مهناز اخوان تفتی، مائده آذری خیابانی، زهرا هاشمی، دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : یکی از پایهایترین ویژگیهای کودکان مبتلا به اختلالهای یادگیری، اختلال در کارکردهای شناختی است. پژوهش حاضر، به بررسی اثربخشی برنامه توانافزای شناختی بر بهبود کارکردهای اجرایی (حافظه کاری، توجه و درک مطلب) دانشآموزان با نارساییهای یادگیری پایه سوم تا پنجم ابتدایی پرداخت. مواد و روشها: طرح پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با پیشآزمون، پسآزمون و گروه شاهد بود. جامعه پژوهشی در بردارنده تمامی دانشآموزان پسر پایههای سوم تا پنجم ناتوان یادگیری در سال تحصیلی ۹۴-۱۳۹۳ در مدارس عادی دولتی شهر تهران بود. ۲۰ تن از دانشآموزان (از هر مدرسه ۱۰ نفر) به صورت هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه شاهد و آزمایش جایگزین شدند. برای دانشآموزان گروه آزمایش طی ۱۰ جلسه برنامه تقویت شناختی اجرا شد و گروه شاهد به برنامههای معمول خود ادامه داد. برای سنجش عملکرد حافظه کاری گروه نمونه از آزمون N-Back و سنجش توجه از آزمون عملکرد پیوسته CPT (Continuous performance test) و سنجش درک مطلب از مقیاس هوش Wechsler کودکان (WCIS یا Wechsler comprehension subscale) استفاده شد. دادههای حاصل از این آزمونها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استباطی، تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: تأثیر برنامه توانافزای شناختی در بهبود حافظه کاری و درک مطلب (۰۵/۰ > P) و در افزایش توجه دانشآموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری (۰۱/۰ > P) معنیدار بود. همچنین، این برنامه بر توجه بیش از سایر کارکردها مؤثر بود. نتیجهگیری: برنامه توانافزای شناختی موجب تغییر در کارکردهای شناختی آموزندگان شد و این خود میتواند زمینههای بهبود در شرایط یادگیری و آموزش آموزندگان را نیز به دنبال داشته باشد.
نیلوفر اسمعیلی، مهناز اخوان تفتی، علیرضا کیامنش، دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله تابآور و ترکیب مثبتنگر و تابآور در کاهش اهمالکاری تحصیلی و تنیدگی تحصیلی و بهبود بهزیستی روانشناختی و راهبردهای مقابلهای مؤثر دانشآموزان دختر نوجوان انجام شد. مواد و روشها: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی همراه با مراحل پیشآزمون، پسآزمون و دوره پیگیری بود. ۶۰ دانشآموز ۱۴ تا ۱۶ ساله به روش خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه شاهد قرار گرفتند. آموزشهای تابآور و ترکیب مثبتنگر و تابآور طی ۹ جلسه دو ساعته، به دو گروه آزمایش ارایه گردید. از پرسشنامههای اهمالکاری تحصیلی سواری، تنیدگی تحصیلی Ang و Huang، بهزیستی روانشناختی Ryff و راهبردهای مقابلهای Endler و Parker در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری استفاده شد. دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: آموزشهای تابآور و ترکیب مثبتنگر و تابآور، باعث کاهش معنیدار اهمالکاری تحصیلی و تنیدگی تحصیلی و افزایش معنیدار بهزیستی روانشناختی و راهبردهای مقابلهای مؤثر گردید، با این تفاوت که برنامه آموزشی ترکیبی در ارتقای بهزیستی روانشناختی، راهبردهای مقابلهای مؤثر و کاهش تنیدگی تحصیلی موفقتر از برنامه آموزشی تابآور بود. همچنین، برنامه آموزشی تابآور در کاهش اهمالکاری تحصیلی تأثیر بهتری داشت. نتیجهگیری: برنامههای آموزشی که از تلفیق چند رویکرد و نظریه برای طراحی بستههای آموزشی بهره میگیرند، تأثیرات معنیدار بیشتری دارند. بنابراین، استفاده از نتایج پژوهش در طراحی برنامههای آموزشی پیشگیرانه و بهبود دستاوردهای آموزشی مؤثر باشد.
زهرا ترازی، ملوک خادمی اشکذری، مهناز اخوان تفتی، دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف : ناتوانیهای یادگیری، یکی از مهمترین علل عملکرد ضعیف تحصیلی و اجتماعی دانشآموزان به شمار میرود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله بازآموزی اسنادی و تنظیم هیجانی بر کاهش فرسودگی تحصیلی و افزایش سازگاری اجتماعی دانشآموزان با ناتوانی یادگیری ابتدایی شهر تهران انجام شد. مواد و روشها: این مطالعه از نوع نیمهآزمایشی همراه با مراحل پیشآزمون، پسآزمون و دوره پیگیری بود. ۳۰ دانشآموز دارای ناتوانی یادگیری ۸ تا ۱۲ ساله، به روش تصادفی ساده از مرکز ناتوانی یادگیری شماره ۳ انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه شاهد قرار گرفتند. آموزشهای بازآموزی اسنادی و تنظیم هیجانی طی ۸ جلسه یک ساعته، به دو گروه آزمایش ارایه گردید، اما گروه شاهد هیچگونه مداخلهای دریافت نکرد. از پرسشنامههای فرسودگی تحصیلی Brosu و همکاران و سازگاری اجتماعی Sinha و Sing در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری استفاده شد. دادهها با استفاده از روش MANCOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: آموزشهای بازآموزی اسنادی و تنظیم هیجانی، منجر به کاهش معنیدار فرسودگی تحصیلی و افزایش معنیدار سازگاری اجتماعی گردید، با این تفاوت که برنامه آموزشی بازآموزی اسنادی در کاهش فرسودگی تحصیلی موفقتر از برنامه آموزشی تنظیم هیجان بود؛ در حالی که در مورد ارتقای سازگاری اجتماعی، تفاوت معنیداری بین دو برنامه آموزشی بازآموزی اسنادی و تنظیم هیجانی مشاهده نشد. نتیجهگیری: برنامههای آموزشی که از رویکرد شناختی اجتماعی Bandura جهت طراحی بستههای آموزشی بهره میگیرند، تأثیرات معنیدار بیشتری دارند. بنابراین، استفاده از نتایج پژوهش در طراحی برنامههای آموزشی پیشگیرانه و بهبود دستاوردهای آموزشی مؤثر میباشد.