زمینه و هدف: درگذشته، وسواس اختلالی مزمن و درمان نشدنی بشمار میرفت، اما امروزه این وضعیت بهواسطه یافتههای حامی اثربخشی درمان شناختی رفتاری تغییر اساسی کرده است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر استنتاج، آموزش نوروفیدبک و ترکیب این دو روش درمانی در درمان افراد مبتلا به اختلال وسواس بود.
مواد و روشها: مطالعهی حاضر، از نوع نیمه آزمایشی گسترشیافتهی طرح پیشآزمون و پسآزمون چند گروهی بود. در این مطالعه 2550 نفر به روش نمونهگیری خوشهای از بین معلمان شهرستان مشکینشهر انتخاب شدند و 1916 نفر، پرسشنامه وسواس ییل – براون را تکمیل کردند و در مرحله دوم، 66 نفر از 153 نفری که نمرهی بالاتری از نقطه برش 20 در پرسشنامه وسواس داشتند، پس از مصاحبهی تشخیصی، به روش تصادفی در یک گروه کنترل و سه گروه آزمایشی قرار گرفتند و درنهایت دادههای جمعآوریشده 62 نفر با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره با نرمافزار SPSS-18 مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج مقایسه گروههای آزمایشی با گروه کنترل نشان داد که شدت وسواس و خرده مقیاسهای آن (وارسی، شستشو، تکرار و شک) در گروههای آزمایشی نسبت به گروه کنترل بهطور معناداری کاهش پیدا کرد. بهطورکلی اثربخشی سه روش درمانی بر متغیر وسواس و خرده مقیاسهای آن در مرحله پسآزمون تأیید میگردد. میزان این تأثیر بین 3/35 تا 6/79 درصد بوده و تفاوت نمرات پسآزمون از طریق سه گروهدرمانی را تبیین میکند. نتایج بهدستآمده از مقایسههای زوجی بر اساس آزمون بونفرونی نشان میدهد که روش درمان ترکیبی درمان مبتنی بر استنتاج و آموزش نوروفیدبک در کاهش شدت وسواس مؤثرتر از روش درمان مبتنی بر استنتاج و آن مؤثرتر از آموزش نوروفیدبک میباشد.
نتیجهگیری: در این تحقیق، روش درمان ترکیبی درمان مبتنی بر استنتاج و آموزش نوروفیدبک در کاهش شدت وسواس مؤثرتر از روش درمان مبتنی بر استنتاج و آن مؤثرتر از آموزش نوروفیدبک بود.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |