سحر اشرفی، عبدالمجید بحرینیان، کبری حاجی علیزاده، علی دلاور، دوره ۱۸، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف:اختلالات خوردن از دسته اختلالات روانی/ روانتنی به شمار میآیند که مشکلات متعددی در سلامت جسمانی و عملکرد روانی را موجب میشوند. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش وتعهد بر پرخوری عصبی زنان دارای اضافه وزن بود. مواد و روشها:مطالعهی حاضر، از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه است. در این مطالعه ۴۰ نفر از زنان دارای اضافه وزن با شاخص توده بدنی بزرگتر از ۳۰ در منطقه ۱ شهر تهران به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. آزمودنیها در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون به پرسشنامه بازخوردهایخوردنگارنروهمکاران (۱۹۸۲)، پاسخ دادند. گروه آزمایش طی ۸ جلسه ۶۰ دقیقهای جلسات درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را به صورت گروهی دریافت کردند در حالی که گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکردند. دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس چند متغیره و با استفاده از نرم افزار آماری SPSSنسخه ۲۵ تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها:نتایج مقایسه گروههای آزمایشی با گروه گواه نشان داد که پرخوری عصبی و خردهمقیاسهای آن (رژیم لاغری، پرخوری و اشتغال ذهنی با غذا و مهار دهانی) در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه به طور معناداری کاهش پیدا کرد و اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر پرخوری عصبی در مرحله پسآزمون تأیید میگردد (۰۰۱/۰>p). میزان این تأثیر بین ۷/۷۵ تا ۱/۸۱ درصد بود. نتیجهگیری:به طور کلی نتایج حاکی از تأثیر معنادار یک دوره درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر متغیرهای پرخوری عصبی و کاهش وزن در زنان دارای اضافه وزن بود و میتوان از این روش برای درمان عصبی افراد دارای اضافه وزن استفاده کرد.
احمد شمس آبادی، قاسم آهی، سید عبدالمجید بحرینیان، احمد منصوری، فاطمه شهابی زاده، دوره ۲۰، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف:اختلال شخصیت مرزی یکی از پرهزینهترین اختلالهای روانی است که از دست دادن منابع بالینی و اجتماعی را به دنبال دارد و با توجه به هزینههای بالای مرتبط با آن، بررسی عوامل مؤثر در ایجاد و تداوم ویژگیهای شخصیت مرزی امری ضروری است. این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی سازمان شخصیت در رابطه بین بدرفتاریهای دوران کودکی با نشانههای شخصیت مرزی انجام شد. مواد و روشها:جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان ۱۸ تا ۴۵ ساله دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد (۳۲۰۰۰ =N) در بازه زمانی بهمن تا اسفند ۱۴۰۰ تشکیل داد. نمونه پژوهش شامل ۴۵۱ نفر از دانشجویان بود که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه آسیب دوران کودکی، پرسشنامه سازمان شخصیت و مقیاس شخصیت مرزی پاسخ دادند. دادههای پژوهش با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری و به کمک نرمافزارهای آماری SPSS نسخه ۲۴ و LISREL۸,۸ تحلیل شدند. یافتهها:یافتهها نشان داد که مسیر مستقیم بدرفتاریهای دوران کودکی به سازمان شخصیت مثبت و معنیدار و به نشانههای شخصیت مرزی مثبت و غیر معنیدار بود. مسیر مستقیم سازمان شخصیت به نشانههای شخصیت مرزی مثبت و معنیدار بود. بهعلاوه مشخص شد که رابطه غیرمستقیم بین بدرفتاریهای دوران کودکی و نشانههای شخصیت مرزی از طریق سازمان شخصیت میانجی میشود. نتیجهگیری:یافتههای این پژوهش از نقش میانجی سازمان شخصیت در رابطه بین بدرفتاریهای دوران کودکی با نشانههای شخصیت مرزی حمایت میکند. این یافتهها نشان میدهد که سازمان شخصیت میتواند نقش غیرمستقیمی در افزایش اثرات بدرفتاریهای دوران کودکی بر نشانههای شخصیت مرزی داشته باشد. تقویت ویژگیهای روانشناختی مثبت و کاهش عوامل خطرزا ازجمله محیطهای آسیبزای کودکی و طراحی برنامههای مداخله و کاربرد آنها میتواند به کاهش نشانههای شخصیت مرزی کمک کند.
مجید مدیحی، سید عبدالمجید بحرینیان، قاسم آهی، احمد منصوری، علام رضا شریف زاده، دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف:همهگیری کووید ۱۹ اثر زیادی بر زندگی مردم بهویژه دانشجویان پزشکی داشته است. بااینحال، اطلاعات کمی در مورد اثر این بیماری همهگیر بر یادگیری، استرس و فرسودگی تحصیلی دانشجویان پزشکی وجود دارد؛ بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی خودکارآمدی تحصیلی در رابطه بین ترس از سرایت کووید-۱۹ و فرسودگی تحصیلی دانشجویان پزشکی انجام شد. مواد و روشها:جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند (۴۰۰۰N=) در سال تحصیلی ۴۰۱-۱۴۰۰ تشکیل دادند. نمونه پژوهش شامل ۴۳۶ نفر از دانشجویان بود که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه ترس از سرایت کووید-۱۹، مقیاس خودکارآمدی تحصیلی و سیاهه فرسودگی مسلش- زمینهیابی دانشجویان پاسخ دادند. دادههای پژوهش با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافتهها:یافتهها نشان داد که اثر مستقیم ترس از سرایت کووید-۱۹ بر خودکارآمدی تحصیلی معنادار است اما اثر آن بر فرسودگی تحصیلی غیرمعنیدار بود. اثر مستقیم خودکارآمدی تحصیلی بر فرسودگی تحصیلی معنیدار بود. همچنین اثر غیرمستقیم ترس از سرایت کووید-۱۹ با میانجیگری خودکارآمدی تحصیلی بر فرسودگی تحصیلی معنیدار است. نتیجهگیری:نتایج پژوهش پیشنهاد میکند که خودکارآمدی تحصیلی نقش مهمی در افزایش اثر ترس از سرایت بیماریهای همهگیر مثل کووید-۱۹ بر فرسودگی تحصیلی دانشجویان پزشکی دارد. یافتههای این پژوهش میتواند به تدوین یا استفاده از آموزشهای مبتنی بر خودکارآمدی طی دورههای همهگیری برای کاهش فرسودگی تحصیلی دانشجویان پزشکی کمک کند.
خانم اکرم زارعی گونیانی، دکتر احمد منصوری، دکتر قاسم آهی، دکتر سید عبدالمجید بحرینیان، دکتر فهیمه سعید، دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف:درحالیکه شواهد رو به رشدی از رابطه بین بدرفتاری دوره کودکی و رفتارهای بد تنظیمشده حمایت میکنند، اما توجه اندکی به عوامل واسطهای آن شده است. ازاینرو، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای فرایندهای شناختی در رابطه بین بدرفتاری دوره کودکی و رفتارهای بد تنظیمشده افراد مبتلا به اختلال دوقطبی بود. مواد و روشها:این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد مبتلا به اختلال دوقطبی بستری در بیمارستان روانپزشکی رازی در سال ۱۴۰۲-۱۴۰۳ بود که از این میان ۲۰۰ نفر به شیوه در دسترس بهعنوان نمونه پژوهش گزینش شدند. ابزار گردآوری دادهها شامل مقیاس شدت پرخوری (گورمالی و همکاران، ۱۹۸۲)، سیاهه خود آسیبی تعمدی و آگاهانه (گراتز، ۲۰۰۱)، آزمون غربالگری اختلال مصرف الکل (ساندرز و همکاران، ۱۹۸۹)، پرسشنامه آسیب دوره کودکی (برنستاین و همکاران، ۲۰۰۳)، پرسشنامه تواناییهای شناختی (نجاتی، ۱۳۹۲)، فرم کوتاه مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (کافمن و همکاران، ۲۰۱۶)، پرسشنامه پذیرش و عمل (بوند و همکاران، ۲۰۱۱) و مقیاس سطوح خود انتقادی (تامپسون و زاروف، ۲۰۰۴) بود. برای تحلیل دادهها از نرمافزارهای اس.پی. اس.اس و لیزرل و همچنین روشهای همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافتهها:نتایج پژوهش نشان داد فرایندهای شناختی (توانایی شناختی، خود انتقادی، اجتناب تجربهای و دشواری در تنظیم هیجان) در رابطه بین بدرفتاری دوره کودکی و رفتارهای بد تنظیمشده (نوشیدن الکل، پرخوری و خودزنی غیرخودکشی) افراد مبتلا به اختلال دوقطبی نقش واسطهای دارند (۹۶/۰ =CFI، ۹۵/۰ =NNFI، ۹۶/۰ =IFI، ۹۲/۰ =GFI، ۰۷۲/۰ =RMSEA). نتیجهگیری:افراد مبتلا به اختلال دوقطبی با تجربه بدرفتارهای دوره کودکی بهواسطه فرایندهای شناختی، رفتارهای بد تنظیمشده را تجربه میکنند؛ ازاینرو مداخلههای بالینی مرتبط با فرایندهای شناختی میتواند نقش مهمی در پیشگیری از رفتارهای بد تنظیمشده در این گروه داشته باشد.