زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی ساختار عاملی و پایایی نسخه فارسی مقیاسهای مختلف پرسشنامه هوشهای چندگانه بود. مواد و روش ها: ابتدا این پرسشنامه به زبان فارسی ترجمه شد. پس از برگردان دوباره به زبان انگلیسی و مطابقت با نسخه اصلی، شکافهای موجود در ترجمه شناسایی و اصلاح شدند. در نهایت پس از اجرای مقدماتی و رفع اشکالات، پرسشنامه نهایی بر دانشجویان گروه نمونه شامل۴۱۳ نفر (۲۸۳ زن و ۱۳۰ مرد) از دانشجویان علوم انسانی دانشگاه پیام نور مرکز تبریز اجرا شد. در این پژوهش برای بررسی روایی ساختاری، تحلیل عاملی اکتشافی با استفاده از روش مولفههای اصلی و چرخش واریماکس بر روی سوالهای هر کدام از خردهمقیاسها اجرا شد. یافتهها: نتایج تحلیل عاملی نشان داد که هر کدام از خردهمقیاسها دارای ابعاد مختلفی هستند. برای این عوامل بر اساس محتوای سوالها نامی اختصاص یافت. در این پژوهش همچنین همبستگی سوالها با نمره کل خردهعاملها و قدرت تمیز سوالها محاسبه شد. همچنین پایایی پرسشنامه از طریق روشهای همسانی درونی (آلفای کرانباخ) و بازآزمایی به دست آمد. ضریب آلفای کرانباخ برای خردهمقیاسها در دامنهای بین ۷۴/۰ و ۹۶/۰ و ضریب همبستگی بعد از چهار هفته بازآزمایی برای این خردهمقیاسها در دامنهای بین ۶۸/۰ تا ۸۹/۰ قرار داشت. ضریب آلفای کرانباخ و نتایج پایایی بازآزمایی نشان داد که پایایی هر یک از خردهمقیاسها در سطح قابل قبول میباشد. نتیجهگیری: بر اساس نتایج به دست آمده میتوان گفت که پرسشنامه هوشهای چندگانه از ویژگیهای روانسنجی مناسبی برای تعیین نیمرخهای هوشی افراد برخوردار است. واژه­های کلیدی: هوشهای چندگانه، ساختار عاملی، پایایی، پرسشنامه، دانشجویان
سجاد رضائی، سنبل طارمیان، سید موسی کافی، فاطمه پورآقا، ناهید بازرگانیان، دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
چکیده زمینه و هدف: هدف از اجرای پژوهش حاضر بررسی نقش طولمدت زندانی شدن و ابتلا به (HIV/AIDS یا human immunodeficiency virus, acquired immunodeficiency syndrome) بر شدت علائم آسیبشناسی روانی سوءمصرفکنندگان مواد بود. مواد و روشها: در یک پژوهش مقطعی- واپسنگر از ۴۳ سوءمصرفکنندۀ مواد مبتلابه HIV، ۴۹ سوءمصرفکننده مواد فاقد HIV که در کلینیکهای مشاوره بیماریهای رفتاری و ترک اعتیاد تحتپوشش درمان نگهدارنده با متادون (MMT یا Methadone Maintenance Therapy) بودند بهترتیب بهشیوه نمونهگیری در دسترس و پیاپی انتخاب شدند. تمامی اعضای این دو گروه از نظر متغیرهای مخدوشکننده (نظیر سن، جنسیت، وضعیت تأهل، سطح تحصیلات و محل سکونت و طول دوره درمان نگهدارنده با متادون) همتا شده و از طریق چکلیست تجدید نظر شده نشانههای اختلالات روانی (SCL-۹۰-R) مورد ارزیابی قرارگرفتند. نتایج با استفاده از آزمونهای کای اسکوئر (χ ۲ )، t استیودنت مستقل،رگرسیون دو متغیری، تحلیل کوواریانس چندمتغیری (MANCOVA) تحلیل شدند. یافتهها: اگرچه میانگین طول مدت حبس در سوءمصرف کنندگان مبتلا به HIV/AIDS بیشتر بود، اما معادلات پیشبینیِ شدت ناراحتی روانی از روی طول مدت حبس نشانگر معنیداری و نیرومندی این رابطه در گروه سوءمصرفکنندگان مواد فاقد HIV/AIDS بود (۰۰۴/۰P=)، درحالیکه این معادله در سوءمصرفکنندگان دارای HIV/AIDS معنیدار بهدست نیامد (۰۶۱/۰P=). تأثیر داشتن سابقه حبس و ابتلا به HIV/AIDS بر شدت ناراحتی روانی هردو گروه معنیدار بود (به ترتیب با سطح معنیداری ۰۴۹/۰P=، ۰۰۱/۰P=). اثر تعاملی هریک از این عوامل بر شدت ناراحتی روانی معنیدار نبود اما بر سطوح افسردگی و شدت نشانههای مثبت (PST یا Positive Symptoms Total) معنیدار بهدست آمد. نتیجهگیری: طول مدتحبس بیشتر نقش زیانبارتری در شدت ناراحتی روانی سوءمصرفکنندگان مواد فاقد HIV/AIDS دارد. هم دارابودن سابقه حبس و هم ابتلا به HIV/AIDS بهداشت روانی سوءمصرفکنندگان مواد را بهمخاطره میاندازد. در این میان اگرچه سوءمصرفکنندگان مواد مبتلا به HIV/AIDS بدون سابقه حبس، سطوح افسردگی بیشتری داشتند اما سوءمصرفکنندگان مواد مبتلا به HIV/AIDS دارای سابقه حبس از تعداد یا گستره نشانگان روانی بیشتری رنج میبردند. واژههای کلیدی: زندان، HIV/AIDS ،علائم روانی، سوء مصرف مواد
غلامرضا قاسمی، فریماه رضائیان بروجنی، دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : تعداد قابل توجهی از زنان به دنبال همسرآزاری تحت درمان روانپزشکی قرار میگیرند و این موضوع از دید محققان ایرانی مخفی مانده است. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط احتمالی سوء رفتار توسط همسر با دفعات بستری روانپزشکی و اقدام به خودکشی گروهی از این قشر آسیب دیده طراحی گردید. مواد و روشها: مطالعه از نوع مورد- شاهدی بود که در هر گروه ۹۸ نفر بیمار زن از بخش روانپزشکی بیمارستان خورشید در سال ۱۳۹۴ به طور تصادفی انتخاب و به لحاظ سوابق سوء رفتار با مقیاس خشونت فیزیکی و غیر فیزیکی Hudson غربال شدند. دادههای خام به وسیله نرمافزار SPSS و اجرای آزمونهای آمار تحلیلی از جمله ۲ χ، آنالیز واریانس، t مستقل، Cramer، ANOVA و رگرسیون خطی تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: متوسط دفعات خودکشی گروه آزمایش بیش از گروه شاهد بود، ولی از نظر دفعات بستری روانپزشکی بین آنها تفاوتی دیده نشد؛ در حالی که رابطه معنیداری بین سن، دفعات اقدام به خودکشی و نوع اختلال روانپزشکی بیماران با دفعات بستری آنها دیده شد، سابقه سوء رفتار توسط همسر نقشی در بستری روانپزشکی آنها نداشت. نتیجهگیری: گزارش سوء رفتار به طور حتم به بستری روانپزشکی زنان نمیانجامد. به نطر میرسد که قضاوت بالینی برای بستری بیمار بر گرفته از شرایط سنی، سابقه اقدام به خودکشی قبلی و تهدیدهای فعلی و همچنین، رفتارهای ناشی از اختلال روانپزشکی وی باشد. بنابراین، جا دارد تا روانپزشک بالینی گامی فراتر برداشته و تبعات روانی خشونت خانگی را در فرمولاسیون درمانی خود لحاظ کند.
سیاوش خداپرست، حسن عبدی، سید هادی نقیبی، زهرا رضائی، دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف:شیوع جهانیCOVID-۱۹ بر سلامت روان اثر گذاشته و پیامدهای روانشناختی بسیاری بهویژه برای ورزشکاران به همراه داشته است؛ بنابراین، هدف از این پژوهش پیشبینی سلامت روان براساس مقیاس ذهن آگاهی، سن و جنس در ورزشکاران استان گیلان در زمان شیوع COVID-۱۹ میباشد. مواد و روشها:روش تحقیق توصیفی همبستگی میباشد. جامعه آماری تحقیق را ورزشکاران نخبه استان گیلان در سال ۱۴۰۰ تشکیل دادند. روش نمونهگیری بهصورت تصادفی و براساس معیارهای ورود و خروج با مراجعه به باشگاههای ورزشی و ادارات تربیتبدنی ۹۵ نفر تعیین شد. ابزارهای تحقیق را ذهن آگاهی براون و رایان MMAS)) در سال ۲۰۰۷ و پرسشنامه SCL-۹۰-Rدراگوتیس و همکارانش در سال ۱۹۹۹ تشکیل داد. جهت تجزیهوتحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و شاخصهای پراکندگی و همچنین آمار توصیفی و آزمونهای آماری همبستگی مانند پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه روش گامبهگام استفاده شد. از نرمافزار SPSSنسخه ۲۵ با سطح معنیداری ۰۵/۰ استفاده شد. یافتهها:نتایج پژوهش نشان داد که بین مقیاس ذهن آگاهی و سلامت روان در ورزشکاران مرد و زن استان گیلان روانی با توجه به سن ارتباط وجود دارد (۰۰۱/۰≥P). همچنین متغیر ذهن آگاهی پیشبینی کننده سلامت روان با توجه به جنسیت در ورزشکاران استان گیلان میباشد (۰۰۱/۰≥P). نتیجهگیری:به نظر میرسد که ذهن آگاهی میتواند پیشبینی کننده سلامت روان در مردان و زنان ورزشکار باشد.
زمینه و هدف:اختلال روانی-تنی یکی از شایع ترین شکایات پزشکی و نوعی بیماری ناتوان کننده استکه ابعاد مختلف شخصیت بیماران را تحت تأثیر قرار میدهد؛ لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان هیجانمدار و پویشی فشرده و کوتاهمدت بر سازمان شخضیت در زنان مبتلا به روانی تنی انجام شد. مواد و روشها:این مطالعه به روش نیمهتجربیبا طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دوماهه با گروه کنترل بود. جامعه مورد نظر تمامی بیماران مبتلا به روانی تنی مراجعه کننده به کلینیک تخصصی اعصاب و روان شهر تهران در سال ۱۴۰۱ بود. حجم نمونه مورد بررسی با مراجعه بهجدول کوهن تعیین شد. به این طریق که در سطح اطمینان ۹۵ درصد، اندازه اثر ۳۰/۰ و توان آماری ۸۳/۰، برای هر گروه ۱۲ نفر تعیین شد. اما از آنجایی که احتمال ریزش برخی نمونهها وجود داشت و همچنین در جهتتعمیمپذیری بیشتر نتایج، حجم نمونه در هر گروه ۱۵ نفر تعیین شد. در مرحله اول به شیوه نمونهگیری در دسترس ۳۰ نفر انتخابو این ۳۰ نفر در گام دوم به صورت تصادفی ساده (به شیوه قرعه کشی) در ۲ گروه آزمایش (۱۵ نفر) و یک گروه کنترل (۱۵ نفر) جایگزین شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه کرنبرگ استیپو (۲۰۰۳) و پرسشنامه شفقت به خود نف (۲۰۰۳) اخذ گردید و طبق طبق پروتکل درمان دوانلو ۱۵جلسه درمان اجرا شد. یافتهها:نتایج مطالعه حاکی از تأثیررواندرمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت بر ابعاد شفقت به خود و سازمان شخصیت در مبتلایان به روانی تنی بود (۰۰۱/۰>P). نتیجهگیری:با توجه به نتایج، متخصصین فعال در حوزه روانی – تنی به خصوص روانی تنی میتوانند در درمان این افراد استفاده از روشهای هیجانمدار و رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت را در کنار سایر درمانها مدنظر قرار دهند.
آقای آریان رضائی، دکتر اکرم دهقانی، دکتر سیّدعباس حقایق، دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: کودکان دارای چاقی مزمن از رفتارهای خوردن نامتعادلتری رنج میبرند. به همین دلیل هدف این پژوهش بررسی اثربخشی بسته بازیدرمانی مبتنی بر نظریه خود-تنظیمی زمانی هال و فونگ، بر رفتارهای خوردن ایشانبود. مواد و روشها: این پژوهش کمّی و از نوع نیمه-آزمایشی بود و در قالب یک طرح پیش-آزمون، پس-آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری ۲ ماهه اجرا شد. همچنین جامعه آماری آن کلیه زوج والد-کودکان مراجعهکننده به مراکز سلامت ایرانیان-شهر اصفهان بودند که از بین آنها ۴۵ زوج به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شده و بهصورت تصادفی به دو گروه آزمایش (۲۲ زوجی)، و کنترل (۲۳ زوجی)، گمارده شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه رفتار خوردن کودکان استفاده شد و بهموازات ارائه ۱۱ جلسه ۴۵ دقیقهای آموزش بسته بازیدرمانی به گروه آزمایش، گروه گواه هیچگونه مداخلهای دریافت نکرد. در پایان، تحلیل دادهها توسط نرمافزار SPSS-۲۹ و به شیوههای آماری مجذور کای و تحلیل کوواریانس در سطح معناداری انجام شد. یافتهها: با توجه به نتایج آزمون مجذور-کای، تفاوت معناداری بین ۲ گروه از لحاظ سن و تحصیلات والدین؛ و سن، جنسیّت، رتبه تولد، تعداد همنیاها و تحصیلات کودکان، مشاهده نشد. همچنین، نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که تغییرات معناداری در رفتارهای خوردن کودکان گروه آزمایش نسبت به کودکان گروه گواهبهوجود آمده است. نتیجهگیری: یافتهها حکایت از تأثیر مثبت بسته بازیدرمانی بکار رفته در پژوهش بر تعدیل رفتارهای خوردن کودکان دارای چاقی مزمن داشت. بنابراین میشد از آن در کمک به درمان کودکان دارای چاقی مزمن استفاده نمود.