logo

جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای طباطبایی

محمود طباطبایی، سپیده معماریان، مهناز غیاثی، عباس عطاری،
دوره ۱۱، شماره ۵ - ( ۸-۱۳۹۲ )
چکیده

زمینه و هدف: اختلال افسردگی اساسی، دارای تأثیر همه جانبه‌ی جسمی و روان‌شناختی بر روی مبتلایان به آن اختلال می‌باشد. از جمله حوزه‌های این تأثیر که در روابط درون‌فردی و بین‌فردی مبتلایان نقش حایز اهمیتی دارد، سبک‌های ابراز هیجان و باورهای فراشناختی است. هدف مطالعه حاضر بررسی سبک‌های ابراز هیجان و تأثیر آنها بر راهبردهای فراشناختی در مبتلایان به اختلال افسردگی اساسی بود. مواد و روش‌ها: در یک مطالعه مورد- شاهد که در پاییز ۱۳۸۸ در شهر سمنان انجام شد، تعداد ۴۷ بیمار با تشخیص افسرگی اساسی بر اساس معیارهای DSM IV-TR     دچار اختلال افسردگی اساسی به صورت پی در پی انتخاب و با ۴۰ نفر به عنوان گروه شاهد از میان دانشجویان بومی دانشگاه سمنان که هیچ نشانه‌ای از افسردگی نداشتند، مقایسه شدند. کلیه‌ی آزمودنی‌ها به کمک پرسشنامه‌های فراشناخت، ابرازگری هیجانی، کنترل هیجانی و دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده‌ها به کمک روش‌های آماری همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس یک راهه تحلیل شدند. یافته‌ها: بر اساس نتایج به‌دست آمده، بین باورهای فراشناختی و سبک‌های ابراز هیجان افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و دانشجویان غیر افسرده، تفاوت معنی‌دار وجود داشت (۰۵/۰ > P     ). همچنین، مؤلفه‌های ابراز هیجان منفی، نشخوار یا مرور ذهنی، دوسوگرایی در ابراز هیجان مثبت و دوسوگرایی در ابراز استحقاق و سایر مؤلفه‌های باورهای فراشناختی، بین دو گروه مورد مطالعه، تفاوت معنی‌دار داشتند (۰۵/۰ > P ). نتیجه‌گیری: بر اساس این پژوهش به‌نظر می‌رسد ناکارامدی افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی، مربوط به چگونگی باورهای فراشناختی و نحوه‌ی ابراز هیجانشان می‌باشد. بنابراین، با توجه به این که بیماران یاد شده، به تحریف وقایع و پدیده­ها می‌پردازند و از طرفی فاقد مهارت‌های مورد نیاز برای تعبیر احساسات خود هستند، در کشمکش درونی بین نحوه‌ی باورهای فراشناختی و ابراز هیجان گرفتار شده، نه تنها در درک احساسات خود با مشکل مواجه می‌شوند، بلکه طی پردازش هیجانی از تمایلاتشان برای عمل بر اساس هیجان، خودآگاهی دقیقی ندارند. واژه‌های کلیدی: اختلال افسردگی اساسی، ابرازگری هیجانی، کنترل هیجانی، باورهای فراشناختی
امینه سادات طباطبایی، ایلناز سجادیان، مسعود معتمدی،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف : عملکرد جنسی مناسب و سالم، یکی از نشانه‌های سلامت جسم و روان است و باعث ایجاد حس لذت مشترک در بین زوجین می‌شود. با توجه به اهمیت فرایندهای روان‌شناختی جنسی زنان، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT) بر عملکرد جنسی و فرایندهای روان‌شناختی جنسی زنان ۲۰ تا ۵۰ سال متأهل مبتلا به اختلالات جنسی شهر اصفهان انجام گرفت. مواد و روش‌ها: روش این پژوهش از نوع پیش‌آزمون- پس‌آزمون باگروه شاهد و پیگیری یک ماهه بود. نمونه آماری شامل ۲۰ نفر از زنان متأهل ۲۰ تا ۵۰ سال بود که در بهار ۱۳۹۴ به کلینیک‌ها و مطب‌های روان‌پزشکی زنان و زایمان واقع در شهر اصفهان مراجعه کرده و با توجه به نسخه پنجم راهنمای تشخیصی آماری اختلالات روانی (Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders-۵ th edition یا DSM-V)، تشخیص اختلالات جنسی دریافت بودند. نمونه‌ها به طور تصادفی در دو گروه جایگزین شدند (هر گروه ۱۰ نفر). ابزار جمع‌آوری شامل پرسش‌نامه‌های جمعیت‌شناختی، عملکرد جنسی زنان Rosen، کم‌رویی جنسی van lankveld و جرأت‌ورزی جنسی Hurlbert بود. مداخله پژوهش شامل ۱۰ جلسه آموزشی ۴۵ دقیقه‌ای درمان ACT برای گروه آزمایش بود و گروه شاهد هیچ مداخله‌ای دریافت نکرد. یافته‌ها: روش ACT بر بهبود عملکرد جنسی، جرأت‌ورزی جنسی و کاهش کم‌رویی جنسی زنان مؤثر بود (۰۵/۰ > P). نتیجه‌گیری: می‌توان برای بهبود عملکرد جنسی، جرأت‌ورزی جنسی و کاهش کم‌رویی جنسی زنان مبتلا به اختلالات جنسی، از روش ACT سود جست.
فاطمه سادات طباطبایی نژاد، محسن گل پرور، اصغر آقایی،
دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف: پرخاشگری (Aggression) و حالات خلقی (Mood states) سطح پایین از زمره مشکلاتی است که دختران دانش­‌آموز افسرده از آن رنج می­‌برند. ازاین‌رو، پژوهش حاضر باهدف مقایسه تأثیر درمان ذهن آگاهی مثبت محور (Positive Mindfulness Therapy یا PMT)، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (Mindfulness Based Cognitive Therapy یا MBCT) و درمان شناختی-رفتاری (Cognitive Behavioral Therapy یا CBT) بر پرخاشگری و حالات خلقی دانش­‌آموزان دختر افسرده اجرا شد. مواد و روش­‌ها: روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش­‌آزمون-پس‌آزمون و گروه کنترل بود. از ۳۰۰ دانش­‌آموز دختر مقطع متوسطه اول شهر نائین در سال ۱۳۹۶، ۶۰ نفر به‌صورت هدفمند مبتنی بر ملاک­‌های ورود و خروج انتخاب و به­‌طور تصادفی در چهار گروه (شاهد، PMT، MBCT و CBT) گمارده شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش پرسشنامه پرخاشگری (Aggression Questionnaire یا AQ) و مقیاس حالات خلقی (Brunel Mood Scale یا BRUMS) استفاده شد. گروه­‌های PMT، MBCT و CBT هر یک به مدت ۱۲ جلسه، تحت درمان قرارگرفته و گروه شاهد هیچ‌گونه درمانی دریافت ننمود. داده­‌ها از طریق تحلیل کوواریانس (ANCOVA) تحلیل شد. یافته­‌ها: بر اساس نتایج ANCOVA هر سه نوع درمان نسبت به گروه شاهد تأثیر معناداری بر کاهش پرخاشگری و افزایش حالات خلقی نشان دادند (۰۱/۰>p). همچنین اثر PMT در مقایسه با MBCT و CBT بر کاهش پرخاشگری بیشتر بود (۰۱/۰>p)، ولی تأثیر سه نوع درمان بر حالات خلقی یکسان بود (۰۵/۰
شراره ضرابی، فاطمه سادات طباطبایی نژاد، زهره لطیفی،
دوره ۱۹، شماره ۲ - ( ۵-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: اختلال پرخوری به عنوان یک اختلال شایع روانشناختی منجر به آشفتگی و مشکلات متعددی برای فرد می شود. یکی از مشکلات در افراد مبتلا به اختلال پرخوری ظرفیت تحمل پریشانی پایین است، که این مسئله باعث افزایش تمایل فرد به پرخوری می گردد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان خودشفابخشی برتحمل پریشانی زنان مبتلا به اختلال پرخوری عصبی انجام گرفت.
مواد و روش‌ها: این پژوهش کمی و نیمه آزمایشی (پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه) بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مبتلا به پرخوری عصبی مراجعه کننده به متخصصان و مراکز درمانی شهر اصفهان در سال ۱۳۹۸ است که ۴۵ نفر به روش نمونه­گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه­های آزمایش و گواه قرار داده شدند. ابزار گردآوری دادها پرسش­نامه­ تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (۲۰۰۵) بود. هر یک از گروه­های آزمایش ۱۲ جلسه تحت درمان گروهی شناختی رفتاری میشل و درمان خودشفابخشی مروی و لطیفی قرار گرفتند ولی گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چند متغیری و مجذور کای استفاده شد.
یافته‌ها: بر اساس آزمون مجذور کای تفاوت معناداری از لحاظ سن، تحصیلات و مدت بیماری بین سه گروه مشاهده نشد (۰۵/۰<P). نتایج نشان داد که درمان خودشفابخشی در تمامی ابعاد تحمل پریشانی و درمان شناختی رفتاری در تمامی ابعاد بجز بعد تحمل در مقایسه با گروه گواه تفاوت معناداری داشتند (۰۵/۰>P). همچنین درمان خودشفابخشی باعث افزایش بیشتر ابعاد تحمل، جذب و نمره کل تحمل پریشانی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری شده است (۰۵/۰=P).
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می توان از درمان شناختی رفتاری و خودشفابخشی برای افزایش تحمل پریشانی زنان مبتلا اختلال پرخوری­عصبی استفاده کرد. اگر چه به نظر می رسد درمان خودشفابخشی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری در این مورد مؤثرتر باشد.
فوزیه حسینی طباطبایی، شعله امیری، محمدعلی نادی،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده

مقدمه و هدف: هویت اخلاقی به‌مثابه مقدمه کنش اخلاقی حاصل ادغام رشد اخلاقی و رشد هویت است. هدف این پژوهش بررسی الگوی هویت اخلاقی بر اساس ویژگی‌های شخصیتی، استدلال اخلاقی، سبک‌های والدینی ادراک شده و هویت شخصی در نوجوانان بود.
مواد و روش­‌ها: مطالعه در قالب پژوهش توصیفی- همبستگی اجرا شد. جامعه آماری دانش‌آموزان مقطع دوم متوسطه سال تحصیلی ۹۹-۱۳۹۸ در شهر مشهد بودند. تعداد ۱۹۹ دانش‌آموز به روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای از جامعه انتخاب و سیاهه‌ی هویت شخصی بنیون و آدامز(۱۹۸۶)، شخصیت نئو(۱۹۸۵)، آزمون طرحواره اخلاقی رست (۱۹۹۹)، مقیاس سبک فرزندپروری ادراک‌شده بامریند(۱۹۷۳) و مقیاس هویت اخلاقی آکوئینو و رید(۲۰۰۲) تکمیل شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از مدل‌سازی معادلات ساختاری انجام شد.
یافته­‌ها: نتایج نشان داد الگوی ارائه شده از هویت اخلاقی بر اساس متغیرهای منظور شده از برازش مطلوبی برخوردار است و همبستگی درونی در بیشتر متغیرهای پژوهش معنی‌دار است، اثرات مستقیم استدلال اخلاقی بر هویت اخلاقی، ویژگی‌های شخصیتی بر پایگاه‌های هویتی، استدلال اخلاقی و هویت اخلاقی معنی‌دار و اثر سبک‌های فرزندپروری بر پایگاه‌های هویت و استدلال اخلاقی و اثر پایگاه‌های هویتی بر هویت اخلاقی، همچنین کلیه اثرات غیرمستقیم مدل هم معنی‌دار به دست آمده است. استدلال اخلاقی میانجی تأثیر صفات شخصیت بر هویت اخلاقی و تأثیر سبک‌های فرزندپروری بر هویت اخلاقی بود. نتایج حاکی از تأثیر غیرمستقیم و معنی‌دار ویژگی‌های شخصیتی و سبک‌های فرزندپروری بر هویت اخلاقی از طریق میانجی‌گری هویت شخصی و ویژگی‌های شخصیت و  سبک فرزندپروری بر هویت اخلاقی از طریق میانجی‌گری پایگاه‌های هویت بود.
نتیجه­‌گیری: بنابر یافته‌ها، جدا از نقش تک تک متغیرهای پیشنهادی، ویژگی‌های‌ شخصیتی و سبک‌ فرزندپروری با تاثیرگذاری بر هویت شخصی و استدلال اخلاقی نقش میانجی را در تکوین هویت اخلاقی دارند و نباید از اهمیت آن غافل شد.
 
تازه‌های تحقیق
شعله امیری:
Google Scholar, Pubmed


صفحه ۱ از ۱