علیمحمد نظری، محمد نیکوسیر جهرمی، سجاد امینی منش، مهدی طاهری، دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: بیخوابی از اختلالهای شایعی است که در اغلب موارد به عنوان علامت همراه اختلال­های جسمی و روانشناختی تشخیص داده می­شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی شیوع نشانگان بیخوابی و شناخت اثربخشی گروهدرمانی شناختی رفتاری برکاهش این نشانگان در زندانیان مرد انجام شد. مواد و روشها : نمونه مورد مطالعه در این پژوهش شبهآزمایشی ۲۸ نفر از زندانیان مرد زندان مرکزی شیراز بودند که به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. سپس افراد گروه آزمایش به مدت ۹ جلسه تحت گروهدرمانی شناختی رفتاری قرار گرفتند، در حالیکه آزمودنیهای گروه کنترل هیچگونه مداخلهای دریافت نکردند. آزمودنیها شاخص کیفیت خواب پیتزبورگ، سیاهه افسردگی بک و سیاهه اضطراب بک را تکمیل کردند. دادهها به کمک تحلیل کوواریانس تک متغیره تحلیل شدند. یافتهها : درصد بالایی از زندانیان مورد بررسی نشانگان بیخوابی را گزارش کردند. همچنین نتایج تحلیل کوواریانس یکراهه نشان داد گروهدرمانی شناختی رفتاری بر کاهش نشانگان بیخوابی در مرحله پسآزمون (۰۱/۰p<) و پیگیری (۰۵/۰p<) موثر است. بحث و نتیجهگیری: با توجه به شیوع بالای بیخوابی در زندانیان و اثربخشی درمان شناختی رفتاری به شیوه گروهی، انجام پژوهش­های بیشتر و ارائه خدمات روانشناختی در جهت کاهش نشانگان بیخوابی و عوامل زمینهساز آن ضروری بهنظر میرسد. واژه­های کلیدی :گروهدرمانی شناختی رفتاری، بیخوابی، زندانیان مرد
سیدغفور موسوی، محسن امینی، سیده حکیمه موسوی، دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده
صدمات مغزی به دنبال ضربات جمجمه، امروزه یکی از موارد شایع اورژانسها میباشد و اغلب عواقب روانپزشکی متعددی را به بار میآورد. از آن جایی که برخی مشکلات دیگر روانپزشکی مانند اختلالات خلقی و مصرف مواد از عوامل زمینهساز این ضربات میباشد، پیچیدگی علایم و تظاهرات ناشی از این مجموعه در بسیاری از موارد باعث بروز مشکلات تشخیصی و درمانی متعددی میگردد. بدیهی است که وقتی دلیریم (Delirium) و برخی عوارض دیگر ناشی از درمانهای جراحی هم به این مجموعه اضافه گردد، مشکلات اداره بیمار بسیار بیشتر میشود. در مقاله حاضر پس از معرفی بیمار، جوانی با مجموعهای از این مشکلات، یعنی: ضربه مغزی منجر به بیهوشی، دلیریم، مانیا و مصرف مواد مخدر به بحث در مورد تشخیصهای افتراقی و اداره آنها پرداخته شد. واژههای کلیدی: تروما، دلیریم، مانیا، مواد
مهدی محمدامینی، آرش نجیمی، عباس ابوالقاسمی، سید داود مفتاق، دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
چکیده زمینه و هدف: طرحوارههای ناسازگار اولیه الگوی اصلی بسیاری از اختلالات شخصیت هستند، مقایسه طرحوارههای ناسازگار اولیه در بیماران مبتلا به اختلالات شخصیت اجتنابی می تواند پشتوانهای قوی برای آسیبشناسی روانی و طرحواره درمانی فراهم آورد. مطالعه حاضر با هدف مقایسهی طرحوارههای ناسازگار اولیه در مبتلایان به اختلال اجتنابی و افراد بهنجار انجام شده است. مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، ۴۵ نفر از بیماران مبتلا به اختلالات شخصیت اجتنابی و ۴۵ نفر از افراد بهنجار در شهر اردبیل مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمعآوری دادهها از فرم کوتاه پرسشنامهی طرحوارهی یانگ (Young Schema Questionnaire) و پرسشنامه چند محوری بالینی میلون (Millon Clinical Multiaxial Inventory) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS (Ver ۱۷) و آزمون آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که بین طرحوارههای ناسازگار اولیه در بیماران مبتلا به اختلالات شخصیت اجتنابی و افراد بهنجار تفاوت معنیداری وجود دارد. علاوه بر آن تفاوت معنیداری در طرحوارههای حوزه بریدگی و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل، محدودیتهای مختل، گوش به زنگی بیش از حد و بازداری (۰۰۱/۰>P) و دیگرجهتمندی (۰۰۷/۰=P) در دوگروه مورد مطالعه دیده میشود. نتیجهگیری: بر اساس نتایج بهدست آمده طرحوارههای ناسازگار اولیه در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی ناکارامد میباشند. با شناسایی طرحوارههای فوق پیش از ابتلای فرد به اختلالهای شخصیت اجتنابی و اندازهگیری شدت این طرحوارهها میتوان راهبردهای مداخلهای مناسبی را در جهت کاهش این طرحواره به عمل آورد. واژههای کلیدی: طرحوارههای ناسازگار اولیه، اختلال شخصیت ، اختلال شخصیت اجتنابی
اقدس صفری، ناصر امینی، محمد بهروزی، غلامرضا جعفری نیا، دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف:تحقیقات نشان داده است که قلدری در فضای سایبری پیامدهای منفی بر کارکردهای تحصیلی نوجوانان داشته و بین هوش هیجانی و قلدر بودن رابطه معکوس وجود دارد؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش همدلی با آموزش مبتنی بر دیدگاهگیری اجتماعی بر هوش هیجانی نوجوانان دارای قلدری سایبری بود. مواد و روشها:دختر دوره اول متوسطه شهر بوشهر در سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۳۹۸ بودند که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده تعداد ۴۵ نفر از آنان در دو گروه آزمایش (هر گروه ۱۵ دانشآموز) و یک گروه کنترل (۱۵ نفر) قرار گرفتند. گروههای آزمایش تحت آموزش همدلی (۱۰ جلسه ۹۰ دقیقهای) و آموزش مبتنی بر دیدگاهگیری اجتماعی (۱۰ جلسه ۹۰ دقیقهای) قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچگونه مداخلهای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از پرسشنامه قلدری سایبریآنتیادو، کوکینوس و مارکوس (۲۰۱۶) و مقیاس تجدنظر شده هوش هیجانیشاته و همکاران (۱۹۹۸) به منظور گردآوری دادهها استفاده شد. تحلیل دادههای بهدستآمده از اجرای پرسشنامهها از طریق نرمافزار SPSSنسخه ۲۴ در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی) انجام پذیرفت. یافتهها:نتایج نشان داد هر دو درمان مذکور در مرحله پسآزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر هوش هیجانی نوجوانان دارای قلدری سایبری اعمال کردند (۰۵/۰>P). همچنین، آموزش مبتنی بر دیدگاهگیری اجتماعی نسبت به آموزش همدلی در بهبود هوش هیجانی مؤثرتر بود (۰۵/۰>P). نتیجهگیری:بر اساس نتایج پژوهش حاضر، میتوان گفت که آموزش مبتنی بر دیدگاهگیری اجتماعی و آموزش همدلی میتوانند به عنوان یک شیوه درمانی برای بهبود هوش هیجانی نوجوانان دارای قلدری سایبری در محیطهای آموزشی و درمانی به کار برده شوند.
زمینه و هدف:از اینرو هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیصی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشخوار ذهنی و فرسودگی هیجانی زنان مطلقه سرپرست خانوار میباشد. مواد و روشها:روش پژوهش آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با دو گروه آزمایش و گروه گواه و جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه سرپرست خانوار در شهر اصفهان در سال ۱۴۰۲ که به روش نمونه گیری دردسترس ۴۵ نفر انتخاب، و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (گروه درمان پذیرش و تعهد ۱۵ نفر و گروه درمان فراتشخیصی ۱۵ نفر) و گروه گواه (۱۵ نفر) قرار گرفتند. سپس به گروه آزمایش درمان پذیرش و تعهد ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای و به گروه آزمایش درمان فراتشخیصی هم ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای ارائه شد. برای گروه گواه مداخلهای صورت نگرفت. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه نشخوار ذهنی نولن – هوکسما و مورو (۱۹۹۱) و پرسشنامه فرسودگی هیجانی مسلش و جکسون (۱۹۸۱) بود. دادهها بهوسیله روش آماری تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها:نتایج نشان داد، تفاوت معناداری را بین میانگین نمرات پس آزمون و آزمون پیگیری متغیر نشخوار ذهنی و میانگین نمرات پس آزمون فرسودگی هیجانی وجود ندارد و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد اثربخشی بیشتری را نسبت به درمان فراتشخیصی بر کاهش نشخوار ذهنی و نگرانی زنان مطلقه سرپرست خانوار داشت. نتیجهگیری:درمان پذیرش و تعهد و درمان فراتشخیصی با آموزش روشهای مناسب برخورد با موضوعات هیجانی، راهبردهای سازگارانه زنان مطلقه سرپرست خانوار برای تنظیم هیجانات را افزایش داده و باعث ارتقاء سطح سلامت روانی و کاهش نشخوار ذهنی و فرسودگی هیجانی شدهاند و همین موجب تجربه کمتر اختلالات فیزیولوژیکی و هیجانی شده است