logo

جستجو در مقالات منتشر شده


۱۱ نتیجه برای جعفری

مصطفی جعفری، شهریار شهیدی، علیرضا عابدین،
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده

زمینه و هدف : تعیین اثر بخشی درمان‌های روان شناختی بر پرهیز از مواد با در نظر گرفتن متغیرهای مهمی همچون باورهای خودکارآمدی افراد معتاد که ۶۹/۰ درصد واریانس مصرف ماری جوانا و ۵۰/۰ درصد واریانس مصرف الکل را پیش بینی می‌کند، بسیار مفید و روشنگر خواهد بود. مواد و روش‌ها: این مطالعه که به روش آزمایشی طراحی شد با هدف مقایسه اثر بخشی دو مدل درمانی بر بهبود خودکارآمدی در پرهیز از مواد انجام گرفت. نمونه از میان نوجوانان مراجعه کننده به مراکز بهزیستی شهر تهران برای ترک اعتیاد بعد از غربالگری اولیه با استفاده از مقیاس سنجش تغییر دانشگاه رودآیلند ((URICA جهت تعیین مرحله تغییر (انگیزه) آزمودنی‌ها به تعداد ۴۵ نفر نوجوان معتاد خود معرّف، که رضایت خود را جهت شرکت در دوره گروه درمانی اعلام نمودند، انتخاب و با استفاده از پرسش‌نامه خودکارآمدی پرهیز مواد (DASES)، به طور تصادفی در گروه‌های آزمایشی (مداخله شناختی- رفتاری، مداخله فرانظری) و گروه شاهد جایگزین شدند. ارزیابی مجدد نیز بلافاصله بعد از درمان و دو ماه پیگیری به عمل آمد. داده‌های به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره جهت مقایسه میانگین‌های سه گروه در سه موقعیت، مورد تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: نتایج به روشنی بیانگر اثر بخشی هر دو مدل درمانی بر افزایش خودکارآمدی پرهیز از مواد نوجوانان بود. همچنین نتایج مقایسه‌ای بیانگر اثر بخشی بیشتر و پایدارتر مدل فرانظری نسبت به مدل شناختی- رفتاری هم در پس آزمون و هم پیگیری دو ماهه بر خودکارآمدی اختصاصی پرهیز بود. نتیجه‌گیری: یافته‌های پژوهش اهمیت فرایند تغییر را مشخص کرد و نشان داد که چگونه درمان منطبق با مراحل تغییر می‌تواند برای ایجاد تغییر مثبت و مناسب در نوجوانان معتاد، مورد استفاده قرار گیرد. همچنین اهمیت تأکید بر نقش خود مراجعین و احساس خودکارآمدی آن‌ها در فرایند تغییر و ترک اعتیاد روشن شد. واژه‌های کلیدی: درمان فرانظری، درمان شناختی- رفتاری، خودکارآمدی پرهیز از مواد، نوجوانان معتاد
آمنه دقیقی خداشهری، کامبیز پوشنه، امیر همایون جعفری،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف : مطالعه حاضر به بررسی تأثیر استفاده از روبات انسان‌نما در بهبود تماس چشمی کودکان درخودمانده پرداخته است. مواد و روش‌ها: روش پژوهش آزمایشی، از نوع مطالعه مورد منفرد با طرح چند خط پایه بود که در سال ۱۳۸۹ در شهر تهران بر روی ۵ کودک درخودمانده (۲ دختر و ۳ پسر) با دامنه سنی ۷ تا ۹ سال طی نمونه‌گیری در دسترس بررسی شدند. در این مطالعه از مقیاس درجه‌بندی درخودماندگی گارز (Gilliam autism rating scales یا GARS) جهت همتاسازی درجه اختلال و یک عروسک روباتی انسان‌نمای کنترل از راه دور و نیمه خودکار که مطابق با اهداف تحقیق ساخته شد، استفاده و برنامه مختصری به منظور ایجاد شرایط یکسان در جلسات طراحی و متن آن طی ۳ جلسه آزمایشی- مقدماتی روی یک کودک درخودمانده تثبیت شد. کودکان طی این تحقیق برای ۱۵ جلسه، ۲ جلسه در هفته و هر جلسه ۳۰ دقیقه، ۱۵ دقیقه تماس انسان- روبات و ۱۵ دقیقه تماس انسان- انسان حضور یافتند. همه جلسات با ۲ دوربین ضبط و با مشاهدات مستقلی زمان برقراری تماس چشمی انسان- انسان از هر جلسه استخراج و نمودار آن‌ها رسم و سپس با روش مشاهده نمودارهای ترسیمی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: نمودارهای تماس چشمی طی جلسات، سیر صعودی داشته‌اند که این موضوع می‌تواند به سبب تأثیر متغیر مستقل بوده است. نتیجه‌گیری: روبات‌ها می‌توانند شریک درمانی خوبی برای کودکان درخودمانده باشند. اگرچه باید اذعان داشت، بنابر شدت مشکل گاهی برخی از این کودکان نیاز به درمان‌های گسترده‌ای حتی برای سال‌ها دارند تا رفتارشان بهبود یابد و تعاملی سهل در جامعه داشته باشند. واژه‌های کلیدی: درخودماندگی (اوتیسم)، روبات انسان‌نما، تماس چشمی
عیسی جعفری، نادر حاجلو، رامین فغانی، کاظم خزان،
دوره ۱۰، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف : شناسایی عوامل مرتبط با سلامت روانی سالمندان، یکی از موضوعات مورد علاقه حوزه روان‌شناسی سالمندی است. هدف این پژوهش، بررسی رابطه بین بهزیستی مذهبی، بهزیستی وجودی و سرسختی روان‌شناختی با سلامت روانی سالمندان بود. مواد و روش‌ها: روش این پژوهش، توصیفی&ndash; همبستگی و جامعه آماری آن کلیه سالمندان مقیم در خانه سالمند شهرستان اردبیل بود. داده‌های تحقیق از ۱۰۰ سالمند جمع‌آوری گردید که با روش نمونه‌گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع‌آوری اطلاعات از پرسش‌نامه‌های بهزیستی معنوی، سرسختی روان‌شناختی و سلامت روانی استفاده شد. اطلاعات جمع‌آوری شده با استفاده از آزمون‌های آماری ضریب همبستگی Pearson، رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: رابطه دو متغیری بهزیستی مذهبی با هر یک از متغیرهای اضطراب، نارساکنش‌وری اجتماعی و افسردگی، منفی معنی‌دار و با سرسختی روان‌شناختی، مثبت معنی‌دار است (۰۵/۰P < ). همچنین رابطه دو متغیری بهزیستی وجودی با هر یک از متغیرهای جسمانی‌سازی، اضطراب، نارساکنش‌وری اجتماعی و افسردگی، منفی معنی‌دار و با سرسختی روان‌شناختی، مثبت معنی‌دار است (۰۵/۰P < ). رابطه دو متغیری سرسختی روان‌شناختی نیز با هر یک از متغیرهای اضطراب و افسردگی منفی و معنی‌دار بود (۰۵/۰P < ). نتیجه‌گیری: سلامت روانی سالمندان توسط متغیرهای بهزیستی مذهبی، بهزیستی وجودی، سرسختی روان‌شناختی و سن به خوبی قابل پیش‌بینی است. نتایج این تحقیق، تلویحات مهمی در خصوص اهمیت بهزیستی معنوی و سرسختی روان‌شناختی در حفظ سلامت روانی سالمندان داشت. واژه‌های کلیدی: بهزیستی معنوی، بهزیستی مذهبی، بهزیستی وجودی، سرسختی روان‌شناختی، سلامت روانی، سالمند
اصغر جعفری، مهری برهون، محمد قمری،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

&nbsp; &nbsp; &nbsp; چکیده &nbsp; زمینه و هدف: خودهای‌‌ممکن، جنبه موقتی خودپنداره هستند، چیزی که فرد هم برای آن تلاش می‌کند و هم می‌کوشد از آن اجتناب کند. طرح‌واره‌ها و سبک‌های فرزندپروری والدین در تحول خودهای ممکن تأثیر دارند. این امیدها و ترس‌ها در انگیزه‌های افراد مهم هستند. پژوهش حاضر با هدف پیش‌بینی خودهای‌‌ممکن در دانشجویان بر اساس سبک‌های فرزندپروری و طرح‌واره‌ها انجام شد. &nbsp; مواد و روش  ها : روش پژوهش همبستگی بود. نود و چهار دانشجو به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای از بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین انتخاب و داده ها با استفاده از پرسش‌نامه‌های شیوه‌های فرزندپروری بامریند (Bamrind&rsquo;s parenting styles)، فرم کوتاه طرحواره یانگ (Young&rsquo;s schema) و فرم (ب) خودپنداره راجرز (Rogers,s self- concept) جمع‌آوری و به‌وسیله رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد که سبک فرزندپروری مقتدرانه، طر‌ح‌واره‌های ایثار و بازداری هیجانی به طور معنی‌داری خودهای‌ممکن را در دانشجویان پیش‌بینی می‌کنند (۰۵/۰>P). هم‌چنین نتایج نشان داد که شیوه فرزندپروری مقتدرانه ۶/۸ درصد و طرح‌واره‌ ایثار ۷/۱۰ درصد از تغییرات خودهای‌ممکن را تبیین می‌کنند (۰۱/۰>P). نتیجه‌گیری: نتایج شواهدی را پیشنهاد می‌کند که احتمالا سبک‌های فرزندپروری و طرح‌واره‌ها به‌واسطه هنجارهای فرهنگی- اجتماعی و عوامل والدینی تأثیرات متفاوتی بر خودهای‌ممکن فرزندان دارند. لذا به منظور ارتقاء خودهای‌ممکن کارآمد در افراد، پیشنهاد می‌شود زمینه بهبود سبک فرزندپروری مقتدرانه و طرح‌واره ایثار فراهم شود. واژه‌های کلیدی: سبک‌های فرزندپروری، طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه، خودهای‌ممکن &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp; &nbsp;
محمدرضا عابدی، حمید افشار، ابراهیم جعفری، شکوفه نیک‌نشان،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

هدف: هدف از این پژوهش، تعیین میزان تأثیر آموزش شادمانی بر سلامت روان و شادمانی کارکنان پالایش نفت اصفهان بوده است. روش: روش پزوهشی مورد استفاده، روش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کارکنان رسمی شاغل پالایشگاه نفت اصفهان در سال ۱۳۸۷ بوده است. جهت نمونه گیری ۳۰ نفر از کارکنان به صورت تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش در کارگاه آموزش شادمانی شرکت کردند و دوازده اصل شادمانی فوردایس از جمله خود بودن، فعالیت، پرورش شخصیت اجتماعی، روابط اجتماعی، خوشبینی، برنامه ریزی، دوری از نگرانی، خلاقیت، سطح توقعات پایین و توجه به زمان حال به آنان آموزش داده شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش عبارت بود از پرسشنامه ۲۸ سوالی سلامت عمومی (GHQ-۲۸). در نهایت تمام افراد دو گروه مورد ارزیابی مجدد سلامت قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها ازتحلیل کواریانس استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش شادمانی، سلامت عمومی کارکنان پالایش نفت اصفهان را افزایش داده است (۰۰۳/۰(P<، همچنین، آموزش شادمانی در کاهش اضطراب و بی خوابی کارکنان تأثیر داشته است (۰۲/۰(P<. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این تحقیق آموزش شادمانی باعث افزایش سلامت روان گردیده است.
غلامرضا منشئی، مجید زارعی، حامد جعفری ولدانی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف : استرس‌های ناشی از مراحل درمان در بیماران همودیالیز، موجب پیدایش مشکلات روان‌شناختی می‌گردد. فعال شدن طرحواره‌های ناسازگار، در بروز مشکلات روان‌شناختی حایز اهمیت است و تأثیرگذاری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and Commitment Therapy یا ACT) بر آن‌ تأیید شده است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی ACT بر تعدیل طرحواره‌های ناسازگار اولیه در بیماران همودیالیز شهر اصفهان در سال ۱۳۹۴ بود. مواد و روش‌ها: این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی همراه با گروه شاهد بود. به منظور انجام مطالعه، ۳۰ نفر از بیماران همودیالیز خیریه حضرت ابوالفضل (ع) اصفهان به صورت در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه شاهد و آزمایش قرار گرفتند. دو گروه از نظر جنس، تحصیلات و وضعیت تأهل همتاسازی شدند. فرم کوتاه پرسش‌نامه طرحواره‌های ناسازگار اولیه Young (Young Schema Questionnaire-Short Form یا YSQ-SF) به مشارکت کنندگان تحویل داده شد. ابتدا پیش‌آزمون اجرا گردید و پس از طی ۱۰ جلسه ۲ ساعته ACT، پس‌آزمون اجرا شد. یافته‌ها: یافته‌های آزمون اندازه‌گیری مکرر نشان داد که پس از اجرای جلسات درمانی، طرحواره‌های ناسازگار اولیه در دو گروه تفاوت معنی‌داری به نفع گروه آزمایش داشت. همچنین، مشخص گردید که ACT بر تعدیل طرحواره‌های ناسازگار اولیه (حوزه بریدگی و طرد، حوزه خودگردانی و عملکرد مختل، محدودیت مختل، دیگر جهت‌مندی، گوش به زنگی بیش از حد و بازداری) در بین بیماران همودیالیز مؤثر بود (۰۰۱/۰ &ge; P). نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج به دست آمده، می‌توان از ACT به منظور کاهش طرحواره‌های ناسازگار اولیه و به دنبال آن، حل مشکلات روان‌شناختی بیماران همودیالیز استفاده نمود.
مریم جعفری منش، کیانوش زهرا کار، داوود تقوایی، ذبیح پیرانی،
دوره ۱۸، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: فرسودگی در زوجین یک روند تدریجی و به‌ندرت ناگهانی است که طی آن صمیمیت و عشق به‌تدریج رنگ‌باخته و به همراه آن خستگی عمومی عارض می‌گردد. از طرفی اغلب مداخله­ها و رویکردهای زوج‌درمانی درصدد کاهش تعارضات زناشویی و افزایش سلامت روان زوجین می­باشند؛ بنابراین، هدف از پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی بر فرسودگی زناشویی زوجین دارای تعارض زناشویی بود.
مواد و روش‌ها: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری ۴۵ روزه بود. در این پژوهش جامعه آماری کلیه زوجین دارای تعارضات زناشویی مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره شهر کرج در سال ۱۳۹۹-۱۳۹۸ بودند که با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی ساده تعداد ۱۴ زوج که نمره بالاتر از ۱۱۱ در پرسشنامه تعارضات زناشویی کسب کردند در یک گروه آزمایش (۷ زوج) و یک گروه کنترل (۷ زوج) قرار گرفتند. گروه‌ آزمایش تحت آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی (۱۲ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای) قرار گرفت؛ اما گروه کنترل هیچ‌گونه مداخله‏ای دریافت نکردند و در لیست انتظار باقی ماندند. از پرسشنامه تعارضات زناشویی (MCQ) براتی و ثنایی (۱۳۷۲) و فرسودگی زناشویی (MBQ) پاینز (۲۰۰۳) به‌منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه‌وتحلیل اطلاعات به‌دست‌آمده از اجرای پرسشنامه­­ها از طریق نرم­افزار SPSS نسخه ۲۴ در دو بخش توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه‏گیری مکرر و آزمون تعقیبی بن­فرونی) انجام پذیرفت.
یافته‌ها: نتایج بیانگر این بود که آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی، فرسودگی زناشویی را در زوجین به‌طور معناداری کاهش داده و نتایج در دوره پیگیری نیز از ثبات لازم برخوردار بوده است (۰۵/۰>p).
نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می­توان گفت که آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی می­تواند به‌عنوان یک گزینه مداخله­ای در کاهش مشکلات زناشویی مورداستفاده قرار گیرد.
اقدس صفری، ناصر امینی، محمد بهروزی، غلامرضا جعفری نیا،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که قلدری در فضای سایبری پیامدهای منفی بر کارکردهای تحصیلی نوجوانان داشته و بین هوش هیجانی و قلدر بودن رابطه معکوس وجود دارد؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش همدلی با آموزش مبتنی بر دیدگاه­گیری اجتماعی بر هوش هیجانی نوجوانان دارای قلدری سایبری بود.
مواد و روش‌ها: دختر دوره اول متوسطه شهر بوشهر در سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۳۹۸ بودند که با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی ساده تعداد ۴۵ نفر از آنان در دو گروه آزمایش (هر گروه ۱۵ دانش­آموز) و یک گروه کنترل (۱۵ نفر) قرار گرفتند. گروه‌های آزمایش تحت آموزش همدلی (۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای) و آموزش مبتنی بر دیدگاه­گیری اجتماعی (۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای) قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ‌گونه مداخله‏ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از پرسشنامه قلدری سایبری آنتیادو، کوکینوس و مارکوس (۲۰۱۶) و مقیاس تجدنظر شده هوش هیجانی شاته و همکاران (۱۹۹۸) به منظور گردآوری داده­ها استفاده شد. تحلیل داده­های به‌دست‌آمده از اجرای پرسشنامه­­ها از طریق نرم­افزار SPSS نسخه ۲۴ در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه‏گیری مکرر و آزمون تعقیبی بن­فرونی) انجام پذیرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد هر دو درمان مذکور در مرحله پسآزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر هوش هیجانی نوجوانان دارای قلدری سایبری اعمال کردند (۰۵/۰>P). همچنین، آموزش مبتنی بر دیدگاه­گیری اجتماعی نسبت به آموزش همدلی در بهبود هوش هیجانی مؤثرتر بود (۰۵/۰>P).
نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می­توان گفت که آموزش مبتنی بر دیدگاه­گیری اجتماعی و آموزش همدلی می­­توانند به عنوان یک شیوه درمانی برای بهبود هوش هیجانی نوجوانان دارای قلدری سایبری در محیط­­های آموزشی و درمانی به کار برده شوند.
اعظم هاشمی نیک، حسن حیدری، حسین داودی، اصغر جعفری،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که حل تعارضات بین فردی به‌اندازه روابط اجتماعی به‌ویژه در بین زوجین دارای اهمیت فراوانی است؛ بنابراین پژوهش حاضر باهدف الگوی پیش‌بینی سبک‌های حل تعارض بر اساس تمایزیافتگی، انعطاف‌پذیری شناختی با نقش میانجی شفقت ورزی در مردان و زنان جوان با تعارض انجام شد.
مواد و روش‌ها: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنان و مردان دارای تعارض زناشویی شهر کاشان بود. نمونه این پژوهش شامل ۳۹۳ نفر از زوجین دارای تعارض زناشویی بودند که به‌صورت در دسترس انتخاب و به پرسشنامه‌های پژوهش شامل مقیــاس تکنیک‌های حل تعــارض استراوس و همکاران (۱۹۸۳)، پرسشنامه شفقت به خود نف (۲۰۰۳)، پرسشنامه انعطاف‌پذیری روان‌شناختی دنیس وندروال (۲۰۱۰) و پرسشنامه تمایزیافتگی اسکورون و اسمیت (۲۰۰۳) پاسخ دادند. داده‌های پژوهش با روش تحلیل مسیر و معادلات ساختاری به‌وسیله نرم‌افزار آماری AMOS مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که مدل ارائه‌شده از برازش مطلوبی برخوردار است و شفقت ورزی به خود می‌تواند بین انعطاف‌پذیری و سبک حل تعارض مذاکره و پرخاشگری روانی و همچنین بین تمایز خویشتن و سبک‌های حل تعارض مذاکره و پرخاشگری جسمانی نقش میانجی ایفا نماید (۰۰۱/۰ P).
نتیجه‌گیری: با توجه به اثرات تعارض‌های زناشویی بر زوجین، خانواده‌ها و جامعه، شناسایی متغیرهای دخیل در این مهم می‌تواند زمینه را جهت برنامه‌ریزی جهت پیشگیری و درمان سبک‌های مخرب حل تعارض‌های زناشویی فراهم سازد و به نظر می‌رسد که تمایزیافتگی خویشتن و شفقت ورزی به خود ازجمله متغیرهای مؤثر در بهبود تکنیک‌های حل تعارض استفاده‌شده در زنان و مردان دارای تعارض زناشویی است.
محمودرضا شرفی، داود جعفری، محسن بهرامی،
دوره ۲۱، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه و هدف: بروز اختلال اضطراب فراگیر، فرآیندهای شناختی، ارتباطی و اجتماعی افراد را با آسیب جدی مواجه ساخته و موجب افزایش اضطراب و افسردگی می‌شود. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان فراتشخیصی یکپارچه بر علائم افسردگی و اضطراب نوجوانان دارای اختلال اضطراب فراگیر انجام شد.
مواد و روش‌ها: روش پژوهش حاضر کمی و از نوع مطالعه نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون و پیگیری ۲ ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی نوجوانان با اختلال اضطراب فراگیر مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره شهر خرم‌آباد تشکیل می‌دادند که از میان آن‌ها ۴۵ نفر نوجوانان واجد شرایط داوطلب با روش نمونه‌گیری در دسترس وارد مطالعه شدند و به‌طور تصادفی در دو گروه درمان شناختی-رفتاری، گروه درمان فراتشخیصی یکپارچه و گروه گواه جایگزین شدند (هر گروه ۱۵ نفر). به‌منظور جمع‌آوری داده‌ها از مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (لاوی‌باند و لاوی‌باند، ۱۹۹۵) استفاده شد. همچنین جهت تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج تجزیه‌وتحلیل داده‌ها نشان داد که درمان شناختی-رفتاری بر کاهش افسردگی و اضطراب تأثیر معناداری داشته است (۰۱/۰>p)، از سویی دیگر درمان فراتشخیصی یکپارچه بر کاهش علائم افسردگی و اضطراب نتیجه‌بخش بوده است (۰۰۱/۰>p)، همچنین بین دو گروه درمان شناختی-رفتاری و درمان فراتشخیصی یکپارچه بر کاهش علائم افسردگی و اضطراب تفاوت معناداری مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌ها بین میزان اثربخشی دو روش تفاوت معناداری وجود ندارد؛ می‌توان از این دو رویکرد درمانی به‌عنوان مداخلات مؤثر بر افسردگی و اضطراب نوجوانان دارای اختلال اضطراب فراگیر بهره گرفت.

تازه‌های تحقیق
داود جعفری:
Google Scholar, Pubmed
رضا جعفری هرندی، خدابخش حیدری، محمدجواد عبدالهی،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه و هدف: کمال‌گرایی منفی مادران طیف گسترده‌ای از اثرات منفی را بر فرزندان دارد، اما نقش این خصیصه بر خلاقیت هنوز روشن نیست؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه‌ای انگیزش تحصیلی در رابطۀ بین کمال‌گرایی منفی مادران با خلاقیت دانش‌آموزان دورۀ ابتدایی بود.
مواد و روش‌ها: روش پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعۀ آماری کلیه دانش‌آموزان دورۀ دوم ابتدایی شهرستان دلیجان در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ به‌همراه مادران‌شان به تعداد ۲۶۴۲ نفر بود. بر اساس فرمول کوکران از جامعۀ مذکور، ۳۳۵ دانش‌آموز-مادر به‌شیوۀ تصادفی خوشه‌ای به‌عنوان نمونه انتخاب شدند. پرسشنامه خلاقیت محمد‌یاری و همکاران (۱۳۹۰) و مقیاس انگیزش تحصیلی گای و همکاران (۲۰۰۵) توسط دانش‌آموزان و مقیاس کمال‌گرایی بشارت (۱۳۸۶) توسط مادران تکمیل شدند. تجزیه‌وتحلیل داده‌ها با استفاده از تحلیل رگرسیون و به‌کمک نرم‌افزار SPSS۲۶ انجام شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که ضمن تأیید اثر مستقیم کمال‌گرایی منفی والدین در خلاقیت دانش‌آموزان دورۀ ابتدایی، می‌توان نقش میانجی تنظیم بیرونی و انگیزش درونی را در این رابطه تأیید نمود (۰۰۱/۰>P)
نتیجه‌گیری: طبق یافته‌ها به‌منظور افزایش خلاقیت دانش‌آموزان لازم است بر کاهش کمال‌گرایی منفی مادران تمرکز نمود. در صورت عدم تمایل مادران به همکاری می‌توان با افزایش انگیزش تحصیلی دانش‌آموزان اثرات منفی کمال‌گرایی والدین را در این زمینه کاهش داد

صفحه ۱ از ۱