logo

جستجو در مقالات منتشر شده


۱۳ نتیجه برای شیری

سمانه خان پور اردستانی، شیرین صادق پور، آذین آذربایجانی، عمار حسن زاده کشتلی،
دوره ۹، شماره ۵ - ( ۱۱-۱۳۹۰ )
چکیده

اختلالات خوردن یکی از اختلالات شایع روانی/ روان‌تنی شمار می‌روند که باعث ایجاد مشکلات فراوان در سلامت جسمی و عملکرد روانی و کیفیت زندگی می‌شوند. با وجود این که اختلال پرخوری شایع‌ترین اختلال خوردن به شمار می‌رود، همچنان مورد بررسی زیادی قرار نگرفته است. در مقاله حاضر پس از مروری بر تعریف، طبقه‌بندی، اپیدمیولوژی و پاتوفیزیولوژی انواع اختلالات خوردن، به بررسی بیشتر اختلال پرخوری خواهیم پرداخت. واژه‌های کلیدی: اختلالات خوردن، پرخوری، اختلال پرخوری.
وحید نجاتی، اسماعیل شیری،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده

زمینه و هدف: بررسی و شناخت مکانیزم های عصب شناختی درگیر در مصرف سیگار می تواند در درمان آن مؤثر باشد. هدف این مطالعه، بررسی مقایسه ای تصمیم گیری مخاطره آمیز و کنترل مهار در افراد سیگاری و سالم بود. مواد و روش ها: ۴۰ فرد سیگاری و ۴۰ فرد غیر سیگاری از شهر تهران در سال ۹۰-۱۳۸۹به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و مورد مقایسه قرار گرفتند. این پژوهش پس رویدادی از نوع علی- مقایسه ای بود و از آزمون های عصب شناختی برو/ نرو (حرکت/ مهار حرکت) جهت سنجش کنترل مهاری و خطرپذیری بادکنکی برای سنجش تصمیم گیری مخاطره آمیز مورد استفاده قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها آزمون t استودنت به کار برده شد. یافته ها: گروه سیگاری در آزمون برو/ نرو در مرحله حرکت تفاوتی بین دو گروه دیده نشد (۰۵/۰ < P)، اما در مرحله بازداری (توقف حرکت) گروه سیگاری عملکرد ضعیف تری داشتند (۰۱/۰ < P). همچنین نتایج نشان داد که افراد سیگاری در مقیاس خطرپذیری بادکنکی در مقایسه با گروه غیر سیگاری خطرپذیری بیشتری در تصمیم گیری نشان می دهند (۰۱/۰ < P). نتیجه گیری: با توجه به نقص در تصمیم گیری مخاطره آمیز و نقص در بازداری در افراد سیگاری، این ویژگی ها می تواند به عنوان عوامل مستعد آسیب زا در نظر گرفته شود و در پیش گیری و درمان افراد سیگاری مورد توجه قرار گیرد.
اسماعیل شیری، وحید نجاتی، حمیدرضا پوراعتماد، نرگس چیمه،
دوره ۱۱، شماره ۵ - ( ۸-۱۳۹۲ )
چکیده

  زمینه و هدف : نقصان تئوری ذهن یکی از زیربناهای اختلال در مهارت‌های اجتماعی در کودکان اتیسم است. هدف این مطالعه بررسی تأثیر توان‌بخشی‌شناختی بر بهبود توانایی شناخت اجتماعی کودکان اتیسم با عملکرد بالا است. مواد و رو ش‌ها: این مطالعه از نوع طرح‌های تک آزمودنی است که ۴ کودک مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. هر ۴ کودک، ۱۴ جلسه انفرادی توان‌بخشی‌شناختی را دریافت کردند.. ارزیابی‌ها در ۶ مرحله، دو هفته پیش از شروع درمان، دو هفته بعد یعنی قبل از شروع درمان، بعد از پنچ جلسه درمان، بعد از ده جلسه درمان، یک روز بعد از پایان درمان و در نهایت مرحله پیگیری (چهار هفته بعد از پایان درمان)، انجام شد. ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر، تکلیف باور- کاذب سالی- آن، ذهن‌خوانی از طریق تصاویر چشم و آزمون ذهن‌خوانی تماشاچی بود.. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از روش تحلیل بصری و اندازه اثر استفاده شد. یافته‌ها : نتایج مطالعه نشان داد عملکرد آزمودنی‌های مطالعه در آزمون باور کاذب سالی- آن و ذهن‌خوانی تماشاچی بهبود یافته است. همچنین تغییری در توانایی ذهن‌خوانی از طریق تصاویر چشم مشاهده نشد. همچنین اندازه اثر نشان داد این برنامه آموزشی بر باور کاذب و ذهن‌خوانی مؤثر بوده است. نتیجه‌گیری : یکی از رویکردهای توان‌بخشی‌شناختی که در این مطالعه مورد استفاده قرار گرفت و اثربخشی آن نشان داده شد، ترمیم نقایص است. پیشنهاد می‌شود درمانگران به جای آموزش راهبردهای درمانی که سعی در اصلاح رفتار بیمار اتیسم در جهت کاهش نیاز به شناخت اجتماعی دارد، از رویکرد ترمیم استفاده نمایند. بر اساس یافته‌های این مطالعه با مداخله کوتاه مدت و فشرده امکان ترمیم توانایی تئوری ذهن در کودکان مبتلا به اتیسم وجود دارد. واژه‌های کلیدی : اتیسم، تئوری ذهن، شناخت اجتماعی، توان‌بخشی‌شناختی
اسماعیل شیری، مصطفی ولی پور، محمدعلی مظاهری، بهناز رودباری سقایی،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف : بررسی دقیق شیوع مشکلات درونی و برونی‌سازی در سنین نوجوانی جهت طراحی و آماده ساختن خدمات درمانی مناسب با هدف کاهش پیامدهای منفی و رشد اختلالات روانی بعدی و بهبود کارکرد نوجوانان ضروری است. هدف این مطالعه بررسی شیوع مشکلات رفتاری درونی‌سازی و برونی‌سازی در بین دانش‌آموزان مدارس راهنمایی پسر شهرستان زنجان است.   مواد و روش‌ها : جامعه این پژوهش شامل کلیه دانش‌آموزان پسر مقطع راهنمایی شهر زنجان در سال تحصیلی ۹۱-۹۰ می‌باشد. برای نمونه‌گیری با استفاده شیوه نمونه‌گیری خوشه‌ای تصادفی ۳۰۰ دانش‌آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند و پرسش‌نامه خودسنجی نوجوانان آخنباخ ( YSR ) توسط آن‌ها تکمیل شد. در نهایت با حذف پرسش‌نامه‌های ناقص ۲۹۲ پرسش‌نامه کامل وارد تحلیل شد. برای تحلیل نتایج از آمار توصیفی استفاده شد.   یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد که میزان شیوع مشکلات درونی و برونی‌سازی براساس طبقه‌بندی بالینی در مقیاس مبتنی بر DSM به ترتیب برابر ۳ درصد و ۵/۴ درصد و براساس طبقه‌بندی مرزی به ترتیب ۴/۶ درصد و ۸ درصد قرار دارند. در طبقه بالینی مشکلات درونی‌سازی بالاترین میزان شیوع به جسمانی کردن ۲/۸ درصد و در طبقه بالینی مشکلات برونی‌سازی، اختلال سلوک ۲/۹ درصد است. در طبقه مرزی مشکلات درونی‌سازی بالاترین میزان شیوع به افسردگی و در برونی‌سازی به اختلال نافرمانی مقابله‌ای اختصاص دارد.   نتیجه‌گیری : با توجه به وجود مشکلات درونی و برونی سازی شده در بین نوجوان، لزوم طراحی برنامه‌های درمانی و پیشگیرانه در این زمینه احساس می‌شود.   وا ژه های کلیدی : شیوع، مشکلات رفتاری، اختلالات درونی و برونی‌سازی شده، دانش‌آموزان، راهنمایی  
مرجان میرشمشیری، مهرداد صالحی، فاطمه مدحی، محمد رضا کیان مهر،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

چکیده &nbsp; زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه‌ی بین احقاق جنسی زنان متأهل &ndash; به مفهوم داشتن شخصیتی ابرازگر و قوی در رابطه‌ی جنسی- و تعارضات زناشویی انجام پذیرفت. &nbsp; مواد و روش‌ها: بدین منظور تعداد ۲۲۵ نفر از زنان متأهلی که در سال ۱۳۹۳ در شهرستان زرین شهر استان اصفهان ساکن بوده‌اند، به طور تصادفی انتخاب گردیده و به پرسش‌نامه‌های احقاق جنسی هالبرت (Hulbert Index of Sexual Desire) و تعارضات زناشویی باقر ثنایی (Marital Conflict Questionnaire) پاسخ داده‌اند. یافته‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS نسخه‌ی ۱۹ به روش همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته‌ها: تجزیه و تحلیل یافته‌ها نشان داد که بین احقاق جنسی زنان متأهل و تعارضات زناشویی آنان رابطه‌ی قوی، منفی و معنی‌دار ۲۰۳/۰- وجود دارد (۰۵/۰ &nbsp;(p<. به علاوه، بین احقاق جنسی زنان و مؤلفه‌های کاهش رابطه‌ی جنسی۱۳۱/۰- افزایش واکنش‌های هیجانی ۱۴۹/۰- جدا کردن امور مالی از یکدیگر ۱۸۸/۰- و کاهش ارتباط مؤثر زوجین۲۴۹/۰- رابطه منفی و معنی‌دار بود و قوی‌ترین رابطه، بین احقاق جنسی و کاهش ارتباط مؤثر مشاهده گردید. نتیجه‌گیری: یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که با کاهش احقاق جنسی زنان، بر شدت تعارضات زناشویی افزوده می‌شود. بنابراین پژوهشگران ضمن پیشنهاد انجام مطالعات مشابه کمی با نمونه‌های بیشتر و کیفی در جمعیت‌های مشابه، معتقد هستند طراحی دوره‌های آموزش جنسی و نحوه ابرازگری مبتنی بر فرهنگ ایرانی اسلامی می‌تواند در افزایش توانایی احقاق جنسی زنان متأهل و به دنبال آن کاهش تعارضات زناشویی خانواده‌ها مؤثر واقع گردد. واژه‌های کلیدی: احقاق جنسی، عملکرد جنسی، تعارضات زناشویی، مؤلفه‌های تعارضات زناشویی، زنان متأهل &nbsp;
شیرین ارجمندی، سالار فرامرزی، احمد عابدی،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف : یکپارچگی حسی، بهبود توانایی کودکان برای پردازش و سازماندهی اطلاعات حسی است. زمانی که مغز بتواند اطلاعات حسی را سازماندهی نماید، نتیجه آن، بهبود عملکرد مهارت‌های زندگی، رشد عاطفی و رشد عمومی می‌باشد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر آموزش یکپارچگی حسی بر مهارت‌های عصب روان‌شناختی دانش‌آموزان دارای اختلال نقص توجه- بیش‌فعالی (Attention deficit hyperactivity disorder یا ADHD) بود. مواد و روش‌ها: مطالعه آزمایشی حاضر به روش پیش‌آزمون- پس‌آزمون و با گروه شاهد انجام گرفت و در آن، نفر از دانش‌آموزان ابتدایی مبتلا به ADHD شهر اصفهان مورد مطالعه قرار گرفتند. این افراد پس از انتخاب تصادفی، بر اساس معیارهای ورود به پژوهش و در طی روش نمونه‌گیری چندمرحله‌ای، به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و شاهد تقسیم شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسش‌نامه Conners (فرم والد و معلم) و پرسش‌نامه عصب روان‌شناختی کودک و نوجوان Conners بود. داده‌های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس در نرم‌افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: بین عملکرد دو گروه آزمایش و شاهد در مهارت‌های عصب روان‌شناختی در مرحله پس‌آزمون تفاوت معنی‌داری وجود داشت (۰۰۱/۰ > P). نتیجه‌گیری: آموزش یکپارچگی حسی بر مهارت‌های عصب روان‌شناختی کودکان تأثیر دارد و می‌توان از این روش آموزشی در توان‌بخشی و آموزش کودکان دارای ADHD بهره برد. علاوه بر این، می‌توان از این روش در مراکز آمادگی و پیش‌دبستانی استفاده نمود تا از بروز اختلال ADHD در دوران تحصیلی جلوگیری به عمل آید.
شیرین حاجی آدینه، علی مظفری پور،
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف: رویکرد درمانی یکپارچه یک رویکرد شناختی رفتاری متمرکز بر هیجان است. هدف اصلی آن فرآیندهای هیجانی است و برای اختلالاتی با مؤلفه‌های هیجانی قوی قابل‌اجرا است. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی مداخله مبتنی بر تنظیم هیجان بر راهبردهای نظم دهی شناختی هیجانی (Cognitive emotion regulation strategies) و ناگویی هیجانی (Alexithymia) در بیماران مبتلا به نارسایی عروق کرونر قلب (Coronary Heart Disease یا CHD) بود.

مواد و روش‌ها: روش پژوهش حاضر از نوع کارآزمایی بالینی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به CHD مراجعه‌کننده به مرکز قلب تهران در بین ماه‌های خرداد تا مرداد ۱۳۹۵ بود. از این تعداد ۳۰ نفر با استفاده از روش نمونه‌گیری داوطلبانه در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو (Toronto Alexithymia Scale یا TAS-۲۰) و پرسشنامه راهبردهای نظم دهی شناختی هیجانی (Cognitive Emotion Regulation Questionnaire یا CERQ) استفاده شد. تجزیه‌وتحلیل داده‌ها با استفاده از روش‌های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) و همچنین به کمک نرم‌افزار آماری SPSS نسخه ۲۲ صورت گرفت.

یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که مداخله مبتنی بر تنظیم هیجان بر راهبردهای نظم دهی شناختی هیجانی مثبت (۱۹/۱۱=F، ۰۰۴/۰>p) و منفی (۸۳/۷=F، ۰۲/۰>p) و همچنین ناگویی هیجانی (۸۷/۱۰=F، ۰۰۶/۰>p) در بیماران مبتلا به CHD تأثیرگذار است.

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان‌دهنده اثربخشی مداخله مبتنی بر تنظیم هیجان برگرفته از روش درمانی یکپارچه بر راهبردهای نظم دهی شناختی هیجانی و ناگویی هیجانی بیماران مبتلا به CHD است. نتایج پژوهش حاضر می‌تواند به پژوهش گران و درمانگران حیطه ناگویی هیجانی در زمینه عوامل تأثیرگذار بر آن در بیماران مبتلا به CHD کمک‌کننده باشد.


شیرین حاجی‌آدینه، مریم کلهرنیا گل‌کار،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: سال‌های اول ازدواج، لذت‌بخش‌ترین و در عین حال سخت‌ترین و پرمخاطره‌ترین دوران زندگی مشترک زوجین می‌باشد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر تئوری انتخاب بر سازگاری زناشویی و رضایت جنسی زوجین انجام گرفت. مواد و روش‌ها: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه‌ی زوجین در سال اول زندگی مشترکشان می‌باشد که از مشکلات زناشویی و نارضایتی جنسی رنج می‌بردند و در سال ۱۳۹۵ به کلینیک مشاوره و مددکاری بصیرت در شهر اصفهان مراجعه نمودند. از این جامعه، ۲۰ زوج (۲۰ زن و ۲۰ مرد)، به شیوه‌ی نمونه‌گیری داوطلبانه انتخاب  و پس از همتاسازی به طور تصادفی در دو گروه آزمایش(۲۰ نفر) و کنترل(۲۰ نفر) گمارده شدند. اعضای گروه آزمایش از هشت جلسه آموزش گروهی مبتنی بر تئوری انتخاب برخوردار گردیدند، با این حال گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد.  پرسشنامه‌های سازگاری زناشویی اسپانیر(۱۹۷۶) و رضایت جنسی لارسون(۱۹۹۸)، قبل و بعد از مداخلات آموزشی، به عنوان پیش‌آزمون و پس‌آزمون بر روی کلیه افراد اجرا گردید. یافته‌های حاصل از پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره  و نرم افزار   (SPSS-۱۸) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که پس از تعدیل اثر همپراش پیش‌آزمون، تفاوت معنی‌داری بین میانگین نمرات سازگاری زناشویی(۰۱/۰>p و ۳۲/۱۲=F) و رضایت جنسی(۰۱/۰>p و ۶۶/۸=F) در دو گروه کنترل و آزمایش وجود دارد.  با وجود این، بین میانگین نمرات سازگاری زناشویی و رضایت جنسی شرکت‌کنندگان زن و مرد، تفاوت معنی‌داری وجود نداشت(۰۵/۰
شیرین انصاری مقدم، حمید پورشریفی، محمد رضا صیرفی، مجید ولی زاده،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از اصلی­‌ترین دغدغه­‌های روان­شناسی سلامت پیروی بیماران از توصیه­‌های درمانی است. خودکارآمدی سبک زندگی مربوط به وزن و پریشانی روان­شناختی ازجمله عواملی هستند که در تبیین میزان پیروی از درمان در جراحی­‌های چاقی نقش­‌های مهمی ایفا می­‌کنند. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی­گر پیروی از درمان در رابطه بین خودکارآمدی سبک زندگی مربوط به وزن، پریشانی روان­شناختی با کاهش وزن افراد چاق جراحی‌شده به روش اسلیو گاستروکتومی (sleeve gastrectomy) بود.

مواد و روش­‌ها: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش شامل تمام افراد چاقی بود که در کلینیک پژوهشکده غدد و متابولیسم مورد عمل جراحی لاپاراسکوپی اسلیو گاسترکتومی (sleeve gastrectomy Laparoscopy) قرارگرفته بودند و از میان آن­ها ۲۰۰ نفر به روش نمونه­‌برداری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل شاخص توده بدنی؛ پرسشنامه سبک زندگی مبتنی بر خودکارآمدی؛ فرم کوتاه مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس و مقیاس پیروی کلی بود. داده­‌های پژوهش حاضر با استفاده از روش مدل­‌یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند.

یافته‌­ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد اثر مستقیم خودکارآمدی بر کاهش وزن (۰۱/۰>p، ۱۶۹/۰= β) و اثر غیرمستقیم از طریق پیروی از درمان (۰۱/۰>p، ۰۷۷/۰= β) معنادار بود. اثر مستقیم پریشانی روان‌شناختی بر کاهش وزن (۰۵/۰>p، ۱۸۶/۰-= β) و اثر غیرمستقیم پریشانی روان­شناختی از طریق پیروی از درمان (۰۵/۰>p، ۰۶۹/۰-= β) معنادار بود.

نتیجه­‌گیری: چنین به نظر می­‌رسد که خودکارآمدی با تحت تأثیر قرار دادن فرد و ارتقای تاب‌آوری وی پریشانی روان­شناختی او را کاهش داده و منجر به افزایش پیروی از درمان و کاهش وزن فرد می­‌شود.


بهشته طهماسبی زاده، شیرین کوشکی، محترم نعمت طاوسی، محمد اورکی،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: ناگویی خلقی شیوع بالایی را در چندین اختلال روانی ازجمله اختلالات افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه و اختلال مصرف مواد نشان می­دهد. با توجه به شیوع ناگویی خلقی و مشکلات بین فردی در میان افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر ناگویی خلقی و مشکلات بین فردی مردان مبتلا اختلال به مصرف مواد انجام شد.
مواد و روش‌ها: روش تحقیق حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش­آزمون و پس­آزمون و پیگیری دوماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری مردان مبتلا به مصرف مواد بودند که در سال ۱۳۹۸ به کلینیک­های خصوصی ترک اعتیاد شهر تهران جهت درمان مراجعه کرده بودند. دو مرکز به‌صورت در دسترس انتخاب شد و از این میان ۴۲ نفر که رضایت آگاهانه داشتند انتخاب شدند و به‌صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل جایگزین شدند. داده­ها به‌وسیله مقیاس ناگویی خلقی تورنتو بگبی و دیگران (۱۹۹۴) و مشکلات بین فردی بارخام، هاردی و استارتوپ (۱۹۹۶) در سه مرحله ارزیابی جمع­آوری گردید. یافته­های پژوهش درنهایت با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه‌گیری مکرر با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه ۲۲ مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج حاصل از تجزیه‌وتحلیل داده­ها نشان ­داد درمان پذیرش و تعهد بر ناگویی خلقی و مشکلات بین فردی اثربخش بوده است (۰۵/۰>p). همچنین نتایج مرحله پیگیری نشان داد که اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر ناگویی خلقی و مشکلات بین فردی مردان مبتلا به اختلال مصرف مواد پایدار بوده است.
نتیجه‌گیری: با توجه به این نتایج، روانشناسان و متخصصینی که در حوزه درمان اعتیاد و اختلالات مصرف مواد فعالیت می­کنند، می­توانند از درمان پذیرش و تعهد برای کاهش ناگویی خلقی و مشکلات بین فردی در افراد دارای اختلال مصرف مواد استفاده نمایند.
شیرین خدادادی ارکوینی، مجتبی خدادادی، حسین داوودی،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: صمیمیت و سازگاری زناشویی در بین زوجین باعث حفظ و استحکام بنیان خانواده می‌گردد. هدف از پژوهش حاضر تدوین و اعتباریابی شیوه نامه مبتنی بر اصلاح سوگیری شناختی  و تعیین اثربخشی آموزش آن بر سوگیری ، صمیمیت و سازگاری زوجین با ناسازگاری زناشویی بود.
مواد و روش‌ها: روش تحقیق نیمه آزمایشی و طرح تحقیق پیش‌آزمون، پس‌آزمون، همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش زوجین دارای مشکلات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره در شهر اراک در سال ۱۳۹۸ بود. نمونۀ پژوهش شامل ۱۶ زوج (۳۲ نفر) دارای ناسازگاری زناشویی و سوگیری شناختی بود که به روش در دسترس انتخاب شدند. داده‌ها با پرسشنامه سازگاری لاک- والاس (۱۹۵۹)، صمیمیت زناشویی واکر وتامپسون (۱۹۸۳) و نرم‌افزار تکلیف کاوش نقطه (۱۳۹۴) جمع‌آوری شد. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها و بررسی روابط بین متغیرها از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد
یافته‌ها: نتایج تحقیق نشان داد که شیوه‌نامه درمانی مبتنی بر اصلاح سوگیری شناختی روایی محتوایی قابل قبولی دارد. همچنین نتایج مداخله آموزشی نشان داد که آموزش شیوه‌نامه به طور معنی داری سوگیری شناختی زوجین را کاهش می‌دهد و صمیمیت و سازگاری زوجین را افزایش می‌دهد.(P≤۰.۰۰۱)    
نتیجه‌گیری: به نظر می­رسد که آموزش شیوه‌نامه درمانی مبتنی بر اصلاح سوگیری شناختی می‌تواند به عنوان برنامه ای روا و کارآمد برای کاهش سوگیری شناختی و افزایش صمیمیت و سازگاری زوجین ناسازگار مورد توجه قرار گیرد.
شیرین شاهمردی، تقی پور ابراهیم، محمدباقر حبّی،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده‌اند که ناگویی هیجانی می تواند متاثر از تصویر بدنی و شرایط خانوادگی باشد. بنابراین؛ پژوهش حاضر با هدف تحلیل معادلات ساختاری ناگویی هیجانی بر اساس جو عاطفی خانواده و سبک های دلبستگی با میانجیگری تمایزیافتگی و تصویر بدنی انجام شد.
مواد و روش‌ها: روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری است. جامعه آماری، متشکل از کلیه زنان و مردان متأهل ساکن منطقه ۲ شهر تهران در سال ۱۳۹۹ بود. حجم نمونه با استفاده از روش پیشنهادی شوماخر و لوماکس (۲۰۰۴)، ۴۰۰ نفر برآورد شد. روش نمونه گیری به صورت در دسترس و آنلاین انجام شد. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه های پژوهش شامل ناگویی خلقی تورنتو (۱۹۹۴)، جو عاطفی خانواده هیل برن (۱۹۶۴)، سبک های دلبستگی کولینز و رید (۱۹۹۰)، تمایزیافتگی اسکورن و فریدلندر (۱۹۸۸) و تصویر بدنی مدیروس و گارسیا (۲۰۰۲)، بودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری در محیط نرم افزار AMOS استفاده شد.
یافته‌ها: یافته ها نشان داد که سبک دلبستگی اضطرابی به صورت مثبت و سبک وابستگی و نزدیک بودن، جو عاطفی خانواده، تمایز یافتگی خود و تصویر بدنی به صورت منفی و معنادار بر ناگویی هیجانی اثر دارند. همچنین تمایز یافتگی خود، اثر سبک دلبستگی اضطرابی بر ناگویی هیجانی را به صورت مثبت و اثر سبک دلبستگی نزدیک بودن بر ناگویی هیجانی را به صورت منفی و معنادار میانجیگری می کند. تصویر بدنی اثر سبک دلبستگی اضطرابی بر ناگویی هیجانی را به صورت مثبت و اثر سبک دلبستگی نزدیک بودن بر ناگویی هیجانی را به صورت منفی و معنادار میانجیگری می­کند. تمایزیافتگی خود و تصویر بدنی اثر جو عاطفی خانواده بر ناگویی هیجانی را به صورت منفی  و معنادار میانجیگری می کند.
نتیجه‌گیری: به نظر می رسد که بهبود جو عاطفی خانواده و سبک دلبستگی هم به طور مستقیم و هم از طریق افزایش تمایریافتگی خود و بهبود تصویر بدنی، در کاهش ناگویی هیجانی افراد متأهل موثر هستند.
فاطمه شریف زاده، شیرین امیرتیموری، لیلا شاملی، دیبا داود نژاد، نظام الدین قاسمی،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه و هدف: مقایسه ویژگی‌های افراد عادی و دارای اختلال یکی از موضوعات موردعلاقه پژوهشگران می‌باشد در این راستا هدف از پژوهش مقایسه ذهنی‌‌سازی، ترس از شفقت‌‌ورزی و سبک‌‌های دلبستگی در افراد دارای نشانگان غیربالینی شخصیت مرزی و عادی بود.
مواد و روش‌ها: پژوهش علی‌‌مقایسه‌‌ای و جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه سلمان فارسی کازرون در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ از هر دو جنس بودند. با نمونه‌گیری در دسترس ۱۳۶ نفر در گروه نشانگان شخصیت مرزی و عادی با همتاسازی سن، جنسیت و تحصیلات به‌عنوان نمونه انتخاب شدند. داده‌ها با پرسشنامه شخصیت مرزی، ذهنی‌‌سازی، ترس از شفقت‌‌ورزی و مقیاس دلبستگی بزرگسالان جمع‌‌آوری و با واریانس چند متغیره توسط SPSS-۲۴ تحلیل شدند.
یافته‌ها: یافته‌‌ها نشان داد بین دو گروه در ذهنی‌‌سازی مرتبط با خود (۰۵/۰p<، ۷۴۵/۲۵=  F) تفاوت معنادار، ولی در ذهنی‌‌سازی مرتبط با دیگران و انگیزه‌‌مندی برای ذهنی‌‌سازی تفاوت وجود ندارد. همچنین دو گروه از لحاظ ترس از شفقت به خود (۰۵/۰p<، ۳۹۱/۱۰=  F)، ترس نسبت به دیگران (۰۵/۰p<، ۳۶۵/۲۴=  F) و ترس از دریافت شفقت (۰۵/۰p<، ۰۲۷/۱۵=  F) تفاوت معنادار داشتند. سایر یافته‌‌ها نشان داد بین دو گروه در سبک دلبستگی اجتنابی (۰۵/۰p<، ۳۶۷/۱۷=  F) و دوسوگرا (۰۵/۰p<، ۶۵۷/۴۷=  F) تفاوت معنادار وجود دارد.
نتیجه‌گیری: بنابراین می‌‌توان گفت افراد دارای علائم شخصیت مرزی در ذهنی‌‌سازی، سبک‌‌های دلبستگی و ترس از شفقت‌‌ورزی با افراد عادی تفاوت دارند.

صفحه ۱ از ۱