۱۴ نتیجه برای سلیمانی
نصیرالدین جاویدی، علی اکبر سلیمانی، خدابخش احمدی، منا صمدزاده،
دوره ۱۱، شماره ۵ - ( ۸-۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده هدف: این پژوهش جهت بررسی اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر بهبود الگوهای ارتباطی زوجین طراحی شده است. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی است و حجم نمونه شامل ۶۰ نفر(۳۰ زوج) شهر مشهد در سال ۹۱ می باشد که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به شیوه تصادفی ساده به دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند.ابزار پژوهش شامل:پرسشنامه ۳۵ جمله ای الگوهای ارتباطی می باشد. همچنین وضعیت سن،طول عمر ازدواج و میزان تحصیلات زوجین بررسی شد و نتایج با آزمون کوواریانس تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان می دهد که تفاوت میان میانگین های پیش آزمون، پس آزمون در عامل درمان میان دو گروه از نظر آماری معنی دار است. به عبارت دیگر عامل زوج درمانی سبب بهبود نمرات الگوهای ارتباطی آزمودنی ها در مقایسه با گروه کنترل شده است. نتیجه گیری: نتیجه می گیریم که عامل درمان باعث ایجاد این تفاوت شده و به عبارتی آموزش راهبردهای مدیریت هیجان باعث بهبود الگوهای ارتباطی زوجین شده است.
فرهاد تنهای رشوانلو، علی اکبر سلیمانیان،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی ویژگیهای روانسنجی مقیاس خود کارامدی مالتیپل اسکلروزیس (Multiple Sclerosis Self-Efficacy Scale- MSSS) در نمونه بیماران ایرانی بود.
مواد و روشها: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی (همبستگی) بود و جامعه آماری آن را بیماران مبتلا به ام اسدر دو استان خراسان شمالی و همدان تشکیل میداد. تعداد ۱۲۰ نفر از این بیماران که در فاصله دو ماه به انجمنهای ام اس خراسان شمالی و همدان مراجعه کرده بودند به عنوان گروه نمونه مورد بررسی قرار گرفته و مقیاس خود کارامدی مالتیپل اسکلروزیس (MSSS یا Multiple Sclerosis Self Scale) و مقیاس ۲۱ سؤالی افسردگی، اضطراب و استرس (Depression, Anxiety, Stress -DASS-۲۱) را تکمیل کردند. تحلیل دادههابا تحلیل عاملی اکتشافی، محاسبه آلفای کرونباخ، ضریب تصنیف گاتمن و همبستگی پیرسون و با استفاده از نرم افزار SPSS ۱۷ صورت گرفت.
یافتهها: تحلیل مؤلفههای اصلی با چرخش پروماکس (Promax) ضمن تبیین ۱۱/۷۱ درصد واریانس، ۳ عامل از چهار عامل نسخه اصلی را مورد حمایت قرار داد. وجود همبستگی منفی میان ابعاد خود کارامدی مالتیپل اسکلروزیس با زیر مقیاسهای افسردگی و اضطراب در مقیاس DASS نیزنشاندهنده روایی واگرای مقیاس بود. سرانجام نتایج Cronbach’s Alpha با دامنه ۷۸/۰ تا ۹۰/۰ برای ابعاد خود کارامدی مالتیپل اسکلروزیس و ضریب ۸۶/۰ برای کل مقیاس نشان از اعتبار مناسب مقیاس داشت.
نتیجهگیری: مقیاس خود کارآمدی مالتیپل اسکلروزیس (MSSS) در جامعه بیماران استانهای خراسان شمالی و همدان اعتبار و روایی مناسبی داشت.
مریم قادری نجف آبادی، رسول سلیمانی نجف آبادی، محمد مرادی سروش،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش تکنیکهای ذهنآگاهی بر جهتگیری زندگی، رضایت از زندگی و پذیرش و عمل در زنان معتاد تحت توانبخشی بود. مواد و روشها : این پژوهش به روش شبهتجربی و بر اساس طرح پیشآزمون- پسآزمون همراه با گروه شاهد انجام شد. جامعه آماری شامل تمام زنان معتاد سمزدایی شده بود که دوره سمزدایی را پشت سر گذاشته بودند و در زمان اجرای پژوهش، در مرکز توانبخشی پرستو در شهر نجفآباد، تحت توانبخشی قرار داشتند. حجم نمونه را ۲۴ نفر از زنان معتاد تحت توانبخشی تشکیل داد که به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی به دو گروه ۱۲ نفره آزمایش و شاهد تقسیم شدند. گروه آزمایش از ۸ جلسه آموزش گروهی تکنیکهای ذهنآگاهی طی دو ماه بهره بردند؛ در حالی که گروه شاهد تنها تحت آموزشهای معمول برای بازتوانی قرار گرفتند. افراد هر دو گروه آزمایش و شاهد در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون به پرسشنامههای جهتگیری زندگی (Life orientation test یا LOT)، مقیاس رضایت از زندگی (Satisfaction with life scale‏ ‏یا SWLS) و پذیرش و عمل- نسخه دوم (Acceptance and action questionnaire-II یا AAQ-II) پاسخ دادند که قبل و بعد از مداخله تکمیل گردید. دادهها نیز با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: پس از کنترل نمرات پیشآزمون، تفاوت معنیداری بین میانگین نمرات جهتگیری زندگی، رضایت از زندگی و پذیرش و عمل در دو گروه آزمایش و شاهد در مرحله پسآزمون وجود داشت (۰۰۱/۰ > P). نتیجه‏گیری: آموزش تکنیکهای ذهنآگاهی در بهبود متغیرهای روانشناختی جهتگیری زندگی، رضایت از زندگی و پذیرش و عمل مؤثر میباشد و میتواند به عنوان روش درمانی مناسبی در درمان زنان معتاد تحت توانبخشی مورد استفاده قرار گیرد.
مهدی سلیمانی، خدابخش احمدی، ابوالفضل محمدی،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : در این مطالعه مروری منظم، ضمن معرفی درمان به روش مواجهه واقعیت مجازی (VRET یا Virtual exposure therapy) نتایج اثر آن بر اختلالهای اضطرابی و PTSD (Post traumatic stress disorder) مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. VRET، نسبت به درمانهای مواجهه زنده و مواجهه خیالی برتریهایی دارد، از جمله کنترلپذیری و امنیت بیشتر درمانجو امکانپذیر بوده و به عنوان یک روش درمانی جدید برای بازیابی و بازسازی تجارب هیجانی آسیبزا معرفی شده است. مواد و روشها: تحقیق حاضر به روش مرور نظاممند، جستجو در پایگاههای Sciencedirect و Pubmed انجام شد. در پیشینه پژوهش ۳۹ مطالعه مداخله به دست آمد که VRET را برای درمان اختلالهای اضطرابی و PTSD مختلف به کار برده بودند. یافتهها: VRET در درمان اختلالهای اضطرابی از جمله هراس خاص و اجتماعی، اختلال استرس پس از ضربه، اختلال وحشتزدگی و گذرهراسی، اختلال و اضطراب فراگیر، اثرات مثبت در سنجشهای پس از درمان نشان داده است و در مقایسه با روان درمانهای مؤثر فعلی از جمله درمان مواجهه زنده و رفتار درمانی- شناختی، اثرات مثبت مشابه داشته است. نتایج پیشینه پژوهش نشان داد که اثرمندی VRET در سطوح شناختی، رفتاری و فیزیولوژیک رخ میدهد. همچنین، نتایج مثبت درمانی به طور عمده در پیگیریهای بلند مدت نیز حفظ شد. نتیجهگیری: VRET به عنوان یک روش درمانی جدید میتواند، بخشی از فرایند درمان اختلالهای اضطرابی و PTSD قرار گیرد و مطالعات و فعالیتهای پژوهشی به سمت این موضوع گسترش یابد.
امید سلیمانیفر، فرزانه شعبانی، زهرا رضایی، نجمه نیکوبخت، آمنه شجایی، رضا افریشم،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : طرحوارههای شناختی به عنوان عناصر سازمان یافتهای از واکنشها و تجارب گذشته تعریف میشوند که بدنه بادوامی از دانش را تشکیل میدهند؛ به طوری که میتوانند بر برداشتهای بعدی تأثیرگذار باشند و آنها را مورد ارزیابی قرار دهند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش طرحوارههای شناختی اولیه در ویژگی خودشیفتگی صورت گرفت. مواد و روشها: این پژوهش به روش همبستگی، بر روی ۳۶۰ نفر از دانشجویان ساکن در خوابگاههای دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز که به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شده بودند، انجام شد. جهت جمعآوری دادهها، از فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره (Schema Questionnaire-Short Form یا SQ-SF) و پرسشنامه شخصیت خودشیفته ۴۰ مادهای (Narcissistic Personality Inventory-۴۰ یا NPI-۴۰) استفاده گردید. دادهها با استفاده از روش همبستگی Pearson و تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش گام به گام، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: طرحوارههای محرومیت هیجانی، بیاعتمادی، معیوب بودن، معیارهای سرسختانه، محق بودن (۰۱۰/۰ = P) و خودرشد نایافته (۰۵۰/۰ = P) به طور مثبت و معنیدار و طرحواره اطاعت (۰۱۰/۰ = P) به طور منفی و معنیدار با خودشیفتگی رابطه داشت. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون حاکی از آن بود که طرحوارههای معیوب بودن، محق بودن، محرومیت هیجانی، اطاعت و بیاعتمادی (۰۱۰/۰ = P) و معیارهای سرسختانه و خودرشد نایافته (۰۵۰/۰ = P) به ترتیب نقش قابل توجهی در پیشبینی خودشیفتگی ایفا نمودند (۵۷/۰ = R ۲ ). نتیجهگیری: طرحوارههای ناسازگارانه اولیه میتوانند به عنوان ساختارهای شناختی اساسی تمایلات خودشیفتگی در نظر گرفته شوند که به فهم بهتر این که چگونه افراد با ویژگیهای شخصیت خودشیفته، محیط اجتماعی خود را ادراک میکنند، کمک مینماید
رسول سلیمانی نجفآبادی، مریم قادری، کوروش نامداری، امیر دهستانی،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه مکانیزمهای دفاعی با عناصر صوری هنردرمانی بود. مواد و روشها: این مطالعه به روش توصیفی- همبستگی انجام شد. جامعه پژوهش شامل تمام بیماران مراجعه کننده به بیمارستان روانپزشکی شهید مدرس اصفهان و مرکز بیماران اعصاب و روان پرستو بود که از میان آنها، ۶۰ نفر شامل ۳۰ بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی (۱۴ مرد و ۱۶ زن) و ۳۰ بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی (۱۳ مرد و ۱۷ زن) به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه سبکهای دفاعی (Defense Style Questionnaire یا DSQ)، آزمون ترسیم نقاشی شخصی در حال چیدن سیب از درخت (Person Picking an Apple from a Tree یا PPAT) و مقیاس عناصر صوری هنردرمانی (Formal Elements of Art Therapy Scale یا FEATS)، جهت جمعآوری اطلاعات استفاده گردید. دادهها با استفاده از آزمونهای همبستگی Pearson، Independent t و تحلیل واریانس دو متغیره در نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: همبستگی مثبت و معنیداری بین مکانیزمهای دفاعی شوخی، تصعید، فرونشانی، باطلسازی، واکنش وارونه و دلیلتراشی با عناصر صوری تلفیق، سطح رشدی، کیفیت خط، منطق، چرخش، جزییات اشیا و محیط و تناسب رنگ مشاهده شد. بین مکانیزمهای دفاعی فرافکنی، برونریزی، جداسازی، انکار، جابهجایی و بدنیسازی با عناصر صوری تلفیق، واقعگرایی، حل مسأله، سطح رشدی، جزییات اشیا و محیط، کیفیت خط، برجستگی رنگ و منطق نیز همبستگی منفی معنیداری وجود داشت. دو گروه بیماران دوقطبی و اسکیزوفرنی در همه عناصر صوری هنردرمانی به جزء عنصر چرخش، با یکدیگر تفاوت داشتند. علاوه بر این، تفاوت جنسیتی در سه عنصر تلفیق، سطح رشدی و کیفیت خط مشاهده گردید. نتیجهگیری: بر اساس نتایج به دست آمده، FEATS قادر خواهد بود مکانیزمهای دفاعی بیماران را شناسایی کند. همچنین، به نظر میرسد این مقیاس توانایی غربالگری و تشخیص بیماریهای روانی را دارد.
حمیرا ورمقانی، حمید پورشریفی، علی سلیمانی، علی فتحی آشتیانی،
دوره ۱۸، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: به دلیل نقش بسیار مهمی که هیجانها در زندگی انسانها دارند، ابراز و افشای آنها میتواند سودمندیهای زیادی را برای افراد به ارمغان آورد. پژوهش حاضر با هدف مناسبسازی و تعیین ویژگیهای روانسنجی نسخه فارسی مقیاس خودافشایی هیجانی (ESDS) انجام گرفته است. به منظور تسهیل اجرای مداخلات مرتبط با افشای هیجان، لازم است ابزارهای پژوهشی برای بررسی کارآمدی این مداخلات تهیه و در دسترس متخصصان قرار گیرد. ضمن اینکه این ابزارها، امکان انجام بررسی رابطۀ خودافشایی هیجانی را با دیگر سازههای مهم روانشناختی در جمعیتهای مختلف فراهم میسازد.
مواد و روشها: روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و روش نمونهگیری در دسترس بود. نمونه اولیه شامل ۹۹۸ نفر و نمونه نهایی با لحاظ کردن پرسشنامههای معتبر شامل ۹۷۶ نفر از دانشجویان دانشگاههای دولتی و آزاد استان تهران و البرز که در سال تحصیلی ۱۳۹۹- ۱۳۹۸ مشغول به تحصیل بودند که علاوه بر مقیاس خودافشایی هیجانی به پرسشنامه راهبردهای تنظیم هیجان (ERQ) و مقیاس چندوجهی حمایت اجتماعی ادراکشده (MSPSS) پاسخ دادند.
یافتهها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که ESDS در فرهنگ ایرانی ساختار پنج عاملی دارد. همسانی درونی مقیاس بالا و میزان آلفای کرونباخ برابر با ۹۵/۰ است. همبستگی معنادار بین نمرات این مقیاس با نمرات MSPSS بیانگر روایی همگرای مطلوب و با نمرات ERQ نشاندهنده روایی واگرای مطلوب است.
نتیجهگیری: بر اساس یافتهها میتوان گفت ESDS بهعنوان ابزاری کارآمد میتواند در ارزیابی میزان ابراز و افشای همزمان چندین هیجان مثبت و منفی توسط پژوهشگران و متخصصانِ بالینی مورد استفاده قرار گیرد. این ابزار در زمینۀ خودافشایی هیجانی کمک زیادی به متخصصان حرفه خواهد کرد.
علی سلیمانی، آرزو لشکری، یگانه ترابی،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: بهزیستی روانشناختی پذیرش خود، استقلال، روابط مثبت با دیگران، هدفمندی در زندگی، رشد شخصی و تسلط بر محیط است. عوامل متعددی بر بهزیستی روانشناختی تأثیر دارند؛ بنابراین هدف این پژوهش بررسی نقش واسطهای ترس از شادی و ناگویی خلقی در ارتباط با تروما و بهزیستی روانشناختی بود.
مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی است. برای این منظور ۲۶۲ نفر از دانشجویان دانشگاههای البرز و علم و فرهنگ به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامههای ترس از شادی (FSH)، بهزیستی روانشناختی، ناگویی هیجانی تورنتو (TAS) و ترومای دوران کودکی (CTQ) پاسخ دادند. تحلیل دادهها نیز با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار ۸.۸۵ LISREL انجام شد. همچنین برای برآورد آمار توصیفی از نرمافزار SPSS۲۴ استفاده شد.
یافتهها: نتایج تحلیل نشان داد که مدل فرضی با مدل اندازهگیری برازش دارد (۰۵۵/۰= RMSEA، ۹۲/۰= CFI،۵۸۸/۲= x۲/df). نتایج تحلیل نشان دادند که تروما و آسیب دوران کودکی با میانجیگری ناگویی خلقی و ترس از شادی قادرند بهزیستی روانشناختی را پیشبینی کنند، بهنحویکه ناگویی خلقی و ترس از شادی بهطور مثبت و غیرمستقیم قادر به پیشبینی بهزیستی روانشناختی بودند.
نتیجهگیری: میتوان بر اساس یافتههای پژوهش نتیجه گرفت که ترس از شادی و ناگویی هیجانی در رابطه بین ترومای دوران کودکی و بهزیستی روانشناختی نقش واسطهای دارند. توجه به این مکانیسم تأثیر میتواند در بهزیستی افراد و نیز مداخلات مؤثر بر ترومای دوران کودکی مؤثر باشد.
الهه سلیمانی، زهرا تنها، علی اکبر ملکی راد، داوود کردستانی،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: ﺗﻌﺎرﺿﺎت به وجود آﻣﺪه در ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﺴﺎﺋﻞ و ﻣﺸﻜﻼﺗﻲ را در ﺳﻄﻮح ﻓﺮدی، ﻧﻬﺎدی و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ به وجود میآورد. تعارضات زناشویی و طلاق را بعد از مرگ ناگهانی در خانواده از مهمترین عوامل تنشزا در خانواده میدانند. هدف از پژوهش حاضر پیشبینی تعارضات زناشویی بر اساس مهارتهای زندگی و سبکهای دلبستگی با واسطهگری رضایت جنسی و قصه عشق زوجین بود.
مواد و روشها: جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعهکننده به مرکز مشاوره مهراندیش شهر اراک بود که در یک بازه ۶ ماهه در سال ۱۳۹۸ به این مراکز مراجعه کرده بودند. در کل جامعه آماری ۶۰۰ زوج (۱۲۰۰ نفر) بود که تعداد ۱۴۶ زوج (۲۹۲ نفر) بهعنوان نمونه آماری به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری دادهها، مقیاس سبکهای دلبستگی هازان و شیور (۱۹۹۳)؛ مقیاس تعارضات زناشویی ثنایی و براتی (۱۳۷۹)؛ مقیاس مهارتهای زندگی ساعتچی، کامکاری و عسگریان (۱۳۸۹)؛ مقیاس رضایت جنسی لارسون (۱۹۸۸) و مقیاس قصه عشق استرنبرگ (۱۹۸۶) بود. این پژوهش از نوع همبستگی بود که با روش مدلیابی معادلات ساختاری انجام شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که رضایت جنسی و قصه عشق هر دو در رابطه بین مهارتهای زندگی و سبکهای دلبستگی با تعارضات زناشویی میتوانند نقش واسطهگری داشته باشند.
نتیجهگیری: با توجه به اینکه رضایت جنسی یکی از عوامل مهم سازگاری در بین زوجین میباشد و عدم رضایت در این زمینه احساس ناکامی را به همراه خواهد داشت، بنابراین، توجه به انطباق سبکهای دلبستگی و سبکهای عشقورزی میتواند یکی از عوامل مؤثر در کاهش تعارضات زناشویی باشد. علاوه بر این، مجهز بودن به مهارتهای زندگی میتواند در کنار قصه عشق در کاهش تعارضات زناشویی تأثیر عمدهای داشته باشد.
نادعلی مرادی، فاطمه عزیزآبادی فراهانی، داود نعمتی انارکی، ندا سلیمانی،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که مدیریت بر تولید محتوای تبلیغات تجاری در سیمای جمهوری اسلامی ایران برمبنای ارزش های خانوادگی بنا نهاده شده اثرگذار است. در این راستا مدیریت محتوا می تواند بر ارزش ها و سلامت جامعه اثرگذار باشد. بنابراین هدف اصلی تحقیق بررسی نقش ارزش های خانوادگی در تولید محتوا در راستای سلامت اجتماعی بود.
مواد و روشها: در این تحقیق از روش ترکیبی کیفی وکمی استفاده شد. جامعه آماری این تحقیق را خبرگان و کارشناسان و اساتید برتر حوزه رسانه و تبلیغات تشکیل داده اند که ۱۴ نفر شناسایی شدند. در مرحله کیفی پس از گردآوری ادبیات موضوع و اسناد بالادستی (دستور العمل) سازمان های مرتبط، به روش تحلیل محتوا ارزیابی های لازم صورت گرفت. ابزار تحقیق شامل مصاحبه با خبرگان و پرسشنامه های محقق ساخته شاخص های ارزشی در تبلیغات تجاری رسانه بود. جهت پایایی پرسش نامه از فاکتورآلفای کرونباخ استفاده و هر کدام از مولفه ها مقادیر بالای ۷/۰ (امتیاز قابل قبول) را کسب کردند. برای تجزیهوتحلیل اطلاعات نیز از دو روش آماری توصیفی و استنباطی (مجذور خی دو) با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۵ استفاده شد.
یافتهها: بر اساس این تحقیق، ۲۶۳ شاخص مشخص و پس از بازنگری مجدد و حذف شاخص های تکراری ۱۴۶ شاخص استخراج شدند و در ۸ بعد و ۲۱ مولفه و ۱۴۶ شاخص جدول دسته بندی گردیدند. در ادامه به کمک کارگروه دلفی در ۲ مرحله، شاخص ها غربال و شاخص های اضافی حذف شدند و در نهایت تعداد ۷۸ شاخص نهایی استخراج شدند. جهت پایایی هر دو پرسش نامه از فاکتورآلفای کرونباخ استفاده و هر کدام از مولفه ها مقادیر بالای ۷/۰ (امتیاز قابل قبول) را کسب کردند.
نتیجهگیری: به نظر می رسد که تبلیغات تلویزیونی-آگهیهای بازرگانی- به عنوان مؤثرترین وسیله تبلیغاتی شناخته شده و میتواند نقش مهمی بر ارزش های جامعه داشته باشد.
فاطمه سلیمانی نامقی، حسن عبداله زاده، جوانشیر اسدی،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان یکی از مسائل مهم بهداشتی درمانی جهان و کشور ما بهویژه در میان مردان محسوب میشود و معمولاً با ناراحتیهای چشمگیر بالینی و روانشناختی در استفاده مطلوب از راهبردهای مقابلهای همراه است از اینرو؛ پژوهش حاضر با هدف تحلیل مدل ساختاری سلامت معنوی بر اساس اضطراب سلامت، فراهیجان مثبت، خودکارآمدی درد با میانجیگری منبع کنترل سلامت درونی در مردان مبتلا به سرطان انجام شد.
مواد و روشها: روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری است. جامعه آمار، متشکل از مردان ۴۵ تا ۶۵ سال مبتلا به سرطانهای دستگاه گوارش ساکن در استان گلستان در سال ۱۴۰۰ بود. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی مورگان، ۲۳۰ نفر برآورد شد. روش نمونهگیری بهصورت در دسترس انجام شد. ابزار تحقیق بهصورت پرسشنامههای پژوهش شامل اضطراب سلامت سالکوسکیس و واروویک (۲۰۰۲)، فراشناخت و فراهیجان بیرو مونته آ (۲۰۱۰)، خودکارامدی درد نیکولاس (۱۹۸۰)، سلامت معنوی دلمن و فری (۲۰۰۴)، منبع کنترل سلامت والستون و همکاران (۱۹۷۸)، بودند. جهت تجزیهوتحلیل دادهها، از تکنیک مدلیابی معادلات ساختاری در محیط نرمافزار LISREL۸.۷۱ استفاده شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد که اضطراب سلامت بهصورت منفی و فراهیجان مثبت و خودکارامدی بهصورت مثبت و معنادار بر سلامت معنوی اثر دارند (۰۰۱/۰ >P). منبع کنترل سلامت درونی اثر خودکارآمدی درد را بر سلامت معنوی بهصورت مثبت و معناداری میانجیگری کرد (۰۱/۰ >P). منبع کنترل سلامت درونی بر اضطراب سلامت بهصورت منفی و بر فراهیجان مثبت و خودکارآمدی درد بهصورت مثبت و معناداری اثر دارد (۰۰۵/۰>P).
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر از این فرض حمایت میکند که اضطراب سلامت، فراهیجان مثبت، خودکارآمدی درد، با سلامت معنوی رابطه داشته و از طریق میانجیگری منبع کنترل سلامت میتوانند سلامت معنوی را تحت تأثیر قرار دهند.
سارا قربانی، شهره سلیمانی فر،
دوره ۲۰، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: تکنیک رهایی هیجانی (EFT) یکی از شیوههای نوین درمانی است که میتواند با تأثیرات مثبتی که در فیزیولوژی مغز ایجاد میکند بر روی خلق و ناگویی هیجانی نیز تأثیر مثبت ایجاد کند. هدف اصلی این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تکنیک رهایی هیجانی (EFT) بر بهبود ناگویی هیجانی و خلق منفی زنان مبتلا به اضطراب حالت-صفت بود.
مواد و روشها: طرح پژوهش حاضر از نوع مطالعهی طرح تجربی مورد منفرد بود. جامعهی آماری پژوهش حاضر، کلیهی زنان دارای اضطراب حالت صفت مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان در تابستان و پاییز ۱۳۹۹ بودند که از این میان ۳ نفر که واجد ملاکهای اضطراب حالت- صفت بودند و ازلحاظ ویژگیهای ملاک ورود و خروج و سایر ویژگیهایی همچون میزان تحصیلات، رده سنی و وضعیت اقتصادی و اجتماعی مشابه به هم بودند؛ انتخاب شدند. آزمودنیها به پرسشنامههای ناگویی هیجانی تورنتو، اضطراب، افسردگی و تنیدگی (DASS-۲۱) و چکلیست اختلالات روانی (SCL۹۰) پاسخ دادند. سپس، گروه آزمایش ۱۰ جلسهی ۹۰ دقیقهای آموزش تکنیک رهایی هیجانی EFT را دریافت کردند درحالیکه گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکرد. دادهها با استفاده از تحلیل روش تحلیل درون موقعیتی و بین موقعیتی به تحلیل اثربخشی متغیر مستقل (مداخله EFT) بر متغیرهای وابسته (ناگویی هیجانی و خلق منفی) بررسی شدند.
یافتهها: نتایج بیانگر این بود که رهایی هیجانی (EFT) بر بهبود ناگویی هیجانی و خلق منفی در زنان مبتلا به اضطراب حالت صفت بهطور معناداری مؤثر بوده است (۰۱/۰>p).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، میتوان گفت که، رویکرد درمانی رهایی هیجانی (EFT) میتواند بهعنوان یک گزینه مداخلهای مؤثر برای کمک به زنان مبتلا به اضطراب حالت صفت جهت کاهش ناگویی هیجانی و خلق منفی آنان مورداستفاده قرار گیرد.
سهیلا سلیمانی، مصطفی خانزاده، مجتبی انصاری شهیدی،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال وسواس فکری و عملی اختلالی است مزمن و ناتوان ساز که با پیدایش افکار و رفتارهای تکرارشونده و مقاوم همراه با اضطراب شناخته میشود. این اختلال آثار گستردهای در جنبههای گوناگون زندگی فرد به ویژه زمینههای شغلی، تحصیلی، اجتماعی و همچنین روابط خانوادگی بر جای میگذارد. از آنجایی که اختلال وسواس بیش از سایر اختلالات خانواده فرد را درگیر میکند، بنابراین با توجه به اهمیت و نقش خانواده در روند اختلال وسواس بر افراد خانواده، هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر ذهنیسازی بر شیوههای حل تعارض در همسران افراد دارای وسواس فکری و عملی است.
مواد و روشها: روش پژوهش نیمه آزمایشی، دارای فرایند دو مرحلهای پیش آزمون و پس آزمون که بر روی سه گروه آزمایشی (گروه آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، گروه آموزش درمان مبتنی بر ذهنیسازی و گروه گواه) انجام گرفت. در این فرایند متغیرهای مستقل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر ذهنیسازی و همچنین متغیر وابسته آن، شیوههای حل تعارض میباشد. نمونههای پژوهشی شامل ۴۵ نفر از همسران افراد دارای اختلال وسواس بودند که در سه گروه ۱۵ نفره آزمایشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، درمان مبتنی بر ذهنیسازی و گروه گواه جای گرفتند.
یافتهها: نتایج نشان داد نمرات شیوههای حل تعارض در پس آزمون گروه پذیرش و تعهد و گروه ذهنیسازی دارای تفاوت معنادار است و این تفاوت به نفع گروه پذیرش و تعهد است. یعنی شیوههای حل تعارض در پس آزمون گروه پذیرش و تعهد از گروه ذهنیسازی به گونه معناداری کمتر بوده است (۰۵/۰>P).
نتیجهگیری: بنابراین میتوان نتیجه گرفت که در این دو رویکرد درمانی، اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شیوههای حل تعارض در همسران افراد دارای اختلال وسواس نسبت به درمان مبتنی بر ذهنیسازی بیشتر میباشد
زینب سلیمانی کاجی، منصور سودانی، زهرا دشت بزرگی، کبری کاظمیان مقدم،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: مقایسه رویکردهای روانشناسی در زمینههای مختلف در جهت اثرگذاری بیشتر و زمان بهبودی کوتاهتر مورد علاقه بسیاری از محققان میباشد؛ بنابراین هدف از این مطالعه مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی هیجانمحور و تحلیل ارتباط متقابل بر باورهای ارتباطی تعارضات زناشویی بود.
مواد و روشها: روش پژوهش شبهآزمایشی، با طرح پیشآزمون- پسآزمون و گروه کنترل با مرحله پیگیری است. جامعه آماری این پژوهش متشکل از کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره آبادان و دفاتر خدمات قضایی آبادان در سال ۱۴۰۱ بوده است. نمونه آماری شامل ۳۰ زوج بودند که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل به اساس معیارهای ورود به تحقیق تقسیم شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه باورهای ارتباطی آیدلسون و اپستاین (۱۹۸۲) بود. پروتکلهای تحقیق شامل طرحواره درمانی هیجانمحور نوشته لیهی، تیرچ و ناپولیتانو (۲۰۱۱) و تحلیل رفتار متقابل اریک برن (۲۰۱۱) بود. تحلیل کواریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی بونفرونی با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخه ۲۶ در سطح معنیداری ۰۵/۰ برای تجزیه و تحلیل دادهها انجام شد.
یافتهها: یافتهها نشان دادند که در گروههای طرحواره درمانی هیجانمحور و تحلیل ارتباط متقابل در تمامی مؤلفههای متغیر باورهای ارتباطی، در مراحل پیشآزمون با پسآزمون و پیگیری تفاوت معنیدار دیده میشود (۰۵/۰p≤) ولی بین پسآزمون با پیگیری تفاوت معنیداری وجود ندارد (۰۵/۰p≥). همچنین در مقایسه بین گروهی پسآزمون ها و پیگیری بین دو گروه آزمایش تفاوت معنیداری وجود ندارد (۰۵/۰p≥)؛ ولی بین گروه گواه با دو گروه آزمایش تفاوت معنیدار میباشد (۰۵/۰p<).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج تحقیق میتوان گفت که هر دو درمان بر متغیر باورهای ارتباطی و مؤلفههای آن در زوجین دارای تعارض زناشویی اثرگذار میباشد.