سید محمود طباطبائی، سامیه پناهنده، مجید حسین آبادی، فرناز روشنی، عباس عطاری، دوره ۱۰، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف: تغییرات چند دهه اخیر در الگوهای زندگی زناشویی، چالش هایی در روابط زوج ها پدید آورده است که احساس امنیت روانی و دلبستگی زوجین به همدیگر را تحت تأثیر قرار می دهد و عامل مهمی برای تولید اضطراب و افسردگی و در نتیجه ضعیف شدن یا از بین رفتن رضایتمندی زناشویی شده است. هدف این پژوهش، بررسی ارتباط سلامت عمومی زوجین با رضایتمندی زناشویی آنان بود. روش پژوهش: در این پژوهش توصیفی که از نوع همبستگی است و به منظور بررسی رابطه سلامت عمومی و رضایتمندی زناشویی انجام شده است، صد نفر از کارمندان مرد دانشگاه فردوسی مشهد که در محدوده سنی ۴۵-۲۵ سال و دارای تحصیلات دیپلم تا لیسانس بودند، در سال ۱۳۸۸ با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پرسش نامه های سلامت عمومی (۲۸GHQ- یا ۲۸General health questionnaire-) و رضایتمندی زناشویی به آنان داده شد. سپس داده ها با استفاده از مدل رگرسیون سلسله مراتبی و همچنین همبستگی بین خرده مقیاس های پرسش نامه ها، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: به منظور پیش بینی میزان جاذبه از روی سلامت روان پس از کنترل سن، جنس و سابقه خدمت، نتایج رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که افزایش در میزان افسردگی با کاهش میزان کلی خرده مقیاس جاذبه رضایتمندی زناشویی همراه است. همچنین برای پیش بینی میزان خرده مقیاس تفاهم بر اساس عوامل سلامت روان پس از کنترل سن، جنس و سابقه خدمت، عامل معنی دار افسردگی بود، به این معنی که افزایش در میزان افسردگی با کاهش میزان کلی خرده مقیاس تفاهم همراه است. همچنین نتایج نشان دهنده معنی داری عوامل اضطراب و افسردگی بود، بدین صورت که افزایش اضطراب و افسردگی با کاهش در خرده مقیاس طرز تلقی همراه است. در رابطه با خرده مقیاس سرمایه گذاری، نتایج نمایانگر معنی داری عوامل جسمانی، اضطراب و افسردگی بود، به این صورت که با افزایش نمره کلی عامل جسمانی، نمره خرده مقیاس سرمایه گذاری نیز افزایش یافت و افزایش میزان عوامل اضطراب و افسردگی با کاهش عامل سرمایه گذاری همراه است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که بین خرده مقیاس های جاذبه، تفاهم، طرز تلقی و سرمایه گذاری رضایتمندی زناشویی و اضطراب و افسردگی با علایم جسمانی، افسردگی و اضطراب سلامت روانی رابطه وجود دارد و ما از طریق عوامل سلامت روانی می توانیم رضایتمندی زناشویی افراد را پیش بینی کنیم.
سید محمود طباطبائی، مجید حسین آبادی، سامیه پناهنده، فرناز روشنی، رضا باقریان سرارودی، دوره ۱۰، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف : دوره دانشجویی دوره جوانی است که به دلیل بحران هویت به عنوان مهمترین مقطع زندگی در نظر گرفته میشود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین پایگاه هویت و سلامت روانی دانشجویان بود. مواد و روشها: این پژوهش توصیفی که از نوع همبستگی است، در سال ۱۳۸۸ به منظور بررسی رابطه بین سلامت عمومی و پایگاه هویت دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد انجام شده است. بدین منظور ۲۴۰ نفر (۱۲۰ پسر و ۱۲۰ دختر) از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه فردوسی مشهد با استفاده از نرمافزار آماری G*power نسخه ۱/۳ به عنوان نمونه به شیوه در دسترس انتخاب شدند. آزمودنیها پرسشنامه سلامت عمومی GHQ-۲۸ (General health questionnaire-۱۲) و پرسشنامه پایگاه هویت را تکمیل کردند و دادههای به دست آمده با توجه به متغیرهای جنسیت، رشته تحصیلی، وضعیت تأهل، بومی یا غیر بومی بودن و ترتیب تولد آزمودنی با استفاده از نرمافزار SPSS و با استفاده از آزمون همبستگی Pearson و تحلیل رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج حاصل از رگرسیون گام به گام نشان داد که پایگاههای پراکندگی هویت (بین فردی و ایدئولوژیک) و هویت دستیابی (ایدئولوژیک) در مجموع ۱۴ درصد از واریانس خرده مقیاس افسردگی سلامت عمومی را به صورت معنیداری تبیین میکند (۰۰۱/۰ < P). همچنین پایگاه پراکندگی هویت (بین فردی) و هویت دستیابی (ایدئولوژیک) نیز روی هم رفته ۷ درصد از واریانس خرده مقیاس اضطراب را تبیین میکند (۰۵/۰ < P). پایگاه دستیابی به هویت (بین فردی) و پراکندگی هویت (بین فردی) نیز ۱۲ درصد از خرده مقیاس ناتوانی در عملکرد بین فردی را تبیین میکند (۰۵/۰ < P). نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش حاضر، میتوان نتیجه گرفت که دستیابی به پایگاههای هویت بین فردی و ایدوئولوژیک میتواند به عنوان یک منبع حمایتی مهم به ارتقای سلامت روانی دانشجویان کمک نماید. واژههای کلیدی: سلامت عمومی، پایگاههای هویت، دانشجویان، اختلالات روانی
علیرضا سوادکوهی، آسیه آقایی حسین آبادی، مریم داستانی، قدرت الله مؤمنی، محمد ترکان، دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف:شیوع کرونا ویروس با سرعتی زیاد بسیاری از نگرشها، رفتارها، عادتوارهها و ارزشهای بشر را دستخوش تغییرات جدی کرد به گونه ای که این تغییرات منجر به دگرگونی در شیوۀ زندگی مردم شد. هدف پژوهش بررسی اثربخشی یک مداخلۀ آموزشی بر اصلاح عادتوارهها در مواجهه با ویروس کرونا بوده است. مواد و روشها:تحقیق از نوع شبه آزمایشی (پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری تحقیق رابطین هیأت های مذهبی شهر اصفهان بودند که به روش تصادفی حجم نمونه با فرمول کوکران ۴۰ نفر برآورد شد. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید که روایی محتوایی آن با نظر کارشناسان و متخصصان و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ بررسی و تأیید گردید. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس تک متغیره (آنکوا) و چندمتغیره (مانکوا) استفاده شد. یافتهها:نتایج نشان داد بسته آموزشی مبتنی بر آموزههای علمیو اسلامی(محقق ساخته)، بر اصلاح عادتوارههای اجتماعی تأثیرگذار بود. همچنین مجذور اِتا نشان میدهد ۴۲ درصد از تغییرات در نمرات مؤلفه جامعهشناختی، ۳/۴۲ درصد از تغییرات در نمرات مؤلفه مذهبی (اسلامی) و ۲/۲۴ درصد از تغییرات در نمرات مؤلفه پزشکی در گروه آزمایش در اثر مداخله بسته آموزشی حاصل شده است. نتیجهگیری:یافتههای پژوهش بیانگر آن است که بسته آموزشی مبتنی بر آموزههای علمیو اسلامیبر مؤلفههای جامعهشناختی، مذهبی (اسلامی) و پزشکی در پیشگیری از ابتلا به ویروس کرونا تأثیر دارد