بهرام شاهدی، عاطفه سعیدی قهه، غلامرضا خیرآبادی، محمد جواد طراحی، دوره ۱۸، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف:با توجه به شیوع بالای افسردگی و خطرات ناشی از آن که زندگی فردی و اجتماعی افراد را تحت تأثیر قرار میدهد تلاش بر آن است تا عوامل محیط مسکونی مرتبط با آن شناسایی گردد تا در ادامه پژوهشهای آتی بتوانند از آن در جهت ارتقای محیطهای مسکونی با رویکرد کاهش افسردگی بهره گیرند. پژوهش حاضر با هدف مرور مطالعات انجامشده با موضوع رابطه بین ویژگیهای محیط مسکونی و افسردگی ساکنین آن انجامشده است. مواد و روشها:در این مقاله مروری برای یافتن مستندات مرتبط با موضوع مقاله، نویسنده به بررسی منظم پیشینه منتشرشده بین سالهای ۲۰۲۰- ۲۰۰۵ در مورد رابطه بین ویژگیهای محیط مسکونی و افسردگی پرداخته و مطالعات مرتبط موردنظر در پایگاه دادههای Pub Med، Elsevier، google scholar، Isi، MDPI، BMC، Magiran، SIDبا استفاده از کلمات کلیدی مرتبط هم چون: رابطه بین محیط ساختهشده، محیط فیزیکی، محیط زندگی، محیط همسایگی و محله، محیط داخلی و خارجی، محیط طبیعی، محیط مسکونی، محیط کالبدی با سلامت روان (افسردگی، اختلالات روانی) بررسی گردید. یافتهها:از بین تعداد ۹۶ مقاله انتخابی مرتبط با موضوع، اکثر مقالات مقطعی بودند و رابطه آماری معنیداری میان حداقل یکی از ویژگیهای محیط مسکونی و افسردگی را تأیید میکردند. از بین جنبههای متفاوت ویژگیهای محیط، عدم دسترسی به فضاهای سبز، ویژگیهای همسایگی، آلودگی صوتی، خصوصیات محیط ساختهشده، میزان روشنایی و قابلیت پیادهروی با خلق افسرده مرتبطتر بود و این رابطه برای زیبایی محیط، محیط شهری، دسترسی به خدمات و تراکم جمعیت و تداخل فواصل روانی تناقضهایی را نشان میداد. نتیجهگیری:مرور نتایج پژوهشها حاکی از آن است که ویژگیهای محیط ساختهشده مسکونی در بسیاری از جنبهها با افسردگی مرتبط است و توجه به آن برای ارتقای سلامت روان (کاهش افسردگی) ساکنین محیطهای مسکونی ضروری است.
عاطفه سعیدی قهه، دکتر بهرام شاهدی، دکتر غلامرضا خیرآبادی، دکتر محمد جواد طراحی، دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: اﻓﺴﺮدﮔﻲ بیماری اﺳﺖ که بر عملکرد افراد تأثیرگذاشته و در سالهای اخیر به دلایل مختلف همچون زندگی آپارتمانی افزایش یافته است. هدف اصلی این پژوهش مطالعه رابطه بین ابعاد فضای سکونتی با نمره افسردگی ساکنین آن بود. مواد و روشها: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعهی آماری پژوهش نیز کلیهی ساکنین محیطهای مسکونی مناطق پانزده گانه شهر اصفهان بودند که در نهایت ۷۴۹ نفر، با روش نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب شدند. شایان ذکر است که برای هر ساختمان مسکونی از حداقل دو نفر از ساکنین پرسشنامه تکمیل شده دریافت شد که شامل سوالهایی برای ارزیابی نمره افسردگی، ویژگیهای جمعیت شناختی (سن، جنس، تحصیلات،...) افراد و ویژگیهای محیط مسکونی هم چون ابعاد و مساحت فضای اقامتی، تعداد اتاق خواب، ارتفاع سقف واحد مسکونی و تأمین خلوت مورد نیاز ساکنین میشد. در ادامه نیز از روش همبستگی و تحلیل آنوا جهت تجزیه تحلیل دادهها استفاده شد. یافتهها: نتایج بیانگر این بود که افزایش مساحت واحد مسکونی، ارتفاع سقف، تعداد اتاقهای خواب و تأمین خلوت مورد نیاز افراد، نمره افسردگی ساکنین را به طور معناداری کاهش داده و با نمره افسردگی به طور معکوس مرتبط است. نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، ابعاد فضای مسکونی برای تأمین سلامت روان بیشتر اهمیت داشته بنابراین میتوان گفت که توجه به ابعاد فضا و افزایش مساحت واحد مسکونی و تعداد اتاقهای خواب مورد نیاز ساکنین و تأمین خلوت مورد نیاز افراد، میتواند به عنوان عاملی محیطی در راستای ارتقای سلامت روان و کاهش نمره افسردگی ساکنین مورد استفاده قرار گیرد.
عاطفه سعیدی قهه، بهرام شاهدی، غلامرضا خیرآبادی، محمد جواد طراحی، دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف:محیط اجتماعی همراه با محیط ساخته شده میتواند سلامت روان را تحت تأثیر قرار دهد. از سویی دیگر افسردگی علل اصلی بسیاری از بیماریهاست که بار زیادی را به افراد تحمیل کرده و میتواند موجب اختلال در عملکرد افراد شود؛ بنابراین هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش محیط اجتماعی در رابطه بین محیط مسکونی و نمره افسردگی ساکنین آن بود. مواد و روشها:طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه ساکنین مناطق پانزدهگانه شهر اصفهان بودند که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای تعداد ۷۴۹ نفر برای انجام تحقیق انتخاب شدند. دادهها در مرحله پیشینه تحقیق به وسیله مطالعات کتابخانهای و سپس با ابزار پرسشنامه گردآوری شدند که در آن از پرسشنامه افسردگی لاویبوند (۱۹۹۵)، پرسشنامه سنجش ویژگیهای محیط مسکونی و پرسشنامه سنجش محیط اجتماعی استفاده گردید. شایان ذکر است که از هر واحد مسکونی حداقل دو پرسشنامه تکمیل شده دریافت شد. در ادامه نیز از روش همبستگی و تحلیل آنوا جهت تجزیه تحلیل دادهها استفاده شد. یافتهها:نتایج بیانگر این بود که محیط مسکونی و اجتماعی با افسردگی ساکنین مرتبط است و محیط اجتماعی، اثر میانجیگری جزئی در رابطه بین محیط مسکونی و افسردگی دارد. نتیجهگیری:بر اساس نتایج پژوهش حاضر محیط اجتماعی، اثر میانجیگری جزئی در رابطه بین محیط مسکونی و افسردگی داشت. بدین مفهوم که بخشی از اثر متغیر پیش بین (محیط مسکونی) بر متغیر ملاک (افسردگی) از طریق متغیر محیط اجتماعی انتقال پیدا میکرد؛ بنابراین توجه به آن میتواند به عنوان عاملی محیطی در کاهش افسردگی ساکنین مورد استفاده قرار گیرد و پیشنهاد میشود که در تحقیقاتی که به مطالعه رابطه محیط مسکونی و افسردگی میپردازند، محیط اجتماعی نیز در نظر گرفته شود.