logo

جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای تبریزی

محمدصالح عبدی، رضا رجبی، یوسف مقدس تبریزی، شهناز شهربانیان،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف : بیشتر مطالعات پیشین نشان داده‌اند که ترس از افتادن، یکی از عوامل تهدید کننده سلامت سالمندان به ویژه در افراد مبتلا به پارکینسون می‌باشد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثرات برنامه تمرینی ثبات مرکزی با و بدون استفاده از نوروفیدبک بر ترس از افتادن در بیماران مبتلا به پارکینسون انجام شد. مواد و روش‌ها: این تحقیق از نوع نیمه تجربی و جامعه آماری آن شامل ۳۰ نفر از مردان مبتلا به پارکینسون مراجعه کننده به مراکز توان‌بخشی و بازتوانی شهر تهران در سال ۱۳۹۵ بود که به طور هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه ۱۰ نفره (دو گروه مداخله و ۱ گروه شاهد) قرار گرفتند. ابزارهای مطالعه شامل مقیاس کارامدی ترس از افتادن در سالمندان- فرم بین‌المللی (Fall Efficacy Scale-International یا FES-I) و دستگاه نورفیدبک بود. از آزمون‌های Shapiro-Wilk، Paired t، ANOVA و تعقیبی Least Significant Difference (LSD) جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده گردید. یافته‌ها: انجام ۱۲ هفته تمرینات ثبات مرکزی و تمرینات ثبات مرکزی همراه با نوروفیدبک، تأثیر معنی‌داری بر ترس از افتادن بیماران مبتلا به پارکینسون داشت (۰۰۱/۰ > P). همچنین، تفاوت معنی‌داری بین نتایج دو گروه تمرینات ثبات مرکزی و تمرینات ثبات مرکزی همراه با نوروفیدبک بر ترس از افتادن مشاهده نشد (۰۰۱/۰ < P)، اما اختلاف معنی‌داری بین گروه شاهد با دو گروه تمرینات ثبات مرکزی و تمرینات ثبات مرکزی همراه با نوروفیدبک وجود داشت (۰۰۱/۰ > P). نتیجه‌گیری: جهت کاهش ترس از افتادن در بیماران مبتلا به پارکینسون، می‌توان هم از تمرینات ثبات مرکزی و هم از تمرینات ثبات مرکزی همراه با نوروفیدبک استفاده نمود.
طیبه مدنی فر، پریسا سادات سید موسوی، مهین هاشمی پور، مهدی تبریزی، مجید کوهی اصفهانی،
دوره ۲۰، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف: آگاهی از شیوع مشکلات روان­شناختی کودکان مبتلا به دیابت نوع یک به دلیل فراوانی روزافزون مبتلایان آن در جهان، شرایط سخت و استرس­زای زندگی با این بیماری و همچنین تأثیرات منفی بلندمدتی که می­تواند در روند رشد جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی افراد گذارد، از اهمیت ویژه­ای برخوردار است. ازآنجاکه آگاهی از وضعیت فعلی این کودکان مقدمه ضروری برای هرگونه برنامه­ریزی و مداخله روان­شناختی است؛ پژوهش حاضر با هدف شیوع شناسی مشکلات روان­شناختی این کودکان انجام شد.
مواد و روش‌ها: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، ۱۰۰ کودک ۸ تا ۱۲ سال مبتلا به دیابت نوع یک در استان اصفهان که تحت نظر مراکز درمانی دانشگاه علوم پزشکی در سال ۱۴۰۰ بودند؛ بررسی شدند. مشکلات روان­شناختی شامل مشکلات عاطفی- رفتاری توسط سیاهه­ رفتاری کودکان (CBCL) سنجیده شد. داده‌ها از طریق نسخه ۲۶ نرم‌افزار SPSS و با شاخص­های توصیفی (میانگین، انحراف معیار و درصد) و استنباطی (خی­دو، t تک­نمونه و تحلیل واریانس یک‌راهه) تحلیل شدند.
یافته‌ها: ۷/۶۸ درصد از کودکان بررسی‌شده در این پژوهش دارای مشکلات روان­شناختی در سطح بالینی (۲/۵۵ درصد) و یا مرزی (۵/۱۳ درصد) بودند. رفتارهای قانون­شکنانه و مشکلات درونی سازی شده به­ویژه انزوا / افسردگی با جنسیت و مشکلات برونی­سازی شده به­ویژه رفتار پرخاشگرانه با سطح اقتصادی و تحصیلی خانواده­ها ارتباط معناداری داشت (۰۵/۰>p).
نتیجه‌گیری: کودکان مبتلا به دیابت نوع یک، دارای مشکلات روان­شناختی درونی سازی شده مانند اضطراب، افسردگی، جسمانی سازی و نیز مشکلات برونی­سازی شده مانند رفتارهای قانون­شکنانه و پرخاشگرانه در سطح بالینی و مرزی هستند. لازم است با تقویت ارتباط تیم پزشکی و مشاوران، زمینه­ای جهت تسهیل پذیرش زندگی با دیابت و کمک به ابراز صحیح هیجانات برای این کودکان و خانواده­های آن‌ها فراهم گردد.
خانم سپیده قنبریان، دکتر سالار فرامرزی، دکتر مهدی تبریزی،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه و هدف: بررسی‌ها نشان می‌دهد که والدین در شرف جدایی دارای مشکلات روان‌شناختی از جمله دشواری در تنظیم هیجانی هستند، بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر بسته آموزشی مبتنی بر تجربه زیسته بر بهبود دشواری در تنظیم هیجانی مادران در شرف جدایی انجام گرفت.
مواد و روش‌ها: روش پژوهش آزمایشی  و از طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون و پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. به این منظور از بین مادران در شرف جدایی، ارجاع شده از طرف دادگاه  به مراکز مشاوره طرف قرارداد با دادگستری اصفهان در ۶ ماه اول سال  ۱۴۰۱ با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس، تعداد ۳۰  مادر با توجه به ملاک‌های ورود به پژوهش انتخاب و به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گماری شدند. گروه آزمایش، ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. ابزارهای مورداستفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجانی (گراتز و رومر، ۲۰۰۴) بود.  برای تجزیه‌وتحلیل اطلاعات به‌دست‌آمده از روش تحلیل واریانس مختلط استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که در مرحله پس‌آزمون بین عملکرد  دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی‌دار آماری وجود دارد  (۰۵/۰>P) و نیز نتایج مرحله پیگیری هم نشان داد که بسته آموزشی مبتنی بر تجربه زیسته بر بهبود دشواری در تنظیم هیجانی مادران در شرف جدایی تأثیر مثبتی دارد (۰۵/۰>P).
نتیجه‌گیری: نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که بسته آموزشی مبتنی بر تجربه زیسته بر بهبود دشواری در تنظیم هیجانی مادران در شرف جدایی اثربخش بود، لذا بهره‌گیری از این رویکرد آموزشی  و درمانی جهت کمک به بهداشت و سلامت روانی افراد در آستانه جدایی (طلاق) توصیه می‌گردد. 

صفحه ۱ از ۱