوند تا مداخلات مناسب آموزشی برای بهبود آن طراحی و اجرا شود. واژههای کلیدی: ناتوانی یادگیری ریاضی، حافظه چهرهها، حافظه اسامی، حافظه داستانی و حافظه مربوط به تکرار جملات، آزمون Nepsy.
زهرا پاداش، زهرا ایزدیخواه، محمدرضا عابدی،
دوره ۹، شماره ۵ - ( ۱۱-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی رضایت زناشویی در بیماران مبتلا به اختلال عروق کرونر و مقایسه با افراد سالم انجام گرفت. مواد و روشها: روش پژوهش حاضر از نوع مورد- شاهدی است. ۵۰ نفر مبتلا به بیماری اختلال عروق کرونر از بیمارستان شهید مطهری فولاد شهر و ۵۰ فرد سالم از شهر فولادشهر که از نظر متغیرهای تأهل، جنس با گروه بیمار یکسان شده بودند، به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. دادههای پژوهش از طریق آزمون رضایت زناشویی (IMS) satisfaction Index of marital جمعآوری شدند و با استفاده از روشهای آمار توصیفی و تحلیل واریانس با نرمافزار ۱۶ SPSS مورد تجزیه و تحلیل گرفتند. یافتهها: نتایج تحلیل واریانس با کنترل سن و تحصیلات نشان داد که میان نمرات رضایت زناشویی بیماران عروق کرونر و افراد گروه سالم تفاوت معنیداری وجود دارد (۸۷/۰ = E، ۳۱/۲ = F، ۰۵/۰ > P). نتیجهگیری: رضایت زناشویی بیماران مبتلا به اختلال عروق کرونر پایینتر از افراد گروه سالم بوده است. واژههای کلیدی: رضایت زناشویی، بیماران قلبی، بیماری عروق کرونر، اختلالات روانشناختی، افسردگی.
محبوبه کیانی، احمد عابدی، سالار فرامرزی،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف : در سالهای اخیر، متخصصان در زمینه اختلال وسواس فکری– عملی به دنبال سنجش، اعتبار و کارایی مداخلات دارویی بودهاند. پژوهش حاضر با هدف فراتحلیل اثربخشی دارو درمانی بر بیمارانی بود که نشانههای اختلال وسواسی– اجباری داشتهاند. این فراتحلیل بر اساس تحقیقات ده سال اخیر در ایران انجام گرفته است. مواد و روشها: این پژوهش، با استفاده از الگوی پژوهشی فراتحلیل، میزان اثرگذاری دارو درمانی را بر کاهش نشانههای وسواس فکری– عملی مورد بررسی قرار داده است. به منظور انجام این تحقیق، بیست پژوهشی که در ده سال اخیر در ایران صورت گرفته، این مقایسه بین میانگینهای گروههای آزمایش و شاهد بوده است، انتخاب و روش فراتحلیل بر روی آنها انجام گرفت. ابزار پژوهش، عبارت از چکلیست فراتحلیل بود. یافتهها: میزان اندازه اثر مداخلات دارو درمانی بر کاهش نشانههای وسواس فکری– عملی ۱۱/۱ = d بود (۰۰۱/۰ ≤ P). نتیجهگیری: میزان اندازه اثر دارو درمانی بر کاهش نشانههای اختلال وسواسی- اجباری مطابق جدول تفسیر اندازه اثر Cohen در حد بالا بود. واژههای کلیدی: فراتحلیل، اختلال وسواسی- اجباری، مداخلات دارویی، اندازه اثر، Cohen.
زهرا پاداش، مریم فاتحیزاده، محمدرضا عابدی، زهرا ایزدیخواه،
دوره ۱۰، شماره ۵ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر آموزش روان درمانی مبتنی بر کیفیت زندگی بر رضایت زناشویی زنان و مردان متأهل انجام گرفت. مواد و روش ها: این پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه شاهد است. جامعه پژوهش شامل کلیه زنان و مردان متأهل مراجعه کننده به مرکز مشاوره الفبای زندگی در بهار و تابستان سال ۱۳۸۹ بودند. نمونه پژوهش شامل ۳۲ زن و مرد متأهل بود که از بین داوطلبین شرکت در پژوهش، به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و شاهد جایگزین شدند. زنان و مردان متأهل گروه آزمایش، به مدت ۸ جلسه تحت آموزش به شیوه روان درمانی مبتنی برکیفیت زندگی قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری، پرسش نامه رضایت زناشویی Enrich بود. داده ها توسط نرم افزار SPSS و روش آماری تحلیل کواریانس و Mancova تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: تفاوت معنی داری بین نمرات رضایت زناشویی گروه آزمایش و شاهد در مرحله پس آزمون وجود داشت (۰۱/۰ < P). همچنین نتایج نشان داد که کیفیت زندگی درمانی نمرات آزمودنی های گروه آزمایش و شاهد را در پس آزمون در ابعاد تحریف آرمانی، رضایت زناشویی، روابط، حل تعارض، اوقات فراغت و جهت گیری مذهبی افزایش داده است (۰۵/۰ < P) و تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات گروه شاهد و آزمایش در مرحله پس آزمون در ابعاد مدیریت مالی، رابطه جنسی، شیوه فرزندپروری، خانواده و دوستان و مساوات طلبی نقش ها مشاهده نشد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر، شاهدی بر مفید و مؤثر بودن روان درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی، در مداخلات خانواده است.
مختار ملک پور، فرنوش کاویانپور، احمد عابدی،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف : هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش کارکردهای اجرایی (بازداری پاسخ) بر میزان توجه کودکان پیشدبستانی دارای اختلال هماهنگی رشد شهر اصفهان بود. مواد و روشها: جامعه آماری شامل کلیه کودکان پیش دبستانی (۶-۵ ساله) دارای اختلال هماهنگی رشد بود که در مراکز پیشدبستانی و آمادگی وابسته به آموزش و پرورش شهر اصفهان ثبتنام شدند. روش نمونهگیری، نمونهگیری هدفمند بود. آزمودنیها ۳ کودک پیشدبستانی بودند که به تشخیص متخصص، علایم و نشانههای اختلال هماهنگی رشد داشتند. ابزارها شامل آزمون عصب- روانشناختی نپسی (NEPSY neuropsychology test)، پرسشنامه Conner والدین، مقیاس هوشی Wechsler کودکان، آزمون توانایی- حرکتی پایه و مصاحبه بالینی بود. در این پژوهش، از روش مورد- منفرد با طرح MBD (طرح خط پایه چندگانه یا Multiple baseline design) استفاده شده است. در این روش پس از موقعیت خط پایه، مداخله آغاز شد و طی ۱۰ جلسه مداخله انفرادی، آموزش کارکرد اجرایی بازداری پاسخ به آزمودنیها اریه گردید. یافتهها: طی تحلیل دیداری نمودار دادهها، مداخله در مورد هر سه آزمودنی اثربخش بود (به ترتیب با Percentage of non-overlapping data یا PND (درصد غیر همپوشی نقاط دو موقعیت آزمایشی خط پایه و مداخله) ۱۰۰ درصد، ۹۰ درصد و ۷۰ درصد برای آزمودنی ۱، ۲ و ۳). نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که با آموزش کارکرد اجرایی بازداری پاسخ در این کودکان، میزان نقص توجه کاهش و عملکرد تحصیلی در آنان بهبود مییابد. واژههای کلیدی: کارکرد اجرایی، بازداری پاسخ، توجه، اختلال هماهنگی رشد، پژوهش مورد- منفرد
مریم حر، اصغر آقایی، احمد عابدی، عباس عطاری،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف : به تازگی بحثهای زیادی در مورد رویکردهای رفتاری و شناختی موج سوم به خصوص در حیطه درمان افسردگی انجام شده است. هدف پژوهش حاضر، تعیین تأثیر روش درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد درمانی بر میزان افسردگی بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ بود. مواد و روشها: روش پژوهشی آزمایشی و جامعه آماری شامل کلیه بیماران دیابتی مؤسسه خیریه دیابت اصفهان که در بهار و تابستان سال ۹۱ بود. تعداد ۳۰ نفر بیمار در دو گروه آزمایش و شاهد جایگزین شدند. پرسشنامه افسردگی Beck را قبل و بعد از مداخله تکمیل و گروه آزمایش، آموزش گروهی روش درمانی Acceptance and commitment therapy (ACT) را طی ۸ جلسه ۱۲۰ دقیقهای در طی ۸ هفته دریافت کردند و گروه شاهد این آموزش را دریافت نکردند و در لیست انتظار درمان قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه Beck (BDI II یا Beck depression inventory) بود. یافتهها: بین نمرات پسآزمون و پیشآزمون گروه آزمایش در مقایسه با گروه شاهد، تفاوت معنیداری وجود داشت (۰۰۱/۰ > P). نتیجهگیری: نتایج پژوهش بیانگر تأثیر روش درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد درمانی در کاهش افسردگی در بیماران دیابتی بود. همچنین اثر درمان در زمان پیگیری ماندگار بود. واژههای کلیدی: پذیرش و تعهد درمانی، دیابت نوع ۲، افسردگی، تست Beck
فرزانه عباسی، محمدرضا عابدی، فرشته شکیبایی، سید محمد مسعود ازهر، مجتبی رحیمی،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهشهای چند دهه اخیر بر روی اثرات روابط مبتنی بر دلبستگی و نحوه تربیت مراقبان کودک و اثرات آن نشان دادهاند که سبک تربیت والدین و کیفیت رابطهای والد و کودک در شکلگیری اضطراب کودک نقش معنیداری دارد، هدف از اجرای این پژوهش، بررسی میزان اثربخشی آموزش شناختی- رفتاری رابطه مادر و کودک بر کاهش علایم وسواس جبری در کودکان است. مواد و روشها: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی ۳۰ نفر از مادران کودکان ۱۲-۶ سال که کودکان آنها بر اساس معیارهای DSM_IV_TR (Diagnostic and statistical manual of mental disorders) تشخیص اختلال وسواس جبری داشتند، با استفاده از نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آموزش شناختی- رفتاری رابطه مادر و کودک و شاهد قرار گرفتند. مادران گروه مداخله، بدون حضور کودکان در ۱۲ جلسه ۲ ساعته آموزش شناختی رفتاری شرکت کردند. به منظور جمعآوری دادهها مقیاس سنجش وسواس Yale-Brown به عنوان پیشآزمون، پسآزمون و آزمون پیگیری اجرا شد و دادهها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازههای تکراری و بهرهگیری از نرمافزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها : گروه مداخله و شاهد در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری تفاوت معنیداری را نشان داد که بیانگر کاهش افکار و اعمال وسواسی جبری در حیطههای زمان، تداخل، ناراحتی، مقاومت و کنترل در گروه مداخله بود. نتیجهگیری: آموزش شناختی- رفتاری رابطه مادر و کودک در تمام حیطهها بر کاهش وسواس کودکان مؤثر بوده است. واژههای کلیدی: اختلال وسواس جبری، آموزش شناختی رفتاری، مادر، کودک
لیلا توانگر، فریبا یزدخواستی، احمد عابدی،
دوره ۱۱، شماره ۶ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده زمینه و هدف: افراد دارای ابراز وجود پایین در موقعیت های اجتماعی خودکارامدی بین فردی لازم را نشان نمی دهند. به همین منظور پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان التقاطی (با رویکردهای بازساخت دهی شناختی و مهارت های مقابله ای شناختی - رفتاری ) بر ابراز وجود و خودکارامدی بین فردی دانشجویان انجام پذیرفت. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی(طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. نمونه هدف ۳۲ نفر از دانشجویان بود که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از بین ۲۷۸ نفر از دانشجویان دانشگاه اصفهان انتخاب شدند. ابتدا دو پرسش نامه خودکارامدی بین فردی و ابراز وجود بین دانشجویان توزیع شد سپس از بین آن هادانشجویانی که دارای خودکارامدی بین فردی و ابراز وجود پایین بودند به طور تصادفی انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. درمان التقاطی در بهار ۱۳۹۰ طی ده جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا شد. پرسش نامه ابراز وجود و خودکارامدی بین فردی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه تکمیل شدند. برای تحلیل داده ها از شیوه تحلیل کواریانس تکراری استفاده گردید. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس تکراری بیانگرتفاوت معنی دار میزان ابراز وجود و نیز خودکارامدی بین فردی در دو گروه آزمایش و کنترل و تفاوت معنی دار بین ابراز وجود و خودکارامدی بین فردی در سه مرحله (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) بود. نتایج آزمون LSD (کمترین تفاوت معنی دار) تفاوت معنی داری را بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون، و نیزبین پیش آزمون و پیگیری نشان داد. هم چنین این نتایج بیانگر ثبات تغییرات در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که درمان التقاطی (بازساخت دهی شناختی و مهارت های مقابله ای شناختی - رفتاری ) برای افزایش ابراز وجود و خودکارامدی بین فردی دانشجویان مؤثر است.
منصوره سلامت، کمال مقتدایی، موسی کافی، احمدرضا عابدی، عباسعلی حسین خانزاده،
دوره ۱۱، شماره ۶ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده زمینه وهدف: یکی از مهمترین ناتوانیهای یادگیری، ناتوانی یادگیری املا (Spelling Learning Disability) میباشد که با مشکلات حافظه و مهارتهای اجتماعی همراه است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی بازی درمانی شناختی رفتاری بر حافظه و مهارتهای اجتماعی کودکان با ناتوانی یادگیری املا بود. مواد و روشها: روش پژوهش حاضر آزمایشی (پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشآموزان پایه سوم دبستان شهرستان دهاقان (اصفهان) در سال تحصیلی ۹۱- ۹۲ بودند. ۴۰دانشآموز مبتلا به ناتوانی یادگیری املا، به صورت تصادفی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه بازی درمانی و کنترل قرار گرفتند. شرکتکنندگان در گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای تحت بازی درمانی شناختی رفتاری قرار گرفتند. ابزار این پژوهش عبارت بودند از، آزمون تشخیص ناتوانی یادگیری املا، آزمون هوش وکسلر و مقیاس مهارتهای اجتماعی گرشام و الیوت. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل کواریانس و ۱۸ SPSS-استفاده شد. یافتهها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که با کنترل اثر پیشآزمون، بین گروه آزمایش و کنترل در پسآزمون تفاوت معنیداری وجود دارد (۰۱/۰> p)، و میانگین نمرات حافظه و مهارتهای اجتماعی در گروه بازی درمانی در مرحله پسآزمون نسبت به پیشآزمون و گروه کنترل افزایش یافته است. نتیجهگیری: بر اساس نتایج، بازی درمانی شناختی رفتاری بر بهبود و توانبخشی حافظه و مهارتهای اجتماعی دانشآموزان با ناتوانی یادگیری املا اثربخش بوده است . واژههای کلیدی: بازی درمانی شناختی رفتاری، حافظه، مهارتهای اجتماعی، اختلال املا چک
راضیه ایزدی، حمید طاهر نشاط دوست، کریم عسگری، محمدرضا عابدی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
چکیده زمینه و هدف: اخیراً مداخلات رفتاری و شناختی «موج سوم»، توجه زیادی را بین پژوهشگران به خود اختصاص دادهاند. پژوهش حاضر، به منظور بررسی اثربخشی یکی از این درمانها، یعنی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT یا Acceptance and Commitment Therapy) ، این درمان را با درمان شناختی- رفتاری (CBT یا Cognitive - Behavioral Therapy) در اختلال وسواس- اجبار (OCD یا Obsessive- Compulsive Disorder) مقایسه کرده است. مواد و روشها: در این پژوهش از یک طرح شبهآزمایشی با پیشآزمون- پسآزمون استفاده شد. اجرای این پژوهش از بهمن ماه ۱۳۸۹ تا مهر ماه ۱۳۹۱ در مرکز خدمات روانپزشکی و روانشناسی پارسه بود.گروههای آزمایشی شامل دو گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and Commitment Therapy) (۱۳n=) و درمان شناختی- رفتاری (Cognitive-Behavior Therapy) (۱۳n=) بود. هر دو گروه ده جلسه دو ساعته درمان را یک بار در هفته دریافت کردند. ۱۲ بیمار نیز در گروه کنترل (لیست انتظار) بودند. به منظور سنجش شدت وسواس، انعطاف پذیری روانشناختی و افسردگی از مقیاس وسواس فکری و عملی ییل براون (Yale Brown Obsessive- Compulsive Scale) ، پرسشنامه پذیرش و عمل و پرسشنامه افسردگی بک (BDI یا Beck Depression Inventory) استفاده شد. دادهها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندگانه در نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته ها: مقایسه گروههای درمانی حاکی از آن بود که بین گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه لیست انتظار در تمام مقیاسها در پسآزمون تفاوت معنیداری وجود داشت و این تفاوت در پیگیری هم تداوم داشت (۰۱/۰P<). علاوه بر این، مقایسه گروه درمان شناختی- رفتاری با گروه لیست انتظار در پس آزمون نیز حاکی از آن بود که به جز متغیر انعطافپذیری روانشناختی، بین دو گروه در بقیه مقیاسها تفاوت معنیداری وجود داشت و این نتایج نیز تا یک ماه پس از درمان تداوم داشت (۰۱/۰P<) . دو گروهدرمانی در پسآزمون فقط در پرسشنامه پذیرش و عمل تفاوت معنیداری نشان دادند (۰۵/۰P<) ، ولی در کاهش علایم وسواسی و نیز افسردگی تفاوت معنیداری نداشتند. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش انعطافپذیری روانشناختی مؤثرتر از درمان شناختی- رفتاری بود و این برتری در پیگیری نیز حفظ شد (۰۱/۰ P<). نتیجه گیری: بر حسب نتایج حاصل از این پژوهش، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمانشناختی- رفتاری هر دو تغییرات معنیداری در علایم وسواس ایجاد کردند. بنابراین این پژوهش، در مجموع حمایتی تجربی برای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در درمان وسواس فراهم میکند. واژههای کلیدی : اختلال وسواس- اجبار، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، درمان شناختی- رفتاری، انعطافپذیری روانشناختی، افسردگی
لیلا اسماعیلی، محمدرضا عابدی، محمدرضا نجفی، اصغر آقایی، مریم اسماعیلی،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده
چکیده زمینه و هدف: پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی مداخلهشناختی رفتاری تنظیم هیجان بر بهزیستی روانشناختی دختران نوجوان مبتلا بهصرع انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دختران نوجوان مبتلا به صرع ۱۴ تا ۲۰ ساله شهر اصفهان در سال ۱۳۹۰ بود. مواد و روشها : به منظور انجام این پژوهش۳۰ نفر دختر ۱۴ تا ۲۰ ساله از میان جامعه مصروعین به شیوه در دسترس، انتخاب و با روش تصادفی به گروههای آزمایش و کنترل گمارده شدند. روش پژوهش نیمهتجربی بود. مداخله شناختی رفتاری تنظیم هیجان بر اساس دستورالعملی از دانشگاه بوستون ومتناسبسازی با شرایط فرهنگی، به مدت ۱۲ جلسه بر روی گروه آزمایش انجام گرفت و به گروه کنترل هیچ آموزشی ارایه نشد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی psychological Well-Being (Ryff) questionnaire ) و پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی محقق( researcher-made questionnaire . ) ساخته بود. دادههای به دست آمده با روش آماری تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که مداخله روش تنظیم هیجان در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پیشآزمون- پسآزمون (۰۴۸/۰> p ) و پیشآزمون- پیگیری (۰۱۹/۰> p ) بر افزایش بهزیستی روانشناختی دختران مصروع مؤثربود همچنین، میانگین نمره پذیرش خود (۰۴۹/۰> p )، در مرحله پسآزمون وخرده مقیاسهای روابط مثبت (۰۴۵/۰> p )، پذیرش خود (۰۴۹/۰> p )، زندگی هدفمند (۰۴۶/۰ p< )، در مرحله پیگیری افزایش معنیداری پیدا کرده است. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان دادکه مداخله شناختی رفتاری تنظیم هیجان بر افزایش بهزیستی روانشناختی دختران مصروع مؤثر است. همچنین اثر درمان در زمان پیگیری ماندگار بود. واژههای کلیدی: تنظیم هیجان، مداخله شناختی- رفتاری، بهزیستی روانشناختی
محمدرضا عابدی، حمید افشار، ابراهیم جعفری، شکوفه نیکنشان،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش، تعیین میزان تأثیر آموزش شادمانی بر سلامت روان و شادمانی کارکنان پالایش نفت اصفهان بوده است. روش: روش پزوهشی مورد استفاده، روش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کارکنان رسمی شاغل پالایشگاه نفت اصفهان در سال ۱۳۸۷ بوده است. جهت نمونه گیری ۳۰ نفر از کارکنان به صورت تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش در کارگاه آموزش شادمانی شرکت کردند و دوازده اصل شادمانی فوردایس از جمله خود بودن، فعالیت، پرورش شخصیت اجتماعی، روابط اجتماعی، خوشبینی، برنامه ریزی، دوری از نگرانی، خلاقیت، سطح توقعات پایین و توجه به زمان حال به آنان آموزش داده شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش عبارت بود از پرسشنامه ۲۸ سوالی سلامت عمومی (GHQ-۲۸). در نهایت تمام افراد دو گروه مورد ارزیابی مجدد سلامت قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها ازتحلیل کواریانس استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش شادمانی، سلامت عمومی کارکنان پالایش نفت اصفهان را افزایش داده است (۰۰۳/۰(P<، همچنین، آموزش شادمانی در کاهش اضطراب و بی خوابی کارکنان تأثیر داشته است (۰۲/۰(P<. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این تحقیق آموزش شادمانی باعث افزایش سلامت روان گردیده است.
غلامرضا خیرآبادی، سیما صدری، زهرا عابدی، الهام ولایتی،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف : با وجود اقدامات چشمگیر سالهای اخیر نسبت به بهبود وضعیت سلامت طبی زنان در سنین باروری، سلامت روان این گروه به نحو بارزی مغفول مانده است. با توجه به شیوع روزافزون افسردگی به ویژه در زنان سنین باروری، تأثیرات منفی آن بر سلامت، کیفیت زندگی آنان و سایر اعضای خانواده و تأثیرپذیری بالای افسردگی زنان از عوامل اجتماعی و جمعیتشناختی جوامع مختلف، مطالعه حاضر با هدف بررسی شیوع افسردگی پس از زایمان و ارتباط آن با بعضی عوامل خطر اجتماعی و جمعیتشناختی در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی- درمانی شهرستان نجفآباد انجام شد. بدین طریق میتوان پیشنهادات را برای برنامهریزی بهداشتی، بر عوامل خطر بومی مبتنی نمود. مواد و روشها: مطالعه حاضر به صورت توصیفی- مقطعی در تابستان ۱۳۸۳ صورت گرفت. در این مطالعه، یک گروه ۶۴۰ نفره شامل کلیه مادران مناطق روستایی شبکه بهداشتی- درمانی نجفآباد اصفهان مورد بررسی قرار گرفتند که از زمان زایمان آنها ۲ ماه تا ۱ سال گذشته بود. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه استاندارد افسردگی Edinburgh (ویژه دوره پس از زایمان) و یک پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر خصوصیات دموگرافیک و سایر متغیرهای مورد نظر در مطالعه جمعآوری شد. یافتهها: شیوع کلی افسردگی در جمعیت مورد مطالعه، ۲/۳۷ درصد به دست آمد. خانهدار بودن، حاملگی ناخواسته، عدم شیردهی، بیماری مادرزادی آشکار نوزاد، نخستزا بودن و داشتن بیش از ۳ مورد زایمان از عوامل اصلی مرتبط با افسردگی پس از زایمان در مطالعه حاضر بودند. سن مادر، نوع زایمان، وضعیت اقتصادی خانواده، میزان تحصیلات مادران و عدم رضایت از جنسیت کودک رابطهای با افسردگی مادران نداشت. نتیجهگیری: مطالعات متنوع گذشته، مدرک معتبری را در حمایت از وجود عوامل خطر مشترک دموگرافیک و اجتماعی برای افسردگی پس از زایمان در جوامع مختلف ارایه نکردند. بنابراین، جهت پیشگیری از افسردگی پس از زایمان، هر نوع مداخله بهداشتی لازم است مبتنی بر عوامل خطر منطقهای صورت گیرد.
شیرین ارجمندی، سالار فرامرزی، احمد عابدی،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف : یکپارچگی حسی، بهبود توانایی کودکان برای پردازش و سازماندهی اطلاعات حسی است. زمانی که مغز بتواند اطلاعات حسی را سازماندهی نماید، نتیجه آن، بهبود عملکرد مهارتهای زندگی، رشد عاطفی و رشد عمومی میباشد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر آموزش یکپارچگی حسی بر مهارتهای عصب روانشناختی دانشآموزان دارای اختلال نقص توجه- بیشفعالی (Attention deficit hyperactivity disorder یا ADHD) بود. مواد و روشها: مطالعه آزمایشی حاضر به روش پیشآزمون- پسآزمون و با گروه شاهد انجام گرفت و در آن، نفر از دانشآموزان ابتدایی مبتلا به ADHD شهر اصفهان مورد مطالعه قرار گرفتند. این افراد پس از انتخاب تصادفی، بر اساس معیارهای ورود به پژوهش و در طی روش نمونهگیری چندمرحلهای، به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و شاهد تقسیم شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه Conners (فرم والد و معلم) و پرسشنامه عصب روانشناختی کودک و نوجوان Conners بود. دادههای به دست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس در نرمافزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: بین عملکرد دو گروه آزمایش و شاهد در مهارتهای عصب روانشناختی در مرحله پسآزمون تفاوت معنیداری وجود داشت (۰۰۱/۰ > P). نتیجهگیری: آموزش یکپارچگی حسی بر مهارتهای عصب روانشناختی کودکان تأثیر دارد و میتوان از این روش آموزشی در توانبخشی و آموزش کودکان دارای ADHD بهره برد. علاوه بر این، میتوان از این روش در مراکز آمادگی و پیشدبستانی استفاده نمود تا از بروز اختلال ADHD در دوران تحصیلی جلوگیری به عمل آید.
یوسف دهقانی، لیلا صادقی، احمد عابدی، محمدرضا صمصام شریعت،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش برنامه نرمافزاری توکا بر تمیز و حافظه شنیداری کودکان دارای مشکل یادگیری (اختلال خواندن) (Dyslexia) انجام گردید. مواد و روشها: این تحقیق از نوع نیمه آزمایشی بود و با دو گروه شاهد و آزمایش و پیشآزمون و پسآزمون انجام شد. افراد گروه آزمایش در ده جلسه تحت مداخله آموزشی به وسیله نرمافزار توکا قرار گرفتند. جامعه آماری مطالعه را کلیه دانشآموزان پایه اول ابتدایی ناحیه دو شهر اصفهان با طیف سنی ۷ تا ۸ سال تشکیل داد که بر اساس نظریه کارشناس مشاور آموزش و پرورش، واجد مشکل یادگیری تشخیص داده شدند. با توافق والدین، ۲۰ دانشآموز به شیوه در دسترس برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (۱۰ نفر) و شاهد (۱۰ نفر) قرار گرفتند. ابزار جمعآوری دادهها شامل آزمون هوش Wechsler کودکان (Wechsler Intelligence Scale for Children یا WISC) و آزمون سنجش پیشرفت خواندن بود. در راستای اهداف پژوهش و بررسی پیشرفت دو گروه شاهد و آزمایش و مقایسه نمرات دو گروه، از آزمون تحلیل واریانس با اندازههای تکراری به همراه آزمون کرویت Mauchly و همسانی واریانسها استفاده گردید. یافتهها: آموزش برنامه نرمافزاری توکا، بر تمیز و حافظه شنیداری کودکان دارای مشکل یادگیری مؤثر است (۰۰۱/۰ > P). نتیجهگیری: با توجه به تأثیر استفاده از نرمافزار توکا در افزایش تمیز و حافظه شنیداری و دیداری کودکان و این که کودکان دارای مشکلات یادگیری اغلب در حافظه مشکل دارند، پیشنهاد میگردد که روزانه بین ۱۵ تا ۲۰ دقیقه از برنامههای آموزشی این نرمافزار در جهت تقویت حافظه استفاده شود.
الهام شکرانه، حمیدطاهر نشاط دوست، محمدرضا عابدی، هوشنگ طالبی،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : در راستای ارتقای سطح سلامت جسمی- روانی کودکان مبتلا به چاقی و جستجوی فنون مداخلهای جدید و مناسب در حیطه روان درمانی این گروه از کودکان، پژوهش مذکور با هدف بررسی تأثیر سایکودرام بر شاخص توده بدنی، عزت نفس و تنظیم شناختی هیجان کودکان دختر مبتلا به چاقی انجام شد. مواد و روشها: پژوهش حاضر به روش نیمهتجربی همراه با دو گروه آزمایش و شاهد با اجرای پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری ۳ ماهه انجام شد. نمونه شامل ۲۴ دانشآموز دختر ۱۲-۱۰ سال مبتلا به چاقی یا اضافه وزن با شاخص توده بدنی بالاتر از ۲۵ در سال تحصیلی ۱۳۹۴ بود که به روش تصادفی- خوشهای از میان یکی از مدارس در ناحیه ۱ شهر اصفهان انتخاب شد. مادران هر دو گروه، طی ۴ جلسه در خصوص اصول تغذیه سالم آموزش دریافت کردند. مداخله درمانی سایکودرام طی ۶ جلسه ۲ ساعته به شیوه گروهی تنها در گروه آزمایش اعمال شد. ابزار پژوهش، اندازه شاخص توده بدنی، مقیاس عزت نفس Rosenberg و پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی- هیجان بود. از روش تحلیل واریانس دو طرفه با یک عامل اندازهگیری مکرر برای تحلیل دادهها استفاده شد. یافتهها: مداخله درمانی سایکودرام بر شاخص توده بدنی و عزت نفس اثر معنیدار داشت (۰۱/۰ ≥ P)، اما بر متغیر تنظیم شناختی- هیجان اثر معنیدار نشان نداد (۰۵/۰ ≤ P). نتیجهگیری: از مداخله درمانی سایکودرام جهت کاهش وزن و افزایش عزت نفس کودکان چاق میتوان استفاده نمود.
غلامرضا نیکراهان، کریم عسگری، مهرداد کلانتری، محمدرضا عابدی، علی اعتصام پور، عباس رضایی، جف سی هافمن،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : پژوهشهای فراوان حاکی از آن است که خلق منفی با مرگ و میر بیماران دچار بیماری قلبی به طور کامل مرتبط است؛ در حالی که حالات مثبت روانی در این بیماران با بهبود عملکرد قلبی- عروقی همراه میباشد. با این وجود، مداخلات روانشناسی مثبت در بیماران قلبی توسعه نیافته است. بر همین اساس، مطالعه حاضر به بررسی اثربخشی سه نوع مداخله شادی بر روی متغیرهای روانشناختی در بیماران دچار بیماری قلبی پرداخت. مواد و روشها: در پژوهش حاضر، ۶۸ بیمار قلبی به طور تصادفی به سه گروه مداخله شادی Seligman، Lyubomirsky و Fordyce و گروه شاهد اختصاص یافتند. گروههای مداخله شش هفته آموزش شادی دریافت نمودند و اندازهگیریها در مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری به انجام رسید. ارزیابیها شامل افسردگی، شادی، رضایت از زندگی و امید بود. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل کوواریانس با اندازههای مکرر استفاده شد. یافتهها: هر سه نوع مداخله به طور معنیداری موجب افزایش شادی در این بیماران گردید (۰۱/۰ > P). همچنین، نتایج نشان دهنده کاهش معنیدار افسردگی در گروه Fordyce بود (۰۵/۰ > P). علاوه بر این، میزان امید در گروه Seligman افزایش معنیداری را در مراحل پسآزمون و پیگیری نشان داد (۰۵/۰ > P). نتیجهگیری: مداخلات شادی یاد شده میتواند به نتایج امیدوار کنندهای در ارتقای حالات مثبت روانشناختی و کاهش افسردگی بیماران قلبی منجر شود. به طور کلی، مداخله شادی Seligman در ارتقای حالات مثبت روانشناختی و مداخله شادی Fordyce در کاهش افسردگی این بیماران بهتر از دو مداخله دیگر عمل کرد.