محمدمهدی هزاوهای، علی صمدی، دوره ۵، شماره ۱ - ( ۵-۱۳۸۶ )
چکیده
Normal ۰ false false false MicrosoftInternetExplorer۴ /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:۰; mso-tstyle-colband-size:۰; mso-style-noshow:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:۰in ۵,۴pt ۰in ۵.۴pt; mso-para-margin:۰in; mso-para-margin-bottom:.۰۰۰۱pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:۱۰.۰pt; font-family:"Times New Roman"; mso-ansi-language:#۰۴۰۰; mso-fareast-language:#۰۴۰۰; mso-bidi-language:#۰۴۰۰;} مقدمه: بررسی و شناخت عوامل مؤثر بر میزان رضایت شغلی کارکنان می تواند در حفظ و ارتقای آن تأثیر بسزایی داشته باشد. هدف این مطالعه بررسی عوامل مرتبط با رضایت شغلی کارکنان در دستگاه های اجرایی استان همدان بود. مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی مقطعی، تعداد ۲۹۲۳ نفر از کارکنان اجرایی استان همدان مربوط به هشت منطقه استان از طریق نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. از این تعداد ۱۷۹۳ نفر (۳/۶۱ درصد) مرد ۱۱۳۰ (۷/۳۸ درصد) زن و ۲۵۱۶ نفر متأهل (۱/۶۸ درصد) و ۴۰۷ نفر (۹/۱۳ درصد) مجرد بودند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ای در سطح استان با هماهنگی بین کارکنان با توجه به کسر نمونه گیری توزیع و جمع آوری گردید. اطلاعات به دست آمده با نرم افزار آماری SPSS و آزمونهای آماری رگرسیون چندگانه، آنالیز واریانس و همبستگی اسپیرمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج رگرسیون نشان داد که جدی و علمی بودن ارزشیابی عملکردها (میانگین ۷۵/۳، ۰۹۶/۰= B ، ۰۰۰۱/۰> P )، دریافت بازخورد از طرق مختلف در مورد نتایج انجام وظایف کاری (میانگین ۲۹/۴، ۱۱/۰= B ، ۰۰۰۱/۰> P )، فراهم بودن فرصت پیشرفت برای همه کارکنان (میانگین ۵۳/۳، ۳۰۶/۰= B ، ۰۰۰۱/۰> P ) و نکته سنج بودن مدیر (میانگین ۸۳/۳، ۴۵۴/۰= B ، ۰۰۰۱/۰> P ) بر روی رضایت شغلی کارکنان اثر قابل ملاحظه ای دارد. نتیجه گیری: اگرچه رابطه شغلی با عوامل مختلف در این مطالعه از برخی جهات تفاوتهایی را با مطالعات دیگران نشان می دهد ولی از برخی جهات نیز کاملاً منطبق با نتایج حاصل از مطالعات قبلی است. بطور کلی یافته ها در چهار چوب کلی مدلهای مفهومی حاصل از مطالعات گذشته قرار دارد ولی ارتباطات قوی تر و جدی تر بیشتر در حوزه عوامل مدیریتی قرار دارد که مطرح کننده لزوم توجه بیشتر به رضایت شغلی می باشد.
هادی صمدیه، حسین کارشکی، فرهاد تنهای رشوانلو، مهدی ارخودی قلعه نوئی، دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: طراحی مقیاسی دقیق برای سنجش راهبردهای تنظیم هیجان که علاوه بر یکپارچه کردن راهبردهای مهم مختلف به یک پرسشنامه چندبعدی، ابزارهای موجود را نیز تکمیل کند موضوعی ارزشمند و قابلتوجه است. هدف پژوهش حاضر ارزیابی ویژگیهای روانسنجی فرم هایدلبرگ راهبردهای نظمبخشی هیجان (HFERST) بود. مواد و روشها: طرح پژوهش حاضر از نوع آزمونسازی و همبستگی بود. کلیه دانشجویان دانشگاه بیرجند در مقطع کارشناسی در نیمسال اول سال تحصیلی ۹۷-۱۳۹۶، جامعه آماری تحقیق را تشکیل میدادند؛ که از این میان ۳۰۱ دانشجو با روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. دادهها با استفاده از فرم هایدلبرگ راهبردهای نظمبخشی هیجان (HFERST) و پرسشنامه سبکهای تنظیم هیجان شناختی (CERQ) جمعآوری شدند.برای تعیین همسانی درونی HFERST از روش آلفای کرونباخ و ضریب دونیمه کردن و برای تعیین روایی آن از روایی محتوایی، تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی و روایی همگرا استفاده شد. یافتهها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که مقیاس از ساختار شش عاملی مناسبی برخوردار است که در مجموع ۵۳/۵۵ درصد واریانس را تبیین میکردند. تحلیل عاملی تأییدی نیز این ساختار را تأیید کرد. همسانی درونی خردهمقیاسها نیز با آلفای کرونباخ در دامنه مطلوب به دست آمد. نتایج روایی همگرا حاکی از این بود که همبستگی مثبت و معناداری میان ابعاد HFERST مشتمل بر ارزیابی مجدد، پذیرش و فرونشانی تجربه هیجانی با ابعاد تمرکز مجدد مثبت، ارزیابی مثبت و پذیرش CERQ وجود داشت. نتیجهگیری: نتایج تحلیلهای آماری نشان داد که نسخه فارسی فرم هایدلبرگ راهبردهای نظمبخشی هیجان از ویژگیهای روانسنجی قابل قبولی برخوردار است و میتوان از آن بهعنوان ابزاری معتبر در جمعیت ایرانی استفاده نمود.
سیفاله آقاجانی، معصومه قریب بلوک، حمیدرضا صمدی فرد، دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف:اختلال بدریختانگاری بدن یک بیماری غیرفعال است که شیوع بالایی در سراسر جهان دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه خودپنداره، همجوشی شناختی و بهزیستی اجتماعی با اختلال بدریختانگاری بدن در بین نوجوانان دخترصورت پذیرفت.
مواد و روشها: روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری مطالعه کلیه نوجوانان دختر متوسطه شهرستان دامغان در سال ۱۳۹۸-۱۳۹۷ بودند که به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای ۳۱۰ نفر از آنان بهعنوان نمونه انتخاب شدند. سپس با روش نمونهگیری هدفمند ۱۱۰ نفر بهعنوان نمونه نهایی برگزیده شدند. برای جمعآوری دادهها از ابزارهای خودپنداره (Self-Concept Scale)، همجوشی شناختی (Cognitive Fusion Scale)، بهزیستی اجتماعی (Social Well-Being Scale) و مقیاس اختلال بدریختانگاری بدن (Body Dysmorphic Disorder Scale) استفاده شد. تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام شد. دادهها در نرمافزار آماری SPSS وارد شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین خودپنداره (۵۵/۰-r=)، همجوشی شناختی (۵۹/۰r=) و بهزیستی اجتماعی (۶۲/۰-r=) با اختلال بدریختانگاری بدن در نوجوانان دختر رابطه معناداری وجود داشت (۰۵/۰p<).همچنین نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که خودپنداره (۲۸/۰-=B)، همجوشی شناختی (۳۲/۰=B) و بهزیستی اجتماعی (۳۹/۰-=B) اختلال بدریختانگاری بدن نوجوانان را پیشبینی میکنند (۰۵/۰p<).
نتیجهگیری: اختلال بدریختانگاری بدن نوجوانان دختر توسط متغیرهای خودپنداره، همجوشی شناختی و بهزیستی اجتماعی قابل پیشبینی است، بنابراین پیشنهاد میشود که روانشناسان و مشاوران جهت کاهش اختلال بدریختانگاری بدن نوجوانان، نقش خودپنداره، همجوشی شناختی و بهزیستی اجتماعی را موردتوجه قرار دهند. همچنین پژوهشگران، انجام پژوهشهای بیشتر در زمینه اختلال بدریختانگاری بدن در نوجوانان را توصیه میکنند.
مریم صمدی، امیر قمرانی، سالار فرامرزی، دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف:اختلال طیف اوتیسم یک اختلال عصبی رشدی است. پژوهشهای اخیر درباره این گروه از افراد علاوه بر علائم تشخیصی بر نقایص شناختی همچون تفکر آیندهنگر و فرآیندهای پاس (برنامهریزی، توجه، پردازش همزمان و متوالی) متمرکز شدهاند. به نظر میرسد این نقایص میتوانند نشانههای رفتاری این اختلال را تبیین کنند. در همین راستا مطالعه حاضر اثربخشی مداخلات پاسخ محور بر تفکر آیندهنگر و فرآیندهای پاس در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم را مورد هدف قرار داد.
مواد و روشها: طرح این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بهصورت پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل کلیه کودکان ۸-۶ سال مبتلا به اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالای شهر اصفهان بود. نمونه مورد استفاده در این پژوهش شامل ۲۰ دانشآموز مبتلا به اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا بود که بهصورت در دسترس انتخاب شدند. شرکتکنندگان به دو گروه (کنترل و آزمایش) تقسیم شدند. گروه آزمایش طی ۲۰ جلسه در مداخله شرکت کردند. ابزارهای این پژوهش شامل سیستم ارزیابی شناختی- ویرایش دوم (Cognitive assessment system- Second edition)، پرسشنامه سنجش دامنه اوتیسم (Autism spectrum screening questionnaire) و تکلیف سفر (Trip task) بود. دو ماه پس از اتمام برنامه آموزشی، هر دو گروه با استفاده از سیستم ارزیابی شناختی و تکلیف سفر مورد پیگیری قرار گرفتند.
یافتهها: در گروه آزمایش نمره تفکر آیندهنگر و فرآیندهای شناختی (برنامهریزی) تأثیرپذیری بیشتری نسبت به گروه کنترل نشان داد و این تأثیر ازنظر آماری معنیدار بود (۰۱/۰>p).
نتیجهگیری: این مطالعه نتایج امیدوارکنندهای را برای درمان پاسخ محور بهعنوان یک مداخله برای بهبود مؤلفههای شناختی در کودکان اوتیسم ارائه داد و نشان میدهد که مؤلفههای شناختی نیز با درمان پاسخ محور قابلانعطاف هستند.
سیفاله آقاجانی، متینه عبادی کسبخی، حمیدرضا صمدی فرد، دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف:تأکید سازمان بهداشت جهانی بر اهمیت بهزیستی اجتماعی در کنار تندرستی فیزیکی، سبب شده تا بهزیستی اجتماعی به دغدغه مشترک جامعهشناسان و برنامهریزان اجتماعی جوامع تبدیل شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش باورهای غیرمنطقی، ذهنآگاهی و حمایت اجتماعی در پیشبینی بهزیستی اجتماعی بیماران دیابتی انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق کلیه بیماران دیابتی نوع دو مراجعهکننده به درمانگاه دیابت بیمارستان امام خمینی اردبیل در سال ۱۳۹۸ بودند که به روش نمونهگیری در دسترس ۱۲۰ نفر از بیماران بهعنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها، از ابزارهای باورهای غیرمنطقی (Irrational beliefs scale)، ذهنآگاهی (Mindfulness scale)، حمایت اجتماعی ادراکشده (Multidimensional scale of perceived social support) و مقیاس بهزیستی اجتماعی (Social health scale) استفاده شد. دادههای پژوهش با روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه و با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخه ۱۶ تجزیهوتحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین باورهای غیرمنطقی (۰۵/۰p<، ۵۴/۰-r=) و ذهنآگاهی (۰۵/۰p<، ۵۱/۰r=) با بهزیستی اجتماعی بیماران دیابتی رابطه معناداری وجود داشت. همچنین بین حمایت اجتماعی ادراکشده از سوی خانواده (۰۵/۰p<، ۶۴/۰r=)، دوستان (۰۵/۰p<، ۶۲/۰r=) و دیگران (۰۵/۰p<، ۵۹/۰r=) با بهزیستی اجتماعی بیماران دیابتی رابطه معناداری وجود داشت. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که باورهای غیرمنطقی، ذهنآگاهی و حمایت اجتماعی ادراکشده درمجموع ۶۰/۰ بهزیستی اجتماعی را در بیماران دیابتی پیشبینی میکنند (۰۵/۰p<).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این پژوهش باورهای غیرمنطقی، ذهنآگاهی و حمایت اجتماعی ادراکشده در بهبود بهزیستی اجتماعی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو دارای اهمیت است.
محمد سیداحمدی، فهیمه کیوانلو، حسین صمدی، هادی اکبری، دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: سلامت روان به معنای بهزیستی شناختی ، رفتاری و احساسی است. همه چیز در مورد نحوه تفکر ، احساس و رفتار مردم است. سلامت روان می تواند بر زندگی روزمره ، روابط و سلامت جسمی تأثیر بگذارد. هدف از این مطالعه مرور سیستماتیک و فراتحلیل پژوهشهایی بود که به مقایسه سلامت روان دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار پرداخته بودند. مواد و روشها: جستجوی مقالات به زبان فارسی در پایگاه اطلاعات جهاد دانشگاهی، نورمگز، سویلیکا، علم نت بدون محدودیت زمانی تا بهمن ماه سال ۱۳۹۹ با کلیدواژههای مرتبط با "سلامت روانی"، "سلامت عمومی"، "ورزشکار و غیر ورزشکار" انجام شد. معیارهای ورود شامل تحقیقاتی که از نوع مقطعی و به شکل مقایسه بین ورزشکاران و غیر ورزشکاران و تحقیقاتی بود که از پرسشنامه استاندارد ۲۸ GHQ استفاده کرده بودند. مقالات با استفاده از چک لیست PRISMA مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها: بر اساس معیارهای ورود و خروج در نهایت ۱۲ مقاله از ۴۷۸ مطالعه مورد بررسی جامع قرار گرفت. طبق بررسی صورت گرفته نتایج مطالعات تعداد کل نمونه های ورزشکار ۱۲۵۲ نفر و غیر ورزشکار ۱۴۵۱ نفر در این ۱۲ مطالعه بود. نتایج فراتحلیل نشان داد که تفاوت معنی داری و قابل توجهی بین سلامت روان دانشجویان ورزشکار نسبت به غیر ورزشکار (۳۴/۳- تا ۹۶/۶-)CI ۹۵%، ۱۵/۵- MD= وجود دارد و در چهار زیر مقیاس سلامت روان علائم جسمانی (۷۰/۰- تا ۷۵/۱-) CI ۹۵% ، ۲۳/۱- MD= ، اضطراب و اختلال خواب (۲۴/۱- تا ۲۱/۲-) CI ۹۵% ، ۷۳/۱- MD= ، اخلال در کار کرد اجتماعی(۷۴/۰- تا ۲۵/۲-) CI ۹۵% ، ۵۰/۱- MD= و افسردگی (۸۵/۰- تا ۲-) CI ۹۵% ، ۴۳/۱- MD= تفاوت معنی داری بین دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار وجود دارد. نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که دانشجویان ورزشکار نسبت به غیر ورزشکار از سلامت عمومی بهتری برخوردار بودند. لذا ورزش و فعالیت بدنی می تواند باعث ارتقای سلامت روانی دانشجویان گردد. واژههای کلیدی: سلامت روان، سلامت عمومی، دانشجو، ورزشکار، غیر ورزشکار
حسن عبدی، زینب صمدی، محمدرضا قدرتی، دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه و هدف: هدف از این پژوهش بررسی مقایسه اثربخشی تلفیق تمرینات هوازی و رژیم غذایی با و بدون مصاحبه انگیزشی ذهن آگاهی بر ولع خوردن و کیفیت زندگی مردان غیر ورزشکار دارای اضافهوزن بود. مواد و روشها: روش تحقیق نیمه تجربی با طرح تحقیق پیشآزمون پسآزمون با گروههای تجربی و گواه میباشد بود. جامعه آماری تحقیق را مردان غیر ورزشکار مراجعهکننده به باشگاههای شهرستان شاهرود تشکیل دادند. روش نمونهگیری هدفمند بوده که بر اساس معیارهای ورود به تحقیق ۳۲ نفر انتخاب شدند که بهصورت تصادفی ساده به ۳ گروه کنترل (۱۲ نفر)، تمرینات هوازی و رژیم غذایی کمکالری (۱۱) و تمرینات هوازی و رژیم غذایی کمکالری همراه با مصاحبه انگیزشی و ذهن آگاهی (۱۱) تقسیم شدند. ابزارهای تحقیق شامل، پرسشنامه ولع خوردن (FCQ) و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت بود. از تحلیل واریانس یکطرفه برای تغییرات بینگروهی با استفاده از نرمافزار SPSSنسخه ۲۵ و سطح معنیداری ۰۵/۰>P استفاده شد. یافتهها: نتایج تحقیق نشان داد که بین میانگینهای پس آزمون متغیرهای ولع خوردن و کیفیت زندگی در گروههای کنترل و تجربی تفاوت وجود دارد (۰۰۱/۰≥p). ولی بین دو گروه تجربی تفاوت معنی داری وجود ندارد(۰۰۱/۰≤p). نتیجهگیری:به نظر میرسد که هردو گروه تجربی به یک اندازه بر متغیرهای کیفیت زندگی و ولع خوردن اثرگذار هستند. در این راستا جهت بالا رفتن اعتبار بیرونی تحقیق پیشنهاد میگردد که تحقیقات بیشتری صورت گیرد.
دکتر هادی صمدیه، آقای مهدی صدری، خانم کیانا حیدری جاغرق، خانم عاطفه ثابتی بایگی، آقای یوسف اسفلانی، دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف:مطالعات روابط مستقیم و مثبت بین ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی و درگیری تحصیلی را نشان میدهند. با این حال، مطالعات اندکی مکانیزمهای زیربنایی اثرگذار بر این روابط را به ویژه در دوران کرونا مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی احساس تعلق به دانشگاه در رابطه بین ارضای نیازهای بنیادین در روابط دوستی با ابعاد درگیری تحصیلی بود. مواد و روشها:روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه بیرجند در نیمسال دوم تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ تشکیل دادند. تعداد ۲۹۰ نفر به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند و به مقیاسهای ارضای نیازهای بنیادین در روابط، حس عضویت روانشناختی در دانشگاه و پرسشنامه درگیری تحصیلی پاسخ دادند. به منظور تحلیل دادهها از روش مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافتهها:یافتهها نشان داد که ارضای نیازهای بنیادین در روابط دوستی نقش یک عامل حمایتی و مثبت در احساس تعلق به دانشگاه داشت. بعلاوه، نقش واسطهای احساس تعلق به دانشگاه در رابطه بین ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی در روابط با دوستان و درگیری تحصیلی تأیید شد (۰۱/۰>P). شاخصهای برازش کلی مدل نیز نشان داد که مدل مذکور برازش مناسبی دارد. همچنین، احساس تعلق به طور معناداری با درگیری تحصیلی ارتباط داشت. نتیجهگیری:نتایج پژوهش حاضر بر اهمیت بسترسازی برای درگیری تحصیلی دانشجویان در کلاسهای دانشگاهی که مستلزم فراهم نمودن فضایی برای تقویت روابط دوستی و نیز به تبع آن تجربه احساس تعلق آنها به دانشگاه است، تأکید میکند. محدودیتهای این مطالعه و جهتگیریهای پژوهشهای بعدی مورد بحث قرار خواهند گرفت.
خانم زینب انصاری، دکتر هادی صمدیه، دکتر مهدی رضایی، دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف:نارساخوانی، به عنوان یک ناتوانی یادگیری رایج، تواناییهای پردازش زبان و خواندن دانشآموزان را تحت تأثیر قرار میدهد. در این راستا پژوهش حاضر با هدف مقایسه آگاهی واجشناختی، حافظه دیداری و سرعت نامگذاری واژه در دانشآموزان نارساخوان تحولی ادراکی و زبانشناختی با دانشآموزان عادیانجام شد. موادوروشها:پژوهش حاضر توصیفی و ازنوع علی-مقایسهای بود. جامعۀ آماری پژوهش، شامل کلیۀ دانشآموزان دختر و پسر پایه اول و دوم ابتدایی در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ در شهر فردوس بود. از این میان، ۴۵ نفر (در ۳ گروه ۱۵ نفره) از طریق روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل ماتریسهای پیشرونده ریون، آزمون ارزیابی توانایی خواندن فارسی_ سطح یک پوراعتماد و همکاران (۱۳۸۰)، پرسشنامه غربالگری اختلال یادگیری ویژه علیزاده و همکاران (۱۴۰۱)، آزمون ارزیابی آگاهی واجشناختی سلیمانی و دستجردی کاظمی (۱۳۸۴)، دو خرده آزمون سواد و مقدارسرعت نامگذاری ویرایش پنجم هوش وکسلر کودکان کرمی و کرمی (۲۰۱۴) و آزمون تصاویر درهم آندره ری (۱۹۴۲) بود. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره و نرمافزار SPPSنسخه ۲۵ استفاده شد. یافتهها:نتایج نشان داد که بین متغیرهای شناختی (آگاهی واجشناختی، حافظه دیداری و سرعت نامیدن واژه) در گروههای نارساخوان ادراکی و زبانشناختی تفاوت معنادار وجود داشت. همچنین در هر سه متغیر میان کودکان عادی با نارساخوانها تفاوت وجود داشت. نتیجهگیری:با توجه به یافتههای پژوهش میتوان گفت نارساخوانهای گروه زبانشناختی در دو متغیر آگاهی واجشناختی و حافظه دیداری نسبت به گروه نارساخوانهای ادراکی و کودکان عادی عملکرد ضعیفی دارند. همچنین نارساخوانهای ادراکی در متغیر سرعت نامیدن واژه، عملکرد ضعیفتری نسبت به گروه نارساخوانهای زبانشناختی و کودکان عادی داشتند.
نسیم صمدی فرد، حمیدرضا صمدی فرد، نرگس رستمی، دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف:نوجوانی به عنوان یک دوره حیاتی برای تشخیص زود هنگام و مداخله برای پیشگیری از رفتار خودکشی در نظر گرفته میشود،بنابراین سببشناسی عوامل موثر برای خودکشی ضروری است. بر این اساس مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش تکانشگری، صفات تاریک شخصیت، حمایت اجتماعی ادراک شده و حساسیت اضطرابی در پیشبینی افکار خودکشی دانشآموزان انجام شد. مواد و روشها: نوع مطالعه توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری مطالعه کلیه دانشآموزان پسر مقطع متوسطه دوم ناحیه یک شهر اردبیل در سال ۱۴۰۳-۱۴۰۲ بودند (۳۵۰ نفر) که از طریق جدول کرجسی و مورگان و به شیوه نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای ۳۵۰ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند.ابزار پژوهش شامل مقیاس تکانشگری بارت و همکاران (۱۹۹۵)، مقیاس صفات تاریک شخصیت جانسون و وبستر (۲۰۱۰)، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (۱۹۸۸)و پرسشنامه حساسیت اضطرابیرایس و پترسون(۱۹۸۶) و مقیاس افکار خودکشیبک (۱۹۹۱) بود. دادههای جمعآوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان در نرمافزار اسپیاساس نسخه ۱۸ تحلیل شدند. یافتهها:طبق نتایج بین تکانشگری ۶۹/۰، صفات تاریک شخصیت (ماکیاولگرایی ۵۵/۰، خودشیفتگی ۵۷/۰و سایکوپاتی ۵۰/۰)، حمایت اجتماعی ادراک شده ۳۶/۰-و حساسیت اضطرابی ۶۹/۰ با افکار خودکشی در دانشآموزان پسررابطه آماری و معناداری مشاهده شد. همچنین با استفاده از رگرسیون چندگانه ۶۴/۰ افکار خودکشی دانشآموزان پسر توسط متغیرهای تکانشگری، صفات تاریک شخصیت، حمایت اجتماعی ادراک شده و حساسیت اضطرابی تبیین گردید. نتیجهگیری: با توجه به تأثیرگذاری تکانشگری، صفات تاریک شخصیت، حمایت اجتماعی ادراک شده و حساسیت اضطرابی در افکار خودکشی دانشآموزان پیشنهاد میشود که روانشناسان و متخصصان برای کاهش افکار خودکشی دانشآموزان به نقش این متغیّرها توجه بیشتری کنند