logo

جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای ارشدی

عبدالزهرا نعامی، نسرین ارشدی، محمدرضا غفوری ورنوسفادرانی،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۱۱-۱۳۸۸ )
چکیده

زمینه و هدف : ادراکات جو روان‌شناختی توجه به نسبت زیادی را در متون پژوهش سازمانی به خود جلب نموده است. پژوهشگران روابطی را بین جو روان‌شناختی و پیامدهایی از قبیل خشنودی شغلی، فرسودگی، دلبستگی شغلی، رفتار مدنی سازمانی، توانمند سازی روان‌شناختی، کنترل شغلی و عملکرد شغلی گزارش داده‌اند. این پژوهش با هدف بررسی رابطه جو روان‌شناختی با کنترل شغلی به مرحله اجرا در آمد. مواد و روش‌ها: این پژوهش مقطعی به روش همبستگی انجام شد. به این منظور از کارکنان کارخانه صنعتی اِسنوا ۴۵۹ نفر با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و توسط پرسش‌نامه جو روان‌شناختی و کنترل شغلی مورد ارزیابی قرار گرفتند. شواهد مربوط به روایی پرسش‌نامه‌ها با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و شواهد مربوط به پایایی آن‌ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت که هر دو در حد قابل قبولی بودند. داده‌ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: نتایج به دست آمده حاکی است بین مؤلفه‌های جو روان‌شناختی (استقلال، انسجام، اعتماد، فشار، حمایت، قدردانی، انصاف و نوآوری) با کنترل شغلی و حیطه‌های آن رابطه معنی‌دار (۰۱/۰ > P) وجود دارد. نتایج رگرسیون همزمان نیز نشان داد که مؤلفه‌های استقلال، حمایت، انسجام و نوآوری مهم‌ترین مؤلفه‌های پیش‌بینی کننده کنترل شغلی و حیطه‌های آن بوده‌ است. نتیجه‌گیری: این مطالعه فرایندی را توصیف می‌نماید که به واسطه آن ادراکات کارکنان از محیط کار (جو روان‌شناختی) قادر به پیش‌بینی کنترل شغلی آنان می‌باشد. این پژوهش نشان داد که محیطی که توسط کارکنان از جهت روان‌شناختی ایمن و معنی‌دار ادراک گردد، با کنترل شغلی بیشتر در هنگام کار رابطه دارد.  واژه‌های کلیدی: جو روان‌شناختی، کنترل شغلی، کنترل زمان، کنترل روش، مسؤولیت تولید.
کورش بنی هاشمیان، عبدالزهرا نعامی، یداله زرگر، نسرین ارشدی، ایران داودی،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف : تنطیم شناختی- هیجانی، نوعی راهکار مقابله‌ای است که فرد را در مقابله با سانحه یاری می‌کند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی رابطه تنظیم شناختی- هیجانی و رشد پس از سانحه در بیماران زن و مرد مبتلا به هپاتیت B بود. مواد و روش‌ها: جامعه آماری این پژوهش را بیماران زن و مرد مبتلا به هپاتیت B در مرکز تحقیقات هپاتیت بیمارستان نمازی شیراز تشکیل دادند. ۲۵۰ بیمار مبتلا به هپاتیت B (۱۲۵ زن و ۱۲۵ مرد) به طور تصادفی انتخاب شدند و از پرسش‌نامه‌های تنظیم شناختی- هیجانی Garnefski و رشد پس از سانحه Tedeschi استفاده شد. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری همبستگی Pearson و MANOVA در نرم‌افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: رشد پس از سانحه با پذیرش (۴۷/۰ = r، ۰۰۱/۰ > P)، تمرکز مجدد بر برنامه‌ریزی (۲۱/۰ = r، ۰۰۱/۰ = P)، ارزیابی مجدد مثبت (۲۵/۰ = r، ۰۰۱/۰ > P) و کنار آمدن با دیدگاه (۳۸/۰ = r، ۰۰۱/۰ > P)، رابطه مثبت و معنی‌دار و با سرزنش خود (۳۸/۰- = r، ۰۰۱/۰ > P)، سرزنش دیگران (۴۲/۰- = r، ۰۰۱/۰ = P)، فاجعه‌انگاری (۶۰/۰- = r، ۰۰۱/۰ > P) و نشخوار ذهنی (۱۴/۰- = r، ۰۲۱/۰ = P) رابطه منفی و معنی‌داری داشت. همچنین، مردان بیشتر از زنان تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه‌ریزی و ارزیابی مجدد مثبت را مورد استفاده قرار دادند و زنان بیشتر از مردان نشخوار ذهنی، فاجعه‌انگاری و سرزنش دیگران را به کار بردند (۰۰۱/۰ > P). نتیجه‌گیری: استفاده از تنظیم شناختی- هیجانی سازگار، رشد پس از سانحه را در افراد مبتلا به هپاتیت B افزایش می‌دهد و زنان مبتلا به هپاتیت B بیشتر از مردان از راهکارهای تنظیم شناختی- هیجانی ناسازگار استفاده می‌کنند. بنابراین، نتایج این پژوهش می‌تواند به منظور سنجش و ارتقای سطح استفاده از راهبردهای تنظیم شناختی- هیجانی سازگار، مفید واقع شود. در پژوهش‌های آینده، می‌توان راهبردهای تنظیم شناختی- هیجانی را بین بیماران مبتلا به سایر بیماری‌های مزمن مورد مقایسه قرار داد.  
فرشید مرادیان، جعفر حسنی، مهدیه صالحی، سید علی آذین، فرناز کشاورزی ارشدی،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان‌درمانی پویشی کوتاه‌ مدت فشرده (Intensive Short-Term Dynamic Psychotherapy یا ISTDP) در درمان زنان مبتلا به کژکاری‌های جنسی مقاوم به درمان‌های جنسی معمول (شناختی- رفتاری و زیستی- پزشکی) و بررسی نگهداری بهبودی در پیگیری بعدی انجام گرفت. مواد و روش‌ها: این مطالعه مبتنی بر طرح‌های پژوهشی تک ‌آزمودنی بود و فرایند اجرای طرح از دو بخش غربالگری و مداخله تشکیل شد. نمونه ۵ نفره تحقیق بر اساس ملاک‌های متعدد ورود و غربالگری درمانی، از میان درمانجویان زن مبتلا به کژکاری‌های جنسی در شهر تهران انتخاب شد و آزمودنی‌ها تحت ISTDP قرار گرفتند. داده‌ها با استفاده از شاخص کارکرد جنسی زنان (Female Sexual Function Index یا FSFI)، پرسش‌نامه کیفیت جنسی زندگی زنان (Sexual Quality of Life-Female یا SQOL-F) و مقیاس ارزشیابی ذهنی کارکرد جنسی همسر (Subjective evaluation of partner sexual function یا SEOPSF) جمع‌آوری گردید. یافته‌ها: روش ISTDP در مقایسه با سکس‌تراپی رایج، توانست منجر به بهبود کارکرد جنسی آزمودنی‌ها شود و آنان را به بالای خط برش بهنجار جابه‌جا کند. همچنین، این تغییر موجب ارتقای اساسی کیفیت جنسی زندگی آنان شد. روند تغییر در بازه‌ای که نخستین رخنه در ناهشیار برای یک آزمودنی خاص رخ داد، رشد قابل توجهی داشت که این امر می‌تواند شاهدی بر سبب‌شناسی پویشی کژکاری باشد. ارتقای ایجاد شده در کارکرد جنسی و کیفیت جنسی زندگی آزمودنی‌ها همچنان در جلسه پیگیری ۸ هفته‌ای برجسته بود. نتیجه‌گیری: درمان‌های روان‌پویشی معاصر که ماهیتی یکپارچه‌نگر، فشرده و کوتاه ‌مدت دارند، می‌توانند جایگزین شایسته‌ای برای سکس‌تراپی رایج در نظر گرفته شوند و در این راستا به نظر می‌رسد ISTDP بهترین گزینه باشد.

صفحه ۱ از ۱