۱۱ نتیجه برای سجادیان
ایلناز سجادیان، محمدعلی نادی،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۸۵ )
چکیده
زمینه و هدف : در هزارهی سوم، اینترنت نقش مهم و روزافزونی در زندگی نوجوانان و جوانان ایفا میکند. جاذبه اینترنت باعث شده تا بسیاری از جوانان و نوجوانان به جای تعامل با همسالان و والدین، کامپیوتر را برگزینند. این همنشینی با کامپیوتر به مرور زمان تجربه شیرین در جمع بودن را از فرد میگیرد و میتواند منجر به انزوا و افسردگی شود. مطالعه حاضر به منظور تعیین ارتباط احتمالی میان افسردگی و انزوای اجتماعی کاربران اینترنت با میزان ساعات کار آنها طراحی شده است. مواد و روشها : مطالعه، از نوع توصیفی- همبستگی است که در آن ۱۱۸ نفر از مشتریان معمول کافینتهای مجاز شهر اصفهان در سال ۱۳۸۴ شرکت داشتهاند. تست افسردگی بک و تست محقق ساخته انزوای اجتماعی برای ارزیابی افسردگی و انزوای اجتماعی استفاده شد. اطلاعات دموگرافیک نیز جمعآوری شد. دادهها به کمک بسته نرمافزار SPSS و با استفاده از ضرایب همبستگی پیرسون، اسپیرمن و t گروههای مستقل تحلیل گردید. یافتهها : یافتههای مطالعه، حاکی از وجود رابطه مثبت بین افسردگی و انزوای اجتماعی با مدت زمان معمول استفاده از اینترنت در کاربران نوجوان و جوان است(۰۱/۰ نتیجهگیری : استفاده بیش از حد از اینترنت میتواند برای سلامت، رشد روانی و رشد اجتماعی نوجوان و جوانان خطرآفرین باشد. ضروری است که مطالعات دقیقتری در این رابطه طراحی شود و نتایج این مطالعات به آگاهی خانوادهها رسانده شود. کلید واژهها : اینترنت، کاربران نوجوان و جوان، افسردگی، انزوای اجتماعی.
محمد علی نادی، ایلناز سجادیان،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۹ )
چکیده
Normal ۰ false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer۴ زمینه و هدف : موضوع اعتیاد به اینترنت به دلیل اهمیت، به طور مداوم در فهرست مهمترین مباحث پژوهشی قرار گرفته است. هدف اصلی این پژوهش تحلیل مسیر رابطه بین ویژگیهای شخصیتی و وابستگی به اینترنت با کیفیت زندگی کاربران کافینتهای شهر اصفهان بود. مواد و روشها: در این مطالعه علّی- همبستگی، جامعه آماری را کلیه کاربران کافینتهای شهر اصفهان تشکیل میدادند که به روش نمونهگیری خوشهای- تصادفی چند مرحلهای، تعداد ۳۰۰ نفر به عنوان نمونه از بین آنها انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات شامل سه پرسشنامه وابستگی به اینترنت Yang ، فرم کوتاه کیفیت زندگی WHO و نسخه کوتاه ویژگیهای شخصیتی NEO-PI بود. برای محاسبه ضریب همبستگی Pearson و آزمون کردن این ضریب و همچنین تحلیل مسیر از ۵/۸ LISREL استفاده شد. یافتهها: بین وابستگی به اینترنت و بعد کیفیت اجتماعی رابطه منفی و معنیدار در سطح ۰۵/ ۰ P < وجود داشت و از میان ویژگیهای شخصیتی ابعاد برونگرایی، وظیفه شناسی و خوشایندی با وابستگی به اینترنت رابطه معنیدار و منفی در سطح ۰۱/۰ P < داشتند. مدل مفهومی نهایی پژوهش، که دارای زیر بنای نظری بود، نیز با شاخص نیکویی برازش ۹۱/۰ تأیید شد. نتیجهگیری: نتایج حاکی از رابطه ویژگیهای شخصیتی با وابستگی به اینترنت و وابستگی با کیفیت زندگی بود. مدل نظری پژوهش نیز با شاخصهای برازش معتبر ترسیم گردید.
ایلناز سجادیان، حمید طاهر نشاط دوست، حسین مولوی، رضا باقریان سرارودی،
دوره ۹، شماره ۵ - ( ۱۱-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف : درد یک تجربه ادراکی پیچیده و با دخالت ساز و کارهای روانشناختی است که باعث اختلال در عملکرد فرد میشود. هدف اصلی این پژوهش تحلیل رابطه بین عوامل شناختی و هیجانی با درد مزمن زنان مبتلا به کمردرد شهر اصفهان بود. مواد و روشها: این مطالعه از نوع مقطعی بوده، جامعه آماری آن کلیه زنان مبتلا به کمردرد مزمن که در تابستان ۱۳۹۰ به کلینیکهای خصوصی، بیمارستانها و مطبهای خصوصی شهر اصفهان مراجعه کردند، را شامل میشد. تعداد ۵۰ نفر از زنان مبتلا به کمردرد مزمن به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه جمعیتشناختی، پرسشنامه غربالگری چند بعدی درد، مقیاس باورهای اجتناب- ترس، مقیاس فاجعه آفرینی درد و مقیاس بالینی (بیمارستانی) اضطراب بود. دادههای حاصل از پرسشنامههای پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی Pearson، رگرسیون Stepwise و Hierarchical مورد تحلیل قرار گرفت. یافتهها: بین درد با باورهای ترس- اجتناب و فاجعه آفرینی درد و اضطراب رابطه مثبت وجود داشت و نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که باورهای ترس- اجتناب و فاجعه آفرینی ۶/۴۵ درصد از واریانس درد را تبیین میکنند. همچنین نتایج رگرسیون سلسله مراتبی تعدیلی مؤید نقش تعدیلی شغل در رابطه بین اضطراب با درد بود. نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر بیانگر این است که بر حسب باورهای ترس- اجتناب و فاجعه آفرینی میتوان درد مزمن زنان مبتلا به کمردرد را پیشبینی نمود و با توجه به نقش تعدیلکنندگی شغل در رابطه بین کمردرد با اضطراب، میتوان با کاهش فشارهای شغلی، اضطراب و در نتیجه درد را کاهش داد. واژههای کلیدی: باورهای ترس- اجتناب، فاجعه آفرینی درد، اضطراب، کمردرد مزمن.
سعیده فنایی، ایلناز سجادیان،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : اجتناب تجربی، الگویی رفتاری است که رفتار پرخوری را در افراد دارای اضافه وزن و چاق افزایش میدهد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اجتناب تجربی افراد دارای اضافه وزن و چاق در شهر اصفهان بود. مواد و روشها: این پژوهش از نوع نیمه تجربی بود که به صورت پیشآزمون، پسآزمون، همراه با گروه شاهد و به صورت دوسوکور و چند مرکزی انجام گرفت. جامعه پژوهش را کلیه افراد دارای اضافه وزن و چاق دارای شاخص توده بدنی (Body mass index یا BMI) بیشتر از ۲۵ مراجعه کننده به کلینیکهای تغذیه و رژیم درمانی در زمستان سال ۱۳۹۳ تشکیل دادند. سپس ۴۰ نفر به روش نمونهگیری در دسترس و بر اساس معیارهای ورود انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند (هر گروه ۲۰ نفر). آزمودنیها در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری (۴۵ روز بعد) به پرسشنامه پذیرش و عمل برای مشکلات مربوط به وزن (Acceptance and Action Questionnaire for Weight-Related Difficulties یا AAQW) Lillis و Hayes پاسخ دادند. پایایی ابزار به روش ضریب Cronbach¢s alpha، ۹۱/۰ به دست آمد و روایی صوری و محتوایی آن توسط متخصصان مورد تأیید قرار گرفت. گروه آزمایش در ۸ جلسه ۶۰ دقیقهای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت نمودند. گروه شاهد هیچ مداخلهای دریافت نکرد. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس در نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، اجتناب تجربی شرکت کنندگان گروه آزمایش را در مقایسه با گروه شاهد به طور معنیداری کاهش داد و این اثر در مرحله پیگیری نیز پایدار بود (۰۵۰/۰ > P). نتیجهگیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد میتواند اجتناب تجربی افراد دارای اضافه وزن و چاق را کاهش دهد که پیامد این مسأله، افزایش انعطافپذیری روانشناختی این افراد میباشد. بنابراین، میتوان از این روش درمانی در کنار سایر مداخلات مربوط به کنترل وزن استفاده نمود.
امینه سادات طباطبایی، ایلناز سجادیان، مسعود معتمدی،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : عملکرد جنسی مناسب و سالم، یکی از نشانههای سلامت جسم و روان است و باعث ایجاد حس لذت مشترک در بین زوجین میشود. با توجه به اهمیت فرایندهای روانشناختی جنسی زنان، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT) بر عملکرد جنسی و فرایندهای روانشناختی جنسی زنان ۲۰ تا ۵۰ سال متأهل مبتلا به اختلالات جنسی شهر اصفهان انجام گرفت. مواد و روشها: روش این پژوهش از نوع پیشآزمون- پسآزمون باگروه شاهد و پیگیری یک ماهه بود. نمونه آماری شامل ۲۰ نفر از زنان متأهل ۲۰ تا ۵۰ سال بود که در بهار ۱۳۹۴ به کلینیکها و مطبهای روانپزشکی زنان و زایمان واقع در شهر اصفهان مراجعه کرده و با توجه به نسخه پنجم راهنمای تشخیصی آماری اختلالات روانی (Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders-۵ th edition یا DSM-V)، تشخیص اختلالات جنسی دریافت بودند. نمونهها به طور تصادفی در دو گروه جایگزین شدند (هر گروه ۱۰ نفر). ابزار جمعآوری شامل پرسشنامههای جمعیتشناختی، عملکرد جنسی زنان Rosen، کمرویی جنسی van lankveld و جرأتورزی جنسی Hurlbert بود. مداخله پژوهش شامل ۱۰ جلسه آموزشی ۴۵ دقیقهای درمان ACT برای گروه آزمایش بود و گروه شاهد هیچ مداخلهای دریافت نکرد. یافتهها: روش ACT بر بهبود عملکرد جنسی، جرأتورزی جنسی و کاهش کمرویی جنسی زنان مؤثر بود (۰۵/۰ > P). نتیجهگیری: میتوان برای بهبود عملکرد جنسی، جرأتورزی جنسی و کاهش کمرویی جنسی زنان مبتلا به اختلالات جنسی، از روش ACT سود جست.
مریم فولادوند، محمد علی نادی، احمد عابدی، ایلناز سجادیان،
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال نافرمانی مقابلهای (Oppositional Defiant Disorder یا ODD)، اختلالی تدریجی و مزمن است که تقریباً همیشه در روابط بین فردی و عملکردی تحصیلی کوک تداخل ایجاد میکند. آموزش والدگری یکی از روشهای مداخله مؤثر در ODD است که در آن والدین میآموزند چگونه با فرزند خود رفتار نمایند. ازاینرو پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش والدگری کازدین (Kazdin method for parenting) بر روابط والد-کودک (Parent-child relationships) در دانش آموزان مبتلا به ODD انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل و پیگیری ۹۰ روزه بود. از بین دانش آموزان مبتلا به ODD بر اساس کسب نمره بالاتر از نقطه برش در سیاهه رفتاری کودک آخنباخ (Child Behavior Checklist یا CBCL) و مصاحبه بالینی انجام شده توسط مشاور مدرسه، تعداد ۳۰ دانشآموز انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند (هر گروه ۱۵ نفر). گروه آزمایش برنامه والد گری Kazdin را طی ۱۲ جلسه به مدت ۹۰ دقیقه دریافت کردند. شرکتکنندگان در پژوهش در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری به پرسشنامه رابطه والد-کودک (Child-Parent Relationship Scale یا CPRS) پاسخ دادند. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر تحلیل شد.
یافتهها: برنامه آموزش والدگری Kazdin منجر به افزایش معنیدار تعامل والد- کودک در خرده مقیاسهای نزدیکی و رابطه کلی مثبت و کاهش تعارض و وابستگی در کودکان مبتلا به ODD شد (۰۰۱/۰>p).
نتیجهگیری: برنامه آموزش والدگری Kazdin موجب افزایش روابط والد- کودک در کودکان مبتلا به ODD شد. بر اساس نتایج حاضر آموزش والدین به شیوه کازدین میتواند روش کارآمدی در بهبود روابط والد-کودک در بین دانش آموزان مبتلا به ODD باشد.
مرضیه نوری فرد، حمیدطاهر نشاط دوست، ایلناز سجادیان،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: مرحله نهایی بیماری کلیه یک اختلال پیشرونده و مزمن و لاعلاجِ عملکرد کلیه میباشد که عوارض جسمی و روانی بیشماری را در پی دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود اضطراب و افسردگی بیماران همودیالیزی بود.
مواد و روشها: پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی غیر تصادفی، نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل و پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش، بیماران همودیالیزی مراجعهکننده به مراکز همودیالیز بیمارستانهای شهر تهران در سال ۱۳۹۶ بودند. از جامعه آماری تعداد ۲۴ نفر به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و بهصورت غیر تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۲=n) و کنترل (۱۲=n) جایگزین گردیدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای افسردگی بک و اضطراب بک استفاده شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS-۲۲ و تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر تجزیهوتحلیل گردید.
یافتهها: نتایج تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر نشان داد متغیرهای اضطراب و افسردگی در طی مراحل پسآزمون و پیگیری تغییر کرده است که نسبت به مرحله پیشآزمون معنادار به شمار میرود (۰۵/۰>p). همچنین نتایج نشان داد متغیر ذهن آگاهی بر مؤلفههای اضطراب و افسردگی بیماران همودیالیز در سطح تأثیری معنادار داشته است (۰۵/۰>p).
نتیجهگیری: بر طبق نتایج، میتوان استنباط کرد که درمان ذهن آگاهی در بهبود افسردگی، اضطراب در مقایسه با گروه کنترل اثربخش بوده و همچنین این درمان در مرحله پیگیری در افسردگی پایدار میباشد؛ اما در مؤلفه اضطراب این پایداری وجود نداشت. از دلایل این پایداری میتوان بهسادگی درمان و درمان سریع بیمار و همچنین کوتاهمدت بودن طول جلسات مداخله اشاره نمود.
ماندانا عجمی، ایلناز سجادیان، بابک تمیزی فر،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری التهابی روده ویژگیهای بالینی و مداخلات درمانی را به همراه دارد که میتواند تأثیر زیادی بر عملکرد روانی و روابط شخصی بیماران داشته باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی یوگا و شناختدرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر عواطفمنفی، عواطفمثبت و تنظیم شناختی هیجان در افراد مبتلابه بیماری التهاب روده بود.
مواد و روشها: طرح پژوهش حاضر از نوع مطالعهی نیمه تجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل بیماران التهابی روده شهر اصفهان بود. نمونه موردمطالعه شامل ۳۰ بیمار مبتلابه بیماری التهابی روده بودند که بهصورت نمونهگیری هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. شرکتکنندهها در مرحله پیش از مداخله و پس از مداخله به پرسشنامههای عاطفه مثبت و منفی واتسون و همکاران (۱۹۸۸) و تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (۲۰۰۲) پاسخ دادند. گروه آزمایش تحت درمان یوگا و شناختدرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای قرار گرفتند درحالیکه گروه کنترل هیچگونه مداخلهای دریافت نکرد. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری و با استفاده از نرمافزار SPSS-۲۳ تجزیهوتحلیل شدند.
یافتهها: نتایج مقایسه گروه آزمایش با گروه کنترل نشان داد که عواطفمنفی، عواطفمثبت و تنظیم شناختی هیجان نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری داشته است. بهعبارتدیگر، یوگا و شناختدرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر عواطفمنفی و مثبت تأثیر معناداری داشته است (۰۵/۰>p). همچنین در متغیر تنظیم شناختی هیجان بهجز ابعاد پذیرش و سرزنش دیگران افراد مبتلابه بیماری التهاب روده تأثیر معناداری داشته است (۰۵/۰>p).
نتیجهگیری: بهطورکلی نتایج حاکی از تأثیر یوگا و شناختدرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر عواطفمنفی و مثبت و تنظیم شناختی هیجان افراد مبتلابه بیماری التهاب روده بود و میتوان از آن بهعنوان یک مداخله مهم و کلیدی کنار درمانهای دارویی در بیماران التهاب روده استفاده شود. همچنین، نتایج این تحقیق میتواند مورداستفاده روانشناسان سلامت قرار بگیرد.
آرش قندهاری، ایلناز سجادیان، علی مهداد،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: تعداد زنان سرپرست خانوار در سال های اخیر رو به افزایش است که منجر به ایجاد فشارهای روانی شدیدی در این گروه زنان شده است، بر این اساس انجام مداخلات روانشناختی در این گروه از زنان در بهبود سلامت روان آن ها می تواند کمک کننده باشد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر روان درمانی وجودی رولومی بر اضطراب مرگ، احساس تنهایی و معنای زندگی در زنان سرپرست خانوار انجام شد.
مواد و روشها: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری آن شامل کلیه زنان سرپرست خانوار در سازمان بهزیستی شهر اصفهان بوده است. نمونه آماری شامل ۳۰ نفر بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به تصادف در گروههای آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) گمارش شدند. گروه آزمایش ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای تحت روان درمانی وجودی رولومی قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار باقی ماندند. هر دو گروه در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه توسط پرسشنامه های اضطراب مرگ تمپلر(۱۹۷۰)، احساس تنهایی راسل و همکاران(۱۹۸۰) و پرسشنامه ی معنای زندگی استگر(۲۰۱۰) مورد ارزیابی قرار گرفتند. بهمنظور بررسی و تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار آماری SPSS۲۳ و روش تحلیل واریانس اندازه های مکرر استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که روان درمانی وجودی بر بهبود اضطراب مرگ، حضور معنا، جستجوی معنا و احساس تنهایی در زنان سرپرست خانواده در مرحله پس آزمون تأثیر معنی داری داشته و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز باقی مانده است (۰۰۱/۰>p).
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حکایت از تأثیر روان درمانی وجودی بر اضطراب مرگ، احساس تنهایی و معنای زندگی در زنان سرپرست خانواده دارد؛ بنابراین پیشنهاد می شود نهادهای مسئول شرایط مداخله ی روان درمانی وجودی رایگان برای زنان سرپرست خانواده را فراهم آورند تا شرایط این خانواده ها مناسبتر شود.
اقای محمد مهدی زعفرانی، دکتر ایلناز سجادیان،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: زنان سرپرست خانوار در زندگی خود مشکلات متعددی را در حوزه سرسختی روانشناختی، بهزیستی اجتماعی تجربه میکنند، بر این اساس هدف از پژوهش حاضر اثربخشی درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی بر سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی زنان سرپرست خانوار بود.
مواد و روشها: روش پژوهش حاضر آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه همراه با دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی زنان سرپرست خانوار شهر اصفهان تشکیل میدادند که در سال ۱۴۰۲ در این شهر سکونت داشتند. در این مطالعه تعداد ۳۰ زن سرپرست خانوار با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین گردیدند. افراد شرکت کننده در دو گروه در سه مرحله به تکمیل پرسشنامهها پرداختند. در پژوهش حاضر افراد گروه آزمایش۸ جلسه تحت مداخله قرار گرفتند اما گروه گواه مداخله دریافت نکرد. در پایان نیز داده با تجزیه و تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی بر افزایش سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی تاثیر معناداری داشته است (۰۵/۰>p). همچنین در مرحله پیگیری نیز تاثیر معنادار این روش درمانی بر سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی تدوام داشته است (۰۵/۰>p).
نتیجهگیری: از نتایج پژوهش میتوان نتیجه گرفت که درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی باعث افزایش سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی زنان سرپرست خانوار شده است، از این رو روانشناسان و مشاوران میتوانند برای افزایش سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی زنان سرپرست خانوار از تکنیک های این رویکرد درمانی استفاده کنند.
مریم هاشمی پورزواره، منصوره بهرامی پور اصفهانی، ایلناز سجادیان،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت نوع ۱ یک بیماری شایع غدد درون ریز در کودکان است که می تواند عوارض جسمی و روانی فراوانی برای فرد و خانواده وی ایجاد کند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان ذهنی سازی کودک محوربر کارکرد تأملی وآگاهی هیجانی کودکان مبتلا به دیابت نوع ۱می باشد.
مواد و روشها: در این مطالعه که به روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون، پسآزمون با دو گروه آزمایش و گروه کنترل و دوره پیگیری دوماهه انجام شد ،کودکان مبتلا به دیابت نوع ۱ مراجعه کننده به کلینیک متخصصین غدد اطفال به عنوان جامعه آماری وارد مطالعه شدند. گروه مورد مطالعه به صورت تصادفی در دو گروه آز مودنی وکنترل تقسیم شدند.گروه آزمودنی تحت مداخله درمان ذهنیسازی کودکمحور طی ده جلسه ۶۰ دقیقهای و نیز ۳۰ دقیقه بامادران به صورت هفتگی قرارگرفتندوگروه کنترل دراین مدت مداخلهای دریافت نکردند. داده های پژوهش با کمک پرسشنامه کارکرد تأملی فوناگی و پرسشنامه آگاهی هیجانی ریفی و همکاران در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دو ماهه جمعآوری و با آزمون تحلیل واریانس اندازههای مکرر با نرمافزار SPSS-۲۳ تحلیل شدند.
یافتهها: در این مطالعه ۳۰ کودک مبتلا به دیابت نوع ۱ در دو گروه آزمایش و کنترل بررسی شدند.نتایج تحلیل واریانس اندازه های مکرر نشان داد که درمان ذهنی سازی کودک محور بر بهبود کارکرد تأملی وآگاهی هیجانی در کودکان ۱۲-۸ ساله مبتلا به دیابت نوع یک تأثیر معنی داری داشته و اثرات درمان در مرحله پیگیری نیز ثابت باقی مانده است (۰۰۱/۰>p).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه حاکی از اثربخشی درمان ذهنی سازی کودک محور بر بهبود کارکرد تأملی و آگاهی هیجانی در کودکان مبتلا به دیابت نوع ۱ است. این تأثیرات مثبت بعد از اتمام درمان نیز ثابت باقی مانده است. درمان ذهنی سازی با ایجاد خودآگاهی و خودتنظیمی در کودکان، به آنها کمک می کند تا هیجانات خود را بهتر شناسایی و مدیریت کنند. این موضوع اهمیت و کاربرد درمان ذهنی سازی را در مدیریت موثر بیماری های مزمن کودکان مانند دیابت نوع ۱ برجسته می کند.