۱۴ نتیجه برای سلطانی
مرضیه سلطانی، مهین امینالرعایا، عباس عطاری،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۷-۱۳۸۷ )
چکیده
Normal ۰ false false false MicrosoftInternetExplorer۴ /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:۰; mso-tstyle-colband-size:۰; mso-style-noshow:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:۰in ۵,۴pt ۰in ۵.۴pt; mso-para-margin:۰in; mso-para-margin-bottom:.۰۰۰۱pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:۱۰.۰pt; font-family:"Times New Roman"; mso-ansi-language:#۰۴۰۰; mso-fareast-language:#۰۴۰۰; mso-bidi-language:#۰۴۰۰;} چکیده مقدمه : استرس یک عامل مهم در بسیاری از آسیبهای روانی و اجتماعی است که با مدیریت استرس میتوان آسیبهای روانی ناشی از آن را تقلیل داد. این مطالعه به بررسی اثر مدیریت استرس بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان پرداخت. مواد و روشها : این مطالعه تجربی، پس از نمونهگیری خوشهای- تصادفی بر روی دو گروه ۹۹ نفری دانشآموزان دبیرستانهای دخترانه صورت گرفت. به کمک چکلیست تجدید نظر شده مقابله با استرس، روشهای پاسخ افراد به استرس بررسی و آموزش مدیریت استرس به روش مشارکت فعالانه برای گروه آزمایش انجام شد. نمرات قبل و بعد از مداخله در هر گروه جمعآوری و میزان تأثیر آموزشها بر نمرات از طریق آنالیز نتایج به کمک نرمافزار SPSS ۱۲ و با استفاده از آزمون آماری t Paired-t مستقل تعیین شد. یافتهها : بین دو گروه در هیچکدام از مقیاسهای رویارویی مسألهمدار، هیجانمدار، کمتر مفید و غیر مفید، تفاوت معنیدار وجود نداشت. از لحاظ مقیاسهای ۱۸ گانه جنبههای مقابله با استرس تنها در طبقه تکانشوری بین دو گروه تفاوت معنیدار بود (۰۵/۰P نتیجهگیری : نتایج این مطالعه تأکیدی بر نقش مدیریت استرس بود و این موضوع با مطالعات مشابه صورت گرفته در ایران و خارج کشور همخوان است. آموزش مدیریت استرس برای دانشآموزان میتواند منجر به پیشرفت تحصیلی آنان گردد. واژههای کلیدی : آموزش، مدیریت استرس، پیشرفت تحصیلی، دانشآموز دبیرستانی، تیران و کرون
زهرا جان نثاری، ویکتوریا عمرانی فرد، محمد رضا مرآثی، ساناز سلطانی،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف : اسکیزوفرنیا یک بیماری مزمن روانی است که بر روی کیفیت زندگی بیماران و عملکرد آنها اثر قابل توجهی میگذارد. هدف این مطالعه، ارزیابی تأثیر آموزش متابعت از درمان بر کیفیت زندگی و الگوی عملکرد کلی در طی یک دوره بیماری در بیماران مبتلا به اسکیزوفرن بود. مواد و روشها: در این کارآزمایی کنترل شده تصادفی ۷۶ بیمار اسکیزوفرنیا در زمان ترخیص از بیمارستان نور در سال ۸۸-۱۳۸۷ به روش متوالی انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه ۳۸ نفره مداخله و شاهد اختصاص داده شدند. گروه مداخله، تحت مداخلات آموزش متابعت درمانی در ۸ جلسه قرار گرفتند و گروه شاهد، درمان دارویی را طبق برنامهای معمول دریافت میکردند. برونداد در این مطالعه کیفیت زندگی و عملکرد کلی بیماران بود که در شروع مطالعه، ۳ ماه و ۶ ماه بعد از مداخله مورد ارزیابی قرار گرفت. دادهها با آزمون تحلیل واریانس اندازههای تکراری تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: میانگین نمره کیفیت زندگی در ۶ ماه پس از مطالعه، در گروه مداخله ۲/۱۷ ± ۲/۱۰۱ و در گروه شاهد ۶/۱۵ ± ۸/۴۴ به دست آمد که بر اساس تحلیل آزمون واریانس با تکرار در بین دو گروه و در بین مراحل پیگیری دارای تفاوت معنیداری بود (۰۰۱/۰ ≥ P ). میانگین نمره عملکرد کلی در مقیاس درصد در ۶ ماه پس از مطالعه در گروه مداخله ۴/۱۱ ± ۴/۷۲ و در گروه شاهد ۱۳ ± ۳/۴۴ به دست آمد که بر اساس آزمون مذکور در بین دو گروه تفاوت معنیداری وجود داشت (۰۰۱/۰ ≥ P ) . نتیجهگیری: آموزش متابعت از درمان سبب بهبود کیفیت زندگی و عملکرد کلی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی گردید. از این رو به نظر میرسد که انجام این قبیل مداخلات شامل آموزشهای روانی- اجتماعی و پیگیریهای طولانیتر ضروری است. واژههای کلیدی: اسکیزوفرنیا، متابعت درمانی، کیفیت زندگی، عملکرد کلی، آموزش.
رضا کرمینیا، محسن احمدی طهور سلطانی، رضا باقریان سرارودی، زهرا مولوی،
دوره ۱۰، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف : هدف پژوهش حاضر، بررسی مشخصات روانسنجی مقیاس امیدواری صفتی و رابطه آن با بهزیستی روانشناختی در دانشجویان ایرانی بود. مواد و روشها: در این تحقیق توصیفی- پیمایشی،۱۹۱ نفر دانشجو با دامنه سنی (۱۸ تا۴۵) و میانگین سنی۳۰/۴ ± ۱۷/۲۴ با روش نمونهگیریتصادفی طبقهای از بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی همدان انتخاب شدند و به پرسشنامههای امیدواری صفتی Snyder، امیدواری حالتی Snyder، بهزیستی روانشناختی Riff و ناامیدی Beck (Beck hopelessness scale) پاسخ دادند. دادههای پژوهش با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی، ضریب Cronbach’s alpha و ضریب دو نیمه کردن و به کمک نرمافزارهای SPSS نسخه ۱۶ و Lisrel نسخه ۵/۸ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: ضرایب Cronbach’s alpha (۸۳/۰)، دونیمه کردن (۸۰/۰)، اعتبار واگرا (ناامیدی Beck، ۲۰/۰-)، اعتبار ملاکی (امیدواری حالتی Snyder، ۵۵/۰) به دست آمد که همگی معنیدار بودند (۰۱/۰ < P). تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که مقیاس ۱۲ سؤالی امیدواری صفتی بزرگسالان در نمونه ایرانی بر خلاف نمونه خارجی، که از دو عامل تشکیل شده است، تنها از یک عامل اشباع شده است که ۴۷ درصد واریانس مقیاس را تبیین میکند. نتایج تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول نشان داد که۸ سؤالمقیاس به خوبی بر روی یک عامل اصلی بار میشوند و مدل تک عاملی به خوبی با دادهها برازش داشت (۹۱/۰ = AGFI یا Adjusted goodness of fit index، ۰۵/۰ = RMSEA یا Root mean square error of approximation)، ۹۸/۰ = NFI یا Normed fit index). نتیجهگیری: نتایج نشان داد که این آزمون از اعتبار و روایی بالایی برخوردار است و میتوان از آن به عنوان یک ابزار قابل اطمینان در پژوهشهای بعدی استفاده کرد. واژههای کلیدی: امیدواریصفتی، بهزیستی روانشناختی، دانشجویان
سکینه سلطانی کوهبنانی، حمید علیزاده، ژانت هاشمی، غلامرضا صرامی، ساجده سلطانی کوهبنانی،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: کارکردهای اجرایی یکی از مهم ترین عوامل مؤثر، ابتلا به اختلال ریاضی دانش آموزان است. پیشرفت فن آوری در حوزه آموزش این امکان را فراهم می کند که بتوان این اختلال را با استفاده از برنامه های آموزشی رایانه ای مورد ارزیابی و درمان قرار داد. مواد و روش ها: در تحقیق نیمه آزمایشی حاضر، ۱۰ دانش آموز دختر ابتدایی به روش نمونه گیری در دسترس از مراکز اختلالات یادگیری شهر تهران و یک گروه ۱۰ نفری از دانش آموزان عادی نیز به عنوان گروه شاهد به صورت همتاسازی (هوش و سن) انتخاب شدند. تمامی آزمودنی ها با استفاده از آزمون ریاضی Key math و آزمون های کارکرد اجرایی مورد ارزیابی قرار گرفتند. در مرحله بعد گروه آزمایشی در معرض آموزش رایانه یارحافظه کاری، به مدت ۲۰ جلسه در ۷ هفته قرار گرفت. پس از این مرحله تمامی آزمودنی ها دوباره از نظر کارکردهای اجرایی مورد سنجش قرار گرفتند. با فاصله یک ماه، آزمون پیگیری نیز انجام گرفت. برای مقایسه کارکردهای اجرایی دو گروه (با اختلال ریاضی و عادی) از آزمون t مستقل و داده های به دست آمده از پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با استفاده از t همبسته (اندازه تفاوت) مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تفاوت معنی داری بین کارکردهای اجرایی دانش آموزان با اختلال ریاضی و عادی وجود داشت. همچنین آموزش رایانه یارحافظه کاری تأثیر معنی داری بر کارکرد اجرایی دانش آموزان با اختلال ریاضی داشته است. نتیجه گیری: کارکرد اجرایی دانش آموزان با اختلال ریاضی در اثر آموزش حافظه کاری ارتقا می یابد.
معصومه بهبودی، محسن احمدی طهور سلطانی،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
چکیده زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر پیشبینی تمایل به مصرف مواد بر اساس عوامل خطرساز و محافظتکننده مصرف مواد در دانشجویان بود. مواد و روش ها: روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری عبارت بود از کلیه دانشجویان دانشگاههای آزاد اسلامی واحد رودهن که تعداد ۳۱۰ نفر از آنها (۱۶۵ پسر و ۱۴۵ دختر) به شیوه نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای انتخاب، و به پرسشنامه عوامل خطرساز و محافظتکننده پاسخ دادند. دادهها با روشهای آماری ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون با استفاده از نرمافزار SPSS,۱۸ تحلیل شدند. یافتهها: از بین عوامل محافظتکننده خودپنداره و جرأتمندی با تمایل به مصرف رابطه منفی معنیدار داشتند (۰۰۱/۰>p) و از بین عوامل خطرساز هیجان خواهی، نگرش نسبت به مواد، تعارضات خانوادگی، دسترسیپذیری و بینظمی محیطی رابطه مثبت با تمایل به مصرف مواد رابطه مثبت داشتند. نتایج تحلیل رگرسون نشان داد که خودپنداره و نگرش نسبت به مصرف مواد قادر هستند سهم معنیداری از واریانس تمایل به مصرف مواد را تبیین کنند. همچنین بین تمایل به مصرف مواد در دختران و پسران تفاوت معنیداری وجود دارد. نتیجهگیری: پژوهش حاضر بر نقش عوامل درونفردی، بینفردی و اجتماعی محیطی در این زمینه تأکید کرد. از نتایج این پژوهش میتوان جهت تهیه پکیجهای آموزشی در زمینه پیشگیری از سوء مصرف مواد استفاده نمود. واژههای کلیدی: تمایل به مصرف مواد، عوامل خطرساز، عوامل محافظتکننده
امیرحسین مجرد کاهانی، بهرامعلی قنبری هاشم آبادی، غزاله سلطانیان،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
چکیده زمینه و هدف: مراقبین خانوادگی بیماران روانی در واقع ستون فقرات سیستم مراقبتهای بهداشتی– درمانی بوده و مراقبت از بیمار مبتلا به اختلال روانی مسؤولیتی است که فشار و استرس زیادی برای اعضای خانواده به همراه دارد. هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی مداخلات آموزشی روانی گروهی بر میزان افسردگی، اضطراب و فشار تجربه شده (استرس) در خانوادههای بیماران مبتلا به اختلالات دوقطبی بود. مواد و روش ها: این پژوهش یک طرح نیمهآزمایشی با گروه کنترل و گمارش تصادفی بود. در این پژوهش، شش نفر به عنوان گروه آزمایشی و نه نفر به عنوان گروه کنترل شرکت داشتند. کلیه شرکتکنندگان که اعضای خانواده بیماران مبتلا به اختلالات دوقطبی را تشکیل میدادند که در سال ۱۳۹۰ در بیمارستان روانپزشکی ابنسینای بستری بودند. آزمودنیها پرسشنامههای فشار روانی مراقب، افسردگی بک و اضطراب بک را تکمیل نمودند. گروه آزمایش به مدت دوازده جلسه در جلسات مداخلات آموزشی روانی گروهی شرکت داشتند، ولی گروه کنترل در این مدت هیچگونه مداخلهای دریافت نکردند. همچنین به منظور تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافتهها : یافتههای این پژوهش نشان داد که دو گروه به طور معنیداری از نظر افسردگی، اضطراب و فشار روانی متفاوت هستند. نتیجهگیری : نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که مداخلات آموزشی روانی گروهی میتواند شدت فشار مراقب، اضطراب و افسردگی را کاهش دهد. واژههای کلیدی: مداخلات آموزشی روانی گروهی، افسردگی، اضطراب، فشار تجربه شده، اختلالات دوقطبی
مرضیه سلطانی، مریم فاتحیزاده، سید احمد احمدی، محمد رضا عابدی، مهرداد صالحی، رضوان السادات جزایری،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : یکی از انواع آسیبهای فردی در خانواده، حسادت مرضی است. در همین راستا، هدف از انجام پژوهش حاضر، ادراک متخصصان خانواده درمانی از آسیبهای تعاملی زنان دارای همسر مبتلا به حسادت مرضی بود. مواد و روشها: مطالعه حاضر یک مطالعه کیفی بود. جامعه پژوهش را همه متخصصان خانواده در حوزه درمان روانشناختی تشکیل داد. مشارکت کنندگان شامل ۸ متخصص باتجربه در زمینه درمانهای روانی خانواده بودند. دادهها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته جمعآوری گردید. سؤال اصلی مطالعه عبارت بود از «زوجین دارای مرد مبتلا به حسادت مرضی دچار چه آسیبهای تعاملی هستند؟». دادههای حاصل از مصاحبه به روش سیستماتیک تجزیه و تحلیل گردید. این روش، دادهها را در سه مرحله «توصیف، کاهش و تفسیر» تحلیل مینماید. یافتهها: از ۴۸۹ عبارت مرتبط با آسیبهای ارتباطی مستخرج از مصاحبه با متخصصان، ۱۲۲ مفهوم مرتبط با آسیبهای ارتباطی در کدگذاری باز به دست آمد و در کدگذاری محوری به صورت ۲۳ زیرمقوله خلاصه گردید. در نهایت، دادهها در ۹ مقوله جمعبندی شد که شامل «آسیبهای حل تعارض، آسیبهای سبک ارتباطی، آسیبهای شناختی مسألهساز برای رابطه، آسیبهای رفتاری مسألهساز برای رابطه، آسیبهای هیجانی مسألهساز برای رابطه، آسیبهای ارتباط جنسی، آسیبهای ارتباط با فرزندان و آسیبهای ارتباطی با همسر در امور خانه و خانواده» بود. نتیجهگیری: از نظر متخصصان خانواده، حضور مرد مبتلا به حسادت مرضی در خانواده، آسیبهایی را تولید میکند که احتمال فروپاشی آن را افزایش میدهد.
محمد حسن دوازده امامی، امیرمحسن راهنجات، یاسر بولاغی، محسن احمدی طهورسلطانی، امیرسام کیانی مقدم،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : حالات هیجانی منفی و مثبت، وسوسه و اضطراب، از مهمترین عوامل خطر اعتیاد میباشند. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت نظمجویی هیجان مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک (Dialectical behavior therapy یا DBT) بر وسوسه و اضطراب افراد مبتلا به سوء مصرف مواد انجام شد. مواد و روشها: این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و همراه با گروه شاهد بود. نمونهها (۲۸ نفر) به روش در دسترس از میان سوء مصرفکنندگان مواد در مراکز ترک اعتیاد شهر اهواز، بر اساس مصاحبه بالینی انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و شاهد تقسیمبندی شدند. هر دو گروه مراحل ترک و سمزدایی را سپری کردند. گروه آزمایش طی ۱۰ جلسه تحت آموزش مهارت نظمجویی هیجان مبتنی بر DBT قرار گرفتند، اما گروه شاهد هیچگونه مداخلهای دریافت نکردند. دادهها با استفاده از پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی، پرسشنامه عقاید وسوسهانگیز و پرسشنامه اضطراب Beck (Beck Anxiety Inventory یا BAI) جمعآوری گردید. یافتهها: تفاوت معنیداری بین دو گروه آزمایش و شاهد از لحاظ میزان اضطراب و وسوسه وجود داشت (۰۰۱/۰ > P برای هر دو). به عبارت دیگر، میزان اضطراب و وسوسه در گروه آزمایش نسبت به پیشآزمون و گروه شاهد، به طور معنیداری کاهش یافت. نتیجهگیری: بر اساس نتایج میتوان گفت که مداخلات آموزشی نظمجویی هیجان مبتنی بر DBT، روش درمانی مناسبی برای دانشجویان در جهت کاهش علایم اضطراب و وسوسه سوء مصرفکنندگان مواد میباشد.
سهیلا سلطانی اصل هریس، جلیل باباپور خیرالدین، حمید پورشریفی، عباس بخشی پور رودسری، علی قاسمی،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان کودکان، وضعیت زیست-روانشناختی ویژهای است که ادراک حمایت اجتماعی و منبع کنترل مادران با تحصیلات متفاوت را به چالش گرفته و سازگاری روانشناختی آنها را متأثر میسازد. ازاینرو هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش مستقیم و غیرمستقیمِ تحصیلات، با وساطتِ منبع کنترل و حمایت اجتماعی ادراکشده، بر سازگاری روانشناختی مادران کودکان مبتلا به سرطان است.
مواد و روشها: این پژوهش، از نوع توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه مادران کودکان مبتلا به سرطان تشکیل داده که به کلینیکهای متخصصان اطفال شهر مشهد مراجعه کردند. حجم نمونه ۲۲۰ نفر، با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شد. جمعآوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامههای سازگاری روانی – اجتماعی، مقیاس منبع کنترل راتر، حمایت اجتماعی ادراکشده چندبعدی، ویژگیهای جمعیتشناختی صورت گرفت. دادههای پژوهش به کمک نرمافزارهای SPSS و AMOS و با استفاده از روش همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیر بررسی شدند.
یافتهها: بر اساس یافتهها، افزایش تحصیلات باعث کاهش ناسازگاری شد (۰۱/۰>P)، همچنین افزایش تحصیلات بهصورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق افزایش حمایت اجتماعی ادراکشده باعث کاهش ناسازگاری شد. همچنین افزایش تحصیلات بهصورت مستقیم به افزایش منبع کنترل درونی و کاهش کنترل بیرونی تأثیر گذاشت اما به شکل غیرمستقیم تأثیری بر سازگاری روانشناختی مادران نداشت.
نتیجهگیری: مطابق با یافتهها میتوان نتیجه گرفت که افزایش تحصیلات با وساطت حمایت اجتماعی ادراکشده باعث افزایش سازگاری روانشناختی مادران میشود. همچنین با بالا رفتنِ سطحِ تحصیلات میتوان شاهدِ فزونیِ کنترل درونی و تقلیلِ کنترل بیرونی بود.
مهگامه عابدینی، زهره لطیفی، محمد سلطانی زاده،
دوره ۱۸، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: آسیب طناب نخاعی به معنای آسیب به بخشی از طناب یا عصبهای نخاعی در انتهای کانال نخاعی است که اغلب سبب تغییرات دائمی در توان، حس و سایر عملکردهای بدن در زیر منطقهی آسیب میشود و وقتی فردی دچار آسیب طناب نخاعی میشود، ممکن است احساس کند که کلیهی ابعاد زندگی او تحت تأثیر قرار گرفته است و تأثیرات آن را در حیطههای ذهنی، هیجانی و اجتماعی احساس کند. هدف اصلی این پژوهش بررسی اثربخشی رویکرد درمان پذیرش و تعهد غنیشده با شفقت بر افزایش تابآوری و خودکارآمدی در بیماران آسیب نخاعی استان اصفهان بود.
مواد و روشها: طرح پژوهش حاضر از نوع مطالعهی نیمه تجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل و با گزینش تصادفی بود. جامعهی آماری پژوهش حاضر، کلیهی بیماران انجمن آسیب نخاعی شهر اصفهان بودند که از این میان ۳۰ بیمار با روش نمونهگیری هدفمند با ملاکهای ورود و خروج انتخاب شدند و بهطور تصادفی و برابر به گروه آزمایش یا کنترل تخصیص یافتند. آزمودنیها به مقیاس تابآوری کانر و دیویدسون (۲۰۰۳) و آزمون خودکارآمدی عمومی شرر، مدوکس، مرکاندانت، پرنتیس-دان، جیکوبز و راجرز (۱۹۸۲) بهعنوان پیشآزمون و سپس پسآزمون پاسخ دادند. سپس، گروه آزمایش ۸ جلسهی ۹۰ دقیقهای آموزش رویکرد درمان پذیرش و تعهد غنیشده با شفقت بر اساس راهنمای اسماعیلی و همکاران (۱۳۹۷) را دریافت کردند درحالیکه گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکرد. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس و با استفاده از نسخهی ۲۵ بستهی آماری برای علوم اجتماعی تجزیهوتحلیل شدند.
یافتهها: نتایج بیانگر این بود که رویکرد درمان پذیرش و تعهد غنیشده با شفقت بر افزایش تابآوری و خودکارآمدی در بیماران آسیب نخاعی بهطور معناداری مؤثر بوده است (۰۱/۰>p).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، میتوان گفت که رویکرد درمان پذیرش و تعهد غنیشده با شفقت میتواند بهعنوان یک گزینه مداخلهای مؤثر برای کمک به بیماران دچار آسیب نخاعی جهت افزایش تابآوری و باورهای خودکارآمدی آنان مورد استفاده قرار گیرد.
فاطمه ترکی زاده، امان الله سلطانی، مهشید تجربه کار، علیرضا منظری توکلی، مهشید زارع زاده،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال نقص توجه/بیش فعالی تخریب قابلملاحظهای در کنشهای اجتماعی، آموزشی، شغلی و تواناییهای حرکتی ایجاد میکند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش تواناییهای حرکتی بر کارکردهای اجرایی کودکان با اختلال نقص توجه/بیش فعالی بود.
مواد و روشها: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهی آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان پسر پایهی ششم ابتدایی شهر کرمان در سال تحصیلی ۹۹-۱۳۹۸ بودند؛ و نمونه پژوهش شامل ۳۰ نفر بود که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایشی (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) قرار گرفتند. آزمودنیها در دو مرحلهی پیشآزمون و پسآزمون به پرسشنامههای اختلال کمبود توجه سوانسون و نولان و پلهام، فرم والدین (۱۹۸۰)، خرده آزمونهای حافظه عددی و تشابهات از مقیاس هوشی وکسلر (۲۰۰۲) و آزمون تصاویر پیچیده آندرهری (۱۹۴۲) پاسخ دادند. گروه آزمایش طی ۱۸ جلسه ۴۵ دقیقهای جلسات آموزش تواناییهای حرکتی را بهصورت گروهی دریافت کردند، درحالیکه گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره و با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخهی ۲۵ تجزیهوتحلیل شدند.
یافتهها: نتایج مقایسه گروه آزمایش با گروه کنترل نشان داد که کارکردهای اجرایی حافظهی فعال و برنامهریزی-سازماندهی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بهطور معناداری افزایش یافت؛ و اثربخشی آموزش تواناییهای حرکتی بر کارکردهای اجرایی در مرحلهی پسآزمون تأیید گردید (۰۱/۰ >p). میزان این تأثیر در کارکرد اجرایی حافظهی فعال ۶۴/۰ و برنامهریزی- سازماندهی ۶۹/۰ بود (۰۱/۰>p).
نتیجهگیری: بهطورکلی نتایج حاکی از تأثیر آموزش تواناییهای حرکتی بر کارکردهای اجرایی در کودکان با اختلال نقص توجه/بیش فعالی بود؛ و میتوان از این روش برای درمان این کودکان استفاده کرد.
مینا سلطانی، مریم فاتحی زاده،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: روابط عاشقانه یک تجربه جهانی مشترک در میان انسانها است، بااینوجود بسیاری از افراد قطع رابطه عاشقانه را تجربه میکنند و ممکن است پس از پایان رابطه عاشقانه، دچار رنج گردند، هدف پژوهش حاضر، اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر نشانگان ضربه عشق بود.
مواد و روشها: روش این پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع مطالعات موردی بود، بدین منظور سه شرکتکنندۀ دختر باتجربۀ قطع رابطۀ عاشقانه به شیوه نمونهگیری هدفمند در شهر اصفهان انتخاب و تحت درمان فردی متمرکز بر شفقت در طی هشت جلسۀ ۹۰ دقیقهای قرار گرفتند. شرکتکنندهها در مراحل درمان (خط پایه، مداخله و پیگیری)، به پرسشنامۀ نشانگان ضربه عشق دهقانی (۱۳۸۹) همچنین در مرحلۀ پیش از درمان، به پرسشنامۀ ضربۀ عشق رأس (۱۹۹۹) و پرسشنامۀ MMPI-۲RF پاسخ دادند و مورد مصاحبۀ بالینی قرار گرفتند. دادهها به روش ترسیم دیداری و شاخص تغییر پایه و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد، میزان بهبودی نشانگان ضربه عشق در مرحلۀ پس از مداخله و پیگیری به ترتیب در شرکتکنندۀ اول، ۹۵% و ۵۰%، شرکتکنندۀ دوم ۵۰% و ۳۱% و شرکتکنندۀ سوم، ۱۶% و ۴۱% بود. درصد بهبودی کلی برای هر سه شرکتکننده ۵۵% و ۴۱% بود. این مقدار موفقیت خوب درمان در کوتاهمدت و موفقیت متوسط در بلندمدت بهحساب میآید.
نتیجهگیری: میتوان گفت درمان متمرکز بر شفقت با پرورش موضعی شفقتورزانه این فرصت را فراهم میآورد که مراجعان با حضور کامل نسبت به تجربههای دردناک خویشتن، فرایند بهبودی را سپری کنند. نتایج پژوهش میتواند مورداستفاده روانشناسان و مشاوران قرار گیرد.
کبری نصرتی، هاله سلطانی فر،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: دانشآموزان با مشکلات یادگیری در مقایسه با دانشآموزان عادی از نظر رشد عاطفی و سازگاری اجتماعی در سطح پایینتری قرار دارند. ازاینرو، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مداخله درمانی و آموزش مهارتهای زندگی بر سازگاری اجتماعی دانشآموزان با اختلال دیکته انجام شد.
مواد و روشها: روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیهی دانشآموزان دختر و پسر مقاطع سوم، چهارم و پنجم ابتدایی مبتلا به اختلال دیکتهنویسی منطقهی ۳ شهر تهران در سال تحصیلی ۴۰۱-۱۴۰۰ بودند که از بین آنها ۲۰ نفر بهصورت نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۰ نفر) و کنترل (۱۰ نفر) گمارده شدند. ابزارهای این پژوهش شامل آزمون نوشتاری فلاح چای (۱۳۷۴)، ویرایش چهارم آزمون هوشی وکسلر (۱۹۴۷) و پرسشنامه سازگاری اجتماعی سینها و سینگ (۱۹۹۳) بود. گروه آزمایش آموزش گروهی مهارتهای زندگی و درمان اختلال دیکتهنویسی را طی ۸ جلسه دریافت کرد؛ اما گروه کنترل هیچ مداخلهای را دریافت نکرد. جهت تجزیهوتحلیل دادههای تحقیق از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. تمام عملیات آماری پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ با سطح معنیداری ۰۵/۰>P در نظر گرفته شد.
یافتهها: نتایج تحقیق نشان داد که پس از کنترل اثر پیشآزمون، تفاوت نمرههای پیشآزمون- پسآزمون دو گروه برای متغیرهای سازگاری اجتماعی، عاطفی و تحصیلی معنادار است و میانگین نمرههای گروه آزمایش در متغیرهای سازگاری اجتماعی، عاطفی و تحصیلی بهطور معناداری بیشتر از گروه کنترل است (۰۵/۰>P).
نتیجهگیری: میتوان از مداخله درمانی و آموزش مهارتهای زندگی رای ارتقاء سازگاری اجتماعی دانشآموزان با اختلال دیکته نویسی استفاده کرد.
مائده سلطانیان، هادی فرهادی،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: نوموفوبیا یک اختلال اجتماعی روانی است که در جوامع در حال گسترش روی نسل نوجوان و جوان اثر چشمگیر داشته است و پیامدهای مهمی مانند آشفتگی هیجانی، عاطفی، روابط بین فردی نامطلوب و ... را به همراه داشته است. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر بهزیستی ذهنی، کفایت هیجانی و خودکارآمدی هیجانی نوجوانان مبتلا به نوموفوبیا انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع طرح پیش آزمون – پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه مورد بررسی شامل کلیه نوجوانان دختر دارای نشانههای نوموفوبیا در شهر اصفهان بود. قبل از اجرای برنامه مداخله دانشآموزان یک مدرسه پرسشنامه نوموفوبیا را تکمیل کرده و از بین آنها ۳۰ نفر از کسانی که نمره نوموفوبیا آنها بالاتر از ۳۵ بود به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه ۱۵ نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند. شرکتکنندگان در پژوهش مقیاسهای سنجش بهزیستی ذهنی، کفایت هیجانی و خودکارآمدی هیجانی را در مراحل پیشآزمون تکمیل کردند. گروه آزمایش برنامه مداخله فراتشخیصی یکپارچه را ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای دریافت کردند و گروه گواه در این مدت هیچگونه برنامه مداخلهای را دریافت نکردند و سپس دو گروه در مرحله پس آزمون دوباره پرسشنامههای مذکور را تکمیل کردند. تجزیه وتحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS-۲۴ و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره با رعایت مفروضههای آماری انجام شد.
یافتهها: نتایج نشان داد درمان فراتشخیصی یکپارچه در افزایش بهزیستی ذهنی، کفایت هیجانی و خودکارآمدی هیجانی نوجوانان مبتلا به نوموفوبیا مؤثر بوده و سبب بهبود بهزیستی ذهنی، کفایت هیجانی و خودکارآمدی هیجانی نوجوانان مبتلا به نوموفوبیا شد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که مداخله فراتشخیصی یکپارچه بر بهزیستی ذهنی، کفایت هیجانی و خودکارآمدی هیجانی نوجوانان مبتلا به نوموفوبیا تأثیرگذاراست و میتواند به عنوان یک مداخله مؤثر جهت بهبود بهزیستی ذهنی، کفایت هیجانی و خودکارآمدی هیجانی نوجوانانی که به نوموفوبیا مبتلا هستند مورد استفاده قرار گیرد