فاطمه سادات طباطبایی نژاد، محسن گل پرور، اصغر آقایی، دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف: پرخاشگری (Aggression) و حالات خلقی (Mood states) سطح پایین از زمره مشکلاتی است که دختران دانشآموز افسرده از آن رنج میبرند. ازاینرو، پژوهش حاضر باهدف مقایسه تأثیر درمان ذهن آگاهی مثبت محور (Positive Mindfulness Therapy یا PMT)، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (Mindfulness Based Cognitive Therapy یا MBCT) و درمان شناختی-رفتاری (Cognitive Behavioral Therapy یا CBT) بر پرخاشگری و حالات خلقی دانشآموزان دختر افسرده اجرا شد. مواد و روشها: روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیشآزمون-پسآزمون و گروه کنترل بود. از ۳۰۰ دانشآموز دختر مقطع متوسطه اول شهر نائین در سال ۱۳۹۶، ۶۰ نفر بهصورت هدفمند مبتنی بر ملاکهای ورود و خروج انتخاب و بهطور تصادفی در چهار گروه (شاهد، PMT، MBCT و CBT) گمارده شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش پرسشنامه پرخاشگری (Aggression Questionnaire یا AQ) و مقیاس حالات خلقی (Brunel Mood Scale یا BRUMS) استفاده شد. گروههای PMT، MBCT و CBT هر یک به مدت ۱۲ جلسه، تحت درمان قرارگرفته و گروه شاهد هیچگونه درمانی دریافت ننمود. دادهها از طریق تحلیل کوواریانس (ANCOVA) تحلیل شد. یافتهها: بر اساس نتایج ANCOVA هر سه نوع درمان نسبت به گروه شاهد تأثیر معناداری بر کاهش پرخاشگری و افزایش حالات خلقی نشان دادند (۰۱/۰>p). همچنین اثر PMT در مقایسه با MBCT و CBT بر کاهش پرخاشگری بیشتر بود (۰۱/۰>p)، ولی تأثیر سه نوع درمان بر حالات خلقی یکسان بود (۰۵/۰
شراره ضرابی، فاطمه سادات طباطبایی نژاد، زهره لطیفی، دوره ۱۹، شماره ۲ - ( ۵-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف:اختلال پرخوری به عنوان یک اختلال شایع روانشناختی منجر به آشفتگی و مشکلات متعددی برای فرد می شود. یکی از مشکلات در افراد مبتلا به اختلال پرخوری ظرفیت تحمل پریشانی پایین است، که این مسئله باعث افزایش تمایل فرد به پرخوری می گردد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان خودشفابخشی برتحمل پریشانی زنان مبتلا به اختلال پرخوری عصبی انجام گرفت. مواد و روشها:این پژوهش کمی و نیمه آزمایشی (پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه) بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مبتلا به پرخوری عصبی مراجعه کننده به متخصصان و مراکز درمانی شهر اصفهان در سال ۱۳۹۸ است که ۴۵ نفر به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروههای آزمایش و گواه قرار داده شدند. ابزار گردآوری دادها پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (۲۰۰۵) بود. هر یک از گروههای آزمایش ۱۲ جلسه تحت درمان گروهی شناختی رفتاری میشل و درمان خودشفابخشی مروی و لطیفی قرار گرفتند ولی گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانسچند متغیریو مجذور کای استفاده شد. یافتهها:بر اساس آزمون مجذور کای تفاوت معناداری از لحاظ سن، تحصیلات و مدت بیماری بین سه گروه مشاهده نشد (۰۵/۰<P). نتایج نشان داد که درمان خودشفابخشی در تمامی ابعاد تحمل پریشانی و درمان شناختی رفتاری در تمامی ابعاد بجز بعد تحمل در مقایسه با گروه گواه تفاوت معناداری داشتند (۰۵/۰>P). همچنین درمان خودشفابخشی باعث افزایش بیشتر ابعاد تحمل، جذب و نمره کل تحمل پریشانی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری شده است (۰۵/۰=P). نتیجهگیری:با توجه به نتایج این پژوهش می توان از درمان شناختی رفتاری و خودشفابخشی برای افزایش تحمل پریشانی زنان مبتلا اختلال پرخوریعصبی استفاده کرد. اگر چه به نظر می رسد درمان خودشفابخشی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری در این مورد مؤثرتر باشد.