مریم جعفری منش، کیانوش زهرا کار، داوود تقوایی، ذبیح پیرانی، دوره ۱۸، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف:فرسودگی در زوجین یک روند تدریجی و بهندرت ناگهانی است که طی آن صمیمیت و عشق بهتدریج رنگباخته و به همراه آن خستگی عمومی عارض میگردد. از طرفی اغلب مداخلهها و رویکردهای زوجدرمانی درصدد کاهش تعارضات زناشویی و افزایش سلامت روان زوجین میباشند؛ بنابراین، هدف از پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی بر فرسودگی زناشویی زوجین دارای تعارض زناشویی بود. مواد و روشها:روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری ۴۵ روزه بود. در این پژوهش جامعه آماری کلیه زوجین دارای تعارضات زناشویی مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر کرج در سال ۱۳۹۹-۱۳۹۸ بودند که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده تعداد ۱۴ زوج که نمره بالاتر از ۱۱۱ در پرسشنامه تعارضات زناشویی کسب کردند در یک گروه آزمایش (۷ زوج) و یک گروه کنترل (۷ زوج) قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی (۱۲ جلسه ۹۰ دقیقهای) قرار گرفت؛ اما گروه کنترل هیچگونه مداخلهای دریافت نکردند و در لیست انتظار باقی ماندند. از پرسشنامه تعارضات زناشویی (MCQ) براتی و ثنایی (۱۳۷۲) و فرسودگی زناشویی (MBQ) پاینز (۲۰۰۳) بهمنظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیهوتحلیل اطلاعات بهدستآمده از اجرای پرسشنامهها از طریق نرمافزار SPSSنسخه ۲۴ در دو بخش توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی) انجام پذیرفت. یافتهها:نتایج بیانگر این بود که آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی، فرسودگی زناشویی را در زوجین بهطور معناداری کاهش داده و نتایج در دوره پیگیری نیز از ثبات لازم برخوردار بوده است (۰۵/۰>p). نتیجهگیری:بر اساس نتایج پژوهش حاضر، میتوان گفت که آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی میتواند بهعنوان یک گزینه مداخلهای در کاهش مشکلات زناشویی مورداستفاده قرار گیرد.