نعمت ستوده اصل، حمید طاهر نشاط دوست، مهرداد کلانتری، هوشنگ طالبی، حسینعلی مهرابی، علی رضا خسروی، دوره ۹، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف : وابستگی به سیگار، به عنوان اولین عامل قابل پیشگیری مرگ و میر در دنیا شناخته میشود. با وجود تأثیر منفی مصرف سیگار در فشار خون بالا، توجه به درمانهای روانشناختی بر کاهش وابستگی به نیکوتین در این بیماران، کمتر مورد توجه درمانگران قرار گرفته است. مواد و روشها: مطالعه حاضر یک طرح نیمه تجربی از نوع پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه شاهد میباشد، که با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی– رفتاری، بر کاهش وابستگی به نیکوتین در بیماران مبتلا به فشار خون اساسی، در مرکز تحقیقات قلب و عروق دانشگاه علوم پزشکی اصفهان (۱۳۸۸)، انجام شد. آزمودنیها بر اساس ملاکهای سابقه فشار خون بالا، جنسیت مذکر، دامنه سنی ۴۵-۲۵ سال، وابستگی به نیکوتین، مصرف بیش از یک بسته سیگار در روز، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۵ = N) و شاهد (۱۵ = N) وارد مطالعه شدند. کلیه بیماران قبل از شروع مداخله نسبت به تکمیل پرسشنامه مقاومت به نیکوتین فاگشتروم اقدام، سپس درمان شناختی– رفتاری، طی شش جلسه نود دقیقهای بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. مفروضه اساسی استفاده از درمان شناختی– رفتاری این بود که رفتارهایی مثل سیگار کشیدن، ناشی از اشتباهات در نحوه تفکر بیماران میباشد و مداخلات شناختی- رفتاری، احساسات، تفکر و رفتارهای مثبتتری در بیماران ایجاد مینماید. بعد از اعمال مداخلات درمانی، بیماران دوباره نسبت به تکمیل پرسشنامه تحقیق اقدام نمودند. دادههای مطالعه در نرمافزار ۱۶ SPSS و با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون ناپارامتری ۲ χ دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: درمان شناختی– رفتاری موجب کاهش مصرف سیگار آزمودنیهای گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد در مرحله پسآزمون شده است (۰۵/۰ > P). نتیجهگیری: این تحقیق، استفاده از درمان شناختی– رفتاری را به منظور کاهش میزان وابستگی به نیکوتین در بیماران مبتلا به فشار خون اساسی پیشنهاد میکند. واژههای کلیدی: درمان شناختی رفتاری، وابستگی به نیکوتین، آزمون فاگرشتروم، فشار خون اساسی.
زمینه و هدف : نماز یکی از دستورات الهی و از جمله عباداتی است که در ایجاد آرامش روانی در انسان نقش اساسی دارد. متون زیادی در رابطه با دین، معنویت و شفا وجود دارد که در بسیاری از آنها به ارتباط بین نماز و سلامت روان و اثر محافظتی و بازدارندگی این مفاهیم در این حوزه اشاره نمودهاند. از طرفی دانشجویان از اقشاری هستند که در مقایسه با جمعیت عمومی بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی میباشند. افسردگی در بین دانشجویان مسألهای با اهمیت است، زیرا از موفقیت و پیشرفت تحصیلی آنان میکاهد و آنان را از رسیدن به جایگاه ویژه و شایسته باز میدارد، از این رو به عنوان هدف پژوهش لحاظ گردید. مواد و روشها: مطالعه حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی بود که به شکل مقطعی در مدت ۴ ماه اجرا گردید. ۷۱۵ نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با روش نمونهگیری تصادفی طبـقهای وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این مطالعه شامل فرم اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه اسـتاندارد افسردگی Beck و چکلیست نماز بود. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخه ۱۸ و روشهای آماری آنالیز واریانس دو طرفه، t مستقل، ضریب همبستگی Pearson و Spearman مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: میزان شیوع افسردگی در نمونههای مورد مطالعه ۴۴ درصد تخمین زده شد. نتایج حاصل از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه بین التزام به ادای فریضه نماز و افسردگی ارتباط آماری معنیداری را نشان داد (۰۰۱/۰ = P). همچنین یافتهها نشان داد که بین میزان افسردگی با متغیر «رعایت اولـویت زمان انجام فریضه نماز» ارتباط آماری معنیداری وجود دارد (۰۰۱/۰ > P). نتیجهگیری: نماز خواندن و اهمیت دادن به ادای فریضه نماز در زمان مقرر موجب کاهش چشمگیر میانگین نمره افسردگی دانشجویان شد، از این رو پیشنهاد میشود که در راستای پیشگیری سطح اول و کاهش آمار اختلالات سلامت روان و از جمله افسردگی در نزد دانشجویان، نسبت به ترویج فرهنگ نماز در دانشگاهها اقدامات جامعتری به صورت مدون و به شکل عملیاتی صورت پذیرد. واژههای کلیدی: التزام به فریضه نماز، رعایت اولویت در نماز، افسردگی، پارامترهای جمعیتشناختی، دانشجو
زمینه و هدف: این پژوهش به منظور بررسی سوگیری حافظه آشکار و ضمنی در دانشجویان افسرده، مضطرب، اختلال ترکیبی و سالم انجام گرفت. مواد و روشها: این تحقیق از نوع علی- مقایسهای بود. برای دستیابی به هدف پژوهشی، ۱۰۰ دانشجو از میان دانشجویان دانشگاههای الزهرا و تهران به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. روش اجرای پژوهش به صورت گروهی بوده است. بدین ترتیب که ابتدا آزمودنیها به پرسشنامه اضطراب Beck (Anxiety inventory Beck)، پرسشنامه افسردگی Beck (Depression inventory Beck)، مصاحبه ساختار یافته MMPI-۲ (Minnesota multiphasic personality inventory-۲) ارایه و ازآنان خواسته شد تا لغات را رمزگردانی کنند و به یاد آورند. سپس داده Free recall پاسخ گفتند. بعد به آزمودنیها تکلیف یادآوری آزاد گروههای مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. به وسیله آزمون آماری، تحلیل واریانس چند متغیره، t و آزمون MANOVA (Multivariate analysis of variance) نمرهگذاری شد. یافتهها: گروهها از لحاظ یادآوری کلمات (بار عاطفی مثبت، منفی و تهدید کننده) در حافظه ضمنی تحت شرایط آسان و دشوار با حافظه آشکار تفاوت معنیدار داشتند (۰۰۱/۰ > P). نتیجهگیری: در نهایت، بر اساس نتایج پژوهشی، سوگیری گروههای افسرده، مضطرب و ترکیبی در حافظه ضمنی بیشتر از حافظه آشکار بود، آنها کلمات با بار عاطفی منفی و تهدید کننده را تحت شرایط دشوار کمتر به خاطر آوردند. نتایج تحقیق نشان داد که یادآوری گروه ترکیبی بیشتر شبیه گروه افسرده است تا افراد مضطرب. واژههای کلیدی: سوگیری، حافظه آشکار و ضمنی، ادراک پیامد مخاطرهآمیز، افسرده، مضطرب و اختلال ترکیبی
سمیه مختاری، صدراله خسروی، عبدالله نجاتبخش، دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
چکیده زمینه و هدف: شایعترین اختلالات روانپزشکی در جمعیت عمومی به خصوص ایران، اختلالات اضطرابی و اختلالات خلقی هستند. چندین نظریه شناختی و رفتاری جهت تبیین اختلالات مذکور در سالهای اخیر توسعه یافته است که از جمله میتوان به مدل عدم تحمل بلاتکلیفی اشاره کرد. هدف پژوهش حاضر مقایسهی متغیرهای عدم تحمل بلاتکلیفی، نگرانی، اجتناب شناختی و جهتگیری منفی به مشکل، بین افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، اختلال افسردگی اساسی و افراد عادی بود. مواد و روشها: از سه گروه افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، اختلال افسردگی اساسی و افراد سالم، هر یک به تعداد ۳۰ نفر به روش نمونهگیری هدفمند، انتخاب شدند. جهت گردآوری دادههای مورد نیاز، در سه گروه، پرسشنامههای عدم تحمل بلاتکلیفی، نگرانی، اجتناب شناختی و جهتگیری منفی به مشکل به کار گرفته شد. دادهها به روش واریانس چند متغیره و واریانس و توسط نرم افزارSPSS نسخه ۱۸ تحلیل شد. یافتهها: در چهار متغیر فوق، تفاوت میان سه گروه به سطح معنیداری رسیده است )۰۵/۰ (P<. در متغیرهای عدم تحمل بلاتکلیفی، نگرانی و جهتگیری منفی به مشکل، تفاوت هر یک از دو گروه افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و اختلال افسردگی اساسی با افراد سالم معنیدار بود )۰۵/۰ (P<.همچنین در متغیر اجتناب شناختی تفاوت افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و افراد سالم نیز معنیدار بود )۰۵/۰ (P<. نتیجهگیری: چهار عامل موجود در مدل عدم تحمل بلاتکلیفی، از ویژگیهای مشترک اختلال اضطراب فراگیر و اختلال افسردگی اساسی است و آگاهی از عوامل فوق، موجب تسریع در شناسائی ، تشخیص و درمان الگوهای نقص در بیماران مبتلا به اختلالات اضطراب فراگیر و افسردگی اساسی توسط روانپزشکان و روانشناسان میگردد. واژههای کلیدی: عدم تحمل بلاتکلیفی، نگرانی، اجتناب شناختی، جهتگیری منفی به مشکل، اختلال اضطراب فراگیر، اختلال افسردگی اساسی
سوما کرمی، شکوه السادات بنیجمالی، زهره خسروی، هادی پرهون، دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : افسردگی و اضطراب تأثیر زیادی بر میزان عملکرد، کیفیت زندگی، مدت بستری و نتیجه درمانی بیماران مبتلا به سرطان دارد. از اینرو، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش طرحوارههای هیجانی در پیشبینی اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به سرطان انجام شد. مواد و روشها: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی بود. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، ۲۵۰ بیمار مبتلا به سرطان بستری در بخش آنکولوژی بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) شهر تهران به عنوان نمونه انتخاب شدند. دادهها با استفاده از مقیاس طرحوارههای هیجانی Leahy ( Leahy Emotional Schema Scale یا LESS)، مقیاس اضطراب Beck (Beck Anxiety Inventory یا BAI) و نسخه دوم مقیاس افسردگی Beck ( Beck Depression Inventory یا BDI-II) جمعآوری گردید و با استفاده از روش آماری همبستگی Pearson و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: رابطه معنیداری بین تمام زیرمقیاسهای طرحوارههای هیجانی با افسردگی و اضطراب مشاهده شد (۰۵/۰ > P). از بین طرحوارههای هیجانی، راهبردهای غیر قابل کنترل بودن، ارزشهای والا، گناه، خودآگاهی و تلاش منطقی، توانایی پیشبینی افسردگی بیماران مبتلا به سرطان را داشت که در مجموع، ۳۸ درصد از واریانس و تغییرپذیری افسردگی توسط این متغیرها تبیین گردید. همچنین، راهبردهای غیر قابل کنترل بودن، سرزنش، تلاش منطقی و گناه در پیشبینی اضطراب بیماران مبتلا به سرطان نقش داشت و ۲۴ درصد از واریانس و تغییرپذیری اضطراب توسط این متغیرها تبیین شد. نتیجهگیری: طرحوارههای هیجانی نقش مهمی در پیشبینی میزان افسردگی و اضطراب بیماران مبتلا به سرطان دارد. بنابراین، طراحی مداخلات روانشناختی در این زمینه توأم با شناسایی و تعدیل طرحوارههای هیجانی منفی، میتواند منجر به کاهش افسردگی و اضطراب در این بیماران گردد.
حسن عبداله زاده، ساناز کیخسروی، دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف:نگرش والدین به تربیت و مسائل جنسی فرزندان بر رفتارهای جنسی و تعامل با فرزندان تأثیر میگذارد. در زمینه ارزیابی و اندازهگیری این موضوع ابزار اندازهگیری مشخصی وجود ندارد. هدف از پژوهش حاضر ساخت و بررسی ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه سبکهای تربیت جنسی والدین بود.
مواد و روشها: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. پانصد نفر از والدین کودکان ۴ تا ۱۲ سال ساکن شهر بهشهر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از سه پرسشنامه فرزند پروری بامریند، پرسشنامه فرزند پروری آلاباما و پرسشنامه محقق ساخته سبکهای تربیت جنسی والدین استفاده شد. دادهها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، ضریب همبستگی، تحلیل عاملی تأییدی و اکتشافی تحلیل شد.
یافتهها: در تحلیل عاملی سه عامل (سبک تربیت جنسی سختگیرانه، آزاد گذار و مقتدرانه) استخراج شد. درمجموع این سه عامل توانستهاند ۳۲/۵۰ درصد از واریانس ۳۳ سؤال این پرسشنامه را تبیین کنند. ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه و سبکهای تربیت جنسی سختگیرانه، آزاد گذار و مقتدرانه به ترتیب ۷۵۱/۰، ۷۳۹/۰، ۷۶۵/۰ و ۷۵۱/۰ بود. ماتریس چرخش یافته واریماکس نشان داد که همه سؤالهای مربوط به سبکها قابلاستفاده هستند.
نتیجهگیری: پرسشنامه سبکهای تربیت جنسی والدین از اعتبار و روایی مطلوبی برخوردار است و میتوان از آن بهعنوان یک ابزار سودمند برای سنجش سبکهای تربیت جنسی والدین استفاده کرد.
فاطمه ملکشاهی بیرانوند، روشنک خدابخش پیرکلانی، فریده عامری، زهره خسروی، دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف:اضطراب مرگ نقش مهمی در اختلال وحشتزدگی دارد. زنان مبتلا به اختلال وحشتزدگی در مقایسه با انواع دیگر اختلالات اضطرابی، اضطراب مرگ بالاتری تجربه میکنند. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی علل اضطراب مرگ و راهبردهای مواجه با آن در زنان مبتلا به اختلال وحشتزدگی بود.
مواد و روشها: این مطالعه با بهرهگیری از روش نظریه زمینهای انجام شد. دادهها به کمک مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۱۳ زن مبتلا به اختلال وحشتزدگی جمعآوری گردید. دادهها با استفاده از روش Strauss و Corbin مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت که شامل کدگذاری باز، محوری و انتخابی بود.
یافتهها: یافتهها در علل اضطراب مرگ از چهار مقوله اصلی (مربوط به خود، مرتبط با دیگران، ماهیت مرگ، مربوط به آخرت)، هفت مفهوم اولیه (برملا شدن ضعف انسان، توقف زندگی، مرگ عزیزان، سرنوشت بازماندگان، فرایند مردن، عدم شناخت مرگ و پسازآن، عقوبت گناه) بود. راهبردهای مواجه آنان از دو مقوله اصلی (راهبردهای اجتنابی، راهبردهای تسلیبخش)، هفت مفهوم اولیه (محدود کردن روابط، دوری از موقعیتهای مرتبط با مرگ، در نظر گرفتن رحمت خداوند، رها کردن فکر مرگ، اعمال نیکوکارانه، وعده مثبت دادن به خود، ماندن در ترس) بود.
نتیجهگیری: همراه عوامل مربوط به خود؛ عوامل مرتبط با دیگران، ناشناخته بودن ماهیت مرگ و عقوبت آخرت نیز در ایجاد اضطراب مرگ در زنان مبتلا به اختلال وحشتزدگی دخیل بود. این افراد از راهحلهای اجتنابی و سرکوبگرانه بهره میجویند که اثربخشی کافی را برای آنان به همراه ندارد.