زمینه و هدف : الکسیتایمیا سازهای روانشناختی است که در طیف وسیعی از بیماریهای روانپزشکی و طبی شیوع بالایی دارد. امروزه پژوهشهای بسیاری به دلیل اهمیت این سازه در سلامت روانی و جسمی افراد، به بررسی ابعاد مختلف الکسیتایمیا از جمله شیوع و شدت آن در جمعیتهای بالینی و غیر بالینی پرداختهاند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی میزان شیوع الکسیتایمیا و مقایسه الکسیتایمیا و مؤلفههای آن در دانشجویان پسر و دختر دانشگاه شهید چمران اهواز بود. مواد و روشها: نمونه مورد بررسی شامل ۸۴۱ نفر دانشجوی پسر و دختر مقطع کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز بود که به روش تصادفی چند مرحلهای از جامعه ۸۰۰۰ نفری دانشجویان این دانشگاه در سال ۱۳۸۷ برگزیده شد. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه ۲۰ مادهای الکسیتایمیای تورنتو استفاده شد. جهت تحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی، ۲ χ و تحلیل t مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده گردید. یافتهها: میزان شیوع الکسیتایمیا در کل نمونه برابر با ۵/۱۹ درصد، در نمونه دختران برابر با ۸/۱۸ درصد و در نمونه پسران ۲/۲۰ درصد بود. بین دانشجویان دختر و پسر از لحاظ شیوع این سازه تفاوت معنیداری مشاهده نشد. نتایج مقایسه دو جنس در میانگین الکسیتایمیا و سه مؤلفه آن نشان داد که شدت نمره کل الکسیتایمیا و خرده مقیاس تفکر برونمدار در پسران بالاتر از دختران بود. نتیجهگیری: از نظر شیوع و شدت دشواری در شناسایی و دشواری در توصیف احساسات بین دانشجویان دختر و پسر تفاوتی وجود نداشت، اما با توجه به این که شیوع الکسیتایمیا در بین دانشجویان در مقایسه با سایر مطالعات خارجی بالاتر بود، این مسأله ضرورت ارایه آموزشهای هیجانی در دانشگاهها را مطرح میسازد. واژههای کلیدی: الکسیتایمیا، جنسیت، شیوع، شدت، دانشجویان
طیبه تازیکی، سعید حسن زاده، غلامعلی افروز، باقر غباری بناب، سوگند قاسم زاده، دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده
چکیده: زمینه و هدف: اختلالهای طیف اتیسم از اختلالهای دوران کودکی و عارضه رشدی ـ عصبی پیچیدهای است، که بر تمامی جنبههای رشدی کودک اثر میگذارد. پژوهش حاضر به تعیین اثربخشی درمان با کمک حیوانات بر بهبود کارکرد شناختی، اجتماعی، ارتباطی و رفتاری کودکان اختلالهای طیف اتیسم پرداخته است. مواد و روشها: ۱۴ کودک اتیسم با روش نمونهگیری تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند و قبل و بعد از اجرای برنامه مداخله فهرست ارزیابی درمان اتیسم ( ATEC ) توسط مادران تکمیل گردید. یافتهها: بهمنظور بررسی تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیّری ( MANCOVA ) استفاده شد و معنیداری آزمون در تمام متغیرهای کارکرد شناختی، اجتماعی، ارتباطی و رفتاری در سطح (۰۰۱/۰ P < ) مشخص گردید. نتیجهگیری: از آنجاییکه کاهش نمره در تمام خرده مقیاسهای آزمون ATEC نشاندهنده بهبود است بنابراین، بر اساس چک لیست تکمیل شده توسط مادران، درمان با کمک حیوانات توانسته تا حد زیادی، کارکرد شناختی، اجتماعی، ارتباطی و رفتاری کودکان طیف اتیسم را افزایش داده و تأثیر مثبتی داشته است. واژههای کلیدی: کارکرد شناختی، اجتماعی، ارتباطی و رفتاری، برنامه مداخلهای با استفاده از حیوانات، اتیسم
مریم اکبری، علی اکبر ارجمندنیا، غلامعلی افروز، کامبیز کامکار، دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : بزرگترین گروه کودکان استثنایی که در مدارس استثنایی ثبتنام میشوند، کودکان دارای اختلالات یادگیری هستند. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر ذهنآگاهی بر خودنظمبخشی دانشآموزان با اختلال در یادگیری حساب بود. مواد و روشها: این مطالعه به روش نیمه تجربی و بر اساس طرح پیشآزمون- پسآزمون، همراه با گروه شاهد انجام شد. جامعه آماری تحقیق شامل دانشآموزان پسر پایه چهارم و پنجم مقطع ابتدایی با اختلال در یادگیری حساب در سال تحصیلی ۹۳-۱۳۹۲ بود که در مراکز توانبخشی اختلالات یادگیری شهر سنندج خدمات ویژه دریافت میکردند. ۳۰ دانشآموز به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه ۱۵ نفره آزمایش و شاهد قرار گرفتند. برای گروه آزمایش، ۱۰ جلسه برنامه آموزش ذهنآگاهی کودکان اجرا گردید، اما گروه شاهد تنها تحت آموزشهای معمول مراکز توانبخشی قرار گرفتند. قبل و بعد از اجرای برنامه آموزشی، برای هر دو گروه پرسشنامه خودنظمبخشی تحصیلی (Self-Regulation Questionnaire Academic یا SRQ-A) و آزمون پیشرفت تحصیلی محقق ساخته اجرا گردید. برای برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری استفاده شد. یافتهها: پس از تعدیل نمرات پیشآزمون، افزایش معنیداری در خودنظمبخشی و پیشرفت تحصیلی گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد مشاهده گردید (۰۵۰/۰ > P). نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر تأییدی بر پژوهشهایی است که نشان دادهاند برنامههای آموزشی مبتنی بر درمان شناختی- رفتاری (Cognitive behavioral therapy یا CBT)، بر کاهش مشکلات روانشناختی و تحصیلی دانشآموزان با اختلال یادگیری تأثیر دارند.
زمینه و هدف:یکی از چالشهای مهم بیماران مبتلا به بیماریهای مزمن، تبعیت از درمان است. عوامل متعددی بر تبعیت درمانی مؤثر است. مطالعه حاضر باهدف پیشبینی تبعیت از درمان بیماران مبتلا به دیابت بر اساس خود شفقت ورزی، تنظیم هیجانی و بهزیستی معنوی انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع توصیفی-همبستگی بود. نمونه پژوهش حاضر شامل ۲۱۰ بیمار مبتلا به دیابت بود که به روش نمونهگیری در دسترس از بین مراجعهکنندگان به کلینیکهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انتخاب شدند. شرکتکنندگان به مقیاسهای تبعیت درمانی (GeneralAdherenceScale یا GAS)، دشواری در تنظیم هیجان (DifficultiesinEmotionRegulationScale یا DERS)، خود شفقت ورزی (Self-CompassionScale یا SCS) و بهزیستی معنوی (SpiritualWell-BeingScale با SWB) پاسخ دادند. دادههای بهدستآمده با استفاده از روش تحلیل رگرسیون خطی چندگانه و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه ۲۱ تحلیل شد.
یافتهها: تحلیل رگرسیون خطی چندگانه به روش گامبهگام نشان داد که دشواری در تنظیم هیجان و خود شفقت ورزی بهطور معناداری تبعیت از درمان بیماران مبتلا به دیابت را پیشبینی میکنند، اما بهزیستی معنوی در این مدل معنادار نبود.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه اکثر مبتلایان دیابتی دارای سطح تبعیت از درمان متوسط بودند. با توجه به شیوع و اهمیت بالای دیابت، برنامهریزیهای دقیقتر جهت ارتقای مؤلفههای خود شفقت ورزی و تنظیم هیجان بهعنوان عوامل مهم و تأثیرگذار در بهبود خود مراقبتی و تبعیت از درمان مبتلایان به دیابت نیاز است.
سید محمدعلی میری، غلامعلی افروز، باقر غباری بناب، مجید قدمی، دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: بروز رفتارهای جنسی توسط نوجوانان کمتوان هوشی میتواند مشکلات عدیدهای را برای خانواده و معلمان ایجاد کند. بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی رفتارهای جنسی نوجوانان کمتوان هوشی از دید والدین و معلمان بود.
مواد و روشها: این پژوهش از نوع شیوه علی مقایسهای بود و جامعه موردمطالعه تمام معلمان و والدین دانش آموزان نوجوان کمتوان هوشی شهر تهران بود، تعداد ۵۰ نفر از والدین و تعداد ۵۰ نفر معلمان به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و بهوسیله پرسشنامه محقق ساخته مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از آزمون t مستقل در نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: تفاوت معناداری بین گزارشهای والدین و معلمان وجود داشت (۰۰۱/۰ >P). والدین گزارش کردهاند که ۳۰ درصد فرزندشان اندام شخصیاش را در مکان عمومی لمس میکند. و ۳۲ درصد این رفتار به سمت شخص دیگری بوده. معلمان نیز گزارش کردهاند که دانش آموزان اندام شخصی خود را در مکان عمومی ۳۸ درصد زیاد لمس میکند و ۴۴ درصد زیاد اندام دیگران را لمس میکند.
نتیجهگیری: وقوع رفتارهای جنسی در نوجوانان کمتوان هوشی، با توجه به کمبود منابع اطلاعاتی، محدودیتهای شناختی و ارزشهای فرهنگی و اجتماعی خانواده تنوع زیادی داشت و از دیدگاه والدین و معلمان رفتارهای نامناسب را نشان میدهند. همچنین انکار والدین در گزارش این رفتارها دیده شد.
آیدا فرشام، سوگند قاسم زاده، احمد علی پور، غلامعلی افروز، میترا قالیبافیان، دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهشها نشان میدهند، برای درمان روانشناختی کودکان مبتلا به سرطان، بازیدرمانی و درمانهای بازی محور، مؤثرتر و بهتر هستند. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی برنامه مداخلات شناختی و بازیدرمانی خانواده محور بر افسردگی و اضطراب کودکان مبتلا به تومور مغزی انجام گرفته است. مواد و روشها:پژوهش حاضر، یک مطالعــه نیمه آزمایشی با طرح سریهای زمانی با چند گروه است. نمونه پژوهش، شامل ۴۵ کودک ۷ تا ۱۰ سالهی مبتلا به تومور مغزی بود که به صورت هدفمند از بیمارستان فوق تخصصی سرطان کودکان محک انتخاب شدند. این افراد، پس از همتاسازی به لحاظ سن و جنسیت، به روش تصادفی در ۳ گروه ۱۵ نفرِ (گروه ۱: توانبخشی شناختی، گروه ۲: توانبخشی شناختی همراه با بازیدرمانی، گروه ۳: گروه کنترل) جایگزین شدند.گروههای آزمایش در ۸ جلسه مداخلات مربوطه را اخذ کردند و گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری ۱ ماهه از اعضای هر ۳ گروه، با پرسشنامه افسردگی کودکان (CDI) و مقیاس اضطراب کودکان اسپنس (SCAS)، انجام یافت. جهت تحلیل دادهها از تحلیل واریانس بین- درون آزمودنیهای آمیخته (SPANOVA) استفاده شد. یافتهها:نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که هر دو مداخلات، تغییرات معناداری در گروههای آزمایش در متغیرهای افسردگی و اضطراب ایجاد کرده بودند (سطح معناداری ۰۱/۰). افسردگی و اضطراب در کودکان هر دو گروه آزمایش، مخصوصاً در گروه توانبخشی شناختی همراه با بازیدرمانی، نسبت به گروه کنترل کاهش یافته بود. به علاوه، توانبخشی شناختی هرچند برای کاهش اضطراب تا مرحله پسآزمون مؤثر بود، اما از پایداری کافی تا مرحله پیگیری ۱ ماهه برخوردار نبود. نتیجهگیری:بر اساس یافتههای این پژوهش، میتوان نتیجه گرفت که توانبخشی و بازیدرمانی، بخصوص توانبخشی همراه با بازیدرمانی که اثر پایدارتری داشت، میتواند برای کاهش افسردگی و اضطراب کودکان دارای انواع تومورهای مغزی به کار رود. از این رو، استفاده از درمان توانبخشی ادغام شده با بازیدرمانی رهایشی، برای رفع عمیقتر و پایدارتر مشکلات این کودکان، توصیه میشود.
همایون هارون رشیدی، علیاکبر ارجمندنیا، غلامعلی افروز، کیومرث بشلیده، دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه و هدف: کموزنیهنگامتولدیکیازشاخصهایمهمبهداشتیدرارزیابیمراقبتهایدورانبارداریدرسراسرجهاناست. لذاباشناختعواملخطرزایمرتبطبا کموزنیمیتوانازبروزکموزنیپیشگیریکرد. بنابراین، هدف این پژوهش بررسی اثربخشی مداخله مثبتنگر بر کاهش افسردگی، اضطراب و استرس مادران دارای نوزاد کم وزن است. مواد و روشها: طرح پژوهش از نوع شبهآزمایشی با پیشآزمون و پسآزمون با گروه گواه بود.جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای نوزاد کم وزن در شهر شهر دزفول بود که از میان آنان ۳۰ نفر بهصورت هدفمند انتخاب و در ۲ گروه ۱۵ نفری آزمایش و گواه قرار داده شدند. ابزار پژوهش مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (لاوبوند و لاوبوند، ۱۹۹۵) بود. ابتدا پیشآزمون در دو گروه اجرا شد، سپس گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه تحت مداخله مثبتنگر قرار گرفت. این جلسات بهصورت گروهی و هفتگی برگزار شد. در پایان، هر دو گروه مورد سنجش پسآزمون قرار گرفتند. از تحلیل واریانس یکطرفه برای تغییرات بینگروهی با استفاده از نرمافزار SPSSنسخه ۲۵ و سطح معنیداری ۰۵/۰>P استفاده شد. یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس تکمتغیری نشان داد که مداخله مثبتنگر موجب کاهش افسردگی، اضطراب و استرس مادران دارای نوزاد کموزن شده است (۰۰۱/۰P<). نتیجهگیری:با توجه به نتایج بدست آمده میتوان نتیجه گرفت که مداخله مثبتنگر یک درمان مؤثر برای کاهش افسردگی، اضطراب و استرس مادران دارای نوزاد کموزن و بهطور کلی بهبود سلامت روان افراد باشد.