logo

جستجو در مقالات منتشر شده


۶ نتیجه برای حاتمی

ملیحه مهدیه نجف آبادی، علیرضا مرادی، محمد حاتمی،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: سرطان‎‎‎پستان‎‎ مهم‌ترین‎‎ عامل‎‎ نگران‌کننده‎‎ سلامتی‎ در‎ زنان‎ است،‎‎‎‎‎ ‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎زیرا ‎شایع‎ترین‎ نوع ‎سرطان ‎در ‎میان ‎زنان ‎و بعد ‎از ‎سرطان ‎ریه ‎دومین ‎علت ‎مرگ ‎و‎میر ‎ناشی ‎از سرطان است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مدیریت استرس به شیوه‎ی شناختی-رفتاری درزنان مبتلا به سرطان پستان صورت گرفت. مواد و روش  ها : این پژوهش در قالب یک طرح گروه درمانی اجرا ‎شد. پژوهش‎ از‎‎نوع شبه‌آزمایشی بود. جامعه آماری زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه‎کننده به بیمارستان سیدالشهدا در اصفهان بودند، که از میان آن‎ها ۲۰ زن مبتلا به سرطان پستان که ملاک‎های ‎ورود ‎را داشتند انتخاب و به‎ شیوه تصادفی در گروه‎های آزمایش و لیست انتظار(گروه کنترل) گمارده شدند. گروه آزمایش طی ۱۰ جلسه تحت مداخلات درمانی قرار گرفتند، ولی گروه گواه مداخله‎ای دریافت نکرد. برای جمع‌آوری داده‎ها، از پرسش‌نامه‎های مقیاس تجدید نظر شده‌ی تأثیر حوادث (Impect of event scale rivised)، پرسش‌نامه اضطراب بک ( Beck anxiety inventory) و پیگیری ۱ ماهه استفاده شد. همه شرکت‎کنندگان درپیش آزمون، پس آزمون وپیگیری پرسش‌نامه‎ها ‎را تکمیل ‎کردند. یافته‌ها: داده‎ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج کاهش معنی‌داری را در نمرات اضطراب ، افکار مزاحم ، اجتناب و‎ بیش‎بر‎انگیختگی شرکت‎کنندگان نشان داد. نتیجه‌گیری: :نتایج حاکی از اثربخشی درمان مدیریت شناختی-رفتاری استرس در کاهش نشانه‎های اضطراب، افکار مزاحم، اجتناب، بیش‎برانگیختگی بیماران مبتلا به سرطان پستان در مراحل اولیه‎است. واژه‌های کلیدی: مدیریت استرس شناختی- رفتاری، اضطراب، افکار مزاحم، اجتناب، بیش بر انگیختگی
صفیه عبدالهی، محمد حاتمی، فردین مرادی منش، پرویز عسگری،
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت عامل بسیاری از اختلالات جسمی و روانی است. امروزه مفهوم «مراقبت از خود» در بیماری‌ها، به علت تغییر الگوی بیماری از حاد به مزمن، تغییر ایدئولوژی از درمان به پیشگیری، منابع اقتصادی محدود و کوتاه نمودن مدت‌زمان بستری بیماران در بیمارستان بسیار موردتوجه و گسترش قرارگرفته است. بدین منظور هدف پژوهش اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر باورهای مرتبط با سلامت در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ بود.

مواد و روش‌ها: روش تحقیق حاضر نیمه آزمایشی به طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه کنترل بود. از میان بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ مراجعه‌کننده به شبکه بهداشت شهرستان عسلویه، تعداد ۳۰ نفر به‌صورت هدفمند انتخاب‌شده و به شیوه تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند (هر گروه ۱۵ نفر). از پرسشنامه­ باورهای سلامتی (Health Beliefs Questionnaire) برای جمع‌آوری داده­ها استفاده شد. داده­ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیری تحلیل شدند.

یافته‌ها: نتایج حاصل از تحلیل داده­ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر باورهای سلامتی بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲، در طول زمان اثربخش است (۰۵/۰>p).

نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر باورهای مرتبط با سلامت اثربخش است. ملاحظات نظری و عملی نتایج پژوهش نشان ­می­دهد که بهتر است این درمان به‌عنوان درمانی اثربخش برای بیماران مبتلا به دیابت در مراکز درمانی به‌کاربرده شود.


الهام فتحی، فاطمه ملکشاهی بیرانوند، ابولفضل حاتمی ورزنه، علی نوبهاری،
دوره ۱۸، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از گروه‌های اصلی که در طی شیوع بیماری کرونا ویروس تحت‌فشار زیاد با منابع و امکانات ناکافی قرار داشتند کادر درمان بودند. بدین منظور پژوهش حاضر با هدف بررسی و شناسایی چالش‌های پیش رو کادر درمان در کار با بیماران مبتلا به کروناویروس انجام شد.
مواد و روش‌ها: در این مطالعه، از روش تحقیق کیفی توصیفی استفاده شد. جامعه­ی آماری پژوهش، کلیه کادر درمان اعم از پرستاران و پزشکان بیمارستان‌های شهر قم که در بخش کرونا ویروس از ابتدای شیوع بیماری مشغول به فعالیت بودند را در برمی‌گرفت. تعداد ۱۱ نفر از کادر درمان به روش نمونه­گیری هدفمند انتخاب و با رسیدن به اشباع نظری مورد مصاحبه­­­ی عمیق نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. جهت تحلیل داده‌ها از شیوه تحلیل محتوای کیفی استفاده شد.
یافته‌ها: یافته‌های پژوهش حاضر شامل ۹ مضمون اصلی (تجربه آشفتگی روانی و هیجان‌های منفی، تجربه سختی و فشار کاری، عدم به‌کارگیری متخصصان سلامت روان و کمبود مهارت‌های روان‌شناختی، عدم آمادگی کافی در مقابله با بیماری، کمبود دانش تخصصی، تجربه تعارض شغلی، کاهش روابط بین فردی و ننگ کرونا ویروس، اختلاف‌نظر و تعارض با اعضای خانواده، تجربه ناکامی و درماندگی به علت ماهیت بیماری) و ۲۲ خرده مضمون بود.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد کادر درمانی با چالش‌هایی در حوزه‌های هیجانات، روابط بین فردی و خانوادگی، محیط شغلی و سختی کار مواجه می‌باشند. بدین منظور لازم است از راهکارهایی مانند بهره‌گیری از متخصصین سلامت روان برای کادر درمان و خانواده‌هایشان، ایجاد آمادگی کافی قبل از شیوع در بعد تجهیزات، نیروی انسانی، آموزش‌های لازم در مورد بیماری و فرایند آن و ماهر سازی کادر درمان و ایجاد مشوق‌های متعدد استفاده نمود.
اعظم اعرابی، جعفر حسنی، مهدی اکبری، محمد حاتمی، محمدرضا شعربافچی‌زاده،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری­های پوستی همانند پسوریازیس، با ناتوانی­های روان‌شناختی و اجتماعی قابل‌ملاحظه‌ای همراه هستند. ازاین‌رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان خود شفقت­ورزی بر پریشانی روان‌شناختی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پسوریازیس انجام گرفت.
مواد و روش‌ها: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با گروه کنترل و پیگیری یک‌ماهه است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه‌ی بیماران پوستی پسوریازیس بود که بین ماه­های دی تا اسفند ۱۳۹۸ به مراکز درمانی پوستی در شهر تهران مراجعه نمودند. از این جامعه، ۴۰ نفر به شیوه‌ی نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به‌طور تصادفی در دو گروه آزمایش (۲۰ نفر) و کنترل (۲۰ نفر) گمارده شدند. اعضای گروه آزمایش از هفت جلسه درمان خودشفقت‌ورزی برخوردار گردیدند، بااین‌حال گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. پرسشنامه‌های پریشانی روان‌شناختی کسلر (۲۰۰۲) و کیفیت زندگی بریف (۱۹۹۶)، قبل و بعد از مداخلات آموزشی، به‌عنوان پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری بر روی کلیه افراد اجرا گردید. یافته‌های حاصل از پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه‌گیری‌های مکرر و نرم‌افزار SPSS-۲۰ مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج بیانگر این بود که درمان خودشفقت ورزی بر کاهش پریشانی روان‌شناختی و افزایش کیفیت زندگی در بیماران پوستی پسوریازیس به‌طور معناداری مؤثر بوده است (۰۰۱/۰>p).
نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد درمان خودشفقت ورزی، از طریق افزایش مهربانی نسبت به خود و دیگران و مدیریت احساسات، می‌تواند منجر به بهبود پریشانی روان‌شناختی و کیفیت زندگی بیماران شود.
علی رضا فاضلی مهرآبادی، هادی بهرامی احسان، جواد حاتمی، سید حسن عادلی، علی بیات،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: آ کووید- ۱۹ به عنوان عامل استرس زا  موجب اختلالات روانشناختی و مشکلات جسمانی متعددی در سراسر جهان شده است، اما برخی افراد علی رغم این مشکلات، رشد پس از ضربه را تجربه می کنند. هدف از پژوهش حاضر، تبیین سبک های مقابله ای رشد پس از ضربه بر اساس تجربیات بیماران مبتلا به کووید ۱۹ است.
مواد و روش‌ها: طرح پژوهش کیفی و با روش تحلیل مضمون انجام شد. ۲۵ شرکت کننده با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته و عمیق مورد مصاحبه قرار گرفتند. نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع داده ها مورد استفاده قرار گرفت. داده‌ها مطابق با فرآیند گام به گام تحلیل مضمون بروان و کلارک و با استفاده از  نرم افزار MAXQDA تحلیل شد.
یافته‌ها: تحلیل داده‌ها منجر به ۹۶ کد اولیه، ۳۱ مضمون پایه، ۱۳ مضمون سازمان دهنده شد. مهمترین سبک های مقابله ای بیماران رشد یافته از کرونا عبارت بود از: «سبک ژرف اندیشانه»، «سبک نیاشی»، «سبک متوکلانه»، «سبک امیدوارانه»، «سبک الگوگیرانه»، «سبک نرمال سازی»، «سبک پذیرشی»، «سبک مساله مدار»، «سبک معنادهی»، «سبک تعویق آگاهانه»، «سبک برون ریزی هیجانی»، «سبک شوخ طبعانه»، و «سبک حمایت طلبانه». سرانجام، روایی و پایایی سبک‌های شناسایی شده با استفاده از روش لینکلن و گابا در ضمن چهار شاخص اعتمادپذیری، تاییدپذیری، اتکاپذیری و انتقال پذیری تایید شد.
نتیجه‌گیری: افراد رشد یافته از شبکه وسیعی از سبک های مقابله ای برای مقابله با استرس بیماری کووید-۱۹ استفاده می کنند. نتایج این پژوهش می‌تواند به طراحی مقیاس سنجش، مداخلات آموزشی و درمانی سبک های مقابله ای تسهیل کننده رشد پس از ضربه در بیماران کووید-۱۹،کمک قابل توجهی کند.
داود قادری، مینا مجتبایی، محمد حاتمی،
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف: افسردگی به‌عنوان جدی­ترین بیماری قرن که عوامل زمینه­ساز نقش مهمی در شکل­گیری و تداوم آن دارد، نیازمند طرح درمان­هایی است که اثرات ماندگار داشته باشند. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرح‌واره درمانی تحلیلی (AST) در کاهش علائم افسردگی و تعدیل نیازهای هیجانی اولیه­ انجام شد.
مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون و گروه گواه با پیگیری سه‌ماهه انجام شد. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان منتخب تهران در سال ۱۳۹۹ بود. حجم نمونه شامل ۲۴ نفر شد که با روش هدفمند از میان افراد داوطلب درمان انتخاب و به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۲ نفر) و کنترل (۱۲ نفر) قرار گرفتند. مداخله درمانی AST برای افراد گروه آزمایش در طی سی جلسه به‌صورت هفتگی یک جلسه ۶۰ دقیقه­ای انجام شد. افراد گروه گواه در این زمان از درمان بهره‌مند نشدند. پرسشنامه­های مورداستفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک (بک، ۱۹۶۱) و پرسشنامه­ی نیازهای هیجانی اولیه (قادری و همکاران، ۱۴۰۰) بود. داده­های حاصل از این پژوهش به شیوه­ی تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر و با استفاده از نرم‌افزار SPSS ۲۵,۰ مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان‌ داد درمان AST بر کاهش علائم افسردگی و تعدیل نیازهای هیجانی تأثیر معنادار دارد (۰۰۱/۰>p).
نتیجه‌گیری: بنابر نتایج به‌دست‌آمده می­توان نتیجه گرفت؛ درمان AST با توسعه­ی تکنیک­هایی که تعدیل نیازهای هیجانی را هدف قرار می­هد می­تواند به‌عنوان یک مداخله­ی مؤثر جهت کاهش علائم افسردگی و تعدیل نیازهای هیجانی اولیه مورداستفاده قرار گیرد.

صفحه ۱ از ۱