سیفاله آقاجانی، معصومه قریب بلوک، حمیدرضا صمدی فرد، دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف:اختلال بدریختانگاری بدن یک بیماری غیرفعال است که شیوع بالایی در سراسر جهان دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه خودپنداره، همجوشی شناختی و بهزیستی اجتماعی با اختلال بدریختانگاری بدن در بین نوجوانان دخترصورت پذیرفت.
مواد و روشها: روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری مطالعه کلیه نوجوانان دختر متوسطه شهرستان دامغان در سال ۱۳۹۸-۱۳۹۷ بودند که به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای ۳۱۰ نفر از آنان بهعنوان نمونه انتخاب شدند. سپس با روش نمونهگیری هدفمند ۱۱۰ نفر بهعنوان نمونه نهایی برگزیده شدند. برای جمعآوری دادهها از ابزارهای خودپنداره (Self-Concept Scale)، همجوشی شناختی (Cognitive Fusion Scale)، بهزیستی اجتماعی (Social Well-Being Scale) و مقیاس اختلال بدریختانگاری بدن (Body Dysmorphic Disorder Scale) استفاده شد. تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام شد. دادهها در نرمافزار آماری SPSS وارد شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین خودپنداره (۵۵/۰-r=)، همجوشی شناختی (۵۹/۰r=) و بهزیستی اجتماعی (۶۲/۰-r=) با اختلال بدریختانگاری بدن در نوجوانان دختر رابطه معناداری وجود داشت (۰۵/۰p<).همچنین نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که خودپنداره (۲۸/۰-=B)، همجوشی شناختی (۳۲/۰=B) و بهزیستی اجتماعی (۳۹/۰-=B) اختلال بدریختانگاری بدن نوجوانان را پیشبینی میکنند (۰۵/۰p<).
نتیجهگیری: اختلال بدریختانگاری بدن نوجوانان دختر توسط متغیرهای خودپنداره، همجوشی شناختی و بهزیستی اجتماعی قابل پیشبینی است، بنابراین پیشنهاد میشود که روانشناسان و مشاوران جهت کاهش اختلال بدریختانگاری بدن نوجوانان، نقش خودپنداره، همجوشی شناختی و بهزیستی اجتماعی را موردتوجه قرار دهند. همچنین پژوهشگران، انجام پژوهشهای بیشتر در زمینه اختلال بدریختانگاری بدن در نوجوانان را توصیه میکنند.
سیفاله آقاجانی، متینه عبادی کسبخی، حمیدرضا صمدی فرد، دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف:تأکید سازمان بهداشت جهانی بر اهمیت بهزیستی اجتماعی در کنار تندرستی فیزیکی، سبب شده تا بهزیستی اجتماعی به دغدغه مشترک جامعهشناسان و برنامهریزان اجتماعی جوامع تبدیل شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش باورهای غیرمنطقی، ذهنآگاهی و حمایت اجتماعی در پیشبینی بهزیستی اجتماعی بیماران دیابتی انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق کلیه بیماران دیابتی نوع دو مراجعهکننده به درمانگاه دیابت بیمارستان امام خمینی اردبیل در سال ۱۳۹۸ بودند که به روش نمونهگیری در دسترس ۱۲۰ نفر از بیماران بهعنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها، از ابزارهای باورهای غیرمنطقی (Irrational beliefs scale)، ذهنآگاهی (Mindfulness scale)، حمایت اجتماعی ادراکشده (Multidimensional scale of perceived social support) و مقیاس بهزیستی اجتماعی (Social health scale) استفاده شد. دادههای پژوهش با روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه و با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخه ۱۶ تجزیهوتحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین باورهای غیرمنطقی (۰۵/۰p<، ۵۴/۰-r=) و ذهنآگاهی (۰۵/۰p<، ۵۱/۰r=) با بهزیستی اجتماعی بیماران دیابتی رابطه معناداری وجود داشت. همچنین بین حمایت اجتماعی ادراکشده از سوی خانواده (۰۵/۰p<، ۶۴/۰r=)، دوستان (۰۵/۰p<، ۶۲/۰r=) و دیگران (۰۵/۰p<، ۵۹/۰r=) با بهزیستی اجتماعی بیماران دیابتی رابطه معناداری وجود داشت. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که باورهای غیرمنطقی، ذهنآگاهی و حمایت اجتماعی ادراکشده درمجموع ۶۰/۰ بهزیستی اجتماعی را در بیماران دیابتی پیشبینی میکنند (۰۵/۰p<).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این پژوهش باورهای غیرمنطقی، ذهنآگاهی و حمایت اجتماعی ادراکشده در بهبود بهزیستی اجتماعی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو دارای اهمیت است.
سیف اله آقاجانی، سید محسن نعمتی، نسیم عبدلی، دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف:چاقی و اضافهوزنی بهعنوان مشکلی مهم در سراسر جهان در حال بروز است. از همین رو پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر افکار غیرمنطقی و ارتقا مثبت اندیشی در افراد تمایل به کاهش وزن انجام شد. مواد و روشها:روش تحقیق حاضر نیمه تجربی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه و جامعه موردمطالعه در این تحقیق شامل تمامی بانوان دارای اضافهوزن مراجعهکننده به کلینیکهای تغذیه شهر اردبیل بود که با استفاده از نمونهگیری در دسترس، تمام آزمودنیهایی که با توجه به پرسشنامه باورهای غیرمنطقی اهواز و مقیاس مثبت اندیشی اینگرام و ویسنیکی (۱۹۹۸) دارای مشکلات مربوط به باورهای غیرمنطقی و مثبت اندیشی بودند، نمونهای به حجم ۳۰ نفر انتخاب و بهطور تصادفی به دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و گواه (۱۵ نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش طی ۸ جلسه یکساعته (هر هفته یک جلسه) تحت آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس قرار گرفتند. در پایان آموزش، پسآزمون بر روی دو گروه اجرا شد، دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (MANCONA) مورد تحلیل قرار گرفتند. یافتهها:نتایج نشان داد ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر کاهش باورهای غیرمنطقی (۷۲/۱۴۲F= و ۰۱/۰ P<) و افزایش مثبت اندیشی (۹۵/۹F= و ۰۱/۰ P<)، اثربخش بود. نتیجهگیری:بنابراین شاید بتوان نتیجه گرفت مجریان حوزه درمان و آموزش میتوانند با استفاده از آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس به کاهش مشکلات، باورهای غیرمنطقی و مثبت اندیشی افراد اضافهوزن کمک شایانی کنند.