logo

جستجو در مقالات منتشر شده


۲۲ نتیجه برای اکبری

محسن گلپرور، محمد اکبری،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۹ )
چکیده

Normal ۰ false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer۴ زمینه و هدف : عدالت در قالب ایدئولوژی‌های عدالت و باور به دنیای عادلانه و ناعادلانه، از زمره عناصر ادراکی و شناختی مهم در عرصه‌های مختلف زندگی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش ایدئولوژی‌‌های عدالت و باور به دنیای عادلانه و ناعادلانه بر عدالت رفتاری، عدالت در ارزیابی و استرس منفی دانشجویان در شهر اصفهان بود. مواد و روش‌ها: این مطالعه همبستگی به صورت گذشته‌نگر انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان دانشگاه‌های اصفهان تشکیل دادند که از بین آن‌ها ۵۰۰ نفر به شیوه‌ در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش‌نامه باور به دنیای عادلانه ( Dalbert )، باور به دنیای ناعادلانه ( Dalbert و همکاران)، عدالت در ارزیابی، عدالت رفتاری و استرس منفی (هر سه از Dalbert و همکار) و ایدئولوژی‌های عدالت و پرسش‌نامه اعتماد دموکراتیک (هر دو از   Wegener و همکاران) بود. داده‌های حاصل از پرسش‌نامه‌های پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی Pearson و مدل‌سازی معادله ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: نتایج حاصل از مدل  سازی معادله ساختاری نشان داد که جبر گرایی و اعتماد دموکراتیک ۷/۵ درصد از واریانس باور به دنیای عادلانه، باور به دنیای ناعادلانه ۸/۱ درصد از واریانس عدالت رفتاری، باور به دنیای عادلانه، عدالت رفتاری و برابری ‌گرایی، ۲/۱۹ درصد از واریانس عدالت در ارزیابی و عدالت رفتاری، ۹/۷ درصد از واریانس استرس منفی را تبیین می‌نماید. نتیجه‌گیری: تقویت باور به دنیای عادلانه و تضعیف برابری ‌گرایی باعث افزایش عدالت رفتاری می‌گردد و تقویت باور به دنیای عادلانه باعث افزایش عدالت در ارزیابی خواهد شد. با افزایش عدالت رفتاری و عدالت در ارزیابی، سطح استرس منفی دانشجویان کاهش می‌یابد.
فاطمه علی‌ اکبری، خسرو توکل،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۱۱-۱۳۸۹ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف : فرزند خواندگی موضوعی است که در بین جوامع و تمدن‎های مختلف تاریخی سابقه طولانی دارد. پذیرش فرزند بر روابط همسران با یکدیگر تأثیر می‎گذارد. شناخت تجارب خانواده‎های دارای فرزند خوانده، به پرستار در جهت دستیابی به شناخت عمیقی از وضعیت خانوادگی روابط فردی و اجتماعی این افراد کمک خواهد نمود. مواد و روش‌ها: این مطالعه، یک مطالعه کیفی است که در آن از روش پدیده‎شناسی توصیفی استفاده گردید. نمونه‎گیری به روش مبتنی بر هدف انجام شد. جامعه پژوهش شامل پانزده خانواده شهرکردی دارای فرزند خوانده بود و اطلاعات از طریق مصاحبه‎های ضبط شده جمع‎آوری گردید و به روش  Colaizziمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: پس از تجزیه و تحلیل ۱۶۰ کد استخراج گردید. کدهای استخراج شده در ۹ مفهوم کلی شامل پذیرش نقش والدی، ابزارهای تطابقی، تعاملات با اطرافیان، ویژگی‎های کودک، تغییرات روانی، روابط خانواده، تغییرات در زندگی، پذیرش کودک و ارتباطات با کودک طبقه‎بندی شد. نتیجه‌گیری: یافته‎های مطالعه نشان داد که تغییرات روانی از اهم تجربیات این خانواده‎ها می‎باشد. فرزند خواندگی علاوه بر فوایدی که برای فرزند خوانده دارد، برای استحکام‎بخشی به اساس خانواده نیز نقش و فواید چشمگیری دارد و پرستاران لازم است در طراحی مداخلات روان‎پرستاری جهت رفع مشکلات آن‎ها توجه لازم را مبذول دارند. واژه‌های کلیدی: تجارب روانی، خانواده، فرزند خوانده، مطالعه کیفی پدیدار‎ شناسی.
ابراهیم اکبری، عباس بخشی پور رودسری، زینب عظیمی، صمد فهیمی، عبد الله قاسم پور، احمد امیری پیچاکلایی،
دوره ۹، شماره ۵ - ( ۱۱-۱۳۹۰ )
چکیده

زمینه و هدف : بیماری آسم، بیماری مزمنی است که به شدت زندگی افراد مبتلا را تحت تأثیر قرار می‌دهد. هدف پژوهش حاضر مقایسه اضطراب- افسردگی، سیستم‌های مغزی- رفتاری (BIS-BAS)، سبک‌های مقابله‌ای و خشم و خصومت در افراد مبتلا به بیماری آسم و افراد غیر مبتلا بود. مواد و روش‌ها: ۵۰ زن مبتلا به بیماری آسم که به درمانگاه تخصصی شهید مطهری شیراز مراجعه کرده بودند و ۵۰ زن غیر مبتلا با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند و پرسش‌نامه‌های‌ معیار بیمارستانی اضطراب/ افسردگی، مقیاس سیستم‌های بازداری/ فعال‌سازی رفتاری Carver و White، سبک‌های مقابله‌ای Lazarus و Folkman، و خشم چندبعدی Siegel را تکمیل کردند. دامنه سنی همه شرکت کنندگان از ۱۶ تا ۲۷ سال بود. تحلیل داده‌ها به کمک نرم‌افزارهای SPSS نسخه ۱۶ و LISREL نسخه ۵۴/۸ و به روش آزمون تحلیل واریانس چند راهه (MANOVA) و تحلیل مسیر (Path analysis) انجام شد. یافته‌ها: دو گروه در اضطراب- افسردگی، سیستم بازداری رفتاری/ سیستم فعال‌سازی رفتاری و مؤلفه‌های BAS (پاسخ به سائق، جستجوی شادی و تفریح، پاسخ به پاداش)، سبک‌های مقابله‌ای، خشم‌انگیختگی، موقعیت خشم‌انگیز، نگرش خصمانه و خشم درونی، تفاوت معنی‌داری دارند (۰۵/۰ < P). نتیجه‌گیری: بیماران مبتلا به آسم اضطراب در مقایسه با افراد غیر مبتلا، افسردگی، فعالیت BIS بیشتر و فعالیت BAS کمتری را نشان می‌دهند. همچنین افراد مبتلا به بیماری آسم نسبت به افراد غیر مبتلا، از سبک مقابله‌ای هیجان‌مدار بیشتر استفاده می‌کنند و خشم انگیختگی، موقعیت‌های خشم‌انگیز، نگرش خصمانه و خشم درونی بیشتری را تجربه می‌کنند. همچنین به وسیله تحلیل مسیر، بررسی دقیق روابط میان متغیرها نشان داد که سبک مقابله‌ای در رگه‌های شخصیتی و نشانگان بالینی افراد مبتلا به آسم نقش واسطه‌ای دارد. واژه‌های کلیدی: آسم، اضطراب، افسردگی، سیستم‌های مغزی- رفتاری، سبک‌های مقابله‌ای، خشم و خصومت، اختلالات سایکوسوماتیک.
امیر موسی رضایی، هما کدخدایی الیادرانی، محبوبه قاسمی پور، علیرضا هوایی، محمد درویش، فاطمه علی اکبری،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

سابقه و اهداف: با توجه به شیوع بالای سرطان پستان و اهمیت محوری سلامت معــنوی در فرآیند درمانی مبتلایان به این نوع سرطان، مطالعه حاضر با هدف تبیین پیش بینی کننده های روان شناختی، طبی و جمعیت شناختی سلامت معــنوی مبتلایان به سرطان پستان طراحی و اجرا گردید. مواد و روش ها: ۳۴۱ نفر از زنان مبتلا به سرطان پستان با روش نمونه گیری آسان در مطالعه توصیفی-همبستگی شرکت نمودند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه متشکل از سه بخش استفاده شد. بخش اول مربوط به اطلاعات جمعیت شناختی و طبی، بخش دوم دربرگیرنده پرسشنامه اسـتاندارد سلامت معــنوی Ellison &ndash; Palutzian و بخش سوم شامل پرسشنامه استاندارد سنجش استرس، اضطراب و افسردگی DASS-۴۲ بود. جهت تجزیه وتحلیل از نرم افزار SPSS نسخه بیستم و روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. یافته ها: بر اساس یافته های مطالعه حاضر، ارتباط آماری معنی داری بین سلامت معــنوی مبتلایان به سرطان پستان با استرس، اضطراب، افسردگی وجود داشت. بر اساس نتایج تحلیل رگرسـیون، ۵/۳۹ درصد از واریانس نمرات سلامت معــنوی مبتلایان به سرطان پستان به وسیله متغیرهای فوق الذکر تبیین گردید و در این بین، افسردگی با ضریب تعیین ۲/۲۶ درصد بالاترین سهم را در پیش بینی سلامت معــنوی ایفا نمود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های مطالعه حاضر، سلامت معــنوی مبتلایان به سرطان پستان را می توان در قالب یک معادله رگرسیون به وسیله متغیرهای روان شناختی پیش بینی کرد. مبتلایان به سرطان پستان با نمرات بالاتر سلامت معــنوی، میزان استرس، اضطراب و افسردگی کمتری وجود دارد و بالا بودن سلامت معــنوی یک فاکتور مهم محافظت کننده در برابر بروز استرس، اضطراب و افسردگی در این بیماران است.
ابراهیم اکبری، حمید پورشریفی، زینب عظیمی، زهرا حسین زاده ملکی، احمد امیری پیچاکلایی،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف : هدف پژوهش حاضر، اثربخشی درمان تحلیل تبادلی مبتنی بر مصاحبه انگیزشی روی بیماران مبتلا به اختلال خوردن بود. مواد و روش‌ها: این مطالعه به روش طرح نیمه آزمایشی، تک موردی و از نوع خط پایه چندگانه انجام شد. بدین جهت، دو شرکت کننده دختر در واحد مشاوره روان‌شناختی مرکز ایمن طب زاگرس شهر شیراز با نمونه‌گیری هدفمند در سال ۱۳۹۱ انتخاب شدند و تحت درمان تحلیل تبادلی مبتنی بر مصاحبه انگیزشی قرار گرفتند. شرکت کنندگان در مراحل پیش از درمان (خط پایه) و طی جلسه‌های سوم، هشتم، چهاردهم، نوزدهم، بیست و سوم و مرحله پیگیری یک ماهه، پرسش‌نامه‌های اختلال خوردن اهواز، عادات غذا خوردن، نگرش فرد در مورد بدن خود، حالات شخصیت، روابط بین فردی و عزت نفس را تکمیل کردند. همچنین، حجم توده بدنی (Body mass index یا BMI) آن‌ها طی مراحل درمان اندازه‌گیری شد. شاخص درصد بهبودی و اندازه اثر برای تحلیل داده‌ها مورد استفاده قرار گرفت. یافته‌ها: روش درمانی تحلیل تبادلی مبتنی بر مصاحبه انگیزشی، در بهبود بیماران مبتلا به اختلال خوردن اثربخش بود و در همه آماج‌ها، تغییرات چشمگیر و پایداری را ایجاد کرد. هر دو شرکت کننده پس از پایان درمان و دوره پیگیری، در اختلال خوردن ۷۳ درصد، عادات غذا خوردن ۷۴ درصد، تن انگاره ۶۰ درصد، روابط بین فردی ۶۲ درصد، عزت نفس ۵۴ درصد و حالات خود ۷۶ درصد بهبودی کلی را نشان دادند. نتیجه‌گیری: درمان تحلیل تبادلی مبتنی بر مصاحبه انگیزشی می‌تواند به عنوان درمانی کارا در بهبود بیماران مبتلا به بی‌اشتهایی و پراشتهایی عصبی استفاده گردد. &nbsp;
افضل اکبری بلوطبنگان، فاطمه رحمانی، سحر عشق آبادی،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف: پرخاشگری از جمله مواردی است که امروزه در میان نوجوانان در سراسر جهان شایع است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی روایی و اعتبار مقیاس پرخاشگری بود. مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع مطالعات روان‌سنجی بود. از کلیه دانش‌آموزان ۱۰ تا ۱۳ ساله شهر سمنان، تعداد ۶۰۷ نفر به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چند مرحله‌ای انتخاب شدند. همه آن‌ها پرسش‌نامه پرخاشگری و انگیزش تحصیلی Harter (جهت روایی همزمان) را تکمیل کردند. تحلیل عاملی اکتشافی، همبستگی سؤال- نمره کل و تحلیل اعتبار برای بررسی ویژگی‌های روان‌سنجی مقیاس پرخاشگری اجرا شد. همچنین، از مدل پاسخ مدرج SamiJima برای برازندگی داده‌ها و تحلیل استفاده شد. نتایج: نتایج تحلیل عاملی نشان داد که مقیاس پرخاشگری از یک عامل اشباع شده و دارای شاخص‌های برازش مناسبی است. پرخاشگری با انگیزش تحصیلی (۱۷/۰-)، پیشرفت تحصیلی (۴۱/۰-)، غیبت از مدرسه (۴۱/۰) و انضباط (۳۵/۰-) رابطه معنی‌داری داشت (۰۱/۰ P <). ضریب Cronbach&rsquo;s alpha برای کل مقیاس ۸۲/۰ به دست آمد. داده‌های پاسخ سؤال‌ها با مدل SamiJima برازندگی مناسبی داشت و تابع آگاهی آزمون در دامنه ۸/۰+ تا ۳+ پیوستار ویژگی بود. تحلیل‌های آماری با نرم‌افزارهای SPSS، EQS و Multilog اجرا شد. نتیجه ‌ گیری: نسخه فارسی پرسش‌نامه پرخاشگری در جامعه نوجوانان، از خصوصیات روان‌سنجی قابل قبولی برخوردار بود و می‌توان از آن به عنوان ابزاری معتبر در پژوهش‌های روان‌شناختی استفاده کرد. پیشیگری از پرخاشگری و کاهش آن، آگاهی خانواده‌ها، مدیران، معاونان و معلمان از علایم این مشکل، علل ایجاد آن و راه‌های برخورد با این مسأله ضروری است.
افسانه سرتیپ زاده، مهناز علی اکبری، سیده راضیه طبائیان،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف: در سال‌های اخیر، منابع استرس‌زا و محیط‌های نامساعد، رو به افزایش است. از سوی دیگر، جمعیت سالمندان در جهان رو به افزایش می‌باشد. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی تأثیر معنویت ‌درمانی بر تاب‌آوری سالمندان مقیم خانه سالمندان بود. مواد و روش‌ها: این مطالعه نیمه‌آزمایشی و با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری با گروه شاهد انجام شد. جامعه آماری را در این پژوهش کلیه سالمندان مقیم خانه سالمندان صادقیه اصفهان تشکیل داد. از بین سالمندانی که در مقیاس تاب‌آوری نمره زیر ۵۰ کسب نمودند، ۲۰ نفر به صورت تصادفی در دو گروه ۱۰ نفری آزمایشی و شاهد قرار گرفتند. گروه آزمایشی، مداخله مبتنی بر رویکرد معنویت ‌درمانی را طی ۸ جلسه که توسط محقق ارایه گردید، دریافت نمودند. سپس، پرسش‌نامه تاب‌آوری (Connor-Davidson، که در ایران ضریب Cronbach&rsquo;s alpha آن ۸۷/۰ و پایایی به روش بازآزمایی ۷۳/۰ به دست آمده است)، در مراحل پس‌آزمون و پیگیری توسط نمونه مورد پژوهش، تکمیل گردید. تجزیه و تحلیل داده‌ها با نرم‌افزار SPSS و به روش تحلیل واریانس اندازه‌گیری‌های مکرر انجام شد. یافته‌ها : معنویت ‌درمانی به شیوه گروهی باعث اختلاف بارز در میانگین نمرات گروه آزمایش در مراحل پس‌آزمون و پیگیری نسبت به مرحله پیش‌آزمون گردید. در مراحل پس‌آزمون و پیگیری، به صورت معنی‌داری در افزایش تاب‌آوری سالمندان مؤثر بوده است (۰۰۱/۰ < P). نتیجه‌گیری: معنویت ‌درمانی روش مناسبی جهت افزایش تاب‌آوری در سالمندان می‌باشد. آنان با شرکت در جلسات گروهی معنویت ‌درمانی و تبادل افکار و عقاید، این توانایی و آگاهی را کسب می‌کنند که زندگی همواره دارای معنی است و می‌توان در هر پیشامدی معنی و هدفی یافت. با توجه به تناسب معنویت ‌درمانی با بافت فرهنگی و مذهبی ایران، پیشنهاد می‌گردد که در گروه‌های سنی دیگر و همچنین، مقایسه آن با روش‌های معنی درمانی و شناخت‌ درمانی جهت افزایش تاب‌آوری مورد بررسی قرار گیرد.
مهناز علی اکبری دهکردی، احمد علی‌پور، پرستو عباسپور، الیاس سلیمی، یارحسین صفری،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش باورهای فراشناختی، تیپ شخصیتی D و بهزیستی روانی در پیش‌بینی شدت علایم بیماری پسوریازیس انجام شد. مواد و روش‌ها: این مطالعه، یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه را تمامی افرادی تشکیل داد که برای درمان بیماری پسوریازیس به درمانگاه‌های پوست شهر کرمانشاه در زمستان سال ۱۳۹۳ مراجعه کرده بودند. برای انتخاب نمونه، تعداد ۱۱۵ نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند. از بین این تعداد، ۵۱ نفر مرد بودند. پس از تکمیل مقیاس درجه‌بندی شدت علایم پسوریازیس توسط پزشک، پرسش‌نامه‌های مورد نظر شامل مقیاس تیپ شخصیتی D، پرسش‌نامه بهزیستی روانی، پرسش‌نامه فراشناخت Cartwright-Hatton و Wells &lrm;اجرا گردید. روش ضریب همبستگی Pearson و معادلات ساختاری برای تحلیل داده‌ها به کار گرفته شد. یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که باورهای فراشناختی و تیپ شخصیتی D رابطه منفی و معنی‌داری با بهزیستی روانی داشت. همچنین، باورهای فراشناختی و سنخ شخصیتی D، از طریق کاهش بهزیستی روانی، شدت علایم بیماری پسوریازیس را پیش‌بینی نمود. نتیجه‌گیری: کمک در غنی‌سازی بهزیستی فردی در تمامی مؤلفه‌های آن از طریق مدخلات آموزشی روان‌شناختی متناسب می‌تواند کمکی در جهت تسریع درمان مبتلایان به این بیماری باشد. &nbsp;
مجید صفاری نیا، رضا باقریان سرارودی، مهناز علی اکبری، مریم شاهنده،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف: میگرن نوعی اختلال عصبی شایع است که با سردرد شدید و ناتوان کننده و اغلب تهوع و ترس از نور و صدا همراه می‌باشد و ناتوانی ناشی از آن متفاوت است. بنابراین، پزشکان باید به عواملی که در بروز و شدت حملات سردرد و ناتوانی‌های ناشی از آن تأثیر دارد، توجه کنند تا بتوانند فراوانی و شدت حملات را کاهش دهند و تأثیر آن بر عملکرد فرد را محدود نمایند. مواد و روش‌ها: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی و کارآزمایی بالینی همراه با گروه شاهد و پیگیری سه ماهه بود که بر روی ۵۵ بیمار مبتلا به میگرن مراجعه کننده به درمانگاه‌های تخصصی مغز و اعصاب بیمارستان‌های شهر اهواز انجام شد. نمونه‌ها به صورت پی در پی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه درمان روانی اجتماعی (۲۰ نفر)، بازخورد زیستی (۱۵ نفر) و شاهد (۲۰ نفر) قرار گرفتند. درمان روانی اجتماعی و بازخورد زیستی هر کدام در هشت جلسه درمانی ۶۰ دقیقه‌ای طبق پروتکل تنظیم شده اجرا گردید. ابزار جمع‌آوری اطلاعات، چک‌لیست مشخصات دموگرافیک، پرسش‌نامه ناتوانی ناشی از سردرد (Migranie Disability Assessment Questionnaire یا MIDAS)و دستگاه بازخورد زیستی مقاومت گالوانیک پوست (Galvanic skin response یا GSR) بود که در سه مرحله (پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری) برای هر سه گروه انجام گرفت. داده‌ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندگانه همراه با اندازه‌گیری مکرر در نرم‌افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافته‌ها: شدت حملات سردرد در هر سه مرحله در گروه‌های درمان روانی اجتماعی و بازخورد زیستی تفاوت معنی‌داری با یکدیگر داشت (۰۱۰/۰> P). بین میانگین شدت مراحل و گروه‌ها نیز تعامل معنی‌داری مشاهده شد (۰۱۰/۰> P). میانگین ناتوانی ناشی از سردرد در سه مرحله تفاوت معنی‌داری را نشان داد (۰۰۱/۰ = P) و تعامل بین نمره‌ها و گروه‌ها نیز معنی‌دار بود (۰۰۱/۰ = P). شدت حملات سردرد و ناتوانی ناشی از سردرد بعد از درمان روانی اجتماعی کاهش چشمگیرتری نسبت به درمان بازخورد زیستی داشت و در مرحله پیگیری هم باقی مانده بود. نتیجه‌گیری: نتایج بیانگر اثربخشی درمان‌های روانی اجتماعی و بازخورد زیستی در بهبود شدت حملات میگرن و کاهش ناتوانی ناشی از سردرد می‌باشد. درمان روانی اجتماعی برای کاهش شدت حملات میگرن و ناتوانی ناشی از سردرد بیماران مؤثرتر است.
مهدی یعقوبی، فاطمه زرگر، حسین اکبری،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف : مرور مطالعات انجام شده نشان می‌دهد که نرخ بازگشت در اختلالات مصرف مواد، حتی پس از شرکت در درمان‌های دارویی مرتبط بالا است. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مدل پیشگیری از بازگشت مبتنی بر ذهن‌آگاهی بر میزان بازگشت در مصرف ‌کنندگان مواد افیونی انجام شد. مواد و روش‌ها: مطالعه حاضر در قالب یک کارآزمایی بالینی در سال ۱۳۹۴ در شهر کاشان انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمام مصرف ‌کنندگان مواد افیونی مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر کاشان بود. تعداد ۷۰ نفر از مصرف‌ کنندگان مواد افیونی به صورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه شاهد و آزمایش قرار گرفتند. گروه آزمایش طی ۸ جلسه تحت آموزش پیشگیری از بازگشت مبتنی بر ذهن‌آگاهی قرار گرفت و گروه شاهد هیچ مداخله‌ای را دریافت نکرد. در هر دو گروه، در پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری (یک ماه پس از پس‌آزمون) برای سنجش فروانی بازگشت از آزمایش مرفین استفاده شد. داده‌های مطالعه با نرم‌افزار SPSS و با استفاده از آزمون‌های t برای مقایسه معنی‌داری میانگین سنی در بین دو گروه و آزمون ۲ &chi; به منظور مقایسه دیگر متغیرهای جمعیت شناختی مانند وضعیت اشتغال، سطح تحصیلات، تاریخچه مصرف، وضعیت تأهل و همچنین، بررسی میزان بازگشت دو گروه تجزیه و تحلیل شد. یافته‌ها: نتایج آزمون ۲ &chi; نشان داد که تفاوت معنی‌داری بین فراوانی بازگشت در دو گروه وجود داشت (۰۵۰/۰ > P). نتیجه‌گیری: برنامه پیشگیری از بازگشت مبتنی بر ذهن‌آگاهی می‌تواند جزء برنامه‌های مداخلاتی اثربخش در سوء مصرف ‌کنندگان مواد مخدر قرار گرفته و از بازگشت پیشگیری نماید.
محدثه نوروزی، فاطمه زرگر، حسین اکبری،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف : درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT)، درمان جدیدی برای مشکلات بین فردی به شمار می‌رود. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روش ACT بر مشکلات بین فردی و اجتناب تجربه‌ای (Experiential avoidance) دانشجویان دختر دارای مشکلات بین فردی انجام شد. مواد و روش‌ها: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی در دسترس بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر مشغول به تحصیل در رشته‌های پرستاری، مامایی، علوم آزمایشگاهی، مدیریت، حقوق، حسابداری و معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرگان بود که ۶۶ نفر آن‌ها به صورت هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. این افراد به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. مداخله در گروه آزمایش بر اساس تحقیق McKay و همکاران، به صورت گروهی و در ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای توسط یک روان‌شناس بالینی آموزش دیده انجام شد. ابزار جمع‌آوری داده‌ها شامل پرسش‌نامه‌های مشکلات بین فردی (۳۲-Inventory of Interpersonal Problems یا ۳۲-IIP) و پذیرش و عمل (Acceptance and Action Questionnaire-II یا AAQ-II) بود که اجتناب تجربه‌ای را مورد سنجش قرار داد. نمرات پیش‌آزمون و پس‌آزمون با استفاده از آزمون کواریانس تجزیه و تحلیل گردید. یافته‌ها: پس از کنترل نمرات پیش‌آزمون، تفاوت معنی‌داری بین میانگین نمرات مشکلات بین فردی (۰۰۱/۰ > P) و اجتناب تجربه‌ای (۰۰۱/۰ > P) بین دو گروه‌ در مرحله پس‌آزمون مشاهده شد. نتیجه‌گیری: روش ACT می‌تواند تأثیر مطلوبی بر مشکلات بین فردی و اجتناب تجربه‌ای داشته باشد.
ملیحه رحمانی، عبداله امیدی، حسین اکبری، ذات‌اله عاصمی،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر درمان فراتشخیصی یکپارچه بر پرخوری و دشواری در تنظیم هیجان بیماران مبتلا به اختلال پرخوری انجام شد. مواد و روش‌ها: در این کارآزمایی بالینی یک‌ سوکور، جامعه پژوهش را تمامی زنان مبتلا به اختلال پرخوری شهرستان کاشان تشکیل داد. از بین افرادی که در نیمه اول سال ۱۳۹۴ به کلینیک تخصصی تغذیه کاشان مراجعه کرده بودند، ۶۰ نفر با دامنه سنی ۵۲-۱۹ سال و تشخیص اختلال پرخوری، به روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه اختصاص یافتند تا تحت درمان فراتشخیصی قرار گیرند (۳۰ نفر) یا به مدت ۱۲ هفته در لیست انتظار بمانند (۳۰ نفر). متغیرهای وابسته با استفاده از مقیاس پرخوری Gormally و مقیاس دشواری در تنظیم هیجان Gratz و Roemer (Difficulties in Emotion Regulation Scale یا DERS) اندازه‌گیری شد. در نهایت، داده‌ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: بعد از ۱۲ هفته، درمان فراتشخیص منجر به کاهش معنی‌دار نتایج پرخوری (۵۵/۳ ± ۴۶/۸- در مقابل ۹۰/۱ ± ۳۶/۱-) (۰۰۱/۰ > P) و دشواری در تنظیم هیجان (۹۱/۳۳ ± ۷۰/۹۹- در مقابل ۳۲/۲۴ ± ۴۳/۱۵) (۰۰۱/۰ > P) در مقایسه با گروه شاهد شد. نتیجه‌گیری: در درمان فراتشخیصی یکپارچه، عنصر رفتاری درمان در عادی کردن الگوهای خوردن، برنامه‌ریزی وعده‌های غذا، آموزش تغذیه و خاتمه دادن به چرخه‌های پرخوری تمرکز دارد و به فرد آموزش می‌دهد تا مقادیر کمتری از غذا را به طور منظم مصرف کند. همچنین، عنصر شناختی این درمان، به مقابله با افکار ناکارامد همراه با پرخوری می‌پردازد. به طور کلی، به دنبال این مداخله، تأثیرات مثبتی بر پرخوری و دشواری در تنظیم هیجان مشاهده شد.
مریم اکبری، علی اکبر ارجمندنیا، غلامعلی افروز، کامبیز کامکار،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف : بزرگ‌ترین گروه کودکان استثنایی که در مدارس استثنایی ثبت‌نام می‌شوند، کودکان دارای اختلالات یادگیری هستند. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر ذهن‌آگاهی بر خودنظم‌بخشی دانش‌آموزان با اختلال در یادگیری حساب بود. مواد و روش‌ها: این مطالعه به روش نیمه تجربی و بر اساس طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون، همراه با گروه شاهد انجام شد. جامعه آماری تحقیق شامل دانش‌آموزان پسر پایه چهارم و پنجم مقطع ابتدایی با اختلال در یادگیری حساب در سال تحصیلی ۹۳-۱۳۹۲ بود که در مراکز توان‌بخشی اختلالات یادگیری شهر سنندج خدمات ویژه دریافت می‌کردند. ۳۰ دانش‌آموز به شیوه نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه ۱۵ نفره آزمایش و شاهد قرار گرفتند. برای گروه آزمایش، ۱۰ جلسه برنامه آموزش ذهن‌آگاهی کودکان اجرا گردید، اما گروه شاهد تنها تحت آموزش‌های معمول مراکز توان‌بخشی قرار گرفتند. قبل و بعد از اجرای برنامه آموزشی، برای هر دو گروه پرسش‌نامه خودنظم‌بخشی تحصیلی (Self-Regulation Questionnaire Academic یا SRQ-A) و آزمون پیشرفت تحصیلی محقق ساخته اجرا گردید. برای برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری استفاده شد. یافته‌ها: پس از تعدیل نمرات پیش‌آزمون، افزایش معنی‌داری در خودنظم‌بخشی و پیشرفت تحصیلی گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد مشاهده گردید (۰۵۰/۰ > P). نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه حاضر تأییدی بر پژوهش‌هایی است که نشان داده‌اند برنامه‌های آموزشی مبتنی بر درمان شناختی- رفتاری (Cognitive behavioral therapy یا CBT)، بر کاهش مشکلات روان‌شناختی و تحصیلی دانش‌آموزان با اختلال یادگیری تأثیر دارند.
هادی پرهون، علیرضا مرادی، حمیدرضا حسن آبادی، محمد اسماعیل اکبری،
دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف: آسیب‌های شناختی ناشی از سرطان پستان می‌تواند تأثیرات مخربی بر کیفیت زندگی، عملکرد شغلی و اجتماعی این بیماران داشته باشد. ازاین‌رو، پژوهش حاضر باهدف برسی اثربخشی برنامه طراحی‌شده توان‌بخشی شناختی بر کارکردهای اجرایی و رفتارهای خود مراقبتی بیماران مبتلابه سرطان پستان انجام شد. مواد و روش­ها: در یک طرح آزمایشی با پیش‌آزمون-پس‌آزمون توأم با گروه کنترل و پیگیری، با روش نمونه‌گیری در دسترس، ۴۱ بیمار مبتلابه سرطان پستان انتخاب و به‌صورت تصادفی به گروه آزمایش و گروه کنترل انتساب شدند. گروه آزمایش طی دو ماه تحت درمان قرار گرفتند. پرسشنامه رفتارهای خود مراقبتی(Self-Care Behaviors Questionnaire)، آزمون برج لندن (Tower of London Test)، آزمون استروپ (Stroop Test)، قبل و بعد از مداخله و در مرحله پیگیری یک‌ماهه در هر دو گروه گردآوری و با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس آمیخته مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته‌ها نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای حل مسئله (۰۵/۰p<)، برنامه‌ریزی (۰۵/۰p<)، انعطاف‌پذیری شناختی (۰۵/۰p<) و رفتارهای خود مراقبتی (۰۵/۰p<) در مرحله‌ی پس‌آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد. بدین معنی که گروه آزمایشی که برنامه مداخله‌ای را دریافت کرده بودند در مرحله پس‌آزمون در متغیرهای مذکور بهبودی معناداری داشته‌اند و تغییرات ایجادشده در مرحله پیگیری نیز پایدار بوده است. نتیجه­ گیری : نتایج پژوهش حاکی از اثربخشی برنامه طراحی‌شده توان‌بخشی شناختی بر کارکردهای اجرایی و رفتارهای خود مراقبتی بیماران مبتلابه سرطان پستان است؛ ازاین‌رو، توجه به این یافته‌ها و سازوکار اثربخشی این روش درمانی می‌تواند اثرات درمانی مناسبی بر کاهش مشکلات شناختی، روان‌شناختی و بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلابه سرطان پستان در پی داشته باشد.
مهناز علی اکبری دهکردی، زهره عزیزی،
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: کاهش هورمون‌های جنسی در مردان با مشکلات جسمانی و روان‌شناختی مختلفی ازجمله افسردگی، کاهش فعالیت جسمانی، اختلال در حافظه و کارکردهای اجرایی همراه است. هدف مطالعه حاضر مقایسه سلامت روان (Mental health) مردان مبتلا به آندروپوز (Andropause) و مردان مسن بهنجار به‌منظور شناسایی ابعاد روان‌شناختی آندروپوز بود. مواد و روش‌ها: طرح پژوهش حاضر از نوع علّی-مقایسه‌ای بود. جامعه پژوهش شامل کلیه کارکنان مرد گروه سنی ۶۵-۴۵ سال دانشگاه علوم پزشکی شهر تهران بود. از میان جامعه مورد بررسی ۱۵۰ نفر به‌صورت در دسترس به‌عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. پس از پر کردن پرسشنامه کمبود آندروژن در مردان مسن (Androgen Deficiency of Aging Men questionnaire یا ADAM) و سلامت عمومی (General Health Questionnaire یا GHQ) به دو گروه تشخیص بالینی آندروپوز و عادی تقسیم شدند. یافته‌ها: به‌منظور تشخیص بیوشیمیایی آندروپوز افراد دارای نشانگان کمبود آندروژن به آزمایشگاه مراجعه کردند و پس‌ازآن سلامت روان بین سه گروه از مردان عادی، مردان دارای تشخیص بالینی و آزمایشگاهی آندروپوز مقایسه گردید. هر سه گروه در ابعاد علائم جسمانی، کارکرد اجتماعی، اضطراب و افسردگی با یکدیگر تفاوت معنادار داشتند. افراد دارای تشخیص آزمایشگاهی آندروپوز مشکلات بیشتری در ابعاد افسردگی و اضطراب گزارش کردند. نتیجه‌گیری : بر اساس نتایج پژوهش حاضر افرادی دارای تشخیص آزمایشگاهی آندروپوز مشکلات شدیدتری در زمینه افسردگی و اضطراب داشتند. نتایج پژوهش حاضر نشان‌دهنده ضرورت استفاده از برنامه‌های درمانی در خصوص افسردگی و اضطراب این گروه از افراد در کنار درمان‌های هورمونی و سایر درمان‌های پزشکی دیگر است.
زهره عزیزی، مهناز علی اکبری دهکردی، احمد علی پور،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: اضطراب می‌تواند در یک بازه ده‌ساله به بیماری­های قلبی منجر شود و بیماری­های قلبی به‌نوبه خود به اضطراب؛ اضطراب مرگ. هدف پژوهش حاضر؛ تعیین تأثیر طرح‌واره درمانی گروهی بر کاهش اضطراب مرگ در بیماران قلبی- عروقی صورت بود. مواد و روش‌ها: جامعه آماری دربردارنده کلیه بیماران مبتلابه بیماری­های قلبی-عروقی مراجعه‌کننده به مرکز قلب تهران بود. روش نمونه‌گیری از نوع در دسترس و طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل همراه با پیش‌آزمون و پس‌آزمون بود. ابتدا از بین مراجعین، داده­های حاصل از مقیاس اضطراب مرگ تمپلر   (Templer’s Death Anxiety Scale) از ۱۱۳ نفر اخذ و پس از بررسی اولیه، تعداد ۳۰ نفر (۱۸ زن و ۱۲ مرد) از افراد که بالاترین نمرات را در آزمون کسب کرده بودند در پژوهش دخالت داده‌شده و به‌طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گماشته شدند. پیش‌ازاین در نظر گرفته شد تا شرکت‌کنندگان به وضعیت­های عصبی مختل‌کننده هوشیاری اعم از ضربه‌مغزی و دمانس دچار نبوده باشند. سپس اعضای گروه آزمایش به مدت ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای تحت درمان طرح‌واره درمانی گروهی قرار گرفتند و پس‌ازآن دوباره ازلحاظ میزان اضطراب مرگ مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS ۲۳ استفاده شد. یافته‌ها: نتایج حاکی از آن بود که پس از اجرای مداخله طرح‌واره درمانی گروهی از میزان اضطراب مرگ اعضای گروه آزمایش به‌طور معنا‌داری (۰۵/۰ p < و ۱۴۷/۴F= ) کاسته شده است؛ بنابراین فرضیه پژوهش مبنی بر اثربخشی طرح‌واره درمانی گروهی بر کاهش میزان اضطراب مرگ تائید می‌شود. نتیجه‌گیری: این یافته ممکن است  به خلأ پژوهشی موجود در مورد اضطراب مرگ در بیماران قلبی-عروقی و همچنین کاربردهای بالینی در مواجهه با این پدیده کمک‌کنند.
محمد اکبری، محسن گل پرور، محسن لعلی، پریسا ترانه،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: سوء رفتار جنسی کودکان و نوجوانان پدیده­های جهانی محسوب می­شوند. این رفتارها تأثیرات مخربی بر سلامت روان نوجوانان به­جای می­گذارند. این پژوهش با هدف تعیین تأثیر بسته درمان تلفیقی پذیرش و تعهد و شناختی-رفتاری (ACT-CBT) و آموزش مدیریت والدین (PMT) بر علائم اختلال استرس پس از سانحه در نوجوانان پسر آزاردیده از سوء رفتار جنسی اجرا شد.
مواد و روش‌ها: روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح پژوهش سه گروهی (یک گروه درمان ACT-CBT­­، یک گروه آموزش مدیریت والدین (PMT) و یک گروه شاهد) در سه مرحله­ پیش­آزمون، پس­آزمون و پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش نوجوانان پسر ۱۴ تا ۱۸ ساله آزاردیده از سوء رفتار جنسی در شهر اصفهان بود که از بین آن­ها ۴۵ نفر بر پایه ملاک­های ورود انتخاب و سپس به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند­. ابزار سنجش متغیر وابسته پرسشنامه نشانگان اختلال استرس پس از سانحه ودرز و همکاران (۱۹۹۴) بود­. گروه درمان ACT-CBT و گروه آموزش مدیریت والدین (PMT) هر یک به مدت ۱۰ جلسه تحت درمان قرار گرفتند. جهت تحلیل داده­ها، از تحلیل واریانس اندازه­گیری مکرر­­­ و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد درمان تلفیقی ACT-CBT بر کاهش علائم اختلال استرس پس از سانحه در میان نوجوانان ۱۴ تا ۱۸ ساله آزاردیده از سوء رفتار جنسی مؤثر است (۰۰۱/۰>P)، ولی آموزش مدیریت والدین بر کاهش علائم اختلال استرس پس از سانحه تأثیری نداشت (۰۵/۰<P).
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌ها می‌توان نتیجه گرفت که درمان تلفیقی ACT-CBT برای درمان نوجوانان پسر آزاردیده از سوء رفتار جنسی برای کاهش علائم اختلال استرس پس از سانحه قابل‌استفاده است.
اعظم اعرابی، جعفر حسنی، مهدی اکبری، محمد حاتمی، محمدرضا شعربافچی‌زاده،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری­های پوستی همانند پسوریازیس، با ناتوانی­های روان‌شناختی و اجتماعی قابل‌ملاحظه‌ای همراه هستند. ازاین‌رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان خود شفقت­ورزی بر پریشانی روان‌شناختی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پسوریازیس انجام گرفت.
مواد و روش‌ها: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با گروه کنترل و پیگیری یک‌ماهه است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه‌ی بیماران پوستی پسوریازیس بود که بین ماه­های دی تا اسفند ۱۳۹۸ به مراکز درمانی پوستی در شهر تهران مراجعه نمودند. از این جامعه، ۴۰ نفر به شیوه‌ی نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به‌طور تصادفی در دو گروه آزمایش (۲۰ نفر) و کنترل (۲۰ نفر) گمارده شدند. اعضای گروه آزمایش از هفت جلسه درمان خودشفقت‌ورزی برخوردار گردیدند، بااین‌حال گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. پرسشنامه‌های پریشانی روان‌شناختی کسلر (۲۰۰۲) و کیفیت زندگی بریف (۱۹۹۶)، قبل و بعد از مداخلات آموزشی، به‌عنوان پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری بر روی کلیه افراد اجرا گردید. یافته‌های حاصل از پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه‌گیری‌های مکرر و نرم‌افزار SPSS-۲۰ مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج بیانگر این بود که درمان خودشفقت ورزی بر کاهش پریشانی روان‌شناختی و افزایش کیفیت زندگی در بیماران پوستی پسوریازیس به‌طور معناداری مؤثر بوده است (۰۰۱/۰>p).
نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد درمان خودشفقت ورزی، از طریق افزایش مهربانی نسبت به خود و دیگران و مدیریت احساسات، می‌تواند منجر به بهبود پریشانی روان‌شناختی و کیفیت زندگی بیماران شود.
محمد سیداحمدی، فهیمه کیوانلو، حسین صمدی، هادی اکبری،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: سلامت روان به معنای بهزیستی شناختی ، رفتاری و احساسی است. همه چیز در مورد نحوه تفکر ، احساس و رفتار مردم است. سلامت روان می تواند بر زندگی روزمره ، روابط و سلامت جسمی تأثیر بگذارد. هدف از این مطالعه مرور سیستماتیک و فراتحلیل پژوهش‌هایی بود که به مقایسه سلامت روان دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار پرداخته بودند.
مواد و روش‌ها: جستجوی مقالات به زبان فارسی در پایگاه اطلاعات جهاد دانشگاهی، نورمگز، سویلیکا، علم نت بدون محدودیت زمانی تا بهمن ماه سال ۱۳۹۹ با کلیدواژه‌های مرتبط با "سلامت روانی"، "سلامت عمومی"، "ورزشکار و غیر ورزشکار" انجام شد. معیارهای ورود شامل تحقیقاتی که از نوع مقطعی و به شکل مقایسه بین ورزشکاران و غیر ورزشکاران و تحقیقاتی بود که از پرسشنامه استاندارد ۲۸ GHQ  استفاده کرده بودند. مقالات با استفاده از چک لیست PRISMA مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: بر اساس معیارهای ورود و خروج در نهایت ۱۲ مقاله از ۴۷۸ مطالعه مورد بررسی جامع قرار گرفت. طبق بررسی صورت گرفته نتایج مطالعات تعداد کل نمونه های ورزشکار ۱۲۵۲ نفر و غیر ورزشکار ۱۴۵۱ نفر در این ۱۲ مطالعه بود.  نتایج فراتحلیل نشان داد که تفاوت معنی داری و قابل توجهی بین سلامت روان دانشجویان ورزشکار نسبت به غیر ورزشکار (۳۴/۳- تا ۹۶/۶-)CI  ۹۵%، ۱۵/۵- MD= وجود دارد و در چهار زیر مقیاس سلامت روان  علائم جسمانی (۷۰/۰- تا ۷۵/۱-) CI ۹۵% ، ۲۳/۱- MD= ، اضطراب و اختلال خواب (۲۴/۱- تا ۲۱/۲-) CI ۹۵% ، ۷۳/۱- MD= ، اخلال در کار کرد اجتماعی(۷۴/۰- تا ۲۵/۲-) CI ۹۵% ، ۵۰/۱- MD= و افسردگی (۸۵/۰- تا ۲-) CI ۹۵% ، ۴۳/۱- MD= تفاوت معنی داری بین دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار وجود دارد.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که دانشجویان ورزشکار نسبت به غیر ورزشکار از سلامت عمومی بهتری برخوردار بودند. لذا ورزش و فعالیت بدنی می تواند باعث ارتقای سلامت روانی دانشجویان گردد.
واژه‌های کلیدی: سلامت روان، سلامت عمومی، دانشجو، ورزشکار، غیر ورزشکار
افضل اکبری بلوط بنگان، فردین فرمانی، فاطمه عبدپور، شبنم غلامی سه چک،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش کنترل قلدری بر رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت نوجوانان قلدر با نقش واسطه‌ای حمایت اجتماعی ادراک‌شده انجام شد.
مواد و روش‌ها: طرح پژوهش نیمه آزمایشی به شیوه پیش‌آزمون- پس‌آزمون و پیگیری یک‌ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل نوجوانان ۱۴ تا ۱۷ ساله منطقه ۱۷ مدارس دولتی شهر تهران بود. تعداد ۴۰ نفر از نوجوانانی که ملاک‌های ورود به پژوهش را داشتند و نمره بالایی در پرسشنامه قلدری هارتر کسب کردند به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه حمایت اجتماعی زیمت و همکاران (۱۹۸۸) و رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت والکر و همکاران (۱۹۸۷) بود که در سه مرحله پیش‌آزمون- پس‌آزمون و پیگیری یک‌ماهه توسط هر دو گروه تکمیل شد. برنامه آموزش کنترل قلدری در ۸ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای برای گروه آزمایش اجرا شد. برای تحلیل داده‌ها از مدل یابی ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی در قالب الگوی چند نشانگر چند پاسخ به کمک نرم‌افزارهای SPSSV۲۲ و SmartPLSV۳.۳ استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد آموزش کنترل قلدری اثر مستقیم و معنی‌داری بر حمایت اجتماعی و رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت در هر دو مرحله پس‌آزمون و پیگیری داشت. همچنین نتایج نشان داد آموزش کنترل قلدری به واسطه حمایت اجتماعی اثر غیر مستقیم و معنی‌داری بر رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت دارد. در مجموع مدل پژوهش در مرحله پس‌آزمون ۵۱ درصد و در مرحله پیگیری ۵۴ درصد از واریانس رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت را تبیین نموده است.
نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش می‌توان گفت مدل اثربخشی آموزش کنترل قلدری بر رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت با نقش واسطه‌ای حمایت اجتماعی ادراک‌شده از برازش مطلوبی برخوردار است و لذا آگاهی معلمان، والدین، روان‌شناسان، مشاوران و سایر متخصصان تعلیم و تربیت از این متغیرها می‌تواند کمک‌کننده باشد.
 

صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱