۷ نتیجه برای اسماعیلی
مژگان کاراحمدی، نیره اسماعیلی دهقی،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۵-۱۳۸۶ )
چکیده
Normal ۰ false false false MicrosoftInternetExplorer۴ /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:۰; mso-tstyle-colband-size:۰; mso-style-noshow:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:۰in ۵,۴pt ۰in ۵.۴pt; mso-para-margin:۰in; mso-para-margin-bottom:.۰۰۰۱pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:۱۰.۰pt; font-family:"Times New Roman"; mso-ansi-language:#۰۴۰۰; mso-fareast-language:#۰۴۰۰; mso-bidi-language:#۰۴۰۰;} مقدمه: با توجه به نقش مهم پرستاران در درمان، و حساس و پر استرس بودن این شغل که آنها را در معرض بروز رفتارهای پرخاشگرانه قرار می دهد. این مطالعه با هدف بررسی میزان پرخاشگری در این گروه شغلی طراحی گردید. مواد و روش ها: این مطالعه به روش توصیفی- تحلیلی مقطعی در بهار ۱۳۸۵ بر روی ۱۰۰ نفر از پرسنل پرستاری بخش های اطفال بیمارستانهای شهر اصفهان که به روش سرشماری انتخاب شدند، انجام گرفت. ابزار سنجش پرسشنامه خصوصیات جمعیت شناختی و پرسشنامه پرخاشگری بود. اطلاعات جمع آوری شده توسط نرم افزار SPSS و با آزمون فیشر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: بیست و سه درصد افراد در پرسشنامه بخش پرخاشگری نمره بالای ۴۵ دریافت کردند. با توجه به جنس ۱۰ درصد مردان و ۱۲/۲۴ درصد زنان نمره بالای ۴۵ دریافت کردند. تفاوت میان زنان و مردان از نظر نمره پرخاشگری معنی دار نبود. با توجه به سن، ۸/۳۴ درصد در گروه سنی ۲۲ تا ۲۹، ۶/۱۶ درصد در گروه سنی ۳۰ تا ۳۹ سال و ۷ درصد در گروه سنی بالاتر از ۴۰ سال نمره بالای ۴۵ دریافت کردند. رابطه سن و پرخاشگری معنی دار بود. چهارده و نه دهم درصد افراد مجرد و ۶/۳۵ درصد افراد متأهل نمره بالای ۴۵ دریافت کردند که تفاوت بین افراد متأهل و مجرد از نظر میزان پرخاشگری معنی دار بود. بین سنوات کاری و میزان پرخاشگری نیز رابطه معنی داری وجود داشت. بین میزان تحصیلات، شیفت کاری، بخش محل کار، بیمارستان و درآمد ماهیانه با میزان پرخاشگری رابطه معنی دار مشاهده نشد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این تحقیق میزان پرخاشگری در گروه های سنی پایین تر با سنوات کاری کمتر و تجربه بیشتر می باشد همچنین پرخاشگری در متأهلین بالاتر است که توجه به این نکات می تواند در برنامه ریزیهای بهداشت روان این گروه مؤثر باشد.
لیلا اسماعیلی، محمدرضا عابدی، محمدرضا نجفی، اصغر آقایی، مریم اسماعیلی،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده
چکیده زمینه و هدف: پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی مداخلهشناختی رفتاری تنظیم هیجان بر بهزیستی روانشناختی دختران نوجوان مبتلا بهصرع انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دختران نوجوان مبتلا به صرع ۱۴ تا ۲۰ ساله شهر اصفهان در سال ۱۳۹۰ بود. مواد و روشها : به منظور انجام این پژوهش۳۰ نفر دختر ۱۴ تا ۲۰ ساله از میان جامعه مصروعین به شیوه در دسترس، انتخاب و با روش تصادفی به گروههای آزمایش و کنترل گمارده شدند. روش پژوهش نیمهتجربی بود. مداخله شناختی رفتاری تنظیم هیجان بر اساس دستورالعملی از دانشگاه بوستون ومتناسبسازی با شرایط فرهنگی، به مدت ۱۲ جلسه بر روی گروه آزمایش انجام گرفت و به گروه کنترل هیچ آموزشی ارایه نشد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی psychological Well-Being (Ryff) questionnaire ) و پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی محقق( researcher-made questionnaire . ) ساخته بود. دادههای به دست آمده با روش آماری تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که مداخله روش تنظیم هیجان در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پیشآزمون- پسآزمون (۰۴۸/۰> p ) و پیشآزمون- پیگیری (۰۱۹/۰> p ) بر افزایش بهزیستی روانشناختی دختران مصروع مؤثربود همچنین، میانگین نمره پذیرش خود (۰۴۹/۰> p )، در مرحله پسآزمون وخرده مقیاسهای روابط مثبت (۰۴۵/۰> p )، پذیرش خود (۰۴۹/۰> p )، زندگی هدفمند (۰۴۶/۰ p< )، در مرحله پیگیری افزایش معنیداری پیدا کرده است. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان دادکه مداخله شناختی رفتاری تنظیم هیجان بر افزایش بهزیستی روانشناختی دختران مصروع مؤثر است. همچنین اثر درمان در زمان پیگیری ماندگار بود. واژههای کلیدی: تنظیم هیجان، مداخله شناختی- رفتاری، بهزیستی روانشناختی
فرشته شکیبایی، مریم اسماعیلی،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده
چکیده: مقدمه: افسردگی بیماری بسیار شایع عصر حاضر است و در تمامی جهان روندی فزاینده دارد. افسردگی در تمام سنین و همه نژادها، هم در زنان و هم در مردان ظاهر میشود. بر اساس متون روانشناسی مرضی حدود ۲۰ درصد کل کودکان و نوجوانان دچار حالات افسردگی بوده و نیازمند به دریافت خدمات تخصصی روانپزشکی و رواندرمانی هستند. بعضی از پژوهشگران بر این باور هستند که اختلالات افسردگی در نوجوانان بسیار کمتر از حد واقعی آن مورد تشخیص و درمان قرار می‎گیرند. با توجه به تأثیرافسردگی بر نحوه عملکرد نوجوانان و نیاز به تحقیقات بیشتر به منظور اطلاع از میزان شیوع افسردگی در دانشآموزان این مطالعه طراحی و اجرا گردید. مواد و روشها: مطالعه بهصورت توصیفی تحلیلی بر روی تعداد ۱۶۰۶ دانش آموز ۱۱ تا ۱۶ ساله مدارس راهنمایی پسرانه و دخترانه (دولتی و غیرانتفاعی) نواحی پنجگانه آموزش و پرورش شهر اصفهان در سال ۸۷-۱۳۸۶ و به روش نمونه‎گیری خوشه‎ای بود. از کلیه دانشآموزان پرسشنامه افسردگی (ماریاکواکس) تکمیل و اطلاعات توسط SPSS مورد تحلیل کای اسکویر قرار گرفت. نتایج: از کل۱۶۰۶دانش آموز نوجوان،۳۵۳نفر ۲۲ درصد افسرده شناخته شدند.در این مطالعه میانگین نمره بهدست آمده برابر ۴۶/۱۳ و انحراف معیار ۳۲/۷بود. شیوع افسردگی در بین دانشآموزان دختر۲/۲۴ درصد که بهطور معنی‎داری بیشتر از دانش آموزان پسر (۸/۱۹ درصد) بود (۰۳۵/۰=p). بین میزان شیوع افسردگی در دانشآموزان مدارس دولتی و غیرانتفاعی تفاوت معنی‎داری وجود ندارد (۰۱۶/۰=p). کمترین میزان شیوع افسردگی در ناحیه ۱ و بیشترین میزان شیوع افسردگی در ناحیه ۴ میباشد (۰۰۱/۰ >p) . نمره افسردگی هر دانشآموز نیز وجود داشته ولی آنچه در این پژوهش مهم و مورد نظر بود شیوع افسردگی بود و نه شدت افسردگی و در نتیجه بود و نبود افسردگی ملاک بوده که بدین ترتیب یک متغیر اسمی محسوب میشود. کای اسکویر در مواردی بکار برده میشود که متغییرها دارای مقیاس اسمی باشند. به عبارت دیگر با توجه به اینکه درجداول داشتن یا نداشتن افسردگی مطرح است وتفاوت بین افراد از نظر این ویژگی بررسی شده است نیاز به یک امار غیر پارامتریک یعنی کای اسکویر دارد. از آزمون تی هم با وارد کردن نمرههای افسردگی استفاده شد ولی نتایج گیجکننده بهدست آمد و به دلیل ذکر شده در بالا از آزمون تی صرف نظر شد . بحث: این مطالعه نشان میدهد در نوجوانان ایرانی میزان شیوع اختلال افسردگی اساسی از بعضی کشورها بیشتر با یعضی ازکشورها برابر بوده است. واژه‎های کلیدی: افسردگی - نوجوان – شیوع
مریم اسماعیلی، نوشین بصیری، فرشته شکیبایی،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
چکیده زمینه و هدف: اختلال بی خوابی اختلالی شایع در اختلالات خواب است که در آن فرد در شروع خواب و یا حفظ و تداوم آن ناتوان است. هدف از این پژوهش نیز بررسی تاثیر رفتار درمانی شناختی بر درمان اختلال بی خوابی بود. مواد و روش ها: جامعهی آماری شامل کلیهی افراد دارای اختلال بیخوابی در شهر اصفهان بود. نمونه شامل ۲۰ نفر از این افراد بود که به صورت تصادفی زمانی انتخاب شدند. برای نمونهگیری از روش تصادفی زمانی استفاده شد. ابزارهای مورد استفاده آزمون کیفیت خواب پیتربورگ (PSQI یا Pittsburg Sleep Quality Index) و آزمون تعیین شدت بیخوابی (ISI) بودند. مداخله از نوع آزمایشی همراه با پیشآزمون و پسآزمون بودکه حدود سه ماه به طول انجامید. نتایج توسط نرم افزار SPSS ۱۸ و با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند. یافتهها : نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که رفتار درمانی شناختی به میزان ۷/۶۵٪ در کاهش نمرات آزمون ISI و ۷/۸۴٪ در بهبود کیفیت خواب افراد در پرسشنامهی PSQI مؤثر میباشد که این تأثیر به طور معنیداری در اثر عضویت گروهی افراد در گروه آزمایش میباشد (۰۵/۰p<). شرکتکنندگان در این پژوهش افزایش طول مدت خواب، همچنین بهبود کیفیت خواب و مهارتهای مقابلهای مؤثرتر در مواجهه با بیخوابی را گزارش کرده و اعلام داشتند که بهتر میتوانند از خواب برخیزند. نتیجهگیری : در تبیین نتایج کسب شده از این پژوهش میتوان مطرح نمود با این فرض که افکار خودآیند فرد بر بیخوابی تأثیرگذار است و با تغییر این افکار میتوان به درمان این اختلال کمک نمود در نتیجه رفتار درمانی شناختی مورد استفاده در این پژوهش در کاهش علائم بیخوابی آزمودنیها مؤثر بوده است. پژوهشهای بعدی میتوانند به بررسی تأثیر این درمان در سایر اختلالات خواب از قبیل وحشتزدگی شبانه نیز بپردازند. واژههای کلیدی: اختلال بیخوابی، درمان شناختی رفتاری، کیفیت خواب، شدت بیخوابی
سحر قاسمی، سجاد اسماعیلی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: دوره نوجوانی دوره انتقال از کودکی به بزرگسالی است که نوجوانان در آن تغییرات زیادی را تجربه میکنند و واکنش آنها نسبت به این تغییرات متفاوت است یکی از رفتارهای ناسازگارانه در این خصوص پرخاشگری است که از دیرباز توجه مداخلات زیادی را به خود جلب کرده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر رواندرمانی حمایتی بر کاهش پرخاشگری بدنی نوجوانان پسر میباشد.
مواد و روشها: در این پژوهش از روش پژوهش مورد منفرد با طرح A-B استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان پسر ۱۲- ۱۸ سال می باشدکه در طول ۶ ماه آغازین سال ۹۹ با علائم پرخاشگری مزمن به مرکز اورژانس اجتماعی مراجعه کرده بودند که از میان آنها سه نوجوان با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. پس از سه جلسه خط پایه، جلسات مداخله آغاز و به مدت ۸ جلسه ۴۵ دقیقهای هر هفته یک جلسه بسته درمانی رواندرمانی حمایتی اجرا شد. دو جلسه پیگیری بافاصله دو هفته و یک ماه از اجرای اقدامات درمانی نیز برگزار و نتیجه ارزیابی شد. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامه پرخاشگری باس و پری، زیر مقیاس پرخاشگری بدنی استفاده شد (۱).
یافتهها: برای بررسی فرضیه پژوهش از شاخص تغییر پایا و درصد بهبودی استفاده شد که بر اساس درصد بهبودی کلی سه نمونه پس از درمان (۷۷/۴۲) و پیگیری (۰۲/۴۸) میتوان گفت رواندرمانی حمایتی بر کاهش پرخاشگری بدنی نوجوانان مؤثر میباشد.
نتیجهگیری: رواندرمانی حمایتی بر کاهش پرخاشگری نوجوانان پسر مؤثر میباشد. این درمان با افزایش اعتمادبهنفس و آگاهی نسبت به نقاط قوت و ضعف در کنترل رفتارهای پرخاشگرانه مؤثر میباشد.
یعقوب هارونی جمالویی، مریم اسماعیلی، احمد عابدی، محمدرضا نجفی،
دوره ۲۱، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری میلین زدای عصـبی مرکـزی اســت. ایــن بیمــاری یکــی از شایعترین بیماریهای نورولوژیک در انسان بوده و ناتوان کنندهترین بیماری سنین جوانی است در این راستا هدف از پژوهش حاضر ارزیابی اثربخشی درمان مبتنی بر تجارب زیسته انگ اجتماعی بر استحکام روانی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شهر اصفهان بود.
مواد و روشها: روش پژوهش از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری یک ماهه بود، جامعه آماری پژوهش کلیه بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در سال ۱۳۹۹ به مطب متخصص مغز و اعصاب شهر اصفهان مراجعه کردند بود و همچنین افرادی که از طریق آگاهی در شبکههای اجتماعی مطلع شدند که ۳۰ بیمار مبتلا به ام اس به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه درمان مبتنی بر تجارب زیسته انگ اجتماعی و گروه کنترل (هر گروه ۱۵ نفر) قرار گرفتند آزمودنیها به مدت ۸جلسه هفتگی ۹۰ دقیقهای تحت درمان مبتنی بر تجارب زیسته انگ اجتماعی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکردند. دادهها در این پژوهش، توسط پرسشنامه استحکام روانی (MTQ۴۸) (کلاف و همکارانش، ۲۰۰۷) در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری گردآوری شد و با استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر در نرمافزار SPSS نسخه ۲۲ تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج تحلیل واریانس مختلط با اندازهگیری مکرر نشان داد درمان مبتنی بر تجارب زیسته در مرحله بین گروهی تفاوت معنیداری ایجاد کرده است(۰۵/۰>P).
نتیجهگیری: درمان مبتنی بر تجارب زیسته انگ اجتماعی موجب افزایش استحکام روانی در افراد مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس گردیده است. بنابراین این نتایج برای متخصصین بالینی و مراقبین بهداشتی توصیه میگردد.
نسیم کوهزاد، پرویز عسکری، علیرضا حیدرئی، سمیه اسماعیلی، رضا جوهری فرد،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال طیف اوتیسم یک اختلال عصبی-رشدی است که بر تعاملات اجتماعی، ارتباطات و رفتارهای فرد تأثیر میگذارد. شیوع اختلال طیف اوتیسم در سراسر جهان در حال افزایش است. در این بین تجربهی مراقبت از یک فرد مبتلا به اختلال طیف اوتیسم، تجربهای ویژه و اختصاصی است که تنشهای زیادی را برای والدین آنان فراهم میآورد. بنابراین، هدف از انجام این مطالعه آموزش فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان فراتشخیصی بر استرس والدینی و خودشفقتی در مادران دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم است.
مواد و روشها: طرح این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اتیسم در دامنه سنی ۱۲-۵ ساله مراجعهکننده به مراکز اوتیسم شهر مشهد در سال ۱۴۰۳ بودند. روش نمونهگیری در مرحله اول بر اساس نمونهگیری در دسترس بود و تعداد ۴۵ مادر دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اتیسم دارای شرایط ورود به پژوهش بهصورت تصادفی در سه گروه ۱۵ نفری دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل شاخص استرس والدینی (آبیدین، ۲۰۱۲) و پرسشنامه خودشفقتی (نف و همکاران، ۲۰۰۳) بود. در این پژوهش جلسات درمانی بر اساس پروتکل درمانی روش فرزندپروری ذهن آگاهانه باگلز و همکاران (۲۰۱۴) و برنامه درمان فراتشخیصی یکپارچه بارلو و همکاران (۲۰۱۱) اجرا شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شد.
یافتهها: نتایج بدست آمده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که هر دو مداخله فرزندپروری ذهن آگاهانه و درمان فراتشخیصی در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه گواه توانسته است که استرس والدینی و خودشفقتی را بهبود بخشد (P<۰,۰۱).
نتیجهگیری: آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه و درمان فراتشخیصی با آموزش روش های مناسب برخورد با کودک دارای اختلال اوتیسم به مادران باعث بهبود تنظیم هیجانی و مهارت خودشفقتی و همچنین کاهش استرس در مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال طبف اوتیسم شد