اعظم براتی، محمد اسماعیل ابراهیمی، فیروزه زنگنه، دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف:مقایسه رویکردهای مختلف درمانی در روانشناسی میتواند به درمانگران برای تشخیص صرفهجویی در زمان، هزینه و میزان اثربخشی آنها کمککننده باشد؛ بنابراین پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی آموزش مربیگری گشتالتی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر هوش هیجانی و خودکارآمدی کارکنان شرکت مخابرات تهران انجام شد. مواد و روشها:روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان شرکت پرسو الکترونیک مخابرات تهران در سال ۱۳۹۸ بود که از بین آنها بر اساس جدول کوهن، ۴۵ نفر با نمونهگیری تصادفی نسبی انتخاب و بهصورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامههای هوش هیجانی بار- ان (۱۹۸۰) و خودکارآمدی شرر و مادوکس (۱۹۸۲) بود. گروههای آزمایش تحت آموزش مربیگری گشتالتی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهدقرار گرفتند. دادهها با آزمون تحلیل واریانس و اندازهگیری مکرر تحلیل شدند. یافتهها:نتایج نشان داد که آموزش مربیگری گشتالتی بر افزایش هوش هیجانی کارکنان، در سه مرحله آزمون اثر معنیداری وجود دارد (۰۰۱/۰≥P). درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش هوش هیجانی کارکنان بین پیش آمون و پسآزمون اثر معنیداری داشته (۰۰۱/۰≥P). ولی بین پسآزمون با پیگیری اثر معنیداری وجود ندارد (۰۰۱/۰≤P). همچنین آموزش مربیگری گشتالتی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش خودکارآمدی کارکنان، در مرحله پیشآزمون و پسآزمون اثر معنیداری وجود دارد (۰۰۱/۰≥P). ولی آموزش مربیگری گشتالتی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش خودکارآمدی کارکنان، در مرحله پسآزمون و پیگیری اثر معنیداری وجود ندارد (۰۰۱/۰≤P). نتیجهگیری:بر اساس یافتههای حاصل میتوان نتیجه گرفت، آموزش مربیگری گشتالتی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد میتواند راهکار مناسبی برای افزایش هوش هیجانی و خودکارآمدی کارکنان باشد.
زمینه و هدف:تحقیقات نشان داده است که تابآوری و خودمهارگری با دلزدگی زناشویی ارتباط دارد؛ در این راستا رویکردهای درمانی مختلفی توسط محققان مورداستفاده قرار گرفته است؛ بنابراین این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی رویکرد متمرکز بر هیجان وطرحواره درمانی بر تابآوری ابهام و خودمهارگری انجام شد. مواد و روشها:روش پژوهش از بعد هدف کاربردی و از بعد روش اجرا، نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون - پسآزمون دو گروه آزمایش و یک گروه گواه به همراه آزمون پیگیری بود. از جامعه زنان دچار دلزدگی زناشویی منطقه سه شهر تهران، تعداد ۴۵ نفر به روش در دسترس انتخاب و با استفاده از روش تصادفی در سه گروه جایگزین شدند. از پرسشنامه تابآوری ابهام (فریسون و همکاران، ۱۹۹۴) و خودمهارگری (گرامیسک و همکاران، ۱۹۹۳) استفاده شد. دادههای پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی تحلیل شد. یافتهها:یافتههای پژوهش نشان داد که هر دو رویکرد متمرکز بر هیجان و طرحواره درمانی بر افزایش تابآوری ابهام و خودمهارگری زنان دچار دلزدگی زناشویی تأثیر معنیدار و پایداری دارند (۰۰۱/۰=p). نتیجه مقایسه دو رویکرد نیز نشان داد که رویکرد طرحواره درمانی بر خودمهارگری زنان دچار دلزدگی زناشویی مؤثرتر از رویکرد متمرکز بر هیجان است (۰۰۱/۰=p)؛ اما تفاوت دو رویکرد بر تابآوری ابهام معنیدار نبود. نتیجهگیری:با توجه به نتایج بهدستآمده به نظر میرسد که استفاده از هر دو رویکرد طرحواره درمانی و متمرکز بر هیجان بهمنظور بهبود خودمهارگری و تابآوری ابهام زنان دچار دلزدگی زناشویی مؤثر بوده و پیشنهاد میگردد بهعنوان رویکردهای درمانی استفاده گردد.
زینب ایمانی کیا، فیروزه زنگنه مطلق، محمدرضا بیات، دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که بخش قابل توجهی از زوجینی که برای درمان آشفتگیهای زناشویی خود به دنبال درمان میگردند، مشکلاتی در تنظیم هیجاناتشان در بافت دیدگاه فهمی خود یا دیدگاه فهمی همسرشان را تجربه میکنند؛ بنابراین، هدف اصلی این پژوهش مطالعه مقایسه اثربخشی رویکرد آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد و رویکرد شناخت درمانی هیجان مدار بر میزان دیدگاه فهمی خود، دیدگاه فهمی همسر در زوجین متعارض مراجعه کننده به مراکز مشاوره دولتی بهزیستی شهر همدان بود. مواد و روشها: در این پژوهش از طرح آزمایشی تک موردی و از نوع آزمایش بالینی، استفاده شد. جامعه آماری شامل تمامی زوجین دارای تعارض زناشویی در تابستان ۱۳۹۷، مراجعه کننده به مرکز مشاوره دولتی بهزیستی شهرستان شهر همدان بودند که با استفاده از روش نمونهگیری غیرتصادفی در دسترس، ۲ زوج در هر گروه انتخاب شدند که در دو گروه آزمایش ویک گروه گواه جایگزین شدند. جهت جمع آوری دادهها از مقیاس دیدگاه فهمی خود گراتز و رومر( ۲۰۰۴)، پرسشنامه دیدگاه فهمی همسر کریستنسن و سالاوی،( ۱۹۸۴) استفاده شد. برای تحلیل دادهها از روش معناداری بالینی استفاده شده است. یافتهها: تحلیل یافتهها نشاندهنده اثربخشی بیشترِ رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش دیدگاه فهمی خود، ترمیم دیدگاه فهمی در مقاسیه با شناخت درمانی هیجان مدار است. همچنین بین اثربخشی رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد و شناخت درمانی هیجان مدار بر دیدگاه فهمی همسر در زوجین متعارض شهر همدان تفاوت معناداری مشاهده شد. نتیجهگیری: با توجه به یافتههای این پژوهش اثربخشی رویکرد آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر میزان دیدگاه فهمی خود، دیدگاه فهمی همسر در زوجین متعارض نسبت به رویکرد شناخت درمانی هیجان مدار بیشتر است. واژههای کلیدی: آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد، شناخت درمانی هیجان مدار، دیدگاه فهمی خود ، دیدگاه فهمی همسر.