سید جعفر احمدی، مجتبی گشول، طیبه صفری، منصوره همتیان، زهرا خلیلی، دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی استفاده از رایانه بر میزان یادگیری مفاهیم پیشنیاز ریاضی و مفاهیم شناختی دیگر در کودکان دارای اختلال اوتیسم بود. مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و همراه با گروه شاهد بود. جامعه آماری پژوهش را ۶۰ نفر از کودکان ۶ تا ۱۴ سال دارای اختلال اوتیسم تشکیل دادند که در مرکز اوتیسم اصفهان در حال آموزش بودند. ۱۶ نفر از این افراد به صورت تصادفی ساده انتخاب و بر اساس شدت نشانگان اوتیسم، همتاسازی شدند و پس از آن در دو گروه ۸ نفره قرار گرفتند. شرکت کنندگان گروه آزمایش به مدت ۶ ماه تحت مداخله با استفاده از رایانه و روش تحلیل رفتار کاربردی (Applied behavior analysis یا ABA) قرار گرفتند. گروه شاهد تنها روش ABA را دریافت کردند. از چکلیست محقق ساخته برای سنجش یادگیری مفاهیم شناختی و مفاهیم پیشنیاز ریاضی استفاده شد و دادهها با استفاده از آزمون کواریانس تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها: یافتهها نشان داد که دو گروه آزمایش و شاهد، تفاوت معنیداری در پسآزمون مفاهیم شناختی (۰۰۹/۰ = P) و مفاهیم پیشنیاز ریاضی (۰۰۱/۰ = P) داشتند. نتیجهگیری: به نظر میرسد که استفاده از رایانه، علاوه بر مداخله به روش ABA، بر یادگیری مفاهیم پیشنیاز ریاضی و مفاهیم شناختی در کودکان دارای اختلال اوتیسم مؤثر است.
مهناز علی اکبری دهکردی، احمد علیپور، پرستو عباسپور، الیاس سلیمی، یارحسین صفری، دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش باورهای فراشناختی، تیپ شخصیتی D و بهزیستی روانی در پیشبینی شدت علایم بیماری پسوریازیس انجام شد. مواد و روشها: این مطالعه، یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه را تمامی افرادی تشکیل داد که برای درمان بیماری پسوریازیس به درمانگاههای پوست شهر کرمانشاه در زمستان سال ۱۳۹۳ مراجعه کرده بودند. برای انتخاب نمونه، تعداد ۱۱۵ نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند. از بین این تعداد، ۵۱ نفر مرد بودند. پس از تکمیل مقیاس درجهبندی شدت علایم پسوریازیس توسط پزشک، پرسشنامههای مورد نظر شامل مقیاس تیپ شخصیتی D، پرسشنامه بهزیستی روانی، پرسشنامه فراشناخت Cartwright-Hatton و Wells ‎اجرا گردید. روش ضریب همبستگی Pearson و معادلات ساختاری برای تحلیل دادهها به کار گرفته شد. یافتهها: یافتهها نشان داد که باورهای فراشناختی و تیپ شخصیتی D رابطه منفی و معنیداری با بهزیستی روانی داشت. همچنین، باورهای فراشناختی و سنخ شخصیتی D، از طریق کاهش بهزیستی روانی، شدت علایم بیماری پسوریازیس را پیشبینی نمود. نتیجهگیری: کمک در غنیسازی بهزیستی فردی در تمامی مؤلفههای آن از طریق مدخلات آموزشی روانشناختی متناسب میتواند کمکی در جهت تسریع درمان مبتلایان به این بیماری باشد.
سعیده صفری، مهرداد کلانتری، فریبا یزدخواستی، محمدرضا عابدی، حمیدرضا عریضی، دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف:اختلال وسواس فکری-عملی بر همه ابعاد زندگی کودکان مبتلا اثر میگذارد و این تأثیرات در سیستم بهداشتی و بالینی کمتر مورد توجه قرار گرفته است، لذا هدف پژوهش حاضر تعیین بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر علائم و عملکرد کودکان مبتلا به این اختلال بود. مواد و روشها:پژوهش حاضرازنوعشبه تجربیباطرحپیشآزمون– پسآزمونباپیگیریسهماههوگروه کنترلبود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان مبتلا به اختلال وسواس ۸ تا ۱۲ ساله در سطح شهر اصفهان در سال ۱۳۹۸، به همراه مادرانشان بود که از این میان ۲۰ زوج کودک و مادر پس از تشخیص روانپزشک یا روانشناس معتبر، به اختلال وسواس فکری-عملی و کسب حداقل نمرهی ۱۴ در مقیاس وسواس جبری ییل براون کودکان بر اساس نمونهگیری هدفمند انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترلگمارش شدند. گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را به مدت ۱۰ جلسه فردی دریافت نمود، ولی گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. ابزار مورداستفاده شامل مقیاس وسواس فکری عملی ییل براون کودکان، مقیاس ارزیابی عملکرد کلی کودکان و نسخه والدین مقیاس تأثیر وسواس فکری-عملی کودکبود. برای تحلیل دادهها از روشتحلیلواریانس آمیخته با اندازهگیری مکرر استفاده شد یافتهها:نتایج مقایسه گروه آزمایش با گروه گواه نشان داد که علائم اختلال وسواس فکری-عملی، در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه بهطور معناداری کاهش پیدا کرده و بهبود عملکرد کلی کودکان در مرحله پسآزمون و پیگیری تأیید میگردد (۰۱/۰>p). بهنحویکه به ترتیب ۷۱ و ۶۳ درصد از تغییرات عملکرد کلی و نمرهی کلشدت علائم متأثر از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است؛ اما تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر عملکرد خانوادگی و اجتماعی معنادار نبود (۰۱/۰>p). نتیجهگیری:درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای کاهش علائم و بهبود عملکرد کلی در کودکان مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی اثربخش است.
اقدس صفری، ناصر امینی، محمد بهروزی، غلامرضا جعفری نیا، دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف:تحقیقات نشان داده است که قلدری در فضای سایبری پیامدهای منفی بر کارکردهای تحصیلی نوجوانان داشته و بین هوش هیجانی و قلدر بودن رابطه معکوس وجود دارد؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش همدلی با آموزش مبتنی بر دیدگاهگیری اجتماعی بر هوش هیجانی نوجوانان دارای قلدری سایبری بود. مواد و روشها:دختر دوره اول متوسطه شهر بوشهر در سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۳۹۸ بودند که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده تعداد ۴۵ نفر از آنان در دو گروه آزمایش (هر گروه ۱۵ دانشآموز) و یک گروه کنترل (۱۵ نفر) قرار گرفتند. گروههای آزمایش تحت آموزش همدلی (۱۰ جلسه ۹۰ دقیقهای) و آموزش مبتنی بر دیدگاهگیری اجتماعی (۱۰ جلسه ۹۰ دقیقهای) قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچگونه مداخلهای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از پرسشنامه قلدری سایبریآنتیادو، کوکینوس و مارکوس (۲۰۱۶) و مقیاس تجدنظر شده هوش هیجانیشاته و همکاران (۱۹۹۸) به منظور گردآوری دادهها استفاده شد. تحلیل دادههای بهدستآمده از اجرای پرسشنامهها از طریق نرمافزار SPSSنسخه ۲۴ در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی) انجام پذیرفت. یافتهها:نتایج نشان داد هر دو درمان مذکور در مرحله پسآزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر هوش هیجانی نوجوانان دارای قلدری سایبری اعمال کردند (۰۵/۰>P). همچنین، آموزش مبتنی بر دیدگاهگیری اجتماعی نسبت به آموزش همدلی در بهبود هوش هیجانی مؤثرتر بود (۰۵/۰>P). نتیجهگیری:بر اساس نتایج پژوهش حاضر، میتوان گفت که آموزش مبتنی بر دیدگاهگیری اجتماعی و آموزش همدلی میتوانند به عنوان یک شیوه درمانی برای بهبود هوش هیجانی نوجوانان دارای قلدری سایبری در محیطهای آموزشی و درمانی به کار برده شوند.