۲۰ نتیجه برای افشار
ویکتوریا عمرانیفرد، حمید افشار، طیبه محرابی، قربانعلی اسداللهی،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۵-۱۳۸۶ )
چکیده
Normal ۰ false false false MicrosoftInternetExplorer۴ /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:۰; mso-tstyle-colband-size:۰; mso-style-noshow:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:۰in ۵,۴pt ۰in ۵.۴pt; mso-para-margin:۰in; mso-para-margin-bottom:.۰۰۰۱pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:۱۰.۰pt; font-family:"Times New Roman"; mso-ansi-language:#۰۴۰۰; mso-fareast-language:#۰۴۰۰; mso-bidi-language:#۰۴۰۰;} مقدمه: اسکیزوفرنیا یکی از اختلالات مزمن روانپزشکی است که باعث ناتوانی شغلی، افت تحصیلی و مشکلات خانوادگی بسیاری میشود. هدف این مطالعه بررسی ابعاد مختلف کیفیت زندگی و شاخصهای آن در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا بود. مواد و روشها: در یک مطالعه مورد- شاهد، ۱۶۰ نفراز افراد ۱۵ تا ۴۵ ساله در دو گروه مساوی ۸۰ نفری اسکیزوفرنیا (گروه تجربی) و سالم (گروه شاهد) بررسی شدند که برای همتاسازی از جهات فرهنگی- اجتماعی و اقتصادی علاوه بر سن، تأهل، جنس و تحصیلات از میان خانوادههای همان بیماران انتخاب گردیدند. حداقل ۲سال از شروع بیماری در مبتلایان می گذشت و همگی در مرحله پسرفت بیماری قرار داشتند. برای سنجش کیفیت زندگی از پرسشنامه هاتورن و ریچاردسون استفاده گردید. دادهها با استفاده از آزمون آماری t-student برای گروههای مستقل توسط نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: در هر گروه، ۴۸ مرد و ۳۲ زن قرار داشتند که ۳۹ نفر متأهل و ۴۱ نفر مجرد، مطلقه یا بیوه بودند. میانگین سن بیماران گروه تجربی ۳/۴ ± ۲/۳۸ و گروه شاهد ۱/۳ ± ۵/۴۰ سال بود که تفاوت آماری معنیداری نداشتند. میانگین نمره کیفیت زندگی در بیماران در گروه تجربی ۷۵/۴ ± ۹/۳۳ و گروه شاهد ۱۲/۱ ± ۶/۵۴ بود که از نظر آماری این تفاوت معنیدار بود. در گروه مورد و شاهد، به ترتیب میانگین نمره بعد بیماری ۱۵ ± ۵/۴ و ۹۸/۰ ± ۸۰/۱۰، امتیاز در بعد زندگی مستقل ۱۴/۱ ± ۱۰/۸ و ۸۳/۰ ± ۹۰/۱۰، نمره بعد روابط اجتماعی ۹۷/۱ ± ۴۰/۶ و ۷۷/۰ ± ۱۱، نمره بعد احساسات جسمی ۴۹/۱ ± ۷۰/۸ و ۷۰/۰ ± ۹۰/۱۰ و نمره بعد بهزیستی روانی ۸۹/۱ ± ۲۰/۶ و ۹۰/۰ ± ۱۱ بودند که تفاوت مشاهده شده در تمامی موارد معنادار بود. نتیجهگیری: کیفیت زندگی بیماران اسکیزوفرنیا در مقایسه با گروه شاهد در تمام ابعاد در سطح پایینتری قرار دارد بطوری که بیماران مبتلا کمترین نمره را در بعد بیماری و بیشترین نمره را در بعد احساسات جسمیگرفتهاند. با توجه به ترتیب نزولی نمرات در ابعاد پنجگانه پرسشنامه می توان برای تعیین اولویت مداخلات دارویی، روانی و اجتماعی برنامه ریزی نمود. کلید وازهها: اسکیزوفرنیا، کیفیت زندگی، افراد سالم.
حمید افشار، نسرین مسائلی، مجید برکتین، فرزانه کیانی،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۷-۱۳۸۷ )
چکیده
Normal ۰ false false false MicrosoftInternetExplorer۴ /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:۰; mso-tstyle-colband-size:۰; mso-style-noshow:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:۰in ۵,۴pt ۰in ۵.۴pt; mso-para-margin:۰in; mso-para-margin-bottom:.۰۰۰۱pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:۱۰.۰pt; font-family:"Times New Roman"; mso-ansi-language:#۰۴۰۰; mso-fareast-language:#۰۴۰۰; mso-bidi-language:#۰۴۰۰;} چکیده مقدمه: در سالهای اخیر افزایش روزافزون طلاق برای خانوادهها و جامعه مشکلات زیادی ایجاد کرده است. بدیهی است شناسایی عواملی که باعث طلاق میشود از اهمیت ویژهای برخوردار است. این پژوهش با هدف تعیین فراوانی نسبی اختلالات طیف دوقطبی در متقاضیان طلاق مراجعهکننده به مراکز مشاوره خانواده و رابطه آن با برخی از ویژگیهای جمعیتشناختی انجام شد. مواد و روشها: پژوهش حاضر مطالعهای توصیفی-تحلیلی از نوع مقطعی بود که بر روی افراد مراجعهکننده به مراکز مشاوره خانواده شهر اصفهان که قصد طلاق داشتند، در زمستان ۸۵ و بهار ۸۶ انجام گرفت. با استفاده از نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای تصادفی ۹۶ نفر از جامعه مورد پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه اختلالات خلقی (MDQ) بود که توسط مراجعین تکمیل شد. دادههای جمعآوری شده به وسیله نرمافزار SPSS ۱۳ با استفاده از آمار توصیفی، آزمونهای χ ۲ و Mann Whitney مورد تحلیل قرار گرفت. یافتهها: از کل ۹۶ نفری که وارد مطالعه شدند، ۶۶ نفر زن (۶۸ درصد) و ۳۰ نفر مرد (۳۱ درصد) بودند که ۱۲ نفر از زنها (۲/۱۸ درصد) و ۳ نفر از مردها (۱۰ درصد) مبتلا به اختلالات طیف دوقطبی بودند و این اختلاف بین دو جنس معنیدار بود (۰۳۱/۰ = P). اختلاف معنیداری از نظر فراوانی نسبی این اختلالات در گروههای سنی (۴۷/۰ = P) و تحصیلاتی مختلف (۰۲۵/۰ = P) دیده نشد. همچنین این اختلال در افراد خانهدار شایعتر بود که این اختلاف نیز معنیدار بود (۰۵/۰ نتیجهگیری: با توجه به نتایج بهدست آمده یکی از عوامل مؤثر در ایجاد طلاق، بیماریهای روانپزشکی و از جمله اختلالات طیف دوقطبی است و با انجام مشاوره قبل از ازدواج یا قبل از طلاق میتوان آن را شناسایی و با درمان به موقع آن از رویداد طلاق که یکی از پیامدهای اختلالات طیف دوقطبی است، جلوگیری نمود. واژههای کلیدی: اختلالات طیف دوقطبی، طلاق، مراکز مشاوره خانواده، ویژگیهای جمعیتشناختی
مینا مظاهری، حمید افشار، نرگس محمدی، حامد دقاقزاده، رضا باقریان، پیمان ادیبی،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۱۱-۱۳۸۹ )
چکیده
زمینه و هدف : آلکسی تایمیا یا مهار هیجانی، عامل خطرساز مهمی برای اختلالات روانتنی از جمله بیماریهای گوارشی است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی ارتباط ابعاد آلکسی تایمیا با افسردگی و اضطراب در مبتلایان به اختلالات گوارشی عملکردی (Functional Gastrointestinal Disorders یا FGID) است. مواد و روشها: این مطالعه توصیفی- تحلیلی به روش همبستگی بود. در این پژوهش ۱۲۹ نفر بیمار مبتلا به FGID از بین بیماران مراجعه کننده به درمانگاه گوارش بیمارستان نور اصفهان (طی ۵ ماه در سال ۱۳۸۷) انتخاب شدند و با استفاده از مقیاس آلکسی تایمیای تورنتو، معیار بیمارستانی اضطراب و افسردگی و مقیاس شدت علایم گوارشی مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادههای پژوهش با روشهای آماری توصیفی، ضریب همبستگی Pearson و رگرسیون تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که از سه بعد آلکسی تایمیا، تنها بین بعد دشواری در شناسایی احساسات با افسردگی، اضطراب و شدت علایم گوارشی در بیماران مبتلا به اختلالات گوارشی عملکردی همبستگی مثبت و معنیداری وجود دارد و این بعد پیشبینی کنندهی تغییرات مربوط به افسردگی، اضطراب و شدت علایم گوارشی است. نتیجهگیری: این مطالعه نشان دهنده نقش آلکسی تایمیا به ویژه بعد دشواری در شناسایی احساسات و پردازش شناختی ادراک هیجانی آن در درک و فهم بهتر آسیبشناسی روانی اختلالات گوارشی عملکردی است. بنابراین ارزیابی و توجه به آن به عنوان یک عامل مؤثر در فرایند درمان این بیماران ضروری به نظر میرسد. واژههای کلیدی: آلکسی تایمیا، افسردگی، اضطراب، اختلالات گوارشی عملکردی.
حمید افشار، مریم بهاریزاده، حامد دقاقزاده، نسرین مسایلی، محمدرضا مرآثی، پیمان ادیبی،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف : با توجه به شیوع زیاد اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر (irritable bowel syndrom یا IBS)، استفاده از داروهای مهارکننده اختصاصی بازجذب سروتونین (SSRI) در این بیماران توصیه میشود. هدف این مطالعه تعیین اثر داروی فلووکسامین بر شدت علایم IBS و کیفیت زندگی بیماران بود. مواد و روشها: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی دوسو کور است، که در کلینیکهای گوارش الزهرا (س) و نور انجام شد. در این کارآزمایی افراد ۵۰-۲۰ سال با تشخیص سندرم روده تحریکپذیر، بر اساس معیارهای Rome III توسط متخصص گوارش در کلینیکهای گوارش الزهرا (س) و خورشید، به طور متوالی انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه ۳۰ نفری تقسیم شدند. گروه اول با فلووکسامین و گروه دوم به عنوان گروه شاهد با دارونما تحت درمان قرار گرفتند. قبل از شروع مطالعه، ماه اول و ماه سوم برای بیماران هر دو گروه، پرسشنامه شدت علایم بالینی و پرسشنامه کیفیت زندگی تکمیل گردید. در نهایت کلیه دادهها به وسیله آزمون ANCOVA با اندارهگیری مکرر مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها: میانگین شدت علایم بالینی در گروه تحت درمان با فلووکسامین قبل از شروع مداخله ۸/۲۰۶ گزارش شد، ولی این میزان یک ماه پس از شروع مداخله ۲/۱۶۵ و سه ماه پس از شروع مداخله ۵/۱۳۷ نمره به دست آمد، که در مقایسه با زمان قبل از شروع مداخله مقادیر کمتری را نشان داد. هر چند در هر دو گروه میانگین نمره شدت علایم بالینی در ماههای اول و سوم پس از شروع مداخله نسبت به زمان قبل از شروع مداخله کاهش داشته است، اما از لحاظ آماری این کاهش تنها در گروه تحت درمان با فلووکسامین معنیدار بوده است (۰۳۲/۰= P). میانگین نمره کیفیت زندگی بیماران تحت درمان با فلووکسامین در زمان قبل از شروع مداخله ۳/۵۵، یک ماه پس از شروع مداخله ۶۳ و سه ماه پس از شروع مداخله ۱/۶۸ بود، که در ماههای اول و سوم نسبت به زمان قبل از شروع مداخله افزایش داشته است، ولی این افزایش معنیدار نبود. نتیجهگیری: مطالعه حاضر نشان میدهد که استفاده از داروی فلووکسامین در درمان بیماران مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر منجر به کاهش شدت علایم بالینی این بیماران میشود. واژههای کلیدی: سندرم روده تحریکپذیر، فلووکسامین، کیفیت زندگی، مهارکنندههای اختصاصی بازجذب سروتونین.
مینا مظاهری، حمید افشار، نرگس محمدی،
دوره ۹، شماره ۵ - ( ۱۱-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف : هدف از این مطالعه بررسی مقایسه آلکسی تایمیا، شدت علایم گوارشی و متغیرهای جمعیتشناختی در بیماران روانتنی گوارشی و افراد سالم بود. مواد و روشها: این مطالعه از نوع علی مقایسهای است. در این پژوهش ۱۲۹ بیمار مبتلا به اختلال عملکردی گوارشی (Functional gastrointestinal disorders) مراجعه کننده به درمانگاه روانتنی گوارش و ۱۰۸ نفر گروه همتا شده سالم شرکت کردند که با استفاده از پرسشنامه آلکسی تایمیای تورنتو و مقیاس شدت علایم گوارشی مورد ارزیابی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل آماری دادههای پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری، ضریب همبستگی و Z Fisher صورت گرفت. یافتهها: از نظر میزان آلکسی تایمیا و شدت علایم گوارشی بین بیماران روانتنی گوارشی و افراد سالم تفاوت معنیداری وجود داشت. همچنین، در بیماران روانتنی گوارشی نمره کل آلکسی تایمیا و ابعاد دشواری در شناسایی احساسات و دشواری در توصیف احساساتِ آن با میزان تحصیلات رابطه معنیداری داشت، اما این رابطه در مقایسه با گروه سالم معنیدار نبود. نتیجهگیری: یافتههای حاصل از این مطالعه نشان داد که بیماران روانتنی گوارشی نسبت به افراد عادی، میزان آلکسی تایمیای بالاتر و علایم جسمی شدیدتری دارند و هر چه میزان تحصیلات افراد بالاتر باشد، ریسک الکسی تایمیک بودن آنها کمتر میشود، زیرا احتمال میرود که بهتر بتوانند هیجانات خود را شناسایی و بیان کنند. واژههای کلیدی: آلکسی تایمیا، اختلالات روانتنی گوارشی، متغیرهای دموگرافیک.
علیرضا ایرج پور، موسی علوی، حمید افشار،
دوره ۹، شماره ۵ - ( ۱۱-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف : پاسخ مناسب و جامع به مشکلات و نیازهای خدمات سلامت روان مستلزم به کارگیری رویکردهای مشارکتی است. از این رو هدف از این مطالعه مروری، معرفی مشارکت بین حرفهای به عنوان یکی از راهکارهای مفید ارایه خدمات در عرصه سلامت روان است. مواد و روشها: اطلاعات این مطالعه مروری از طریق جستجوی منابع الکترونیکی شامل موتور جستجوگر گوگل و بانکهای اطلاعاتی و نیز جستجوی دستی از طریق منابع کتابخانهای به دست آمده است. یافتهها: با وجود دشواری و پیچیدگی مفهومپردازی مشارکت بین حرفهای، مطالعات مختلف مزایای متعددی را برای استفاده از رویکردهای چند رشتهای و بین حرفهای ذکر کردهاند که بخشی از آن مربوط به بهرهمندی مددجویان از خدمات سلامت روان مناسبتر و بخشی دیگر مربوط به ارتقای رضایتمندی و تسهیل ارایه خدمات توسط کارکنان حرفهای است. نتیجهگیری: با توجه به اهمیت مشارکت بین حرفهای در خدمات سلامت روان، ضروری است که فراگیران علوم سلامتی و کارکنان حرفهای نظام سلامت در این زمینه آمادگیهای لازم را کسب نمایند. واژههای کلیدی: مشارکت بین حرفهای، خدمات سلامت روان، مددجو، نظام سلامت.
غلامحسین احمدزاده، آزاده ملکیان، حمید افشار، محسن معروفی، محمد اربابی، علی اکبر نجاتی صفا،
دوره ۹، شماره ۵ - ( ۱۱-۱۳۹۰ )
چکیده
این مقاله ابتدا به مروری بر تاریخچه پزشکی روانتنی و روانپزشکی رابط- مشاور در جهان و ایران میپردازد و سپس الگوهای مختلف ارایه خدمات پزشکی روانتنی و روانپزشکی رابط- مشاور به صورت کوتاه ارایه میکند. همچنین پس از نگاهی اجمالی به وضعیت کنونی این رشته در دنیا به شرح مفصلتری پیرامون خاستگاه، شکلگیری و وضعیت کنونی پزشکی روانتنی در کشور آلمان به عنوان یکی از کشورهای اروپایی فعال در این حوزه ارایه میدهد. کشور آلمان با ارایه مدلی دوگانه و متفاوت در این زمینه با بسیاری از کشورهای جهان متفاوت است. واژههای کلیدی: آلمان، ایران، پزشکی روانتنی، روانپزشکی رابط-مشاور.
نرگس محمدی، شکوفه نیک نشان، مینا مظاهری، حمید افشار،
دوره ۱۰، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف : سالهای زیادی است که کاملگرایی به عنوان یک صفت شخصیتی بالقوه ناسازگارانه و دارای پیامدهای روانشناختی شناخته شده است. بنابراین هدف مطالعه حاضر، بررسی رابطه ابعاد مثبت و منفی کاملگرایی با استرس در افراد سالم بود. مواد و روشها: با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، ۱۶۲ نفر از افراد ۵۰-۱۸ ساله انتخاب شدند که بیماری خاصی گزارش نکرده بودند و به کمک مقیاس کاملگرایی مثبت و منفی و پرسشنامه نشانههای فشار روانی Cooper مورد بررسی قرار گرفتند. یافتههای مطالعه به کمک نرمافزار SPSS نسخه ۱۶ و تحلیلهای آماری ضریب همبستگی Pearson، تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل کوواریانس محاسبه شد. یافتهها: کاملگرایی منفی با استرس رابطه مثبت و معنیداری داشت (۰۱/۰ < P). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که کاملگرایی منفی قادر به پیشبینی ۱۴ درصد از تغییرات مربوط به نشانههای استرس است. تحلیل کوواریانس نیز نشان داد که تفاوت معنیداری بین میانگین نمرات کاملگرایی مثبت و منفی و استرس در زنان و مردان وجود ندارد. نتیجهگیری: یافتههای پژوهش نشان داد که کاملگرایی منفی با افزایش استرس در ارتباط است و در حقیقت کاملگرایی منفی به عنوان یک صفت شخصیتی استرسزای درونی محسوب میشود. واژههای کلیدی: کاملگرایی، کاملگرایی مثبت، کاملگرایی منفی، نشانههای استرس
نسرین مسائلی، غلامرضا خیرآبادی، حمید افشار، محمد رضا مرآثی، حامد دقاقزاده، حمید رضا روح افزا،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف : ارتقای سطح کیفیت زندگی بیماران، هدف اصلی مداخلات درمانی در بیماریهای مزمن است که یکی از راههای حصول این امر در برخی موارد، کاستن از شدت علایم بیماری است. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط کیفیت زندگی و شدت علایم در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر (IBS یا Irritable bowel syndrome) انجام شده است. مواد و روشها: این مطالعه بر روی ۲۲۵ نفر بیمار مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر مراجعه کننده به کلینیک سلامت گوارش مرکز تحقیقات روانتنی شهر اصفهان با روش نمونهگیری در دسترس و بهرهگیری از ابزارهای IBS-QOL (Irritable bowel syndrome-quality of life-۳۴) و IBS severity index (IBSSI) انجام شده است. اطلاعات توسط آمار توصیفی و ضریب همبستگی Pearson و با کمک نرمافزار SPSS نسخه ۱۸ مورد آنالیز قرار گرفت. یافتهها: از کل نمونه ۲۲۵ نفری، ۶۵ نفر (۹/۲۸ درصد) مرد و ۱۶۰ نفر (۱/۷۱ درصد) زن بودند. میانگین سنی افراد ۲۷/۱۲ ± ۶۱/۳۸ و میانگین طول مدت ابتلا به بیماری ۳/۴ ± ۱۴/۵ سال بود. میانگین نمره کیفیت زندگی افراد مبتلا ۷۴/۲۰ ± ۳۷/۴۳ و میانگین نمره شدت علایم IBS ۴/۹۵ ± ۹/۲۳۸ به دست آمد. بین کیفیت زندگی افراد مبتلا به IBS با شدت علایم IBS رابطه همبستگی مثبت و معنیداری وجود داشت (۰۰۱/۰ > P). نتیجهگیری: با توجه به نتایج این بررسی، بین کیفیت زندگی و شدت علایم سندرم روده تحریکپذیر ارتباط وجود دارد و با کاهش شدت علایم بیماری کیفیت زندگی بیمار افزایش مییابد. واژههای کلیدی: کیفیت زندگی، شدت علایم، سندرم روده تحریکپذیر
افروز افشاری، مهناز مهرابی زاده هنرمند،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف : الکسیتایمیا سازهای روانشناختی است که در طیف وسیعی از بیماریهای روانپزشکی و طبی شیوع بالایی دارد. امروزه پژوهشهای بسیاری به دلیل اهمیت این سازه در سلامت روانی و جسمی افراد، به بررسی ابعاد مختلف الکسیتایمیا از جمله شیوع و شدت آن در جمعیتهای بالینی و غیر بالینی پرداختهاند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی میزان شیوع الکسیتایمیا و مقایسه الکسیتایمیا و مؤلفههای آن در دانشجویان پسر و دختر دانشگاه شهید چمران اهواز بود. مواد و روشها: نمونه مورد بررسی شامل ۸۴۱ نفر دانشجوی پسر و دختر مقطع کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز بود که به روش تصادفی چند مرحلهای از جامعه ۸۰۰۰ نفری دانشجویان این دانشگاه در سال ۱۳۸۷ برگزیده شد. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه ۲۰ مادهای الکسیتایمیای تورنتو استفاده شد. جهت تحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی، ۲ χ و تحلیل t مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده گردید. یافتهها: میزان شیوع الکسیتایمیا در کل نمونه برابر با ۵/۱۹ درصد، در نمونه دختران برابر با ۸/۱۸ درصد و در نمونه پسران ۲/۲۰ درصد بود. بین دانشجویان دختر و پسر از لحاظ شیوع این سازه تفاوت معنیداری مشاهده نشد. نتایج مقایسه دو جنس در میانگین الکسیتایمیا و سه مؤلفه آن نشان داد که شدت نمره کل الکسیتایمیا و خرده مقیاس تفکر برونمدار در پسران بالاتر از دختران بود. نتیجهگیری: از نظر شیوع و شدت دشواری در شناسایی و دشواری در توصیف احساسات بین دانشجویان دختر و پسر تفاوتی وجود نداشت، اما با توجه به این که شیوع الکسیتایمیا در بین دانشجویان در مقایسه با سایر مطالعات خارجی بالاتر بود، این مسأله ضرورت ارایه آموزشهای هیجانی در دانشگاهها را مطرح میسازد. واژههای کلیدی: الکسیتایمیا، جنسیت، شیوع، شدت، دانشجویان
کمال مقتدائی، مهرداد صالحی، حمید افشار، مهشید تسلیمی، آسیه ابراهیمی،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده مزمن از مواد مخدر با طیف گستردهای از نواقص شناختی شامل دامنه توجه، شاهد بازداری، برنامهریزی، تصمیمگیری و حافظه همراه است. در این راستا، هدف از این پژوهش، مقایسه کارکردهای اجرایی در مصرفکنندگان هروئین، متادون و گروه هنجار بود. مواد و روشها : پژوهش حاضر از نوع پس رویدادی است. روش نمونهگیری دو گروه متادون و هروئین به صورت هدفمند بود و گروه شاهد به صورت تصادفی انتخاب شدند. جامعه آماری این پژوهش شامل مصرفکنندگان متادون و هروئین در شهر اصفهان در سال ۱۳۹۱ بود که به مراکز درمانی، نگهداری (کمپ) و کلینیکهای روانپزشکی و ترک اعتیاد شهر اصفهان مراجعه مینمودند. در نهایت ۷۵ نفر در سه گروه متادون (۲۵ نفر)، هرویین (۲۵ نفر) و گروه شاهد (۲۵ نفر) با توجه به معیارهای وابستگی به مواد DSM-IV-TR (Diagnostic and statistical manual of mental disorders) انتخاب شدند و بر اساس آزمونهای نروسایکولوژی برج لندن و Stroop مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافتهها : نتایج تحلیل واریانس نشان داد که عملکرد افراد گروه هنجار نسبت به دو گروه مصرفکننده هروئین و متادون در دو آزمون برج لندن و استرپ تفاوت معنیدار داشت (۰۵/۰ ≥ P)، اما دو گروه دیگر تفاوت معنیداری نداشتند. نتیجهگیری : مصرف متادون و هروئین موجب تغییر ساختار و عملکرد نواحی مغزی به خصوص قشر فرونتال و پره فرونتال میشود و در نتیجه باعث نقص در کارکردهای نروسایکولوژی (عملکردهای اجرایی) این نواحی میگردد. با الهام از این یافتهها میتوان برنامههای توانبخشی تخصصی برای آمادهسازی این افراد جهت ورود دوباره به زندگی فردی، شغلی و اجتماعی طراحی نمود. واژههای کلیدی: کارکردهای اجرایی، متادون، هروئین
زهره فولادی، امراله ابراهیمی، غلامرضا منشئی، حمید افشار، مهدی فولادی،
دوره ۱۱، شماره ۶ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده زمینه و هدف: بیماران تحت همودیالیز مشکلات مختلفی را در ارتباط با عوارض بیماری مانند مشکلات جسمانی، اقتصادی، اجتماعی و واکنشهای عاطفی تجربه میکنند. این مطالعه با هدف تعیین رابطه بین متغیرهای روانشناختی مثبت (امید و معنویت)،آسیبشناسی روانی (استرس، افسردگی، اضطراب) و کیفیت زندگی بیماران همودیالیز بود. مواد روشها : این پژوهش یک پژوهش توصیفی (همبستگی) است که روی ۹۶ نفر از بیماران همودیالیز مراجعهکننده به بیمارستان حضرت علی اصغر )ع) اصفهان در سال ۱۳۹۱ انجام شد. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای دموگرافیک، کیفیت زندگی (SF-۳۶)، مقیاس سنجش اضطراب، افسردگی و استرس (DASS-۴۲)، امید به زندگی (اشنایدر) و مقیاس معنویت "پولوتزین و الیسون" استفاده شد و دادهها با نرم افزار SPSS- ۱۶ با روش های تحلیل رگرسیون و همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : تحلیل دادهها نشان داد، بین کیفیت زندگی با معنویت و امید بیماران همودیالیز رابطه مستقیم معنیداری وجود دارد (۰۰۱/۰p<)، بین کیفیت زندگی با افسردگی، اضطراب، استرس بیماران همودیالیز رابطه معکوس و معنیداری وجود دارد (۰۰۱/۰p< ). نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه دلالت بر ارتباط مستقیم بین ویژگیهای مثبت نظیر امید و معنویت از یک سو و متغیرهای آسیبشناسی روانی با کیفیت زندگی بیماران همودیالیز دارد. این ارتباط به گونهای است که میتوان کیفیت زندگی بیماران همودیالیز را توسط متغیرهای مثبت معنویت و امید و متغیرهای پاتولوژیک افسردگی، اضطراب و استرس پیشبینی نمود. واژههای کلیدی: کیفیت زندگی، امید، معنویت، استرس، افسردگی، اضطراب، بیماران همودیالیز
مهرداد صالحی، کمال مقتدایی، حمید افشار، آسیه ابراهیمی، منصوره سلامت، مهشید تسلیمی،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
چکیده زمینه و هدف: بر اساس نظریه حساسیت به تقویت، شخصیت بهنجار و نابهنجار در امتداد یک پیوستار قرار دارند. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه سیستم‎های فعالسازی-بازداری رفتاری در مصرفکنندگان مواد مختلف، ترککنندگان هروئین و افراد هنجار می باشد. مواد و روش ها : روش پژوهش حاضر توصیفی مقطعی و جامعه آماری آن شامل کلیه مصرف‎کنندگان مواد مخدر تحت درمان نگهدارنده با متادون، مصرف‎کنندگان شیشه، هروئین و تریاک و ترک‎کنندگان هروئین در شهر اصفهان در سال ۱۳۹۲ بودند که با روش نمونه‎گیری خوشه‎ای، ۱۵۰ مصرف کننده مواد مختلف و ۳۰ نفر غیر مصرف‎کننده انتخاب شدند و پرسشنامه شخصیتی گری ویلسون (GWPQ) مورد آزمون قرار گرفتند . یافتهها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد که بین گروه‎ها از لحاظ میزان فعال‎سازی رفتاری تفاوت معنیداری وجود دارد(۰۵/۰p<). اما از لحاظ سیستم بازداری رفتاری و سیستم جنگ/ گریز بین گروه‎ها تفاوت معنیداری به دست نیامد (۰۵/۰p>). نتایج آزمون تعقیبی نشان داد میانگین فعال‎سازی رفتاری در گروه مصرفکننده هروئین به میزان معنیداری بیشتر از گروه‎های هنجار، ترک‎کنندگان هروئین و تریاک و مصرفکنندگان متادون است (۰۵/۰p<). همچنین میانگین فعال‎سازی رفتاری در مصرفکنندگان شیشه به میزان معنیداری بیشتر از ترک‎کنندگان تریاک و مصرفکنندگان متادون است (۰۵/۰p<). بین سایر گروه‎ها تفاوت معنیداری به دست نیامد. نتیجهگیری: این تحقیق از نتایج حاضر از این فرضیه که افراد مصرف‎کننده مواد از بیشفعالی سیستم فعال‎ساز رفتار برخوردار هستند، حمایت کرد. واژههای کلیدی: فعال‎سازی، بازداری، اعتیاد
محمدرضا عابدی، حمید افشار، ابراهیم جعفری، شکوفه نیکنشان،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش، تعیین میزان تأثیر آموزش شادمانی بر سلامت روان و شادمانی کارکنان پالایش نفت اصفهان بوده است. روش: روش پزوهشی مورد استفاده، روش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کارکنان رسمی شاغل پالایشگاه نفت اصفهان در سال ۱۳۸۷ بوده است. جهت نمونه گیری ۳۰ نفر از کارکنان به صورت تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش در کارگاه آموزش شادمانی شرکت کردند و دوازده اصل شادمانی فوردایس از جمله خود بودن، فعالیت، پرورش شخصیت اجتماعی، روابط اجتماعی، خوشبینی، برنامه ریزی، دوری از نگرانی، خلاقیت، سطح توقعات پایین و توجه به زمان حال به آنان آموزش داده شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش عبارت بود از پرسشنامه ۲۸ سوالی سلامت عمومی (GHQ-۲۸). در نهایت تمام افراد دو گروه مورد ارزیابی مجدد سلامت قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها ازتحلیل کواریانس استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش شادمانی، سلامت عمومی کارکنان پالایش نفت اصفهان را افزایش داده است (۰۰۳/۰(P<، همچنین، آموزش شادمانی در کاهش اضطراب و بی خوابی کارکنان تأثیر داشته است (۰۲/۰(P<. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این تحقیق آموزش شادمانی باعث افزایش سلامت روان گردیده است.
محسن بختی، حمید افشار، محسن محمودیه، زهره صید مرادی، مرضیه مستوفی، آوات فیضی،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : امروزه به دلیل تغییر در شیوه زندگی و الگوی تغذیهای، شیوع چاقی افزایش آشکاری داشته است. بسیاری از افراد در اثر شکست در تمام روشهای کاهش وزن، در آخرین مرحله به سراغ جراحی چاقی میروند و به علت عدم توجه به عوامل روانشناختی، دوباره با شکست مواجه میشوند. مطالعه حاضر با هدف بررسی نیمرخ روانشناختی افراد مبتلا به چاقی مراجعه کننده برای جراحیهای چاقی انجام گردید. مواد و روشها: این مطالعه از نوع پیمایشی بود که به روش توصیفی در سال ۹۲-۱۳۹۱ انجام گرفت. جامعه پژوهش شامل مبتلایان به چاقی با نمایه توده بدنی (Body Mass Index یا BMI) بیشتر از ۳۰ کیلوگرم بر مترمربع بود. نمونهها به روش نمونهگیری در دسترس (۱۱۵ نفر) انتخاب شدند. دادهها با استفاده از مقیاس استاندارد سنجش اضطراب و افسردگی (Hospital Anxiety and Depression Scale یا HADS)، پرسشنامه ویژگیهای شخصیتی پنج عاملی NEO (NEO Five-Factor Inventory یا NEO-FFI)، پرسشنامه ۳۶ سؤالی سنجش کیفیت زندگی (۳۶-Short form یا ۳۶-SF) و پرسشنامه مکانیزم مقابلهای (Coping Operations Preference Enquiry یا COPE) جمعآوری گردید. میانگین نمرات زنان و مردان با استفاده از آزمون Independent t در نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: میانگین نمره اضطراب و افسردگی مشارکت کنندگان در سطح متوسطی قرار داشت. در میان ویژگیهای شخصیتی، بعد دلپذیری بالاترین میانگین و مسؤولیتپذیری پایینترین میانگین را به خود اختصاص داد. بالاترین میانگین سبکهای مقابلهای با استرس مربوط به حل مسأله و مسألهمداری و پایینترین میانگین مربوط به پذیرش بود. میانگین نمره کیفیت زندگی شرکت کنندگان در سطح متوسطی بود. تفاوت معنیداری بین میانگین نمره اضطراب زنان و مردان مشاهده شد و سبک مقابلهای اجتنابی در زنان بیشتر و کیفیت زندگی در مردان بیشتر بود. نتیجهگیری: افراد مراجعه کننده برای جراحیهای چاقی، دارای درجاتی از اضطراب و افسردگی هستند و از سبکهای حل مسأله برای مقابله با استرسها استفاده میکنند. همچنین، ابعاد شخصیتی ناسازگار دارند و از کیفیت زندگی متوسطی برخوردار میباشند. این ویژگیها میتواند بر روند درمان و برگشتپذیری نتایج جراحی تأثیرگذار باشد.
نگین صالحی، حمید طاهر نشاطدوست، حمید افشار،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف : همبودی اختلالات روانشناختی در بین افراد دارای دردهای مزمن و از جمله مبتلایان به فیبرومیالژیا بسیار رایج است که در طیفی از افسردگی، اضطراب، استرس، ناامیدی، ناکامی و خشم قرار دارد و با پیامدهای روانشناختی همچون اختلال در خواب، اختلال در کارکردهای روزانه و نگرانی در مورد آینده همراه میباشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT) بر افسردگی، اضطراب و استرس مرتبط با آن در زنان مبتلا به فیبرومیالژیا انجام شد. مواد و روشها: روش این تحقیق، نیمه آزمایشی و در قالب طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری، همراه با گروه شاهد بود. از میان بیماران مراجعهکننده به مراکز درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و مطبهای خصوصی شهر اصفهان در نیمه دوم سال ۱۳۹۵، ۲۴ بیمار مبتلا به سندرم فیبرومیالژیا به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. دادهها با کمک فرم کوتاه مقیاس افسردگی، اضطراب و فشار روانی (۲۱-Depression Anxiety and Stress Scales یا ۲۱-DASS) جمعآوری گردید. گروه آزمایش طی ۸ جلسه ۲ ساعته، درمان ACT را دریافت کرد. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: روش ACT در راستای کنترل علایم بیماری، منجر به کاهش علایم افسردگی، اضطراب و استرس در زنان مبتلا به فیبرومیالژیا نسبت به گروه شاهد شد (۰۵۰/۰ > P). همچنین، میانگین سه زیرمقیاس افسردگی (۰۰۱/۰ = P)، اضطراب (۰۰۱/۰ = P) و استرس (۰۰۶/۰ = P) در گروه آزمایش در مرحله پسآزمون و پیگیری نسبت به مرحله پیشآزمون به طور معنیداری کاهش یافت. نتیجهگیری: گروه درمانی مبتنی بر ACT از طریق ایجاد و توسعه پذیرش و افزایش عمل مبتنی بر ارزشها، میتواند از آسیبهای روانشناختی بیماران بکاهد و با وجود درد و بیماری، به زندگی آنها غنای بیشتری بخشد.
امراله ابراهیمی، پیمان میرشاهزاده، حمید افشار زنجانی، پیمان ادیبی، علی حاجیهاشمی، حمید نصیری دهسرخی،
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف : علایم جسمانی یکی از شکایتهای شایع در میان بیماران مبتلا به اختلالات روانپزشکی میباشد که در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders-۵ th Edition یا DSM-۵)، تحت عنوان اختلال علایم جسمانی (Somatic symptoms disorder یا SSD) مطرح شده است. مقیاسهای معتبری جهت ارزیابی این مشکلات نیاز است که هدف از انجام مطالعه حاضر، تهیه نسخه فارسی و تعیین ساختار عاملی (به عنوان یکی از ویژگیهای روانسنجی) پرسشنامه غربالگری برای اختلالات علایم جسمانی (۷-Screening for Somatoform Symptoms یا ۷-SOMS) در نمونههای ایرانی بود. مواد و روشها: این پژوهش روانسنجی در مرکز تحقیقات روانتنی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان صورت گرفت و در آن ۱۰۰ بیمار مبتلا به اختلالات خلقی و اضطرابی انتخاب شدند. دو پرسشنامه سلامت بیماران (Patient Health Questionnaire یا PHQ) و ۷-SOMS تکمیل گردید. روایی به روش همبستگی و تحلیل عوامل و پایایی درونی و بیرونی به وسیله ضریب Cronbach's alpha و بازآزمایی مورد تأیید قرار گرفت. تحلیل عوامل نیز با روش اکتشافی و تأییدی انجام شد. در نهایت، دادهها در نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها: همسانی درونی با استفاده از ضریب Cronbach's alpha، ۹۲/۰ و پایایی با روش بازآزمایی به فاصله دو هفته، ۷۰/۰ به دست آمد. تحلیل عاملی، ساختار دو عاملی مناسبی را در بیماران نشان داد که همبستگی این دو عامل با مقیاس علایم جسمانی PHQ به ترتیب ۵۱/۰ و ۵۹/۰ گزارش شد و حاکی از روایی سازه و همگرای آن بود. نتیجهگیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر، نسخه فارسی پرسشنامه ۷-SOMS پایایی و روایی مناسبی را برای ارزیابی SSD و همچنین، ارزیابی اثرات درمانی در این بیماران دارد.
افروز افشاری،
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از چالشهای مهم بیماران مبتلا به بیماریهای مزمن، تبعیت از درمان است. عوامل متعددی بر تبعیت درمانی مؤثر است. مطالعه حاضر باهدف پیشبینی تبعیت از درمان بیماران مبتلا به دیابت بر اساس خود شفقت ورزی، تنظیم هیجانی و بهزیستی معنوی انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع توصیفی-همبستگی بود. نمونه پژوهش حاضر شامل ۲۱۰ بیمار مبتلا به دیابت بود که به روش نمونهگیری در دسترس از بین مراجعهکنندگان به کلینیکهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انتخاب شدند. شرکتکنندگان به مقیاسهای تبعیت درمانی (General Adherence Scale یا GAS)، دشواری در تنظیم هیجان (Difficulties in Emotion Regulation Scale یا DERS)، خود شفقت ورزی (Self-Compassion Scale یا SCS) و بهزیستی معنوی (Spiritual Well-Being Scale با SWB) پاسخ دادند. دادههای بهدستآمده با استفاده از روش تحلیل رگرسیون خطی چندگانه و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه ۲۱ تحلیل شد.
یافتهها: تحلیل رگرسیون خطی چندگانه به روش گامبهگام نشان داد که دشواری در تنظیم هیجان و خود شفقت ورزی بهطور معناداری تبعیت از درمان بیماران مبتلا به دیابت را پیشبینی میکنند، اما بهزیستی معنوی در این مدل معنادار نبود.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه اکثر مبتلایان دیابتی دارای سطح تبعیت از درمان متوسط بودند. با توجه به شیوع و اهمیت بالای دیابت، برنامهریزیهای دقیقتر جهت ارتقای مؤلفههای خود شفقت ورزی و تنظیم هیجان بهعنوان عوامل مهم و تأثیرگذار در بهبود خود مراقبتی و تبعیت از درمان مبتلایان به دیابت نیاز است.
حسینعلی مهرابی، نسرین افشاری،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: همهگیری ویروس کرونا، پدیدهای که با ظهورش جهان را در شوک و بهت فرو برد، در دسامبر سال ۲۰۱۹ میلادی از ووهان چین آغاز شد. از آن زمان، این ویروس در سراسر جهان شیوع یافته است و تا به امروز، میلیونها نفر تحت تأثیر این بیماری قرارگرفتهاند. پژوهش حاضر باهدف پیشبینی پریشانی روانشناختی بر اساس سبکهای مقابله با استرس، نگرش نسبت بهشدت خطر کرونا و رفتارهای پیشگیرانه در همهگیری کرونا در مردم شهر اصفهان انجام گرفت.
مواد و روشها: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری کلیه افراد بالای ۱۸ سال ساکن شهر اصفهان در سال ۱۴۰۰ بود که از میان آنها ۳۵۱ نفر با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامههای پریشانی روانشناختی کسلر، سبکهای مقابله با موقعیتهای فشارزای ایندلر و پارکر-فرم کوتاه(CISS-SF)، نگرش نسبت بهشدت خطر کرونا و اقدامات پیشگیرانهی هنرور و همکاران پاسخ دادند. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از روش آماری تحلیل ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گامبهگام با استفاده از نرمافزار SPSS۲۸انجام شد.
یافتهها: نتایج بیانگر این بود که نشان داد نگرش بهشدت خطر کرونا، سبک مقابله اجتنابی، سبک مقابله هیجان مدار و رفتارهای پیشگیرانه میتوانند ۱۸ درصد از تغییرات پریشانی روانشناختی را بهصورت معنادار پیشبینی کنند؛ اما سبک مقابله مسئله مدار قادر به پیشبینی پریشانی روانشناختی نبود. نتیجهگیری: از نتایج پژوهش حاضر میتوان جهت تبیین پریشانی روانشناختی و تدوین مداخلات فرد نگر و جامعهمحور در جهت ارتقای سلامت افراد در رویارویی با بیماری همهگیر کرونا استفاده کرد.
افسون درخشان جان، سیعدعباس حقایق، حمید افشار زنجانی، پیمان ادیبی،
دوره ۲۰، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: بروز بیماریهای مزمن سبب شکلگیری آسیبهای شناختی، روانشناختی و شخصیتی در بیماران میشود که این به روند بهبود فیزیولوژیکی بیماران نیز آسیب وارد میکند. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی و ویژگی تیپ شخصیتی D بیماران مبتلا به کولیت اولسراتیو انجام گرفت.
مواد و روشها: روش پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری مورد مطالعه کلیه بیماران کولیت السراتیو مراجعه کننده به مرکز تحقیقات گوارش و کبد اصفهان (وابسته به بیمارستان الزهرا) در شش ماهه دوم سال ۱۳۹۸ بود. در این پژوهش تعداد ۲۵ بیمار کولیت السراتیو با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروههای آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را طی دو ماه در هشت جلسه ۷۵ دقیقهای دریافت نمودند. پرسشنامههای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، ۱۹۹۴) و پرسشنامه ویژگی تیپ شخصیتی D (دنولت، ۲۰۰۵) بود. دادههای حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخه ۲۳ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی و ویژگی تیپ شخصیتی D بیماران مبتلا به کولیت اولسراتیو تأثیر معنادار دارد (۰۰۱/۰> p).
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با بهرهگیری از شش فرایند اصلی پذیرش، گسلش، خود به عنوان زمینه، ارتباط با زمان حال، ارزشها و عمل متعهدانه میتواند به عنوان یک مداخله موثر جهت بهبود کیفیت زندگی و کاهش ویژگی تیپ شخصیتی D بیماران مبتلا به کولیت اولسراتیو مورد استفاده گیرد.