۱۹ نتیجه برای بهرامی
عیسی بختآور، حمیدرضا نشاطدوست، حسین مولوی، فاطمه بهرامی،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۸۶ )
چکیده
Normal ۰ false false false MicrosoftInternetExplorer۴ /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:۰; mso-tstyle-colband-size:۰; mso-style-noshow:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:۰in ۵,۴pt ۰in ۵.۴pt; mso-para-margin:۰in; mso-para-margin-bottom:.۰۰۰۱pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:۱۰.۰pt; font-family:"Times New Roman"; mso-ansi-language:#۰۴۰۰; mso-fareast-language:#۰۴۰۰; mso-bidi-language:#۰۴۰۰;} مقدمه: شیوع نسبتاً بالای اختلال استرس پس از سوانح طبیعی و غیر طبیعی چون حوادث رانندگی و وجود اختلالات متعدد همراه با این بیماری توجهی مضاعف را می طلبد. این پژوهش با هدف اثربخشی درمان رفتاری- فراشناختی بر کاهش علائم خودتنبیهی در بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه انجام شد. روش ها: این پژوهش به روش کارآزمایی- بالینی و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، از جانبازان مراجعه کننده به دو بیمارستان روانپزشکی جانبازان جنگ در شهر اصفهان که بر اساس ملاکهای « DSM-IV-TR » دچار اختلال استرس پس از حادثه بودند، انجام شد. سی نفر به عنوان نمونه بطور تصادفی انتخاب گردیدند و در دو گروه شاهد و تجربی به روش گمارش تصادفی جایگزین شدند. پس از اجرای پیش آزمون که با استفاده از پرسشنامه کنترل فکر به عمل آمد، گروه تجربی علاوه بر دارو- درمانی طی ۸ جلسه هفتگی تحت درمان رفتاری- فراشناختی قرار گرفت. در حالی که گروه شاهد فقط دارو دریافت نمود. پس آزمون و پیگیری دو ماهه با همان ابزار انجام گرفت و نتایج آن به کمک آزمون تحلیل کوواریانس و تحت نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد . یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که درمان رفتاری- فراشناختی در مهار علائم خود- تنبیهی تأثیر معنی داری دارد. میزان بهبودی این علائم در پس آزمون ۵۲ درصد و در پیگیری دو ماهه ۵۰ درصد بود. به وسیله تسهیل انتقال از شیوه عینی به شیوه فراشناختی و افزایش مهارتهای مقابله ای کارآمد و انعطاف پذیر بر کاهش علائم خود- تنبیهی اثر می نماید. نتیجه گیری: این مداخله بر ارتقای مهارتهای انطباقی کارآمد و انعطاف پذیر از طریق فرایندهای فراشناختی- رفتاری و تأثیر آن در کاهش خودتنبیهی در بیماران اختلال استرس پس از سانحه تأکید می نماید.
فاطمه بهرامی، زهرا آذریان،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۱-۱۳۸۷ )
چکیده
Normal ۰ false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer۴ /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:۰; mso-tstyle-colband-size:۰; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:۹۹; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:۰cm ۵,۴pt ۰cm ۵.۴pt; mso-para-margin:۰cm; mso-para-margin-bottom:.۰۰۰۱pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:۱۱.۰pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-fareast-font-family:"Times New Roman"; mso-fareast-theme-font:minor-fareast; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;} زمینه و هدف : هدف از این پژوهش، بررسی رابطه افسردگی و نشانگان پیش قاعدگی با باورهای فراشناختی زنان دانشجو بود. مواد و روشها: این پژوهش از نوع تحلیل همبستگی و جامعه آماری آن، دانشجویان زن و دختر رشته روانشناسی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی ۸۶-۸۵ بود. سی نفر دانشجو به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده شامل پرسشنامههای فراشناخت، افسردگی بک و پرسشنامه محقق ساخته نشانگان پیش قاعدگی بود. دادهها از طریق تحلیل رگرسیون و با استفاده از نرمافزار SPSS ۱۳ تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: نتایج این پژوهش نشان داد که خرده مقیاس باورهای فراشناختی منفی، در مورد غیر قابل کنترل و خطرناک بودن نگرانی، رابطه معنیداری با نشانگان پیش قاعدگی داشته است (۰۵/۰ > P). همچنین بین تمام باورهای فراشناختی ناکارآمد و میزان افسردگی دوران ماهیانه زنان رابطه وجود داشت (۰۵/۰ > P). نتیجهگیری: ویژگیهای فراشناخت ممکن است در ایجاد و تداوم نشانگان پیش قاعدگی و افسردگی در زنان مؤثر باشد. واژه های کلیدی: نشانگان پیش قاعدگی، افسردگی، باورهای فراشناختی، فراشناخت.
فرشاد بهاری، مریم فاتحی زاده، سید احمد احمدی، حسین مولوی، فاطمه بهرامی،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۹ )
چکیده
Normal ۰ false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer۴ زمینه و هدف : طلاق و تعارض دو فرایند همپوش هستند و زوجین متناسب با سطح و میزان تعارضی که تجربه میکنند، اقدام به طلاق مینمایند. هدف این تحقیق، تعیین تأثیر مداخلات مبتنی بر امید، بخشش و ترکیبی بر میزان تحریفهای شناختی بین فردی بود . مواد و روشها: این تحقیق از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پسآزمون با گروه شاهد بود. جامعه آماری آن از ۴۴۰ زوج ارجاعی به مرکز مداخله در بحران شهر اصفهان در سال ۱۳۸۷ تشکیل شده بود که از این میان تعداد۶۰ زوج به صورت تصادفی ساده در چهار گروه امید، بخشش، ترکیبی و شاهد جایگزین شدند. اجرای مطالعه به صورت دو سرکور و ابزار تحقیق، پرسشنامه تحریفهای شناختی بین فردی حمامچی و بیوک اوزترک بود که پایایی کلی آن ۷۸/۰ به دست آمد. با در نظر گرفتن زوج به عنوان واحد مطالعه، دادهها با روشهای آماری آزمون Kruskal-wallis ، Mann-Whitney&#۰۳۹;s U و Wilcoxon مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. همچنین واحد مطالعه و واحد تحلیل زوج بود. یافتهها: تحلیل و مقایسه اطلاعات به دست آمده از این مطالعه نشان داد که به طور کلی مداخلات امید محور و ترکیبی در مقایسه با گروه شاهد بر توقعات بین فردی غیر واقع بینانه و به طور کلی تحریفهایشناختی بین فردی زوجین مؤثر بودند (۰۵/۰ P < ). همچنین بین نمرات پسآزمون و پیش آزمون زوجهای گروههای مداخله تفاوت معنیدار مشاهده شد.
حمید بهرامیزاده، هادی بهرامی احسان،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط درونی بین طرحوارههای ناسازگار اولیه و پنج عامل بزرگ شخصیت انجام پذیرفت. مواد و روشها : پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش متشکل از دانشجویان کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای دانشگاه تهران بودند. نمونه ۲۰۰ نفر از دانشجویان (۱۰۰ پسر و ۱۰۰ دختر) بودند که به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامههای «فرم کوتاه طرحواره Young (YSQ-SF)» و «فرم کوتاه و تجدید نظر شده پنج عامل شخصیت (NEO-FFI یا Five-Factor Inventory)» بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از همبستگی Pearson و همبستگی کانونی ( Canonical correlation ) استفاده شد. یافتهها: صفات شخصیتی با طرحوارههای ناسازگار اولیه رابطه معنیدار داشت. نتایج همبستگی کانونی نشان داد که روان رنجورخویی و رهاشدگی/ بیثباتی در اولین ریشه کانونی، توافق و انزوای اجتماعی/ بیگانگی در دومین ریشه کانونی و در سومین ریشه کانونی وظیفهشناسی و بیاعتمادی/ بدرفتاری بیشترین نقش را داشتهاند. نتیجهگیری: بر اساس نتایج به دست آمده، میتوان گفت که طرحوارههای ناسازگار اولیه و ابعاد شخصیتی همگرایی و همپوشی مفهومی قابل ملاحظهای دارند. واژههای کلیدی : طرحواره ناسازگار اولیه، روانرنجورخویی، برونگرایی، بیاعتمادی/ بد رفتاری، رهاشدگی/ بیاعتمادی
مجید عیدی، فاطمه بهرامی، مجید عیدی بایگی، منصور ترک،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
چکیده زمینه و هدف: ماهیت چند بعدی و پیچیده اختلال دو قطبی بررسی و به کارگیری درمان‎های جدید را ایجاب می‎کند. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان فراشناختی در مقایسه با درمان روانی-آموزشی خانواده بر عملکرد اجتماعی بیماران دو قطبی بوده است. مواد و روشها: روش پژوهش از نوع نیمهتجربی (پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه) بود. از بین تمام بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی مراجعهکننده به بیمارستان‎ها و درمانگاه‎های روانپزشکی شهر اصفهان ،۲۴ نفر به روش نمونه‎گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه مساوی قرار گرفتند.گروه اول درمان فراشناختی همراه با دارو درمانی، گروه دوم درمان روانی– آموزشی خانواده همراه با دارو درمانی و گروه سوم فقط دارو درمانی دریافت کردند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته بر اساس معیارهای تشخیصی DSM-IV-R و مقیاس عملکرد اجتماعی بود. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و با کمک آمار توصیفی و استنباطی و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: تفاوت بین میانگین‎های نمرات گروه درمان فراشناختی در مقایسه با گروه روانی-آموزشی خانواده معنیدار نبود (۰۵/۰>p)؛ همچنین بین میانگین‎های نمرات گروه درمان فراشناختی و گروه روانی- آموزشی خانواده با دارو درمانی معنیدار بود. نتیجهگیری: استفاده از درمان فراشناختی و درمان روانی-آموزشی خانواده همراه با دارودرمانی اثربخشی درمان را افزایش می‎دهد. بنابراین پیشنهاد میشود درمانگران و خانوادهها در این زمینه آموزش ببینند. واژههای کلیدی: درمان فراشناختی، درمان روانی–‎آموزشی خانواده، عملکرد اجتماعی، بیماران دو قطبی
هادی بهرامی احسان، مهسا سعادتی، فاطمه محمودی، صدیقه فانی،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
چکیده زمینه و هدف: ارزیابی سلامت با تحول نگاه ها اخیرا توسعه یافته و هم اینک بر الگویی چهار بعدی متمرکز شده است. هدف پژوهش حاضر آمادهسازی و بررسی روایی، پایایی و بهدست آوردن ساختار عاملی پرسشنامه ۴ بعدی سنجش سلامت بر اساس رویکرد زیستی – روانی – اجتماعی و معنوی بود. مواد و روشها: نمونه پژوهش شامل ۳۱۱ فرد بود که با روش نمونهگیری در دسترس از مناطق مختلف شهر شیراز در سال ۱۳۹۱ انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها، از پرسشنامه ۴ بعدی سلامت که از ۱۲۵ پرسش تشکیل و روایی محتوایی آن توسط اساتید برجسته مورد تأیید قرار گرفته بود استفاده شد. به منظور بررسی روایی سازهای پرسشنامه از تحلیل عاملی اکتشافی استفاده گردید. یافتهها: تحلیل عاملی ۱۰ عامل را مشخص کرد که حدود ۷۴% از واریانس سلامت را تبیین نمود. نتیجهگیری: با نگاه چهار بعدی ابعاد متنوعتری از سلامت مطرح است که با توجه به آن می توان نتایج دقیقتری به دست آورد. با توجه به روایی و اعتبار قابل قبول به دست آمده از پرسشنامه ۴ بعدی ارزیابی سلامت، استفاده از این پرسشنامه برای مطالعاتی که به منظور سنجش سلامت انجام میگیرد پیشنهاد میشود. واژههای کلیدی: پرسشنامه ۴ بعدی سنجش سلامت، تحلیل عاملی، روایی، پایایی
کیوان زاهدی کسرینه، مریم فاتحیزاده، فاطمه بهرامی، رضوان السادات جزایری،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر برنامه آموزش فرزندپروری به شیوه راه حل مدار بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان پیشدبستانی شهر اصفهان انجام شد. مواد و روشها: روش پژوهش، نیمهتجربی همراه با دو گروه آزمایش و شاهد با اجرای پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی والدین کودکان پیشدبستانی شهر اصفهان در سال تحصیلی ۹۵-۹۴ تشکیل داد. بدین منظور، ۳۲ خانواده (پدر و مادر) به روش خوشهای از بین مراکز انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه ۱۶ والدی آزمایش و شاهد گنجانده شد. پس از اجرای پیشآزمون گروهها، گروه آزمایش طی ۶ جلسه، مدت یک ماه تحت آموزش راه حل مدار مهارتهای فرزندپروری توسط پژوهشگر قرار گرفت و گروه شاهد هیچ آموزشی دریافت نکرد. سپس، در هر دو گروه پسآزمون و پیگیری اجرا گردید. جهت سنجش مشکلات رفتاری کودکان، از چکلیست رفتاری کودکان- فرم والدین (CBCL یا Child behavior checklist) استفاده و توسط نرمافزار آماری SPSS تحلیل گردید. یافتهها: آموزش مهارتهای فرزندپروری راه حل مدار، میانگین مشکلات رفتاری کودکان پیشدبستانی گروه آزمایشی را در تمامی حوزههای رفتاری: اضطراب، افسردگی، شکایات جسمانی، مشکلات اجتماعی/ تفکر/ توجه، رفتار قانونشکنی/ پرخاشگرانه و سایر مشکلات را نسبت به گروه شاهد در مراحل پسآزمون و پیگیری کاهش داده و تفاوت آماری معنیدار بود. نتیجه آزمون پیگیری بر روی متغیر مشکلات تفکر ۱۰۲/۰ = P معنیدار نبود که در پسآزمون معنیدار شد. نتیجهگیری: میتوان از آموزش راه حل مدار مهارتهای فرزندپروری به عنوان یک روش مؤثر در کاهش مشکلات رفتاری کودکان استفاده نمود.
مصطفی بلقان آبادی، سید احمد احمدی-علونآبادی، فاطمه بهرامی-خوندابی، مریم فاتحی زاده، رضوان السادات جزایری،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : تاکنون در کشور ایران هیچ مطالعهای در خصوص تأثیر زودانزالی بر زندگی مردان انجام نشده است. تحقیق حاضر این موضوع مهم را با استفاده از روش کیفی از نوع تحلیل محتوا و بررسی تحقیقات و متون مرتبط با مشکلات زودانزالی، مورد بررسی قرار داد. مواد و روشها: کلید واژههای مرتبط به موضوع مورد نظر در پایگاههای معتبری مانند Elsevier، ProQuest، Science Direct، Google Scholar، SID، PubMed، Magiran و CIVILICA جستجو گردید و از بین مطالعاتی که بین سالهای ۱۹۷۰ تا ۲۰۱۶ منتشر شده بودند، ۱۳ مقاله مرتبط انتخاب شد. یافتهها: مطالعه متون بر ارزیابی مشکلات روانشناختی مؤثر در زندگی مردان زودانزال تمرکز داشت. مشکلات مردان مبتلا به زودانزالی در هشت محور «مدیریت انزال، استرس، اضطراب، رضایت جنسی، سازگاری زوجی، مشکلات فیزیولوژیک، افسردگی و خودپنداره جنسی» دستهبندی گردید. نتیجهگیری: به نظر میرسد که برای درمان این اختلال بهتر است هم مرد و هم شریک جنسیاش تحت نظر قرار گیرند و مداخلات به شکل زوجی انجام شود.
مصطفی عرب ورنوسفادرانی، مریم فاتحیزاده، فاطمه بهرامی، رضوان السادات جزایری، امراله ابراهیمی،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT) بر سازگاری زناشویی مردان مبتلا به اختلال دوقطبی نوع ۲ بود. مواد و روشها: در این مطالعه، ۳ نفر از مردان مبتلا به اختلال دوقطبی نوع ۲ و همسرانشان که دارای مشکلات زناشویی بودند، به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. آزمودنیها با استفاده از طرح تجربی مورد- منفرد (Single subject) و مقیاس سازگاری زناشویی (Dyadic adjustment Scale یا DAS)) در سه مرحله خط پایه، مداخله و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها به روش تحلیل دیداری (Visual analysis)، درصد دادههای غیر همپوش (Percentage of non-overlapping data یا PND) و درصد دادههای همپوش (Percentage of overlapping data یا POD) تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها: تفاوت معنیداری بین میانگین نمرات مراحل خط پایه و مداخله وجود داشت. اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر رویکرد ACT، در سازگاری زناشویی مردانی که مبتلا به اختلال دوقطبی نوع ۲ بودند، تأیید گردید. نتیجهگیری: کاربرد زوج درمانی مبتنی بر رویکرد ACT، میتواند منجر به افزایش میزان سازگاری زناشویی مردان مبتلا به اختلال دوقطبی نوع ۲ شود و میزان طلاق را در این بیماران کاهش دهد.
فهیمه نامدارپور، مریم فاتحی زاده، فاطمه بهرامی، رحمتاله محمدی-فشارکی،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : نشخوار فکری میتواند آسیبهای مختلفی ایجاد نماید و میزان آسیبپذیری زنان در این زمینه بیشتر است. بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی عوامل مؤثر در نشخوار فکری زنان دارای تعارضات زناشویی بود. مواد و روشها: این مطالعه به صورت کیفی و با روش تحلیل مضمون (تماتیک) انجام گرفت. نمونهها به روش غیر تصادفی هدفمند انتخاب شدند. دادهها با ۱۵ زن دارای تعارضات زناشویی، به حد اشباع رسید. جهت جمعآوری دادهها، از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده گردید. یافتهها: از محتوای دادههای به دست آمده، ۳ مقوله اصلی و ۱۴ مقوله فرعی حاصل شد. مقولههای اصلی شامل عوامل استرسزا (مشکلات جنسی، مشکلات مالی و شغلی، انتظارات برآورده نشده، ناکامی، تفاوتهای شخصیتی، تفاوتهای ارزشی و تفاوتهای خانوادگی)، ویژگیهای فردی (روانرنجوری، عدم مهارتهای ارتباطی و اعتماد به نفس پایین) و ویژگیهای همسر (کنترلگری، پاسخگو نبودن، ویژگیهای سخت داشتن و نفوذ ناپذیر بودن) بود. نتیجهگیری: عوامل استرسزا راهانداز نشخوار فکری میباشد، اما هنگامی که ویژگیهای همسر با ویژگیهای فردی تداخل پیدا کند، تعارضات زناشویی قابلیت حل خود را از دست میدهد و پیامد آن، نشخوار فکری است. نشخوار فکری از یک سو منجر به افزایش استرس و از سوی دیگر، باعث افزایش تعارضات زناشویی میشود و این چرخه خودتداومسازی را شکل میدهد.
طیبه خواجه افضلی، فاطمه بهرامی، کورش گودرزی، نورعلی فرخی،
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف : تعهد زناشویی متغیر مهمی در حفظ و تداوم زندگی زناشویی به شمار میرود. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی رویکرد زوج درمانی تلفیقی هیجانمدار (Emotionally Focused Therapy یا EFT) بر تعهد زناشویی زوجهای دانشجو بود. مواد و روشها: این مطالعه به صورت نیمهآزمایشی و با طرح پیشآزمون و پسآزمون، همراه با گروه شاهد انجام شد. جامعه آماری تحقیق را کلیه زوجین دانشجوی دانشگاه فرهنگیان شهر تهران که در سال ۱۳۹۶ به مرکز مشاوره دانشگاه مراجعه کرده بودند، تشکیل داد (۵۰ زوج و ۱۰۰ نفر). از این تعداد، ۳۲ زوج به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد (هر کدام ۱۶ زوج) قرار گرفتند و پرسشنامه تعهد زناشویی (Dimensions of Commitment Inventory یا DCI) را تکمیل نمودند. رویکرد EFT به مدت ۱۰ جلسه ۲ ساعته در هفته برای گروه آزمایش اجرا شد. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره در نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره نشان داد که با کنترل اثر نمرات پیشآزمون، میانگین نمره کل تعهد و مؤلفههای آن شامل شخصی، اخلاقی و ساختاری گروه آزمایش در مرحله پسآزمون به طور معنیداری بیشتر از میانگین نمرات تعهد زناشویی و مؤلفههای آن در گروه شاهد بود (۰۰۱/۰ > P). نتیجهگیری: با توجه به تأثیرات روش EFT بر تعهد زوجین دانشجو، مشاوران خانواده و رواندرمانگران حرفهای در مراکز مشاوره میتوانند از این رویکرد در جهت کمک به بهبود تعاملات زوجین استفاده کنند.
زهرا چابکی نژاد، عذری اعتمادی، فاطمه بهرامی، مریم فاتحی زاده،
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: روابط زناشویی یکی از مهمترین حیطههای زندگی افراد است که عوامل گوناگونی در چگونگی آن نقش دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مشاوره زوجی (Marital counseling) بر تعارضات (Marital conflicts) و صمیمیت زناشویی (Marital intimacy) زوجین دارای ویژگیهای شخصیتی متفاوت (Different personality characteristics) مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهرستان یزد انجام شد. مواد و روشها: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. بهمنظور انجام پژوهش از کلیه زوجین دارای ویژگیهای شخصیتی متفاوت مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر یزد بهصورت در دسترس ۳۲ نفر انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت ۱۲ جلسه تحت مشاوره زوجی مبتنی بر حل مسائل تفاوتهای شخصیتی قرار گرفتند. بهمنظور انجام پیشآزمون و پسآزمون از دو پرسشنامه تعارضات زناشویی (Marital Conflict Questionnaire یا MCQ) و پرسشنامه صمیمیت زناشویی (Marital Intimacy Questionnaire یا MIQ) استفاده گردید. دادهها به روش آماری تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرمافزار SPSS تحلیل شدند. یافتهها: نتایج نشان داد مشاوره زوجی بر صمیمیت و تعارضات زناشویی شرکتکنندهها اثربخش بوده است. نتیجهگیری: میتوان بهمنظور کاهش تعارضات زناشویی و افزایش صمیمیت زناشویی زوجین دارای ویژگیهای شخصیتی متفاوت از مشاوره زوجی مبتنی بر حل مسائل تفاوتهای شخصیتی استفاده نمود و به مشاوران ازدواج و متخصصان آن را پیشنهاد نمود.
فاطمه زهرا کرباسی زاده اصفهانی، فاطمه بهرامی،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات نشان دادهاند که درمان هیجان مدار بر بسیاری از متغیرهای روانی اثرگذارند؛ بنابراین، هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی رویکرد هیجان مدار بر خودکنترلی و تعارضات مادر-دختر در دختران مقطع متوسطه شهر اصفهان بود.
مواد و روشها: روش تحقیق نیمه تجربی و کاربردی بود. طرح تحقیق بهصورت پیشآزمون، پسآزمون، پیگیری و گروههای تجربی و گواه بود. جامعه آماری تحقیق را تمامی دختران دوره اول مقطع متوسطه شهر اصفهان و مادران آن ها در سال ۱۳۹۸ تشکیل دادند. با توجه به اینکه نوع تحقیق نیمه تجربی بوده و مداخله صورت گرفت ۳۰ نفر (گروههای گواه و تجربی) بهعنوان حجم نمونه بر اساس معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند. ابزارهای تحقیق را پرسشنامه خودکنترلی رزنبام (۱۹۸۰) و پرسشنامه تاکتیکهای تعارض موری ای- (۱۹۹۰) تشکیل دادند. در مطالعه حاضر، برای بررسی توزیع طبیعی دادهها از آزمون کولموگروف اسمیرنف استفاده شد. برای بررسی دادهها از آزمون تحلیل کواریانس یک متغیره و چندمتغیره استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که با توجه به اختلاف میانگینهای خودکنترلی و تعارض، نمرات از پیشآزمون تا پسآزمون در خودکنترلی افزایش و در تعارض کاهش یافته است (۰۵/۰>p). اختلاف بین پیشآزمون و پسآزمون خودکنترلی و تعارض در گروه کنترل معنادار نیست (۰۰۳/۰=p).
نتیجهگیری: به نظر میرسد که درمان هیجان مدار میتواند بر بسیاری از متغیرهای روانی از جمله خودکنترلی و تعارضات مادر-دختر در دانش آموزان اثرگذار باشد. جهت بالا بردن اعتبار بیرونی پیشنهاد میگردد که تحقیقات بیشتری صورت بگیرد.
علی رضا فاضلی مهرآبادی، هادی بهرامی احسان، جواد حاتمی، سید حسن عادلی، علی بیات،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: آ کووید- ۱۹ به عنوان عامل استرس زا موجب اختلالات روانشناختی و مشکلات جسمانی متعددی در سراسر جهان شده است، اما برخی افراد علی رغم این مشکلات، رشد پس از ضربه را تجربه می کنند. هدف از پژوهش حاضر، تبیین سبک های مقابله ای رشد پس از ضربه بر اساس تجربیات بیماران مبتلا به کووید ۱۹ است.
مواد و روشها: طرح پژوهش کیفی و با روش تحلیل مضمون انجام شد. ۲۵ شرکت کننده با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته و عمیق مورد مصاحبه قرار گرفتند. نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع داده ها مورد استفاده قرار گرفت. دادهها مطابق با فرآیند گام به گام تحلیل مضمون بروان و کلارک و با استفاده از نرم افزار MAXQDA تحلیل شد.
یافتهها: تحلیل دادهها منجر به ۹۶ کد اولیه، ۳۱ مضمون پایه، ۱۳ مضمون سازمان دهنده شد. مهمترین سبک های مقابله ای بیماران رشد یافته از کرونا عبارت بود از: «سبک ژرف اندیشانه»، «سبک نیاشی»، «سبک متوکلانه»، «سبک امیدوارانه»، «سبک الگوگیرانه»، «سبک نرمال سازی»، «سبک پذیرشی»، «سبک مساله مدار»، «سبک معنادهی»، «سبک تعویق آگاهانه»، «سبک برون ریزی هیجانی»، «سبک شوخ طبعانه»، و «سبک حمایت طلبانه». سرانجام، روایی و پایایی سبکهای شناسایی شده با استفاده از روش لینکلن و گابا در ضمن چهار شاخص اعتمادپذیری، تاییدپذیری، اتکاپذیری و انتقال پذیری تایید شد.
نتیجهگیری: افراد رشد یافته از شبکه وسیعی از سبک های مقابله ای برای مقابله با استرس بیماری کووید-۱۹ استفاده می کنند. نتایج این پژوهش میتواند به طراحی مقیاس سنجش، مداخلات آموزشی و درمانی سبک های مقابله ای تسهیل کننده رشد پس از ضربه در بیماران کووید-۱۹،کمک قابل توجهی کند.
مریم سادات فاطمی، آزاده چوب فروش زاده، محبوبه بهرامی،
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی بر کاهش علائم روانتنی و اضطراب امتحان دانشآموزان کنکوری بود.
مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع پژوهشهای آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری دانشآموزان دختر سال دوازدهم مقطع متوسطه بخش بن رود استان اصفهان در سال تحصیلی (۹۹-۱۴۰۰) بودند که با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند و بین دانشآموزانی که نمرات اضطراب بالایی داشتند (۱ انحراف معیار بالاتر از میانگین) تعداد ۱۲ نفر بهصورت تصادفی در گروه آزمایش و تعداد ۱۲ نفر بهصورت تصادفی در گروه گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه تحت مداخله برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی قرار گرفت. گروه شاهد هیچگونه مداخلهای را دریافت نکردند. جهت گردآوری دادهها از پرسشنامههای اضطراب امتحان TAI (ابوالقاسمی و همکاران، ۱۳۸۵) و شکایات روانتنی (تاکاتا و ساکاتا، ۲۰۰۴) استفاده شده است. دادههای جمعآوریشده با استفاده از روشهای آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. شرکتکنندگان اجازه داشتند هرزمان که مایل بودند از پژوهش خارج شوند. فرم رضایتنامه آگاهانه توسط افراد قبل از شروع مطالعه تکمیل شده است.
یافتهها: نتایج تحلیل آنکوا نشان داد که مداخله آزمایشی توانسته است بهطور معناداری سبب کاهش اضطراب امتحان (۰۰۱/۰>P) و کاهش علائم روانتنی (۰۰۱/۰>P) در دانشآموزان گروه آزمایش شود.
نتیجهگیری: باتوجهبه یافتهها میتوان نتیجه گرفت که برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی توانسته تأثیر مثبتی در کاهش اضطراب امتحان و کاهش علائم روانتنی در دانشآموزان کنکوری داشته باشد.
محمودرضا شرفی، داود جعفری، محسن بهرامی،
دوره ۲۱، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: بروز اختلال اضطراب فراگیر، فرآیندهای شناختی، ارتباطی و اجتماعی افراد را با آسیب جدی مواجه ساخته و موجب افزایش اضطراب و افسردگی میشود. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان فراتشخیصی یکپارچه بر علائم افسردگی و اضطراب نوجوانان دارای اختلال اضطراب فراگیر انجام شد.
مواد و روشها: روش پژوهش حاضر کمی و از نوع مطالعه نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون و پیگیری ۲ ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی نوجوانان با اختلال اضطراب فراگیر مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر خرمآباد تشکیل میدادند که از میان آنها ۴۵ نفر نوجوانان واجد شرایط داوطلب با روش نمونهگیری در دسترس وارد مطالعه شدند و بهطور تصادفی در دو گروه درمان شناختی-رفتاری، گروه درمان فراتشخیصی یکپارچه و گروه گواه جایگزین شدند (هر گروه ۱۵ نفر). بهمنظور جمعآوری دادهها از مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (لاویباند و لاویباند، ۱۹۹۵) استفاده شد. همچنین جهت تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد.
یافتهها: نتایج تجزیهوتحلیل دادهها نشان داد که درمان شناختی-رفتاری بر کاهش افسردگی و اضطراب تأثیر معناداری داشته است (۰۱/۰>p)، از سویی دیگر درمان فراتشخیصی یکپارچه بر کاهش علائم افسردگی و اضطراب نتیجهبخش بوده است (۰۰۱/۰>p)، همچنین بین دو گروه درمان شناختی-رفتاری و درمان فراتشخیصی یکپارچه بر کاهش علائم افسردگی و اضطراب تفاوت معناداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: با توجه به یافتهها بین میزان اثربخشی دو روش تفاوت معناداری وجود ندارد؛ میتوان از این دو رویکرد درمانی بهعنوان مداخلات مؤثر بر افسردگی و اضطراب نوجوانان دارای اختلال اضطراب فراگیر بهره گرفت.
تازههای تحقیق
داود جعفری: Google Scholar,
Pubmed
حسین بهرامی هیدجی، بهمن اکبری، لیلا مقتدر،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: برنامه مداخله آموزشی برای همسران به هرگونه مداخلهای اطلاق میشود که با کاهش میزان روابط مخرب و تقویت رفتارهای سازنده، افراد و روابط آنها را از رذایل مشترک زندگی زناشویی بازدارد. مداخلات آموزشی معمولاً بر محافظت از همسران در برابر عوامل خطر، مانند الگوهای روابط مخرب متمرکز است و باورهای غیرمنطقی و ایجاد عوامل رابطه حمایتی، مانند نگرش مثبت و زناشویی صمیمیت.
مواد و روشها: در این تحقیق پژوهشگر از روش کمی استفاده کرده است. برای این منظور، ۲۰ نفر از زوجین، برای اجرای پروتکل انتخاب شد. روش تحقیق در این مرحله از نوع طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل خواهد بود. آزمودنیهای انتخابشده در هر دو گروه آزمایشی و گواه بهوسیله پیشآزمون مورداندازهگیری قرار گرفت. ابزار جمعآوری دادههای موردنیاز از طریق پرسشنامه بوده و نتایج توسط واریانس اندازهگیریهای مکرر تحلیلشده است. برای آزمون نرمال بودن توزیع نمرات مرتبط با متغیرهای پژوهش از آزمون نرمالیته شاپیرو – ویلک استفاده شد، همچنین نتایج مقایسههای زوجی با استفاده از آزمون بونفرونی، مورد آزمون قرار گرفت.
یافتهها: محقق تحقیق خود را در قالب سه فرضیه موردبررسی قرار داد و نتایج نشان داد بسته آموزشی بر صمیمیت عاطفی، سازگاری زناشویی و کاهش تعارضات زناشویی تأثیر مثبت و معناداری دارد (۰۰۱/۰>p).
نتیجهگیری: فرضیات پژوهش مورد تأیید قرار گرفت و میتوان گفت که بسته آموزشی زندگی پایدار بر اساس تجربه زیسته زوجین بر صمیمیت عاطفی مؤثر است و این تأثیر ماندگار بوده است. همچنین نتایج نشان داد که بسته آموزشی باعث افزایش سازگاری زناشویی در گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل بوده و نیز باعث کاهش تعارضات زناشویی گردیده است.
تازههای تحقیق
بهمن اکبری: Google Scholar, Pubmed
خانم مائده فرامرزی، خانم منصوره بهرامی پور،
دوره ۲۱، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: سلامت کودکان و نوجوانان در هر جامعهای از اهمیت ویژهای برخوردار است و توجه به بهداشت روانی آنها، باعث میشود تا از نظر روانی و جسمانی سالم باشند و بتوانند نقشهای اجتماعی خود را در آینده بهتر ایفا کنند. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه قدرت مقابله بر حل مسئله خانوادگی، اقتدار والدینی، پردازش اطلاعات اجتماعی و آگاهی هیجانی کودکان ناسازگار ۱۳-۹ ساله است.
مواد و روشها: روش پژوهش نیمهتجربی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه گواه با پیگیری ۴۵ روزه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشآموزان ناسازگار ۹-۱۳ ساله در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱شهر اصفهان بود. از جامعه آماری مذکور تعداد ۴۰ دانشآموز و والد که دارای شرایط ورود به پژوهش با روش نمونهگیری هدفمند وارد مطالعه شدند سپس بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه هر گروه ۲۰ نفر قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه رفتاری راتر فرم معلم راتر(۱۹۶۷)، حل مسئله خانوادگی احمدی و همکاران(۱۳۸۸)، اقتدار والدینی جان بوری(۱۹۹۱)، پردازش اطلاعات اجتماعی تورکاسپا و برایان ( ۱۹۹۴) و آگاهی هیجانی ریف و همکاران ( ۲۰۰۷) بود و برنامه قدرت مقابله لاکمن (۲۰۰۳) طی ۱۰ جلسه ۶۰ دقیقهای برای والد و ۱۰ جلسه ۴۵ دقیقهای برای کودکان اجرا شد. درحالیکه گروه گواه آموزشی دریافت نکردند. دادهها با استفاده از آزمونهای شاپیروویلک و تحلیل واریانس با اندازههای تکراری سطح معناداری ۵ درصد مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج نشان داد برنامه قدرت مقابله بر حل مسئله خانوادگی، اقتدار والدینی، پردازش اطلاعات اجتماعی و آگاهی هیجانی تأثیر معنیدار داشته است (P<۰/۰۵).
نتیجهگیری: باتوجهبه یافتههای پژوهش میتوان گفت برنامه قدرت مقابله برای کودکان ناسازگار مناسب است.
مریم هاشمی پورزواره، منصوره بهرامی پور اصفهانی، ایلناز سجادیان،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت نوع ۱ یک بیماری شایع غدد درون ریز در کودکان است که می تواند عوارض جسمی و روانی فراوانی برای فرد و خانواده وی ایجاد کند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان ذهنی سازی کودک محوربر کارکرد تأملی وآگاهی هیجانی کودکان مبتلا به دیابت نوع ۱می باشد.
مواد و روشها: در این مطالعه که به روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون، پسآزمون با دو گروه آزمایش و گروه کنترل و دوره پیگیری دوماهه انجام شد ،کودکان مبتلا به دیابت نوع ۱ مراجعه کننده به کلینیک متخصصین غدد اطفال به عنوان جامعه آماری وارد مطالعه شدند. گروه مورد مطالعه به صورت تصادفی در دو گروه آز مودنی وکنترل تقسیم شدند.گروه آزمودنی تحت مداخله درمان ذهنیسازی کودکمحور طی ده جلسه ۶۰ دقیقهای و نیز ۳۰ دقیقه بامادران به صورت هفتگی قرارگرفتندوگروه کنترل دراین مدت مداخلهای دریافت نکردند. داده های پژوهش با کمک پرسشنامه کارکرد تأملی فوناگی و پرسشنامه آگاهی هیجانی ریفی و همکاران در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دو ماهه جمعآوری و با آزمون تحلیل واریانس اندازههای مکرر با نرمافزار SPSS-۲۳ تحلیل شدند.
یافتهها: در این مطالعه ۳۰ کودک مبتلا به دیابت نوع ۱ در دو گروه آزمایش و کنترل بررسی شدند.نتایج تحلیل واریانس اندازه های مکرر نشان داد که درمان ذهنی سازی کودک محور بر بهبود کارکرد تأملی وآگاهی هیجانی در کودکان ۱۲-۸ ساله مبتلا به دیابت نوع یک تأثیر معنی داری داشته و اثرات درمان در مرحله پیگیری نیز ثابت باقی مانده است (۰۰۱/۰>p).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه حاکی از اثربخشی درمان ذهنی سازی کودک محور بر بهبود کارکرد تأملی و آگاهی هیجانی در کودکان مبتلا به دیابت نوع ۱ است. این تأثیرات مثبت بعد از اتمام درمان نیز ثابت باقی مانده است. درمان ذهنی سازی با ایجاد خودآگاهی و خودتنظیمی در کودکان، به آنها کمک می کند تا هیجانات خود را بهتر شناسایی و مدیریت کنند. این موضوع اهمیت و کاربرد درمان ذهنی سازی را در مدیریت موثر بیماری های مزمن کودکان مانند دیابت نوع ۱ برجسته می کند.