۸ نتیجه برای جزایری
کیوان زاهدی کسرینه، مریم فاتحیزاده، فاطمه بهرامی، رضوان السادات جزایری،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر برنامه آموزش فرزندپروری به شیوه راه حل مدار بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان پیشدبستانی شهر اصفهان انجام شد. مواد و روشها: روش پژوهش، نیمهتجربی همراه با دو گروه آزمایش و شاهد با اجرای پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی والدین کودکان پیشدبستانی شهر اصفهان در سال تحصیلی ۹۵-۹۴ تشکیل داد. بدین منظور، ۳۲ خانواده (پدر و مادر) به روش خوشهای از بین مراکز انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه ۱۶ والدی آزمایش و شاهد گنجانده شد. پس از اجرای پیشآزمون گروهها، گروه آزمایش طی ۶ جلسه، مدت یک ماه تحت آموزش راه حل مدار مهارتهای فرزندپروری توسط پژوهشگر قرار گرفت و گروه شاهد هیچ آموزشی دریافت نکرد. سپس، در هر دو گروه پسآزمون و پیگیری اجرا گردید. جهت سنجش مشکلات رفتاری کودکان، از چکلیست رفتاری کودکان- فرم والدین (CBCL یا Child behavior checklist) استفاده و توسط نرمافزار آماری SPSS تحلیل گردید. یافتهها: آموزش مهارتهای فرزندپروری راه حل مدار، میانگین مشکلات رفتاری کودکان پیشدبستانی گروه آزمایشی را در تمامی حوزههای رفتاری: اضطراب، افسردگی، شکایات جسمانی، مشکلات اجتماعی/ تفکر/ توجه، رفتار قانونشکنی/ پرخاشگرانه و سایر مشکلات را نسبت به گروه شاهد در مراحل پسآزمون و پیگیری کاهش داده و تفاوت آماری معنیدار بود. نتیجه آزمون پیگیری بر روی متغیر مشکلات تفکر ۱۰۲/۰ = P معنیدار نبود که در پسآزمون معنیدار شد. نتیجهگیری: میتوان از آموزش راه حل مدار مهارتهای فرزندپروری به عنوان یک روش مؤثر در کاهش مشکلات رفتاری کودکان استفاده نمود.
سمیه هاشمی مفرد، رضوان السادات جزایری، مریم فاتحی زاده، عذرا اعتمادی، محمدرضا عابدی،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : زنان دارای اختلال شخصیت وسواسی- جبری (Obsessive compulsive personality disorder یا OCPD) با آسیبهایی در روابط مختلف زندگی خود مواجه هستند که شناسایی این آسیبها میتواند مشاوران را در کمک به برطرفسازی آنها یاری نماید. بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی و شناسایی آسیبها در روابط زوجی این زنان بود. مواد و روشها: رویکرد این پژوهش، مبتنی بر روششناسی کیفی بود و اطلاعات از طریق ۱۴ مصاحبه نیمه ساختار یافته با متخصصان خانواده و روانشناسان بالینی و روانپزشکان جمعآوری گردید. تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز بر اساس تحلیل مضمون صورت گرفت. نمونهگیری به صورت هدفمند آغاز شد و تا اشباع دادهها ادامه یافت و تحلیل دادهها همزمان با جمعآوری آنها انجام گرفت. یافتهها: تحلیل دادهها منجر به استخراج پنج مضمون متعامل شد که بیانگر آسیبهای بین زوجی زنان دارای OCPD بود. مضمونها (موضوعات) شامل «آسیبهای رشدی، درون فردی، زوجی، خانوادگی و اجتماعی» بود که بر رابطه زوجی این زنان تأثیرگذار میباشد. نتیجهگیری: نتایج به دست آمده نشان داد که آسیبهای خانوادگی و محیطی، موجب رشد ویژگیهای شخصیتی OCPD در این زنان میگردد و این ویژگیها بر روابط مختلف آنان در زندگی مانند روابط والد- فرزندی و اجتماعی تأثیر میگذارد که هر یک از آنها روابط زوجی آنان را متأثر میسازد و آن را در معرض آسیب قرار میدهد. در نتیجه، برای کاهش تأثیر این آسیبها در زندگی زنان مبتلا به OCPD، نیاز به مداخلات مشاورهای و روانشناختی احساس میگردد.
مرضیه سلطانی، مریم فاتحیزاده، سید احمد احمدی، محمد رضا عابدی، مهرداد صالحی، رضوان السادات جزایری،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : یکی از انواع آسیبهای فردی در خانواده، حسادت مرضی است. در همین راستا، هدف از انجام پژوهش حاضر، ادراک متخصصان خانواده درمانی از آسیبهای تعاملی زنان دارای همسر مبتلا به حسادت مرضی بود. مواد و روشها: مطالعه حاضر یک مطالعه کیفی بود. جامعه پژوهش را همه متخصصان خانواده در حوزه درمان روانشناختی تشکیل داد. مشارکت کنندگان شامل ۸ متخصص باتجربه در زمینه درمانهای روانی خانواده بودند. دادهها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته جمعآوری گردید. سؤال اصلی مطالعه عبارت بود از «زوجین دارای مرد مبتلا به حسادت مرضی دچار چه آسیبهای تعاملی هستند؟». دادههای حاصل از مصاحبه به روش سیستماتیک تجزیه و تحلیل گردید. این روش، دادهها را در سه مرحله «توصیف، کاهش و تفسیر» تحلیل مینماید. یافتهها: از ۴۸۹ عبارت مرتبط با آسیبهای ارتباطی مستخرج از مصاحبه با متخصصان، ۱۲۲ مفهوم مرتبط با آسیبهای ارتباطی در کدگذاری باز به دست آمد و در کدگذاری محوری به صورت ۲۳ زیرمقوله خلاصه گردید. در نهایت، دادهها در ۹ مقوله جمعبندی شد که شامل «آسیبهای حل تعارض، آسیبهای سبک ارتباطی، آسیبهای شناختی مسألهساز برای رابطه، آسیبهای رفتاری مسألهساز برای رابطه، آسیبهای هیجانی مسألهساز برای رابطه، آسیبهای ارتباط جنسی، آسیبهای ارتباط با فرزندان و آسیبهای ارتباطی با همسر در امور خانه و خانواده» بود. نتیجهگیری: از نظر متخصصان خانواده، حضور مرد مبتلا به حسادت مرضی در خانواده، آسیبهایی را تولید میکند که احتمال فروپاشی آن را افزایش میدهد.
مصطفی بلقان آبادی، سید احمد احمدی-علونآبادی، فاطمه بهرامی-خوندابی، مریم فاتحی زاده، رضوان السادات جزایری،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : تاکنون در کشور ایران هیچ مطالعهای در خصوص تأثیر زودانزالی بر زندگی مردان انجام نشده است. تحقیق حاضر این موضوع مهم را با استفاده از روش کیفی از نوع تحلیل محتوا و بررسی تحقیقات و متون مرتبط با مشکلات زودانزالی، مورد بررسی قرار داد. مواد و روشها: کلید واژههای مرتبط به موضوع مورد نظر در پایگاههای معتبری مانند Elsevier، ProQuest، Science Direct، Google Scholar، SID، PubMed، Magiran و CIVILICA جستجو گردید و از بین مطالعاتی که بین سالهای ۱۹۷۰ تا ۲۰۱۶ منتشر شده بودند، ۱۳ مقاله مرتبط انتخاب شد. یافتهها: مطالعه متون بر ارزیابی مشکلات روانشناختی مؤثر در زندگی مردان زودانزال تمرکز داشت. مشکلات مردان مبتلا به زودانزالی در هشت محور «مدیریت انزال، استرس، اضطراب، رضایت جنسی، سازگاری زوجی، مشکلات فیزیولوژیک، افسردگی و خودپنداره جنسی» دستهبندی گردید. نتیجهگیری: به نظر میرسد که برای درمان این اختلال بهتر است هم مرد و هم شریک جنسیاش تحت نظر قرار گیرند و مداخلات به شکل زوجی انجام شود.
رضوان هویدافر، مریم فاتحیزاده، احمد احمدی، رضوان السادات جزایری، محمد رضا عابدی،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : هدف از انجام پژوهش حاضر، مطالعه کیفی آسیبهای تعاملی زوجین در خانوادههای زنان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بر اساس مصاحبه با خانواده درمانگران بود. مواد و روشها: جامعه پژوهش را همه متخصصان خانواده در حوزه درمان روانشناختی تشکیل داد. شرکت کنندگان مطالعه شامل دوازده متخصص با تجربه در زمینه درمانهای روانی خانواده بود که به شکل هدفمند از نوع همگون انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. سؤال اصلی پژوهش عبارت بود از مردان با همسران مبتلا به شخصیت مرزی، دچار چه آسیبهای تعاملی هستند؟» و سؤالات فرعی منشعب از سؤال اصلی بود که آسیبهای مختلف تعاملی در ابعاد مختلف زندگی زوجی را در برمیگرفت. دادههای حاصل از مصاحبه به روش تماتیک تجزیه و تحلیل گردید که در سه مرحله توصیف، کاهش و تفسیر دادهها را تحلیل نمود. یافتهها: از ۵۳۳ عبارت مرتبط با آسیبهای ارتباطی که از مصاحبه با متخصصان استخراج شد، در کدگذاری باز ۱۳۳ مفهوم مرتبط با آسیبهای ارتباطی به دست آمد و در کدگذاری محوری در ۱۶ زیرمقوله خلاصه شد و در نهایت، در چهار مقوله جمعبندی گردید که عبارت از «آسیبهای فردی مؤثر بر زندگی زوجی، آسیبهای بین فردی اجتماعی، آسیبهای بینفردی زوجی و آسیبهای بین فردی خانوادگی» بود. نتیجهگیری: حضور یک زن با شخصیت مرزی آسیبهایی را در خانواده تولید میکند که احتمال فروپاشی آن را افزایش میدهد.
احمد نوری، عذرا اعتمادی، رضوان السادات جزایری، مریم فاتحی زاده،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف کشف همسرآزاری روانشناختی مردان علیه زنان در نمونهای از زوجین ایرانی انجام شد. مواد و روشها: این پژوهش به لحاظ هدف، بنیادی و از منظر روش، یک طرح کیفی از نوع داده بنیاد بود. جامعه آماری مطالعه را «زنان مورد آزار قرار گرفته از طرف همسر در شهر اصفهان، متخصصان مشاوره خانواده و منابع الکترونیکی، کتاب، پایاننامه و مجلات معتبر» تشکیل داد. نمونهگیری به صورت هدفمند آغاز شد و تا اشباع مقولهها ادامه یافت. دادهها مشتمل بر ۲۱ مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با زنان متأهل آزار دیده، ۱۰ مصاحبه با متخصصان مشاوره خانواده و همچنین، تحلیل محتوای کتب، مقالات و مجلات در ارتباط با همسرآزاری روانشناختی بود. یافتهها: از جمله مصادیق همسرآزاری روانشناختی مردان علیه زنان میتوان به «بیتوجهی نسبت به همسر، عدم تعهد و مسؤولیتپذیری، رفتار تحکمی، رویآوردن به ارزشهای ضد اخلاقی و برخی عادات و ویژگیهای شخصیتی آزار دهنده» اشاره نمود. عوامل همسرآزاری نیز شامل عوامل زمینهای همچون «زمینه اجتماعی، مذهبی، اقتصادی، محیطی، فرهنگی و خانوادگی» بود. عوامل مداخلهگر به صورت «عوامل مربوط به مداخله دیگران، ویژگیهای فرد آزار دیده و عوامل زمینهساز» بروز پیدا کرد. عوامل علی شامل «شرایط بین فردی و تیپهای شخصیتی» بود. مهمترین استراتژی زنان نسبت به همسرآزاری عبارت از «واکنش تهاجمی- تقابلی، سکوت، مسالمتآمیز، تدافعی، اصلاحی و جایگزینی» بود. پیامدهای همسرآزاری روانشناختی نیز به شکل «پیامدهای فردی، بین فردی، خانوادگی و اجتماعی» نمایان شد. نتیجهگیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر، همسرآزاری روانشناختی مردان علیه زنان تحت تأثیر عوامل زمینهای، مداخلهگر، روانشناختی و شخصیتی قرار دارد. از اینرو، به نظر میرسد مدل برگرفته از تحقیق حاضر بتواند مدل مناسبی جهت استفاده در مداخلات درمانی برای زنان آسیب دیده باشد.
مصطفی عرب ورنوسفادرانی، مریم فاتحیزاده، فاطمه بهرامی، رضوان السادات جزایری، امراله ابراهیمی،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT) بر سازگاری زناشویی مردان مبتلا به اختلال دوقطبی نوع ۲ بود. مواد و روشها: در این مطالعه، ۳ نفر از مردان مبتلا به اختلال دوقطبی نوع ۲ و همسرانشان که دارای مشکلات زناشویی بودند، به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. آزمودنیها با استفاده از طرح تجربی مورد- منفرد (Single subject) و مقیاس سازگاری زناشویی (Dyadic adjustment Scale یا DAS)) در سه مرحله خط پایه، مداخله و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها به روش تحلیل دیداری (Visual analysis)، درصد دادههای غیر همپوش (Percentage of non-overlapping data یا PND) و درصد دادههای همپوش (Percentage of overlapping data یا POD) تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها: تفاوت معنیداری بین میانگین نمرات مراحل خط پایه و مداخله وجود داشت. اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر رویکرد ACT، در سازگاری زناشویی مردانی که مبتلا به اختلال دوقطبی نوع ۲ بودند، تأیید گردید. نتیجهگیری: کاربرد زوج درمانی مبتنی بر رویکرد ACT، میتواند منجر به افزایش میزان سازگاری زناشویی مردان مبتلا به اختلال دوقطبی نوع ۲ شود و میزان طلاق را در این بیماران کاهش دهد.
راضیه جلوانی، عذرا اعتمادی، رضوان السادات جزایری، مریم فاتحیزاده،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : از آنجا که تجربه هیجان بخش مهمی از زندگی انسانها را به خود اختصاص میدهد، تنظیم هیجان و شناسایی عوامل مؤثر بر آن میتواند نقش تأثیرگذاری در زندگی فرد داشته باشد. بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، کشف عوامل مؤثر بر تنظیم هیجان بود. مواد و روشها: مطالعه حاضر از نوع کیفی به روش داده بنیاد بود. تحلیل دادهها با استفاده از روش تحلیل محتوای قراردادی انجام پذیرفت. جامعه آماری، زنان متأهل شهر اصفهان بودند. نمونهگیری به روش هدفمند و در حد اشباع ۱۰ نفر از زنان متأهل که به منظور ثبتنام در کلاسهای آموزشی به فرهنگسرا مراجعه کرده بودند، انتخاب گردید. برای جمعآوری اطلاعات، از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته عمیق استفاده شد. یافتهها: با توجه به مصاحبههای انجام شده با زنان متأهل، نتایج تحلیل محتوا ۷ مقوله هستهای شامل عوامل زیستی، عوامل درون فردی، عوامل روانشناختی، عوامل زوجی، عوامل خانوادگی، عوامل محیطی اجتماعی و عوامل راهبردی و ۱۶ مقوله فرعی را نشان داد. نتیجهگیری: با توجه به عوامل هستهای به دست آمده از نتایج تحقیق حاضر، تنظیم هیجان زنان یک مسأله زیستی، روانی و اجتماعی (Biopsychosocial) میباشد. بنابراین، به پژوهشگران و درمانگران توصیه میگردد در بررسی تنظیم هیجان زنان در کنار عوامل درون فردی و روانشناختی، به عوامل خانوادگی، زوجی، اجتماعی و زیستی نیز توجه کنند تا به این وسیله بتوانند از نتایج مؤثرتری در این زمینه بهرهمند شوند.