رزا شهرکی، علی اصغر اصغرنژاد فرید، یوسف فکور، مژگان سپاه منصور، دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر دیدگاه زمانی و درمان شناختی- رفتاری (Cognitive Behavioral Therapy یا CBT) بر کاهش افسردگی در جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه (Posttraumatic stress disorder یا PTSD) بود. مواد و روشها: این تحقیق به روش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون انجام گردید. از میان جانبازان مبتلا به PTSD که به مراکز درمانی شهر تهران مراجعه کرده بودند، ۴۵ نفر که نشانههای اختلال را داشتند، به شیوه هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه CBT، درمان دیدگاه زمانی و گروه شاهد قرار گرفتند (۱۵ نفر در هر گروه). برای جمعآوری دادهها، از مقیاس افسردگی Beck (Beck Depression Scale یا BDI) استفاده شد و سپس با استفاده از آزمون تحلیل واریانس دو عاملی با یک عامل مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: تفاوت معنیداری بین دو گروه آزمایشی CBT و دیدگاه زمانی در زمینه تأثیر بر کاهش نمرات افسردگی در جانبازانی که این دو درمان را تجربه کرده بودند، وجود نداشت (۹۴۲/۰ = P). از طرف دیگر، هر دو مداخله آزمایشی CBT (۰۰۱/۰ = P) و دیدگاه زمانی (۰۰۱/۰ > P) تأثیر معنیداری را بر کاهش نمرات افسردگی در جانبازان نشان داد. هرچند که اثربخشی گروه دیدگاه زمانی بیشتر بود، اما به لحاظ آماری تفاوتی با گروه CBT مشاهده نشد. نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده، میتوان گفت که درمان دیدگاه زمانی در کاهش افسردگی جانبازان مبتلا به PTSD نسبت به رویکرد CBT اثربخشی بهتری دارد و ثبات و پایداری درمان دیدگاه زمانی بیشتر میباشد و میتوان از آن به عنوان درمان کوتاه مدت برای مداخله روانشناختی جانبازان استفاده کرد.
زمینه و هدف : آشفتگیهای هیجانی ناشی از عوامل مختلفی میباشد که شامل دو مؤلفه کلی بیولوژیکی و شناختی است. شناخت عوامل مؤثر بر آشفتگیهای هیجانی، نقش مهمی در بهبود کیفیت زندگی افراد دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش پذیرش و ذهنآگاهی و حساسیت سیستمهای بازداری/ فعالساز رفتاری در پیشبینی آشفتگی هیجانی دانشجویان انجام شد. مواد و روشها: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن را کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز تشکیل داد. بدین ترتیب، ۳۸۰ نفر به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس سیستمهای بازداری/ فعالساز رفتاری Carver و White، نسخه دوم پرسشنامه پذیرش و عمل (Acceptance and Action Questionnaire یا AAQ-II)، پرسشنامه ذهنآگاهی پنج وجهی (Five Facet Mindfulness Questionnaire یا FFMQ) Baer و همکاران و مقیاسهای اﻓﺴﺮدﮔﻲ، اﺿﻄﺮاب و اﺳﺘﺮس (Depression Anxiety and Stress Scales یا ۲۱-DASS) استفاده گردید. دادهها با استفاده از روش ضریب همبستگی Pearson و Multiple regression مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: سیستمهای فعالساز رفتاری، بازداری رفتاری و پذیرش و ذهنآگاهی توانستند به طور معنیداری ۴۵ درصد تغییرات مربوط به مؤلفه افسردگی، ۵۳ درصد تغییرات مربوط به مؤلفه اضطراب و ۴۱ درصد تغییرات مربوط به مؤلفه استرس آشفتگی هیجانی را پیشبینی نمایند. نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده میتوان گفت که استرس، اضطراب و افسردگی به عنوان آشفتگیهای هیجانی، نتیجه تأثیر حساسیت سیستمهای فعالساز رفتاری و بازداری رفتاری و پذیرش و ذهنآگاهی میباشد. جهت تنظیم هیجان بهتر است بر سیستمهای فعالساز و بازداری رفتاری به همراه ذهنآگاهی توجه گردد.