۱۹ نتیجه برای حبیبی
مجتبی حبیبی عسگرآباد، ابوالفضل رشیدی، عباس متولیپور،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۱۱-۱۳۸۸ )
چکیده
Normal ۰ false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer۴ زمینه و هدف : هدف از پژوهش انجام شده بررسی مقایسهای تنیدگی فرزند پروری مادران کودکان پسر استثنایی و عادی بود. مواد و روشها: نمونهگیری در این پژوهش از مادران دانشآموزان پسر عادی (۳۸۶ نفر) و استثنایی (۳۵۲ نفر) ۷ تا ۱۲ سال مدارس شهر قم بود که به روش خوشهای چند مرحلهای انجام شد. این تحقیق به روش علّی – مقایسهای یا پس رویدادی طراحی شد. دادههای پژوهش حاضر شامل فرم کوتاه تنیدگی فرزند پروری والدین Abidin بود که با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره ( MANOVA ) تحلیل گردید. یافتهها: نتایج نشان داد بین میانگین نمرات مادران گروه استثنایی و عادی تفاوت معنیداری از لحاظ میزان تنیدگی فرزند پروری وجود داشت. بررسی اثر گروه در هر یک از خرده مقیاسها نشان داد که میزان تنیدگی مادران استثنایی در خرده مقیاسهای تنیدگی والدین، تعامل ناکارآمد کودک – والدین و ویژگیهای کودک مشکلآفرین بیشتر از مادران عادی است. نتیجهگیری: مادران کودکان استثنایی نسبت به والدین کودکان عادی، استرس فرزند پروری بیشتری را تجربه میکنند.
بلال ایزانلو، مجتبی حبیبی،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده
فراتحلیل، پژوهشگران را قادر میسازد تا نتایج مطالعات مربوط به حوزه خاص را در قالب یک سؤال پژوهشی مشخص تحلیل کنند. بر اساس نتایج حاصل از این بازنگریهای مربوط به یک موضوع خاص است که زمینه تدوین نظریهها و مدلهای تجربی جدید فراهم میشود. اغلب، با کنکاش پژوهشهای یک حوزه خاص، به تعداد زیادی مطالعه برخورد میکنیم که به بررسی متغیرهای مشابهی پرداختهاند. با وجود تشابه موضوع مورد بررسی ممکن است که این مطالعات بر حسب روش، برای مثال مطالعات میدانی در برابر آزمایشی، یا جامعه مورد مطالعه متفاوت باشند. از آن جا که اغلب نتایج این مطالعات مشابه نیست، پس به روشی نیاز داریم که بر اساس ترکیب نتایج مختلف با هم آگاهی ما در خصوص موضوع را افزایش دهد. در همین راستا فراتحلیل با هدف ترکیب آماری یافتههای پژوهشهای قبلی، دو فرایند عمده را دنبال میکند: ۱- علاوه بر خلاصه و توصیف کردن نتایج مطالعات موجود در پیشینه یک موضوع مشخص، میزان رابطه یا تفاوت واقعی در جامعه مطالعات مختلف را نیز دنبال میکند ۲- برآورد تأثیر ویژگیهای روششناسی مطالعات روی میزان تفاوت یا روابط برآورد شده در پژوهشهای مختلف در حوزهای معین. مقاله حاضر با هدف معرفی رویکردها، اهداف، مزایا، معایب و مراحل انجام فراتحلیل در حوزه علوم اجتماعی و رفتاری ارایه شده است. واژههای کلیدی: فراتحلیل، مرور نظاممند، تحقیقات علوم اجتماعی و رفتاری.
سید سعید پورنقاش تهرانی، مجتبی حبیبی، سعید ایمانی،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف، بررسی اثر پیشبینیپذیری کیفیت زندگی از روی صفات شخصیتی و ویژگیهای جمعیتشناختی (سن، وضعیت اشتغال شامل شاغل و بیکار، جنسیت، نوع ماده مصرفی به تفکیک سه نوع تقسیمبندی کلی شامل سوء مصرف مواد افیونی، محرکها و چند مصرفی) در افراد معتاد انجام شد. مواد و روشها: در این پژوهش ۲۰۰ آزمودنی به صورت تصادفی از بین معتادان خودمعرف مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر تهران انتخاب شدند و به فرم کوتاه مقیاس ۲۶ سؤالی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (World health organization quality of life یا WHOQOL-Brief) و فرم کوتاه ۵۶ سؤالی صفات شخصیتی Cloninger (Cloninger¢s temperament and character inventory یا TCI) پاسخ دادند. دادههای خام با استفاده از ضریب همبستگی Pearson و رگرسیون خطی گام به گام سلسله مراتبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: متغیرهای خودهدایتگری، پشتکار و وضعیت اشتغال با تبیین ۳۳ درصد از واریانس نمره کل کیفیت، خودهدایتگری و پشتکار با تبیین ۱۶ درصد از واریانس کیفیت زندگی از بعد جسمانی، خودهدایتگری، پاداش وابستگی و وضعیت اشتغال با تبیین ۳۴ درصد از واریانس کیفیت زندگی از بعد روانشناختی، خودهدایتگری و وضعیت اشتغال با تبیین ۲۰ درصد از واریانس کیفیت زندگی از بعد اجتماعی و خودهدایتگری و وضعیت اشتغال با تبیین ۲۶ درصد از واریانس کیفیت زندگی از بعد ارتباط با محیط اثر پیشبینی کنندگی معنیداری به لحاظ آماری داشتند. نتیجهگیری: به نظر میرسد با تشدید صفات شخصیتی خودهدایتگری و پاداش وابستگی و کاهش صفات پشتکار و بیکاری در افراد سوء مصرف کننده مواد، کیفیت زندگی کاهش مییابد. واژههای کلیدی: کیفیت زندگی، صفات شخصیتی، معتاد.
مجتبی حبیبی، ابراهیم خدایی، علی مقدم زاده، سلوی شمسالدینی، مجید برکتین،
دوره ۱۰، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف : هدف پژوهش حاضر، بررسی ویژگیهای روانسنجی و روایی سازه سلسله مراتبی فرم کوتاه مقیاس زمینهیابی سلامت (۳۶-SF) با به کارگیری مدل معادلات ساختاری در بین دانشجویان بود. مواد و روشها: نمونهای با حجم ۳۱۰ نفر (۱۵۸ پسر و ۱۵۲ دختر) به روش نمونهگیری چند مرحلهای از بین دانشجویان دانشگاه تهران انتخاب شدند و برای بررسی روایی تشخیصی از هر دو گروه به عنوان نمونه بالینی استفاده شد. نمونه بالینی اول شامل ۵۲ بیمار مبتلا به بیماریهای جسمانی و نمونه گروه دوم شامل ۵۸ مراجع با تشخیص اختلال روانشناختی بودند که به روش نمونهگیری در دسترس از مراکز درمانی دانشگاه انتخاب گردیدند. برای محاسبه روایی همگرا و واگرا، هم زمان با اجرای فرم کوتاه مقیاس زمینهیابی سلامت (۳۶-SF)، مقیاس افسردگی دانشجویی (University student depression inventory یا USDI)، استرس زندگی دانشجویی (Student-life stress inventory یا SLSI)، مقیاس شادکامی آکسفورد (Oxford happiness scale یا OHS)، سیاهه سلامت روانی (Mental health inventory یا MHI) و حمایت اجتماعی (social­Support یا SS) نیز در گروه نمونه غیر بالینی اجرا شد. جهت بررسی ساختار عاملی تأییدی مرتبه اول، دوم و سوم مقیاس ۳۶-SF از روش برآورد کمترین مقدار مجذورات وزندار (weighted least squares یا WLS) و برای ارزیابی کفایت برازش مدل با دادهها از شاخصهای RMR، RMSEA، CFI، AGFI، GFI، ۲ c، /df ۲ c و ۲ Dc استفاده گردید. یافتهها: ضریب Cronbach¢s alpha همه زیر مقیاسها بالاتر از ۷۰/۰ و در حد رضایتبخشی بود. ساختار عاملی مقیاس ۳۶-SF در هشت بعد مرتبه اول عملکرد جسمی، ایفای نقش جسمی، درد بدنی، سلامت عمومی، سرزندگی، عملکرد اجتماعی، ایفای نقش هیجانی و سلامت روانی با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی مورد تأیید قرار گرفت. بررسی ضرایب همبستگی نشان داد که مقیاس ۳۶-SF با مقیاسهای افسردگی و استرس رابطه منفی معنیدار و با مقیاسهای شادکامی، سلامت روانی و حمایت اجتماعی رابطه مثبت معنیداری دارد که این رابطه بیانگر روایی همگرا و واگرای رضایتبخش مقیاس ۳۶-SF است. نتیجهگیری: ساختار عاملی مرتبه اول هشت عاملی و مرتبه دوم سه عاملی مقیاس ۳۶-SF برازش بهتری با دادههای مشاهده شده داشتند و ساختار عاملی مرتبه دوم دو عاملی و مرتبه سوم یک عاملی برازش رضایتبخشی نداشتند. ساختار عاملی تأییدی، اعتبار و روایی مقیاس ۳۶-SF برای کاربردهای پژوهشی و تشخیصهای بالینی در حد قابل قبول بود. واژههای کلیدی: تحلیل عاملی تأییدی، ویژگیهای روانسنجی، مقیاس زمینهیابی سلامت (۳۶-SF)، دانشجو
فاطمه زرگر، الهام فروزنده، ابوالفضل محمدی، رضا باقریان سرارودی، مجتبی حبیبی،
دوره ۱۰، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف : جنگ تحمیلی عراق- ایران طی سالهای ۶۷-۱۳۵۹ آثار مخرب گوناگونی در ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی و اقتصادی بر سربازان، جانبازان و خانوادههای آنان بر جا گذاشت. این اثرات سالها پس از اتمام جنگ همچنان ادامه داشت. در این پژوهش، سلامت روانشناختی جانبازان شهر اصفهان ۲۲ سال پس از اتمام جنگ تحمیلی مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روشها : از بین کلیه جانبازان استان اصفهان که تحت پوشش بنیاد شهید و ایثارگران استان اصفهان بودند، ۳۳۰ نفر با استفاده از نمونهگیری تصادفی منظم بر اساس لیست بنیاد انتخاب شدند و پرسشنامههای ویژگیهای جمعیتشناختی و SCL-۹۰-R (Symptom chek list-۹۰-revised) بر روی آنان اجرا گردید. یافتهها : متوسط سن جانبازان مورد مطالعه، ۴۵ سال بود. اکثر جانبازان در سن جوانی مبتلا به آسیب شدهاند. حدود ۲۴ درصد از جانبازان دارای تحصیلات دانشگاهی بودند و حدود ۳۹ درصد از آنان تحصیلات دبیرستان را به اتمام رساندهاند. جانبازان مبتلا به نوع جسمی و نوع توأم اعصاب و روان و جسمی به ترتیب بیشترین فراوانی را داشتند. ۳/۱۹ درصد از جانبازان مورد مطالعه، اسارت را تجربه کردهاند. فراوانی جانبازان دارای حالت اشتغال ۵/۱ برابر جانبازان شاغل بود. مشکلات و اختلالات جسمیسازی، وسواس- اجبار، پرخاشگری، اضطراب، حساسیت بین فردی، افسردگی و افکار پارانوئیدی به ترتیب بیشترین فراوانی را در جانبازان شهر اصفهان داشت. در حال حاضر حدود نیمی از جانبازان مورد مطالعه مبتلا به نوعی آسیب روانی و اختلال روانپزشکی بودند و جانبازان ۵۵-۴۶ درصد، بیشترین فراوانی آسیب روانی را در بین جانبازان دارای درصدهای مختلف جانبازی داشتند و هر چه تعداد معلولیت (جانبازی) بیشتر باشد، آسیب روانی در جانبازان بیشتر است. نتیجهگیری : با گذشت ۲۲ سال از اتمام جنگ تحمیلی، نیمی از جانبازان مورد مطالعه مبتلا به نوعی آسیب روانی بودند. کلید واژهها : سلامت روانشناختی، جانبازان، جنگ تحمیلی
مجتبی حبیبی، احمد عاشوری، رضا باقریان سرارودی،
دوره ۱۰، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
پدیده زیستی- روانی- اجتماعی مصرف و سوء مصرف مواد در نوجوانان یکی از بحرانیترین مسایل پیشروی جوامع امروزی است. یکی از مهمترین دغدغهها و نگرانیهای سیاستگذاران بهداشتی- اجتماعی جوامع امروزی، شیوع روز افزون رفتارهای اعتیادی به خصوص اعتیاد به سیگار و دخانیات در این گروه سنی است. شیوع و گرایش به رفتارهای پرخطر در بین نوجوانان در ایران نیز در حال افزایش است. درمان اعتیاد گران و دشوار است و سیستم درمانی جامعی با رویکردهای مختلف دارو درمانی، روان درمانی، بازپروری و بازتوانی را میطلبد. با این حال، با گذشت سالها ثابت شده است که حتی مؤثرترین و جدیدترین شیوههای درمانی نیز با میزان بالایی از عود همراه است زیرا محیط بیماریزایی که مواد در آن به راحتی در دسترس است و شبکه اجتماعی دوستانی که حمایت کننده و تداوم بخش مصرف مواد هستند، هر پیشرفتی را که در درمان حاصل میشود، تحلیل میبرد. بنابراین، جلوگیری از مبتلا شدن افراد به اعتیاد آسانتر از درمان آن است. در چنین شرایطی پیشگیری، مناسبترین و منطقیترین راهکار به شمار میرود. پیشگیری از اعتیاد، مقولهای مهم و پیچیده است که نمیتوان چشم بسته در آن گام نهاد. اطلاع از آخرین دستاوردهای علمی و در نهایت اتخاذ برنامههای حساب شده میتواند شیوهای سودمند در این زمینه به حساب آید. یکی از نقصهای موجود در زمینه پیشگیری از اعتیاد در ایران فقدان مطالعات تطبیقی و به تبع آن کمبود منابع فارسی در زمینه دستاوردهای علمی نوین در خصوص پیشگیری از اعتیاد است که این امر موجب شده است که گاه محققان بدون اطلاع از همه برنامههای موجود، تنها به سمت رویکرد یا برنامه خاص گرایش پیدا کنند. در راستای رفع و کم رنگ کردن این نقیصه، در پژوهش حاضر با مرور پیشینه پژوهشی نتایج حاصل در سه سطح فردی، خانوادگی و اجتماعی (مدرسه و دوستان) بررسی شده است. کلید واژه: اعتیاد، پیشگیری، عوامل فردی، خانوادگی، اجتماعی
مجتبی حبیبی، نیکزاد قنبری، ابراهیم خدایی، پرستو قنبری،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مدیریت استرس به روش شناختی- رفتاری بر اضطراب، استرس و افسردگی زنان سرپرست خانوار کمیته امداد امام خمینی طراحی شده است. مواد و روش ها: تعداد ۴۰ نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه شاهد و آزمایش قرار گرفتند. با استفاده از یک طرح آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه شاهد، گروه آزمایش طی ۱۰ جلسه تحت آموزش مدیریت استرس به روش شناختی- رفتاری قرار گرفت، در حالی که در این مدت گروه شاهد مداخله ای را دریافت نکرد. هر دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از مقیاس اضطراب، استرس و افسردگی مورد ارزیابی قرار گرفتند و نتایج با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس یک متغیره نشان داد که بین دو گروه در پیش آزمون تفاوت معنی دار وجود ندارد، اما آموزش مدیریت استرس به روش شناختی- رفتاری در گروه آزمایش، نمرات اضطراب، استرس و افسردگی را به طور معنی داری کاهش داد. بحث و نتیجه گیری: برنامه آموزش مدیریت استرس به روش شناختی- رفتاری می تواند جزء برنامه های مداخلاتی در سطوح جمعیت عمومی و گروه های هدف خود معرف یا تحت پوشش درمانی کمیته امداد امام خمینی قرار گیرد و از طریق کاهش اضطراب، استرس و افسردگی مشکلات این قشر آسیب پذیر را تخفیف دهد.
مجتبی حبیبی، رضا باقریان سرارودی،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۵-۱۳۹۲ )
چکیده
خطر افکار و اقدام به خودکشی، بهخصوص زمانی شدت مییابد که با وجود مراجعات مکرر و درمانهای متعدد پزشکی درد همچنان به قوت خود باقی است و بیمار یاد گرفته که این درد متفاوت از سایر دردها است. در نهایت تنها دو راه حل در برابر این موقعیت وجود دارد. اول، تسلیم شدن در برابر درد و درماندگی آموخته شده و دوم، خاتمه دادن به زندگی به دور از لذت و همراه درد. اهمیت توجه به افکار و اقدام به خودکشی در بین بیماران مبتلا به دردهای مزمن زمانی روشنتر میشود اگر بدانید که در امریکا خودکشی، دومین علت مرگ و میر در بین بیماران مزمن است. در مطالعات بسیاری به نقش برجسته درد توانگاه و تسلیم شدن در برابر درد به عنوان یک سرنوشت و اقدام به خودکشی در بیماران مزمن تاکید شده است. با توجه به اهمیت زندگی انسانها برای جوامع پزشکی، روان پزشکی و روان شناسی در اولویت اول و حفظ سلامت جسمی و روانی در اولویت دوم، باید گفت که تمام تلاشهای جامعه خدمات بهداشتی در جهت حفظ سلامت افراد بشر است. اما باید توجه داشت که با وجود تلاش زیاد و همدلانه جامعه پزشکی در درمان بیماران مبتلا به درد مزمن ممکن است که در وسط فرایند درمان، بیمار تحمل و ظرفیت لازم را برای ادامه زندگی همراه با درد مزمن را نداشته باشد و اقدام به خودکشی نماید و تمام تلاش جامعه پزشکی و زحمات خود بیمار و هزینههای هنگفت متحمل شده برای درمان یکباره به هدر رود. در این مقاله کوشش شده است ضمن بررسی رابطه بیماریهای مزمن با افکار و اقدام خودکشی به ابعاد روانشناختی، اجتماعی و فرهنگی آن پرداخته شود.
مجتبی حبیبی، بنفشه غرایی، بهروز بیرشک، مهستی حق شناس، مهرداد کاظم زاده، محمد شمس،
دوره ۱۱، شماره ۶ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده زمینه و هدف: هدف این تحقیق، ارزشیابی درونی کیفیت اجرای برنامههای درسی گروه روانشناسی بالینی دانشگاه علوم پزشکی تهران بوده است. مواد و روشها: این مطالعه موردی از نوع پژوهشهای توصیفی است. برای جمعآوری اطلاعات از ابزار اندازهگیری پرسشنامه استفاده شده است و جامعه آماری شامل دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد، دکتری تخصصی، اساتید گروه روانشناسی بالینی انستیتو روانپزشکی تهران، دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال تحصیلی ۱۳۸۹-۱۳۸۸ بودند. یافتهها: نتایج این پژوهش بیانگر آن بود که در حوزههای مدیریت و سازماندهی، دانشجویان و سنجش و ارزیابی گروه در حد مطلوب و در حوزههای رسالت و اهداف آموزشی، برنامه آموزشی، هیأت علمی، منابع آموزشی و پژوهشی گروه در حد نسبتاً مطلوب ارزشیابی شده است. اولویتهای گروه به ترتیب: ۱- توجه بیشتر به آموزش مبتنی بر برنامه درسی ۲- برنامه دقیقتر، اختصاص امکانات مالی و نیروی انسانی بیشتر جهت ارتقا وضعیت پژوهش گروه؛ ۳ – برنامهریزی جهت ارتقا وضعیت استخدامی اعضا هیأت علمی؛ ۴- ایجاد امکانات رفاهی و خدماتی اعضا هیأت علمی؛ ۵- برآوردن نیازهای دانشجویان از نظر مسکن و کمک هزینه تحصیل لازم جهت جلوگیری از انجام کارهای غیرآموزشی برای امرار معاش؛ ۶- برگزاری جلسات سالیانه گروه با مسؤولین دانشکده و دانشگاه جهت تعامل بیشتر و حل مسایل گروه. نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش حاضر پیشنهاد میشود که نتایج پژوهش حاضر به عنوان مطالعه مقدماتی جهت ارزیابی سایر گروههای آموزشی مشابه در کل کشور قلمداد شده و تجارب عملی لازم به گروههای دیگر منتقل گردد. واژههای کلیدی: ارزشیابی درونی، روانشناسی بالینی
مجتبی حبیبی، بلال ایزانلو، رضا باقریان سرارودی،
دوره ۱۱، شماره ۶ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده زمینه و هدف: ویژگی تک بعدی بودن نشانگرهای یک سازه در نظریه کلاسیک اندازه گیری ریشه داشته و در بافت این نظریه اصطلاح متجانس بودن سؤال هایی که یک سازه را اندازه گیری می کنند به طور غیرمستقیم به این موضوع اشاره دارد. برداشت های نادرست از این اصطلاح باعث شد، بسیاری از پژوهشگران برای بررسی و تعیین این ویژگی، از روش هایی مثل آلفای کرونباخ یا تحلیل عاملی اکتشافی استفاده کنند. این در حالی است که هیچ یک از آن ها برای این منظور طراحی نشده اند. مواد و روش ها: در قالب یک طرح زمینه یابی کاربردی، از بین جامعه مادران کودکان عادی به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای ۴۶۸ مادر پرسش نامه PSI-SF را تکمیل نمودند. داده ها با روش مدل معادلات ساختاری و نرم افزار LISREL تحلیل شدند. یافته ها:با استفاده از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارهای مربوطه که امکان بررسی توزیع مانده ها را فراهم می کنند، می توان وجود یا عدم وجود این ویژگی را در نشانگرهای مربوط به یک سازه بررسی کرد. بحث و نتیجه گیری: پژوهش حاضر علاوه بر مباحث نظری با یک نمونه داده تجربی این موضوع را از نقطه نظر مدل سازی معادلات ساختاری مورد بررسی قرار است.
مجتبی حبیبی، احمد عاشوری،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده
چکیده زمینه و هدف: این پژوهش با هدف بررسی رابطه سبکهای مقابله با تنش و سلامت روان با نگرش به اعتیاد دانشآموزان انجام شدهاست. مواد و روشها : با استفاده از یک طرح پسرویدادی تعداد ۶۰۰ دانشآموز مقطع متوسطه شهر شیراز با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند که به ابزارهای پرسشنامه راهبردهای مقابلهای کارور، سلامت عمومی و پرسشنامه نگرش به اعتیاد پاسخ دادند. دادههای پژوهش با استفاده از روشهای آماری t ، همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی گام به گام تحلیل شدند. یافتهها : این مطالعه نشان داد که بین دانشآموزان برخوردار از سلامت روانی بهتر و دانشآموزانی که از سلامت روانی کمتری برخوردار هستند و در متغیر نگرش به اعتیاد تفاوت معنیداری وجود دارد. علاوه بر این بین سبک مقابلهای مسألهمدار و نگرش منفی به اعتیاد همبستگی مثبت معنیدار و بین سبک مقابلهای ناکارامد و نگرش منفی به اعتیاد همبستگی منفی معنیداری مشاهده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که سبک مقابلهای ناکارامد بهترین پیشبین نگرش مثبت به اعتیاد است. نتیجهگیری : میتوان گفت که سبکهای مقابلهای و مؤلفههای سلامت عمومی در دانشآموزان، از اهمیت زیادی در غربالگری و مداخلات پیشگیری مربوط به خطر مصرف مواد برخوردار است . واژههای کلیدی : سبکهای مقابله با تنش، سلامت عمومی، نگرش به اعتیاد
مجتبی حبیبی،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
چکیده زمینه و هدف: با توجه به اهمیت تشخیص صحیح اختلال افسردگی، در مقاله حاضر به جستجوی عوامل زمینهساز و راه‎کار ‎درمانی با تأکید بر درمان راه حل مدار پرداخته شده است. مواد و روشها: بر اساس روش شناسی مرور منابع، ادبیات نظری و پژوهشی در حیطه درمان راه حل مدار افسردگی بررسی شد. یافتهها: پژوهش های مرتبط با عوامل بروز افسردگی و نظریه‎های مختلف همچون درمان شناختی- رفتاری، فراشناخت، درمان راه حل مدار ارائه شده است. نتیجهگیری: بر اساس بررسی نتایج مطالعات قبلی می توان گفت که عواملی چون جنس، وضعیت تأهل، و تعاملات اجتماعی در بیماری افسردگی تأثیر دارند و طبق مبانی نظری، علل متفاوتی باعث بروز بیماری می‎شود و اثربخشی درمان‎های متفاوتی در ادبیات پژوهشی مورد تاکید قرار گرفته است. درمان راه‎ حل‎ مدار‎ کوتاه‎ مدت اثربخشی خود را در حوزه‎های مختلف مانند افراد دارای مشکلات رفتاری و نوجوانان در معرض خطر و همچنین در زمینه افزایش عملکرد تحصیلی دانش‎آموزان نشان داده است، این روش درمانی در زمینه بیماری افسردگی نیز مؤثر واقع شده است. واژههای کلیدی: اختلال افسردگی، عوامل زمینه‎ساز، نظریه‎های موجود
کبری قادری، خدیجه آرین، مجتبی حبیبی،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
چکیده زمینه و هدف: : از آنجایی که زنان نقشهای چندگانهای از قبیل فرزندپروری، خانهداری و نیز برخی از زنان، شغل بیرون از منزل و سرپرستی خانواده را بر عهده دارند، حالات روانی آنان تأثیر بسزایی در کارکرد خانواده و ایفای نقشهای آنان به ویژه فرزندپروری دارد. میزان بالاتر افسردگی در میان زنان، یک نیاز اضطراری برای سببشناسی، پیشگیری و راهبردهای درمانی وابسته به جنسیت را نشان میدهد . بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان راهحل مدار کوتاه مدت بر کاهش افسردگی زنان تحت سرپرستی سازمان بهزیستی بوده است. مواد و روش ها: با استفاده از روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیشآزمون پسآزمون با گروه گواه از جامعه آماری زنان تحت سرپرستی سازمان بهزیستی کاشان یک نمونه به صورت تصادفی ساده (نامحدود) به تعداد ۳۰ نفر بر اساس داشتن نمرات افسردگی متوسط به بالا در مقیاس افسردگی بک انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه تقسیم یافتند. برای انجام مداخله درمانی در طی ۸ جلسه هفتگی، درمان راهحلمدارکوتاهمدت در گروه آزمایش اجرا شد و دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس و با استفاده از نرم افزار SPSS ۱۹ تحلیل شدند. یافتهها : تحلیل نتایج نشان داد که درمان راهحل مدار کوتاهمدت به طور معنیدار در کاهش افسردگی زنان (۰۰۱/۰ P < ) مؤثر بوده است. نتیجهگیری : بر اساس این مطالعه میتوان گفت که درمان راهحل مدار کوتاهمدت میتواند با تمرکز بر نشانگان افسردگی در زنان منجر به کاهش افسردگی و بهبود زندگی گردد. بنابراین در کلینیکها و محیطهای درمانی از این روش میتوان برای کمک به زنان برای درمان افسردگی آنان استفاده کرد. واژههای کلیدی: افسردگی، درمان راهحل مدار کوتاه مدت
مجتبی حبیبی، خدیجه سلمانی، امید امانی، زهره رافضی، ساناز سادات نعمتاله زاده،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : پژوهش حاضر، به منظور بررسی مقایسهای تجارب معنوی و تابآوری در زنان مبتلا به سرطان پستان تحت پرتو درمانی و همتایان عادی انجام شد. مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع مقایسهای پسرویدادی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان تحت پرتو درمانی و همتایان عادی مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی از اردیبهشت تا اوایل مهر ۱۳۹۲ تشکیل دادند. نمونه پژوهش به روش در دسترس و به تعداد ۵۰ نفر از میان زنان مبتلا به سرطان پستان دارای سابقه جراحی و ماستکتومی انتخاب شدند که دوره شیمی درمانی را به اتمام رسانده و تحت پرتو درمانی بودند و در مقایسه با ۵۰ نفر از همتایان عادی قرار گرفتند که از نظر سن، تحصیلات، وضعیت تأهل با گروه مطالعه مشابه بودند. دادههای پژوهش با استفاده از مقیاس تجارب معنوی روزانه و مقیاس تابآوری Connor و Davidson جمعآوری گردیده و توسط نرمافزار SPSS و روش آماری تحلیل واریانس چند متغیره و t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: بین تجارب معنوی زنان مبتلا به سرطان پستان با زنان سالم تفاوت معنیداری به لحاظ آماری وجود داشت (۰۵/۰ > P). تجارب معنوی زنان مبتلا به سرطان پستان بیشتر از زنان سالم بود. همچنین، بین تابآوری زنان مبتلا به سرطان پستان با همتایان عادی تفاوت معنیداری وجود داشت (۰۵/۰ P <). تابآوری زنان سالم بیشتر از زنان مبتلا به سرطان پستان بود. نتیجهگیری: تجارب معنوی و تابآوری در بیماران مبتلا به سرطان پستان و تحت پرتو درمانی تأثیرگذار بود. از اینرو، به نظر میرسد که یافتن روشهایی برای افزایش تابآوری و تجارب معنوی در بهبود و کنترل بیماری آنان ضروری است. پیشنهاد میشود که پژوهشهای آینده، با الهام از نتایج این پژوهش در پی ارتقای قدرت تابآوری زنان مبتلا به سرطان برآمده و به بررسی اثرات آن بر سلامت روان و کیفیت زندگی این گروه از بیماران اقدام نمایند.
مریم حبیبی وطن، مهوش نوربخش، پریوش نوربخش، شکوه نوابینژاد،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر فعالیت بدنی بر تابآوری، بهزیستی ذهنی و تعلق خاطر کاری کارکنان زن دانشگاه آزاد اسلامی بود. مواد و روشها: طرح این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی بود که همراه با مراحل پیشآزمون، پسآزمون و گروه شاهد انجام گرفت. جامعه آماری مطالعه را کلیه کارکنان زن دانشگاه آزاد اسلامی واحد پرند تهران تشکیل داد (۹۴ نفر) که از میان آنها، ۷۲ نفر به صورت هدفمند به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۳۶ نفر) و شاهد (۳۶ نفر) قرار گرفتند. برای جمعآوری اطلاعات، از پرسشنامههای تابآوری Connor و Davidson (Connor-Davidson Resilience Scale یا CD-RISC)، تعلق خاطر کاری Schaufeli و Bakker و بهزیستی ذهنی Keyes و Magyar-Moe استفاده شد. دادههای به دست آمده با استفاده از روش تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: تمرینات هوازی موجب افزایش معنیدار تابآوری، بهزیستی ذهنی و تعلق خاطر کاری در شرکت کنندگان شد (۰۵/۰ > P). بر اساس یافتهها، شاخصهای بهداشت روانی به یک اندازه تحت تأثیر تمرین قرار نمیگیرند. اندازه اثر در عامل تابآوری، تعلق خاطر کاری و بهزیستی ذهنی به ترتیب ۶۳/۰، ۴۹/۰ و ۰۹/۰ به دست آمد. نتیجهگیری: توصیه میگردد مدیران جهت افزایش تابآوری، بهزیستی ذهنی و تعلق خاطر کاری کارکنان خود، فرصتهای مناسبی را برای شرکت کلیه آنها در برنامههای فعالیت بدنی فراهم آورند تا بتوانند مؤثرتر از نیروهای انسانی خود در سازمان به صورت فعال و سالم بهرهمند شوند.
فاطمه کشوری، حسین لطف آبادی، سعید ایمانی، مجتبی حبیبی،
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف: چگونگی تخصیص منابع در طول رشد و عوامل انگیزشی آن بهویژه در کودکی یافتههای مهمی پیرامون رشد عدالت در اختیار روانشناسان رشد قرار میدهد. در حدود ۴ سالگی، تفکر کودک درباره خود و دیگران ابعاد مختلفی پیدا کرده و درک اجتماعیاش افزایش مییابد. در این زمان، کودک قادر است درباره چگونگی و میزان تقسیم کردن منابع و داراییهایش با دیگران تصمیم بگیرد. در طول رشد در نظر گرفتن نفع شخصی یا برقراری عدالت به هنگام تخصیص منابع اهمیت پیدا میکند. هدف مطالعه حاضر بررسی رشد رفتار تخصیص منابع در دختران و پسران ۴ تا ۶ سال در موقعیتهای برابر سودمند و برابر ناسودمند بود.
مواد و روشها: این مطالعه به روش توصیفی همبستگی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه کودکان ۴ تا ۶ ساله مهدکودکهای چهار منطقه مختلف از تهران در سال ۱۳۹۶-۱۳۹۵ بود. سیوچهار کودک ۴ ساله (۱۷ دختر)، ۳۶ کودک ۵ ساله (۱۸ دختر)، ۳۲ کودک ۶ ساله (۱۶ دختر) به روش نمونهگیری طبقهای خوشهای در مطالعه شرکت کردند. از کودکان خواسته شد که در تکلیف تخصیص منابع در موقعیتهای هزینهبر سودمند، هزینهبر ناسودمند و بدون هزینه سودمند منابع را با کودک دیگر تقسیم کنند.
یافتهها: با استفاده از روش همبستگی پیرسون مشخص شد که با افزایش سن از ۴ تا ۶ سالگی، میزان تخصیص منابع ثابت باقی میماند. تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر نشان داد که کودکان در موقعیت نابرابر ناسودمند بیشتر از موقعیت نابرابر ناسودمند منابع را تخصیص میدهند (۰۵/۰p<). همچنین، کودکان ۴ ساله بیشتر از دو گروه دیگر در موقعیت نابرابر ناسودمند منابع را به دیگری تخصیص دادند (۰۵/۰p<). درنهایت، دختران ۶ ساله بیشتر از پسران همسال خود تخصیص منابع کردند.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که انگیزه اصلی در میزان تخصیص منابع در دوران ۴ تا ۶ سالگی در موقعیتهای نابرابر ناسودمند و سودمند نفع شخصی بوده و این اثر در کودکان ۴ ساله بیشتر از کودکان ۵ و ۶ ساله است. همچنین مفهوم برابری و عدالت در بازه سنی ۴ تا ۶ سالگی به هنگام تخصیص منابع هنوز رشد پیدا نکرده است.
مجتبی حبیبی، رضا باقریان سرارودی، سوسن قهرمانی،
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف: در سالهای اخیر مسائل مربوط به سلامت روان دانشجویان توجه زیادی را در جوامع علمی به خود معطوف نموده است و پژوهشهای بسیاری باهدف ارتقاء سلامت روان جمعیت دانشجویی صورت گرفته یا در حال انجام است. افسردگی (Depression) و رفتارهای خودکشی (Suicide behaviors) ازجمله مشکلات شایع سلامت روان در دانشجویان به شمار میروند. آمارها نشان میدهند این دو مشکل در ارتباط با یکدیگر هزینههای جسمانی، روانی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی فراوانی را بر کل جامعه وارد میکنند. ازاینرو پژوهش حاضر ضمن نگاهی گذرا به مسائل سلامت روان دانشجویان، به بررسی ابعاد شیوع شناختی، عوامل، نشانهها، پیامدها و مباحث پیشگیری و درمان دو اختلال افسردگی و رفتارهای خودکشی در جامعه دانشجویی پرداخته است.
یافتهها: مرور پژوهشهای گذشته نشان میدهد افسردگی (۱۰ تا ۸۵ درصد) و خودکشی (افکار خودکشی از ۲/۶ تا ۷/۴۲ درصد و نرخ اقدام به خودکشی ۸/۱ تا ۵/۳ درصد) از شایعترین مشکلات سلامت روان دانشجویان بوده و روندی افزایشی را در جمعیت دانشجویان طی میکنند. علاوه بر این یافتهها نشان میدهند علیرغم شیوع بالای این مشکلات، شناسایی، پیشگیری و مداخلات مربوط به افسردگی و خودکشی در دانشجویان از موفقیت چندانی برخوردار نبوده است. مهمترین دلایل این امر نمای بالینی متنوع و متفاوت افسردگی در دانشجویان، عوامل استرسزای خاص دوران دانشجویی، حیطههای خاصی از عملکرد دانشجویان که تحت تأثیر افسردگی قرار میگیرند و خودداری دانشجویان از گرفتن کمک حرفهای است. همچنین برنامههای مدیریت سلامت روان در دانشگاهها از یکپارچگی و دقت لازم برای کنترل این دو مشکل رایج دانشجویان برخوردار نمیباشند.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش حاضر لازم است در برنامههای مدیریت و ارتقا سلامت روان توجه ویژهای به افسردگی و خودکشی دانشجویان شود و ارزیابیهای جامع و منسجمی در حوزههای ارزیابی، تشخیص بهموقع و صحیح، پیشگیری و درمان این مشکلات به عمل آید.
هدی دوس علی وند، مجتبی حبیبی، رضا باقریان سرارودی،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: بیخوابی یک مشکل بهداشتی رایج است که با دشواری در شروع خواب، تداوم خواب یا بیداری زودهنگام از خواب مشخص میشود. در مقایسه با سایر اختلالات خواب، پژوهش در زمینه سببشناسی بیخوابی در مراحل اولیه آن است. هدف پژوهش حاضر، مرور اجمالی بر مهمترین مدلهای شناختی و رفتاری بیخوابی و تلویحات درمانی آنها است.
یافتهها: مدلهای شناختی و رفتاری متعدد بیخوابی، گرایش به تمرکز بر جنبههای متفاوتی بهعنوان نقطه شروع این فرآیند دارند. هرچند که هر مدل، جنبه منحصربهفردی از بیخوابی را فراهم میسازد، این مدلها بهتر است بهعنوان مدلهای مکمل تا مدلهایی که متقابلاً مجزا هستند، در نظر گرفته شوند. این مدلها میتوانند بهعنوان راهنمایی جهت طرحریزی درمانهای مؤثر بیخوابی مزمن استفاده شوند.
نتیجهگیری: هرچند مدلهای متفاوت بیخوابی، درک بهتری از ماهیت پیچیده و چندبعدی این اختلال ارائه میکنند، هر یک از آنها نقاط قوت و ضعف خاص خود را دارند. یک مدل جامع، جهت یکپارچهسازی مؤلفههای اساسی مدلهای موجود موردنیاز میباشد.
احمدقلی حبیبی بابادی، سید علی هاشمیانفر، اصغر محمدی،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که شرایط و ویژگی های خرده فرهنگ ها می تواند یکی از دلایل ابتلا به اعتیاد و مصرف مواد مخدر باشد و بررسی عوامل روانی اجتماعی هر جامعهای میتواند روشن کننده ویژگیهای آن فرهنگ بوده و سرنخهایی در ارتباط با مشکلات آن جامعه به ویژه اعتیاد باشد؛ بنابراین این پژوهش درصدد فهم و شناسایی عوامل روانی اجتماعی خرده فرهنگهای مرتبط با مصرف مواد مخدر است
مواد و روشها: مطالعه از نوع کیفی و از روش گراندد تئوری میباشد. شهر اصفهان به عنوان پایلوت تحقیق انتخاب گردید. متغیرها و مقولهها از ۳۲ مصاحبه که اعتبار آن توسط اساتید و متخصصین موضوع تائید شده، استخراج گردید. از میان ۱۸ مقوله محوری، ۵ مقوله اصلی شامل شرایط علی، شرایط زمینهای، شرایط مداخلهگر، راهبردها و پیامدها شناسایی شدند.
یافتهها: سوء مصرف مواد با «وابستگی عملی-احساسی»، «راندهشدگی از جامعه» و «خرده فرهنگ انحرافی» همراه است. افراد در سبک زندگی اعتیاد گونه خود دچار نوعی جدایی از اجتماع هستند. تداوم عضویت در خرده فرهنگ انحرافی به نوعی تنها سرمایه فرد معتاد محسوب میشود و زمینه را برای شکلگیری رفتارهای انحرافی و کجروی بیشتر مهیا میسازد. پیامدها شامل: تداوم اعتیاد، اضمحلال روانی – اجتماعی، شکلگیری ارزشهای نوین منفی، خرده فرهنگ حمایت گسسته و اعتماد در برابر بیاعتمادی میان گروهی خواهد بود.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد که حمایت اجتماعی و عاطفی از افراد معتاد وکمک به آنان برای ترک مواد مخدر از جذب شدن آنها به خرده فرهنگهای تهاجمی و بزهکار جلوگیری می نماید. با این وجود در جهت بالا بردن اعتبار بیرونی تحقیق پیشنهاد می گردد در جوامعی دیگر، تحقیقاتی مشابه تحقیق حاضر صورت بگیرد.