۸ نتیجه برای انصاری
شیرین انصاری مقدم، حمید پورشریفی، محمد رضا صیرفی، مجید ولی زاده،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از اصلیترین دغدغههای روانشناسی سلامت پیروی بیماران از توصیههای درمانی است. خودکارآمدی سبک زندگی مربوط به وزن و پریشانی روانشناختی ازجمله عواملی هستند که در تبیین میزان پیروی از درمان در جراحیهای چاقی نقشهای مهمی ایفا میکنند. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجیگر پیروی از درمان در رابطه بین خودکارآمدی سبک زندگی مربوط به وزن، پریشانی روانشناختی با کاهش وزن افراد چاق جراحیشده به روش اسلیو گاستروکتومی (sleeve gastrectomy) بود.
مواد و روشها: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش شامل تمام افراد چاقی بود که در کلینیک پژوهشکده غدد و متابولیسم مورد عمل جراحی لاپاراسکوپی اسلیو گاسترکتومی (sleeve gastrectomy Laparoscopy) قرارگرفته بودند و از میان آنها ۲۰۰ نفر به روش نمونهبرداری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل شاخص توده بدنی؛ پرسشنامه سبک زندگی مبتنی بر خودکارآمدی؛ فرم کوتاه مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس و مقیاس پیروی کلی بود. دادههای پژوهش حاضر با استفاده از روش مدلیابی معادلات ساختاری تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد اثر مستقیم خودکارآمدی بر کاهش وزن (۰۱/۰>p، ۱۶۹/۰= β) و اثر غیرمستقیم از طریق پیروی از درمان (۰۱/۰>p، ۰۷۷/۰= β) معنادار بود. اثر مستقیم پریشانی روانشناختی بر کاهش وزن (۰۵/۰>p، ۱۸۶/۰-= β) و اثر غیرمستقیم پریشانی روانشناختی از طریق پیروی از درمان (۰۵/۰>p، ۰۶۹/۰-= β) معنادار بود.
نتیجهگیری: چنین به نظر میرسد که خودکارآمدی با تحت تأثیر قرار دادن فرد و ارتقای تابآوری وی پریشانی روانشناختی او را کاهش داده و منجر به افزایش پیروی از درمان و کاهش وزن فرد میشود.
مریم تات، حسن رضایی جمالویی، مصطفی خانزاده، مجتبی انصاری شهیدی، مهدی طاهری،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر جهت بررسی مدل ساختاری اطلاعاتی-انگیزشی-رفتاری بر اساس نقش تعدیلگر تکانشگری در بین زنان با شاخص توده بدنی بالای ۲۵ انجام شد.
مواد و روشها: پژوهش حاضر مقطعی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان مراجعهکننده به مراکز رژیمدرمانی، خانه سلامت و باشگاه ورزشی در سال ۱۳۹۹-۱۴۰۰ شهر اصفهان بود که از میان آنان تعداد ۴۴۴ نفر با روش نمونهگیری چندمرحلهای انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته اطلاعاتی-انگیزشی-رفتاری و پرسشنامه تکانشگری پاتون و همکاران (۱۹۵۹) استفاده شد. از نرمافزار آموس (۲۴V-) برای تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: نتایج حاکی از نقش تعدیلگر تکانشگری در مدل مذکور بود (۴۶/۳=X۲/df، ۹۸۱/۰=GFI، ۹۷۷/۰=CFI، ۰۸/۰RMSEA=،۰۷۳/۰SRMR=، ۹۷۰/۰NFI=، ۹۲۸/۰= TLI و ۹۲۴/۰=AGFI). در سه گروه تکانشگری پایین، متوسط و بالا، رفتار سلامت تحت تأثیر اطلاعات بود. در گروه تکانشگری متوسط، رفتار سلامت تحت تأثیر انگیزش بود. در سه گروه تکانشگری پایین، متوسط و بالا، رفتار سلامت تحت تأثیر مهارتهای رفتاری بود. در افراد با تکانشگری پایین و بالا، اطلاعات تأثیر غیرمستقیم معناداری بر رفتار سلامت بهواسطه مهارت رفتاری داشت. در افراد با تکانشگری بالا، انگیزش تأثیر غیرمستقیم معناداری بر رفتار سلامت بهواسطه مهارت رفتاری داشت.
نتیجهگیری: کاربرد سازههای مذکور مثل اطلاعات، انگیزش، مهارت رفتاری و توجه به سطوح تکانشگری میتواند در پیشگیری از چاقی و حتی طراحی درمانها و رژیمهای غذایی مناسب به محققان و درمانگران این حوزه کمک نماید.
خانم هاجر براتیان، مجید برکتین، جعفر مهوری حبیب آبادی، امراله ابراهیمی، مجتبی انصاری شهیدی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: صرع لوب فرونتال با اختلال عملکرد شناختی همراه است که ممکن است بر کیفیت زندگی قبل و بعد از جراحی برای صرع تأثیر منفی بگذارد. این مطالعه باهدف یافتن عوامل شناختی پیشبینی کننده کیفیت زندگی در بیماران مبتلابه صرع لوب فرونتال که تشنج آنها با جراحی برای صرع کنترلشده بود، انجام شد.
مواد و روشها: بیستوچهار بیمار مبتلابه صرع لوب فرونتال که از خرداد ۱۳۹۳ تا خرداد ۱۳۹۸ تحت عمل جراحی صرع قرار گرفتند، انتخاب شدند. پیامد تشنج با طبقهبندی انگل اصلاحشده ارزیابی شد. همه بیماران با مقیاس هوش بزرگسالان وکسلر اصلاحشده، مقیاس حافظه وکسلر، آزمون ردیابی رنگ، تست برج لندن، تست زبان پریشی نامگذاری فارسی و تست تشخیصی زبان پریشی فارسی مورد ارزیابی قرار گرفتند. کیفیت زندگی با پرسشنامه کیفیت زندگی در صرع با ۸۹ آیتم ارزیابی شد. برای تجزیهوتحلیل آماری از تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر و مدلهای خطی تعمیمیافته استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین نمرات حافظه کاری (۰۱/۰=p)، هوش کلی (۰۰۱/۰>p) و هوش عملکردی (۰۰۱/۰>p) قبل و بعد از عمل تفاوت معنیداری وجود داشت. مدل رگرسیون خطی تعمیمیافته نشان داد که خطاهای رنگ در قسمت ۲ آزمون ردیابی رنگ با آماره ۴۳/۱۸- و نمرات نمایه شده بالاتر حافظه کلامی با آماره ۲۸/۱-، هر دو قبل از جراحی، کاهش امتیاز کیفیت زندگی کل را پیشبینی کردند.
نتیجهگیری: حافظه کاری و عملکرد اجرایی عوامل عصبی روانشناختی هستند که ممکن است کیفیت زندگی را در پس از جراحی برای صرع لوب فرونتال پیشبینی کنند.
محمود پرچمی خرم، سعید ایمانی، داریوش انصاری،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف بررسی رابطه نیازهای بنیادین و بهزیستی روانشناختی با میانجیگری اعتیاد به شبکههای اجتماعی انجام شد. اعتیاد به شبکههای اجتماعی عبارت است از وابستگی بیش از حد، انگیزه قوی برای ورود یا استفاده و صرف زمان و تلاش بسیار برای شبکههای اجتماعی که به سایر فعالیتهای اجتماعی، مطالعات/شغل، روابط بین فردی و یا سلامت روانی آسیب میرساند؛ بنابراین، در دهه گذشته، عوامل و پیامدهای مرتبط با استفاده مشکلزا از شبکههای اجتماعی علاقه و مطالعه تجربی در این حوزه را افزایش داده است.
مواد و روشها: جامعه آماری در این پژوهش افراد بالای ۱۸ سال در شهر شیراز و همدان بود که از این جامعه آماری تعداد ۳۹۶ نفر (۱۷۰ مرد و ۲۲۶ زن) با روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش مقیاس نیازهای بنیادین روانشناختی (گینه، ۲۰۰۳)، اعتیاد به شبکههای اجتماعی (پاناییز و والکر، ۲۰۱۲) و بهزیستی روانشناختی ریف (۱۹۸۹) بود. دادهها با استفاده از روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: بالاترین ضریب همبستگی در بین نیازهای بنیادین مربوط به نیاز ارتباط با ۶۴/۰- و بعد از آن نیازهای خودمختاری و شایستگی به ترتیب ۶۲/۰- و ۵۸/۰- بود. ضریب همبستگی بین اعتیاد به شبکههای اجتماعی و بهزیستی روانشناختی نیز ۴۸/۰- به دست آمد. همچنین، ضریب همبستگی نیازهای بنیادین خودمختاری، شایستگی و ارتباط با بهزیستی روانشناختی به ترتیب ۶۹/۰، ۶۰/۰ و ۶۶/۰ بود.
نتیجهگیری: ناکامی در ارضاء نیازهای بنیادین میتواند در قالب روشهای اصلاحی و به شکل استفاده افراطی از شبکههای اجتماعی نمایان شده و زمینهساز استفاده اعتیادی از این شبکهها شود. ناکامی در ارضاء نیازهای بنیادین همچنین به صورت مستقیم و غیر مستقیم با کاهش بهزیستی روانشناختی مرتبط است.
سعیده الهی دوست، محمد انصاری پور، علی ربانی، محبوبه حجتی،
دوره ۲۰، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: چاقی یکی از انواع بیماریهای مزمن و مشکل بهداشتی در همه کشورهاست که با عوامل رفتاری مرتبط است. بررسیهای جدید نشان میدهد الگوهای مصرف غذایی و سبک زندگی که منجر به چاقی میشود تا حدود زیادی تحت تأثیر عواملی ازجمله شبکههای اجتماعی، ارتباط با خانواده و دوستان، رسانهها و .... میباشد.
مواد و روشها: در این مقاله –فراتحلیل سیستماتیک برای یافتن مستندات مرتبط با موضوع مقاله، نویسنده به بررسی منظم پیشینه منتشرشده در مورد عوامل مؤثر بر چاقی و روشهای بهکاررفته در کاهش وزن پرداخته و مطالعات مرتبط موردنظر را در پایگاه دادههای PubMed،Medline، Elsevier، google scholar IranDoc، Magiran، SID با استفاده از کلمات کلیدی مرتبط هم چون: چاقی، اضافهوزن، عوامل مؤثر، به زبان فارسی و obesity, overweight, determinant به زبان انگلیسی استفاده شد.
یافتهها: نتایج بررسی مطالعات چاپشده مختلف نشان میدهد که عوامل رفتاری مؤثر بر چاقی در سه سطح فردی، خانوادگی و اجتماعی تقسیم میشود. عوامل مؤثر در سطح فردی شامل باورهای مذهبی، سبک زندگی، مصرف رسانه و بازی، سطح تحصیلات و نگرش غذایی میباشد. در سطح خانوادگی شامل اشتغال مادر، حمایت اجتماعی و خانواده میباشد. در سطح جامعه شامل شبکههای اجتماعی، فرهنگ مدرن، سرمایهداری، مدرسه، محیط فیزیکی جامعه، شبکه روابط اجتماعی و دوستان، مقایسه اجتماعی، طبقه اجتماعی و رفاه اجتماعی میباشد. راهکارهای کنترل عوامل اجتماعی مؤثر بر چاقی در سه سطح فردی (مدل باور- رفتار سلامت)، سطح خانوادگی (درمان خانوادهمدار، اصلاح سبک زندگی به شیوه سلامتمحور) و سطح جامعه (فضاسازی و تبلیغات سلامتمحور اقدام جامعه، کنترل باواسطه شبکههای اجتماعی، برنامه ارتقاء سلامت، رسانه و فرهنگ سلامت، اقدامات کنترلی فرهنگ محور و روش بازاریابی اجتماعی) میباشد.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، میتوان گفت شناخت عوامل مؤثر بر چاقی و به کار بردن روشهای کنترل آنها راهحل مؤثری در کاهش اضافهوزن و چاقی در بعد فردی و اجتماعی میباشد.
سهیلا سلیمانی، مصطفی خانزاده، مجتبی انصاری شهیدی،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال وسواس فکری و عملی اختلالی است مزمن و ناتوان ساز که با پیدایش افکار و رفتارهای تکرارشونده و مقاوم همراه با اضطراب شناخته میشود. این اختلال آثار گستردهای در جنبههای گوناگون زندگی فرد به ویژه زمینههای شغلی، تحصیلی، اجتماعی و همچنین روابط خانوادگی بر جای میگذارد. از آنجایی که اختلال وسواس بیش از سایر اختلالات خانواده فرد را درگیر میکند، بنابراین با توجه به اهمیت و نقش خانواده در روند اختلال وسواس بر افراد خانواده، هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر ذهنیسازی بر شیوههای حل تعارض در همسران افراد دارای وسواس فکری و عملی است.
مواد و روشها: روش پژوهش نیمه آزمایشی، دارای فرایند دو مرحلهای پیش آزمون و پس آزمون که بر روی سه گروه آزمایشی (گروه آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، گروه آموزش درمان مبتنی بر ذهنیسازی و گروه گواه) انجام گرفت. در این فرایند متغیرهای مستقل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر ذهنیسازی و همچنین متغیر وابسته آن، شیوههای حل تعارض میباشد. نمونههای پژوهشی شامل ۴۵ نفر از همسران افراد دارای اختلال وسواس بودند که در سه گروه ۱۵ نفره آزمایشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، درمان مبتنی بر ذهنیسازی و گروه گواه جای گرفتند.
یافتهها: نتایج نشان داد نمرات شیوههای حل تعارض در پس آزمون گروه پذیرش و تعهد و گروه ذهنیسازی دارای تفاوت معنادار است و این تفاوت به نفع گروه پذیرش و تعهد است. یعنی شیوههای حل تعارض در پس آزمون گروه پذیرش و تعهد از گروه ذهنیسازی به گونه معناداری کمتر بوده است (۰۵/۰>P).
نتیجهگیری: بنابراین میتوان نتیجه گرفت که در این دو رویکرد درمانی، اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شیوههای حل تعارض در همسران افراد دارای اختلال وسواس نسبت به درمان مبتنی بر ذهنیسازی بیشتر میباشد
خانم زینب انصاری، دکتر هادی صمدیه، دکتر مهدی رضایی،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: نارساخوانی، به عنوان یک ناتوانی یادگیری رایج، تواناییهای پردازش زبان و خواندن دانشآموزان را تحت تأثیر قرار میدهد. در این راستا پژوهش حاضر با هدف مقایسه آگاهی واجشناختی، حافظه دیداری و سرعت نامگذاری واژه در دانشآموزان نارساخوان تحولی ادراکی و زبانشناختی با دانشآموزان عادی انجام شد.
مواد و روشها: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی-مقایسهای بود. جامعۀ آماری پژوهش، شامل کلیۀ دانشآموزان دختر و پسر پایه اول و دوم ابتدایی در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ در شهر فردوس بود. از این میان، ۴۵ نفر (در ۳ گروه ۱۵ نفره) از طریق روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل ماتریسهای پیشرونده ریون، آزمون ارزیابی توانایی خواندن فارسی_ سطح یک پوراعتماد و همکاران (۱۳۸۰)، پرسشنامه غربالگری اختلال یادگیری ویژه علیزاده و همکاران (۱۴۰۱)، آزمون ارزیابی آگاهی واجشناختی سلیمانی و دستجردی کاظمی (۱۳۸۴)، دو خرده آزمون سواد و مقدار سرعت نامگذاری ویرایش پنجم هوش وکسلر کودکان کرمی و کرمی (۲۰۱۴) و آزمون تصاویر درهم آندره ری (۱۹۴۲) بود. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره و نرمافزار SPPS نسخه ۲۵ استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین متغیرهای شناختی (آگاهی واجشناختی، حافظه دیداری و سرعت نامیدن واژه) در گروههای نارساخوان ادراکی و زبانشناختی تفاوت معنادار وجود داشت. همچنین در هر سه متغیر میان کودکان عادی با نارساخوانها تفاوت وجود داشت.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش میتوان گفت نارساخوانهای گروه زبانشناختی در دو متغیر آگاهی واجشناختی و حافظه دیداری نسبت به گروه نارساخوانهای ادراکی و کودکان عادی عملکرد ضعیفی دارند. همچنین نارساخوانهای ادراکی در متغیر سرعت نامیدن واژه، عملکرد ضعیفتری نسبت به گروه نارساخوانهای زبانشناختی و کودکان عادی داشتند.
مصطفی انصاریون، حسن میرزا حسینی، مجید ضرغام حاجبی،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: خلق فرد بر توجه انتخابی و حافظه کاذب تاثیر دارد؛ اما پاسخ به این پرسش که کدام نوع خلق (منفی یا مثبت) و در کدام موقعیت هیجانی (منفی یا مثبت) بیشترین حافظه کاذب را ایجاد می کند، پژوهش های بیشتری می طلبد. پژوهش حاضر با هدف مشخص کردن نقش القای هیجان بر حافظه کاذب با نقش میانجی سوگیری توجه در بیماران مبتلا به اختلال خلقی انجام شد.
مواد و روشها: روش پژوهش نیمه آزمایشی و جامعه آماری شامل کلیه زنان و مردان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و اختلال دوقطبی I(دوره مانیا) مراجعهکننده به بیمارستان روانپزشکی رازی بودند. ۵۴ نفر زن و ۵۴ نفر مرد به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. درهر گروه، ۹ مرد و ۹ زن گنجانده شد. به ۳۶ نفر از آزمودنیها خلق مثبت و ۳۶ نفر دیگر خلق منفی القا شد و به ۳۶ نفر گروه کنترل هیچ خلقی القا نشد. پرسشنامه حافظه کاذب(DRM) به عنوان پیش آزمون برای سنجش میزان حافظه کاذب آزمودنی ها اجرا شد. و سپس تکلیف حافظه کاذب مبتنی بر پارادایم DRM (پس آزمون) با روش القای خلق برای سنجش میزان حافظه کاذب با محتوای هیجانی مختلف شامل مثبت، منفی و خنثی از طریق نمایش فیلم استفاده شد. پس از آن آزمون استروپ (سوءگیری توجه) نیز برای بررسی میزان حالات هیجانی و تاثیر آن بر سوءگیری توجه اجرا شد. از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و تحلیل کواریانس با استفاده از نرم افزار آماری ۲۹ وpls۳ , SPSS جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاه گردید.
یافتهها: القای خلق به واسطه سوگیری توجه بر حافظه کاذب تأثیر غیرمستقیم دارد. (P>۰/۰۰۱)
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که سوگیری توجه در رابطه بین القای خلق و حافظه کاذب نقش میانجی دارد.